• بیوگرافی

















  • صفحۀ سایت در فیس بوک

  • مطالب پسندیده در فیس بوک

  • paypal

  • موضوع هفته

    مطالب محبوب

    آخرین شانس برای انترناسیونالیسم آمریکا مقابله با میراث غیر لیبرالی ترامپ

    آخرین شانس برای انترناسیونالیسم آمریکا

    مقابله با میراث غیر لیبرالی ترامپ

    مؤید رسولی کاندیدای دوکتورا دانشگاه شیان جیائوتنگ چین

    دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ در تاریخ 20 ژانویه به پایان خواهد رسید  اما تأثیر او بر سیاست خارجی ایالات متحده به پایان نخواهد رسید. برای دهه ها قبل از انتخاب ترامپ در سال 2016  ایالات متحده استراتژی بین المللی گرایی سرسخت را دنبال کرد و قدرت خود را به نمایندگی از یک نظم جهانی نسبتاً همکاری و باز به کار گرفت. رئیس جمهور عزل كننده این سنت را نپذیرفت  و عضله آمریكایی را با یك برنامه کاملاً ملی گرایانه و غالباً غیر لیبرال چه در داخل و چه در خارج از کشور ازدواج كرد. دیگر ایالات متحده ابرقدرتی استثنایی نبود و به ارزشهای دموکراتیک و رهبری اصولی پایبند بود. ترامپ  گرچه نه همیشه دولتی که وی هدایت می کرد  اما ایالات متحده را به عنوان یک کشور استثنایی فقط در نفوذی که می تواند برای تأمین منافع ملی خود که کاملاً تعریف شده است  اعمال کند. ترامپ به دلیل پنچری کردن برخی از توهمات مربوط به دوران پس از جنگ سرد و ایجاد برخی فرصت های تاکتیکی که جو بایدن رئیس جمهور منتخب ممکن است بتواند از آنها استفاده کند  شایسته اعتبار است. اما به طور کلی  او استراتژی ایالات متحده را در مسیری خطرناک قرار داده است. سالهای ترامپ نشان داد که ناسیونالیسم غیر لیبرال به ایالات متحده کمک نخواهد کرد تا در یک جهان سرسختانه وابسته به هم وابسته شود و یا با قدرتهای اقتدارگرای درنده رقابت کند. و با کاشت تردید در مورد تعهد طولانی مدت ایالات متحده به هنجارهای دموکراتیک و رهبری سازنده جهانی ترامپ بحرانی از انترناسیونالیسم آمریکایی ایجاد کرده است که دوره ریاست جمهوری وی را بیش از گذشته ادامه خواهد داد. دولت ورودی بایدن اکنون با یک وظیفه دلهره آور روبرو است. متحدان ایالات متحده ممکن است با آغوش باز به عقب برگردند. رئیس جمهور جدید نمی تواند به سادگی اعلام کند که ایالات متحده بازگشته است. بلکه بایدن باید انترناسیونالیسم آمریکایی را برای دوره جدیدی از رقابت ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک به روز کند و اعتبار داخلی و جهانی اعتبار سنتی را که به شدت آسیب دیده است بازگرداند. اگر او شکست بخورد  تاریخ ممکن است ریاست جمهوری وی را به عنوان آخرین نفس  و نه باد دوم  بین المللی گرایی آمریکا بداند.

    اصول گمشده

    قبل از سال 2016 تصور اینکه یک رئیس جمهور آمریکا انترناسیونالیسم آمریکایی را کاملاً همانند ترامپ رد کند  دشوار بود. سیاست خارجی ایالات متحده هرگز در رابطه با نوع دوستی نبوده است. اما بین جنگ جهانی دوم و ریاست جمهوری ترامپ ، هر رهبر ایالات متحده معتقد بود که واشنگتن می تواند با حفظ یک نظم بین المللی لیبرال که از آن ملت های همفکر می توانند منافع خود را به دست آورند  خواه تأمین رفاه و یا تحمیل اقتدارگرایان. ایالات متحده یک قدرت عادی بزرگ نخواهد بود  و در دنیای آنارشیک به دنبال دستاوردهای دوراهی است. این یک ابرقدرت غیرطبیعی از نظر تاریخی خواهد بود  که کشورش ارزش های دموکراتیک و مفهوم فراگیرتری از خیر ملی را منعکس می کند. كشور آمریكایی و نظم بین المللی لیبرال كه از آن پشتیبانی می كرد با گذشت زمان پیشرفت كرد. به لطف ظهور چین و درگیری های اقتصادی ، اجتماعی و ژئوپلیتیکی که جهانی سازی باعث شده بود تا سال 2016  هر دو بخواهند دوباره ارزیابی شوند. بسیاری از مشاوران ترامپ استراتژی بزرگی را پسندیده و در صدد اجرای آن برآوردند که بدون پاسخ به میراث بزرگتر ایالات متحده پس از جنگ  به این چالش ها پاسخ دهد. با این حال  رد رئیس جمهور از انترناسیونالیسم آمریکایی اساسی تر بود. ترامپ قصد تسلیم قدرت آمریکا یا امتیازات جهانی را نداشت. دولت وی هزینه های دفاعی را افزایش داد  چین را تهدیدی جدی برای تقدم آمریكا دانست و مایل بود از نفوذ آمریكا از جمله قدرت نظامی  استفاده كند. بیشتر نوآوری ترامپ این بود که هژمونی آمریکا را از اخلاق فراگیر و اصول لیبرالی جدا کند که قبلاً آن هژمونی را نسبتاً خوش خیم جلوه می داد. رئیس جمهور از متحدان ایالات متحده خواستار اجاره بهای چشمگیر بیشتری (گاهی به صورت پرداخت مستقیم پول) از متحدان ایالات متحده بود در واقع آنها را به عنوان ایالت های فرعی به جای شرکای روابط سود متقابل در نظر گرفت. او تحسین مستدلانه ای نسبت به خودکامه های سرکوبگر نشان داد  ستایش سرکوب های انجام شده توسط رئیس جمهور چین شی جین پینگ و دیگران  و بی علاقگی آشکار به ارتقا حقوق بشر و دموکراسی. وی حضور آمریكا در سازمانهای بین المللی را پس گرفت و مبارزاتی چند جانبه علیه سیستم تجارت جهانی به راه انداخت. وی آشکارا پوپولیسم غیر تجربی و چندپارگی را در اتحادیه اروپا تشویق کرد و هنجارهای دیرینه ، مانند عدم به رسمیت شناختن دستاوردهای ارضی را که به زور حاصل شد  تضعیف کرد. وی بارها و بارها سیاست خارجی آمریکا را در خدمت اهداف غیر لیبرال در داخل کشور مورد استفاده قرار داد  به ویژه با شرط بندی کمک ایالات متحده به اوکراین در زمینه تحویل مواد متهم به خانواده بایدن. در واقع  سیاست خارجی ترامپ همتای بین المللی تخریب مداوم هنجارهای دموکراتیک در ایالات متحده بود که با تلاش او برای لغو نتایج انتخابات 2020 به اوج خود رسید. موضوع فکری که اقدامات ترامپ را به هم پیوند داد  براندازی وی یا رد صریح اصول اصلی استراتژی بزرگ پس از جنگ بود. رئیس جمهور به جهان  از جمله روابط با متحدان ، به جای مجموع مثبت ، با جمع صفر نگاه کرد. او مرتباً شکایت می کرد که سیستمی که واشنگتن ایجاد کرده است  از ایالات متحده سو استفاده می کند. وی از این عقیده که ایالات متحده هرگونه هدف یا مسئولیت بالاتری برای تأمین رهبری بین المللی به دلایلی فراتر از منافع خود که تصور می شود  بالاتر است. و او اغلب به گونه ای رفتار می کرد که گویی هنجارها  موسسات و روابطی که واشنگتن به طور سنتی پرورش می داد محدودیت های قدرت آمریکا است  درست همانطور که با قوانین دموکراتیک ، هنجارها و آداب و رسوم به عنوان محدودیت های اقتدار خود رفتار می کرد. هر چقدر هم که مشاوران ترامپ با کوشش تلاش کردند تا غرایز مخرب وی را به سیاست های سازنده هدایت کنند  نمی توانستند این واقعیت را پنهان کنند که مردی که از قدرت های عالی ریاست جمهوری برخوردار بود  وابستگی چندانی به لیبرالیسم در داخل یا خارج از کشور نداشت.

    خودآزاری به عنوان خود منافع

    دولت دولتی ترامپ همه چیز بدی نبود و انتقادات وی از سیاست های دیرینه ایالات متحده همه اشتباه نبود. برخی از نهادهای بین المللی ، مانند شورای حقوق بشر سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی  واقعاً فاسد و ناکارآمد شده بودند. جهانی سازی فشارهای اقتصادی بر تولید آمریكا و طبقه كارگر را تشدید كرده بود  و همه گیر COVID-19 نشان داد كه این امر همچنین آسیب پذیری ایالات متحده در زمینه اختلالات زنجیره تأمین را تشدید كرده و باعث افزایش وابستگی به چین شده است. مهمتر از همه  تصدیق ترامپ مبنی بر اینکه قمار بزرگ سیاست خارجی پس از جنگ سرد  تلاش برای آرام سازی چین از طریق ادغام و در نهایت آزادسازی  پنتاگون و سایر آژانس ها را برای شروع یک رویکرد رقابتی تر آزاد کرد. یک رئیس جمهور غیر لیبرال طول کشید تا تحریفات و توهماتی را که در نظم لیبرال جمع شده بود شناسایی کند. در مورد موضوعاتی از دفاع سایبری گرفته تا روابط عرب و اسرائیل  علاوه بر این  دولت ترامپ سیاست ایالات متحده را به سمت مثبت سوق داد. با این وجود تأثیر کلی ترامپ ناامیدکننده بود زیرا او به ندرت راه حل های خوبی برای مشکلاتی که شناسایی کرد ارائه داد. بدبینی به سازمانهای بین المللی و چندجانبه گرایی ایالات متحده را در برابر آسیب های COVID-19 محافظت نکرد. تنها پاسخ چنین آفت فراملی بیشتر  نه کمتر  همکاری بین المللی بود. کناره گیری از نهادهای بین المللی و موافقت نامه هایی مانند پیمان اقلیم پاریس باعث نشد که این نهادها عملکرد بهتری داشته باشند زیرا واشنگتن را منزوی کرد و نفوذ را به اقتدارگرایان فاسد و رقبای ایالات متحده واگذار کرد. و اگرچه اشکال ادغام اقتصادی با چین  تا سال 2020  غیرقابل انکار بود  اما تنها راه کاهش آنها  کوتاه از خودکامگی غیرقابل قبول  یکپارچگی اقتصادی عمیق تر با متحدان دموکراتیک بود که ترامپ بدجنسی کرد. ناسیونالیسم غیرآلیبرال هیچ راهنمایی برای دولت تدریجی در جهانی وابسته نبود. حتی وقتی صحبت از رقابت قدرت های بزرگ می شد  سیاست های ترامپ اغلب خودآزاری بود و به عنوان منافع شخصی مطرح می شد. ترامپ با زورگویی های مکرر به ایالت های کوچکتر  سبکی از سیاست را ارتقا داد که در نهایت به اقتدارگرایان درنده علاقه داشت. ترامپ با کنار گذاشتن دیپلماسی تغییر آب و هوا و مشارکت بین اقیانوس آرام (TPP)  یک توافق نامه تجاری 12 کشوره که توسط رئیس جمهور باراک اوباما پیش بینی شده بود  خلا هایی را ترک کرد که نفوذ چین به زودی پر کرد. وی با نادیده گرفتن اهمیت ارزشهای لیبرالیستی و در بعضی موارد با تأیید اقدامات غیر لیبرالی موقعیت ایالات متحده را در مسابقه ایدئولوژیک جهانی بین دموکراسی و اقتدارگرایی تضعیف کرد. و با مخالفت با بسیاری از دموکراسی های پیشرفته  رئیس جمهور به روابطی که باید بزرگترین سرمایه ایالات متحده باشد آسیب رساند. تصادفی نبود که شهرت جهانی ایالات متحده به شدت در ایالات دموکراتیک در دوران ترامپ سقوط کرد. اما مخرب ترین اثر ترامپ سایه تاریکی است که دوره تصدی وی بر سیاست خارجی آینده ایالات متحده ایجاد می کند. گرایش بایدن  قضاوت از سخنرانی ها  سوابق وی در سنا و به عنوان معاون رئیس جمهور و گزینه های پرسنلی  احیای انترناسیونالیسم آمریکایی و سازگاری آن برای دوره رقابت قدرت های بزرگ است. وی در تلاش است تا اتحادیه ها را ترمیم کند نهادهای بین المللی را دوباره درگیر کند و همکاری گسترده ای را در زمینه مسائل فراملی دنبال کند و در عین حال وضعیت ایالات متحده را نسبت به یک چین جنگ طلب رو به گسترش تر کند. دستیابی به همه اینها آسان نخواهد بود.انتخابات بایدن ممکن است بسیاری از متحدان و شرکای ایالات متحده را مطمئن کند  اما آنها هنوز هم باید این احتمال را داشته باشند که آمریکایی ها بار دیگر رهبری را انتخاب کنند که نهادهای دموکراتیک را تضعیف کرده و ملی گرایی غیر لیبرال را در خارج دنبال کند. بنابراین برخی از کشورها ممکن است از ترس اینکه اعضای رئیس ژئوپلیتیک با ایالات متحده کنار بگذارند  از ترس اینکه رئیس جمهور آینده ایالات متحده آنها را اخراج کند  احتیاط کنند  به عنوان مثال ترامپ با خروج از TPP در سال 2017 این کار را کرد. رهبری  یکی از مقامات سابق وزارت امور خارجه که اخیراً به CNN گفت “وقتی می دانید رئیس جمهور بعدی می تواند Kid Rock باشد؟” نگرانی در مورد ثبات سیستم سیاسی ایالات متحده و جهت گیری آینده سیاست های آمریکایی ممکن است کشورها را ترغیب کند گزینه های ژئوپلیتیکی خود را باز نگه دارند حتی در صورت برقراری مجدد روابط با واشنگتن شاهد معامله اخیر سرمایه گذاری اتحادیه اروپا با چین  امضا شده در مورد اعتراضات خارج از کشور و دولت های ورودی ایالات متحده به طور یکسان. وقتی صحبت از سیاست خارجی می شود ریاست جمهوری ترامپ زنگوله ای است که نمی توان آن را گشود.

    چشم انداز برای یکپارچگی مردم سالار

    ایالات متحده در 20 ژانویه با قدرت نرم قابل توجهی روبرو خواهد شد  فقط به این دلیل که ترامپ  که شهروندان نزدیکترین متحدان واشنگتن نسبت به وی  یا ولادیمیر پوتین  رئیس جمهور روسیه  کمتر او را می پسندند  دیگر رئیس جمهور نیست. در برخی موارد  دیپلماسی تیزبین ترامپ  به عنوان مثال استفاده از تعرفه های اجباری علیه چین و پرهیز از سازمان های بین المللی با عملکرد پایین  همچنین ممکن است بازه هایی را برای بایدن ایجاد کند تا بتواند کشورها و ارگان های اصلی را با شرایط مطلوب تر دوباره درگیر کند. اما اگر دولت جدید از فرصت های كوتاه مدت برخوردار شود ، با چالش طولانی مدت ترمیم كننده سنت بین الملل گرایی كه بسیار آسیب دیده و مورد تردید قرار گرفته است  مقابله خواهد كرد. انجام این کار مستلزم جعل سیاست چین است که رقابتی  دو حزبی و حامی نظم بین المللی لیبرال است که پکن تهدید می کند  و نه مخرب. مدافعان ترامپ اظهار داشتند (به درستی) تعامل عمیق تر با چین در حال تقویت کشور بدون آزادسازی آن است (و نادرست) که رد نظم لیبرال برای موفقیت در رقابت ضروری است. استراتژی بهتر این است که احتیاطاً وابستگی های بالقوه خطرناک ایالات متحده به چین را محدود کنیم در حالی که تقویت سیستم بین المللی پکن با تقویت پیوندهای ایالات متحده  اقتصادی ، نظامی ، فناوری و ایدئولوژیک  با کشورهای همفکر چالش برانگیز است. اگر بخواهد از دوره ریاست جمهوری بایدن بیشتر شود  چنین رویکردی باید دو جانبه باشد. خوشبختانه  در مورد موضوعات مختلف از تقویت اتحاد ایالات متحده تا افزایش امنیت زنجیره تأمین  تیم بایدن و سناتورهای بین المللی حزب جمهوری خواه با هم تداخل زیادی دارند. بنابراین می توان سیاستی را طراحی کرد که سخت باشد اما با انگیزه های خود شکننده حمل نشود.در مورد چین و سایر موضوعات مهم جهانی  بایدن باید بر اساس همکاری پیشرفته با کشورهایی که از ارزشهای ایالات متحده و همچنین منافع ژئوپلیتیکی آن مشترک هستند  کشور خود را در همبستگی دموکراتیک قرار دهد. همکاری با دموکراسی ها نمی تواند هر مشکلی را حل کند  و اگر از تعهد ژئوپلیتیکی کافی و قدرت سخت حمایت نکنند  دعوت به همبستگی دموکراتیک توخالی خواهد بود. اما با این وجود چنین همکاری برای موفقیت ایالات متحده در مواردی مانند مبارزه با جنگ سیاسی چین و روسیه حفظ اینترنت آزاد و آزاد و رسیدگی به بیماری های همه گیر و تغییرات آب و هوایی بسیار مهم است. این همچنین روشی است برای نشان دادن اینکه واشنگتن هنوز هم می تواند رهبری اصولی مبتنی بر ارزشهای دموکراتیک را در کشورهایی که بیشتر متعهد به نظم لیبرال هستند  اعمال کند. برای اینکه ایالات متحده به عنوان رهبر معتبر جهان آزاد باقی بماند  جهان باید ببیند که آمریکایی ها دموکراسی  که امروز نه کارآمد و نه پایدار به نظر می رسد  یک بار دیگر قادر به نوسازی است. این ممکن است دشوار باشد  بخشی به این دلیل که ترامپ در حال خروج از قدرت چاه را مسموم می کند و بخشی نیز به دلیل بسیاری از اصلاحات لازم در موضوعاتی از قبیل گریمنداندر مورد بحث و جدال شدید حزبی است. با این وجود پیشرفت در مواردی از جمله مقابله با فساد (اکثریت دو حزب در کنگره اخیراً شرکتهای پوسته ناشناس را ممنوع کرده است)  تشویق ابتکارهای محلی و ایالتی مانند اتخاذ رأی با رأی انتخاب شده و پیگیری اصلاحاتی که همزمان امکان دسترسی به رأی بیشتر و بیشتر را فراهم می کند  امکان پذیر است. امن است. این تلاش ها می تواند به عنوان پیش پرداخت بلندپروازانه تر در آینده باشد. سرانجام  بایدن باید نشان دهد كه انترناسیونالیسم آمریكا برای مردم آمریكا سود می پردازد. این نیز سخت خواهد بود. دستاوردهای حاصل از تعامل آمریکا  محیطی که ایالات متحده را از افسردگی جهانی و جنگ قدرتهای بزرگ محافظت می کند  اغلب انتزاعی است  اندازه گیری آن دشوار است و یا اتفاقات افتضاحی را منعکس می کند. اما دولت جدید ایده درستی دارد. مفهوم آن از “سیاست خارجی برای طبقه متوسط” احتمالاً شامل تلاش های چند جانبه برای مبارزه با فساد و بهشت ​​های مالیاتی خواهد بود و شامل سرمایه گذاری های داخلی قابل توجهی در زمینه آموزش ، تحقیقات علمی و نوآوری است که رقابت آمریکا را افزایش می دهد. اگر این رویکرد بتواند ارتباط بین دیپلماسی آمریکایی و رفاه حال شهروندان آمریکایی را به نمایش بگذارد ممکن است دوگانگی مردمی در مورد تعامل آمریکا در خارج از کشور را که در وهله اول مورد سو استفاده قرار گرفت  کاهش دهد.این عناصر در کنار هم به یک برنامه اجباری برای بایدن اضافه می شوند. اما این نباید تعجب آور باشد  با توجه به خسارتی که ترامپ وارد کرده است. در پی یک ریاست جمهوری غیر لیبرال ، بازسازی و انطباق با انترناسیونالیسم آمریکایی  و همچنین تقویت بنیان های داخلی آن هزینه حفظ سنتی خواهد بود که به ایالات متحده و بسیاری از جهان خدمت خوبی کرده است.




    بازدید ها:


    درج یک دیدگاه

    
    <