آمریکا توسط سیاست خارجی نوستالژی نفرین شده است
واشنگتن به چیزی بهتر از «اول آمریکا» و «آمریکا بازگشته» نیاز دارد
محمد اکرام یاور
سیاست خارجی ایالات متحده در بین نظم قدیمی و نظمی است که هنوز تعریف نشده است پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا بسیاری را در واشنگتن متوجه این واقعیت کرد که علیرغم پیشفرض نخبگان سیاسی مبنی بر اجماع غیرقابل انکار سیاست خارجی بسیاری از آمریکاییها مفروضاتی را که دههها رویکرد ایالات متحده به جهان را هدایت کرده بود زیر سوال بردند. این ایده که نظم بین المللی تحت حمایت هژمونی نظامی آمریکا بدیهی است ارزش حفظ را دارد صرف نظر از هزینه. انتخابات 2024 تأیید کرد که سال 2016 یک ناهنجاری نبود. اجماع قدیمی واشنگتن مرده است اما رویکرد ترامپ «اول آمریکا» جایگزین مناسبی نیست. علیرغم اینکه اغلب به اشتباه به عنوان انزواگرایی نامیده می شود آنچه ترامپ ارائه می دهد در واقع یکجانبه گرایی تهاجمی است یا آن چیزی که بری پوزن، کارشناس علوم سیاسی آن را «هژمونی غیرلیبرال» می نامد: چشم اندازی از ایالات متحده بدون قید و بند و بدون شرمندگی منفعت شخصی که دیگر از بین نمی رود. توسط یک تشکیلات سیاسی خودخواه و ریشه دار واشنگتن و متحدان و مشتریان بین المللی آزاده. معاون رئیس جمهور منتخب جی. دموکرات ها از پاسخ کافی غفلت کردند (حتی به طور گیج کننده ای از تایید یکی از معماران کلیدی جنگ عراق معاون رئیس جمهور سابق دیک چنی) حمایت کردند و مسیری را برای ترامپ باز گذاشتند تا خود را هر چند بدبینانه به عنوان نامزد ضد جنگ معرفی کند.آمریکایی ها به جایگزینی برای انتخاب بین یکجانبه گرایی «اول آمریکا» یا نوستالژی «آمریکا بازگشته است» نیاز دارند. رنگ آمیزی جدید بر روی انترناسیونالیسم لیبرال قدیمی کارساز نخواهد بود نه برای آمریکایی ها و نه برای اکثر کشورها و مردم جهان که به طور قابل درک درخواست رهبران ایالات متحده برای نظم “مبتنی بر قوانین” را به عنوان رنگ نازکی برای نظم می دانند. تحت حاکمیت و اغلب خم شده یا شکسته شده بدون مجازات توسط ایالات متحده و دوستانش. مترقیها و دموکراتها اکنون فرصت و تعهدی دارند که راه بهتری را برای پیشبرد ترسیم کنند. هدف سیاست خارجی هر کشوری ارتقای امنیت و رفاه مردم آن است. با این حال در دنیای عمیقاً به هم پیوسته امروزی، جایی که چالشهای کلیدی مانند تغییرات آب و هوا و بیماریهای همهگیر مشترک است رویکرد جهانی ایالات متحده باید اولویت دیگری را در بر گیرد: خیر عمومی. این امر مستلزم آن است که ایالات متحده در همبستگی با دیگران عمل کند تأثیرات سیاست خارجی آمریکا را بر مردم سراسر جهان در نظر بگیرد و به دنبال ارتقای امنیت و رفاه ایالات متحده باشد و در عین حال ناامنی و ناامنی اقتصادی را برای آنها صادر نکند چنین رویکردی به نفع آمریکایی ها نیز خواهد بود.
یک شکست قاطع
اگرچه اکنون درک بیشتری وجود دارد که واشنگتن باید از رویکردهای شکست خورده گذشته جدا شود بسیاری از نهادهای سیاست خارجی همچنان به هژمونی نظامی جهانی آمریکا متعهد هستند هر بهایی که باشد. به تعبیر ریک جیمز نوازنده برتری یک داروی جهنمی است. با این حال این عادتی است که باید کنار گذاشته شود زیرا تغذیه آن مستلزم مبارزه برای تسلط است که هم نیازهای فوری داخلی را نادیده می گیرد و هم آزادی های آمریکایی ها را زیر پا می گذارد. به زبان ساده ایجاد یک دموکراسی سالم و امن با تلاش بی پایان برای تسلط جهانی ناسازگار است. اگرچه سهم نسبی ایالات متحده از قدرت رو به کاهش است اما همچنان دارای بزرگترین اقتصاد و ارتش در جهان است با مجموعه ای بی بدیل از اتحادها و مشارکت ها و روابط که دستور کار جهانی را شکل می دهد. برای واشنگتن مهم است که از قدرت و نفوذ خود برای حمایت از قوانین مشترک واقعی استفاده کند که می تواند به هدایت امور جهانی فراتر از معادله ساده بی رحمانه قدرت کمک کند. پرداختن به چالشهای مشترک فوری نیازمند رویکردی ظریف است که بداند مشارکت جهانی نه تنها برای دفاع از ارزشهای لیبرال و امنیت انسانی بلکه برای تضمین رفاه هر کشور حیاتی است.اگرچه پرزیدنت جو بایدن گام هایی به سوی رویکردی جدید برداشت اما این اقدامات تقریباً کافی نبود. آشکارترین فاصله دولت او از مدل نئولیبرالی جهانی شدن که در سخنرانی آوریل 2023 توسط جیک سالیوان مشاور امنیت ملی بیان شد نشانگر این بود که نظم اقتصادی قدیمی شکست خورده است. کاهش نابرابری جهانی و ناامنی اقتصادی با رعایت قوانین تجارت، کار و سرمایهگذاری عادلانه میتواند پیامدهای مثبت عظیمی برای کارگران آمریکایی از جمله کسانی که به شعارهای اقتصادی پوپولیستی ترامپ در این کارزار انتخاباتی کشیده شدهاند و همچنین سایر جوامع در سراسر جهان داشته باشد.بسیاری از کشورهای در حال توسعه به دقت شاهد دور شدن ایالات متحده از منطق قدیمی نئولیبرالی هستند در حالی که اقتصادهای خودشان در چارچوب دستورات ریاضتی خود به دام افتاده اند. اصلاح نهادهای نئولیبرالی مانند سازمان تجارت جهانی، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول برای واگذاری نفوذ بیشتر بر تصمیمگیری به کشورهای کمدرآمدی که این نهادها ادعای حمایت از توسعه آنها را دارند ضروری است. ایالات متحده و متحدانش همچنین باید از برنامه کاهش بدهی های هدفمند برای رهایی مردم از بدهی فلج کننده تحمیل شده توسط دولت های اغلب فاسد، غیردموکراتیک و شرکت های چندملیتی غارتگر حمایت کنند که به آنها کمک می کند تا با تغییرات اضطراری آب و هوا و بحران های بهداشت عمومی مقابله کنند. با این حال اگر ایالات متحده به فیلتر کردن رویکرد خود از دریچه رقابت استراتژیک ادامه دهد هرگونه سود حاصل از گسست از اقتصاد نئولیبرال هدر خواهد رفت. این موضوع در هیچ کجا به اندازه خاورمیانه نشان داده نشده است جایی که لفاظی واشنگتن در مورد صلح و عادی سازی تلاش دیوانه وار برای حفظ هژمونی آمریکا را پنهان می کند. ایالات متحده در مبارزه خود برای جلوگیری از تهاجم چین و مقابله با نقش های مخرب ایران و روسیه در منطقه پویایی را که این بازیگران از آن بهره برداری می کنند تغذیه کرد. شاهد نقش ایالات متحده به عنوان میانجی در توافقنامه ابراهیم که در آن ایالات متحده برای عادی سازی روابط بین اسرائیل و شرکای عرب تسلیحاتی ارائه کرد یا اینکه چگونه ایالات متحده از جنگ فاجعه باری که اسرائیل علیه مردم اسیر غزه در پاسخ به حماس به راه انداخته بود حمایت کرد حمله اکتبر 2023. به جای تغییر سیاست بد و استفاده از اهرم قابل توجه خود برای مهار حمله اسرائیل ایالات متحده یک سال گذشته را عمدتاً در تلاش (و شکست) برای مهار گسترش درگیری فراتر از غزه کاهش منابع و اعتبار بینالمللی و در عین حال تشویق صرف کرده است. یک فاجعه انسانی واشنگتن به جای ارائه یک سیاست خارجی واقعی برای طبقه متوسط چه رسد به طبقه کارگر هژمونی نظامی جهانی را برای طبقه حاکم دنبال کرده است.ایالات متحده میتواند نظم جهانی عادلانهتری را پیش ببرد یا میتواند برای حفظ برتری جهانی تلاش کند اما نمیتواند هر دو را انجام دهد. نظم جهانی که به دنبال تثبیت اولویت آمریکاست، در مقیاس جهانی غیردموکراتیک است و به نفع مردمی که بیشترین حق رای در نظام بینالملل ندارند نخواهد بود. بسیاری در واشنگتن که در نظم قدیمی سرمایه گذاری شده اند به اشتباه درخواست برای عقب نشینی از هژمونی نظامی ایالات متحده را با تعدیل نیرو یا بدتر از آن انزوا طلبی برابر می دانند. اما واقعیت این است که پروژههای نخبگان سیاسی در قرن بیست و یکم که با نظامیگرایی و استقبال از سیستمهای اقتصادی و تجاری جهانی که سود شرکتها را بر رفاه اقتصادی و اجتماعی اولویت میدهند تعریف شدهاند هزینههای زیادی داشته است. آنها نه تنها به بی ثباتی جهانی بلکه به لغزش به سمت استبداد و خشم ارتجاعی که در انتخابات دموکراتیک اخیر به نمایش گذاشته شده است کمک کرده اند. امنیت و رفاه آمریکایی ها مستلزم حضور واشنگتن در هر عرصه بین المللی ممکن است. اما رهبران ایالات متحده باید مردم را بر دولتها بهویژه دولتهای مستبدی که واشنگتن از مدتها پیش شرکا و متحدانشان در نظر گرفتهاند و بر نخبگان شرکتها و پلتوکراتها قرار دهند.این امر مستلزم بازنگری واقعی پارادایم ها و پرسنل سیاست خارجی است. سیاستگذاران ایالات متحده باید با یک شکست قاطع از دوران جنگ جهانی علیه ترور شروع کنند. بایدن به خاطر گام شجاعانه پایان دادن به جنگ افغانستان شایسته تقدیر است اگرچه خرابی های خروج نهایی در سال 2021 همراه با شکست ایالات متحده در اجرای تعهدات خود در قبال متحدان افغان که به دنبال خروج ایمن هستند شرم آور است. دولت او همچنین حملات هواپیماهای بدون سرنشین و تلفات غیرنظامیان را که اغلب با این حملات همراه بود به طرز چشمگیری کاهش داد. اما خیلی بیشتر باید انجام شود. علیرغم ادعای نادرست بایدن مبنی بر اینکه “اولین رئیس جمهور در این قرن است که به مردم آمریکا گزارش می دهد که ایالات متحده در هیچ کجای جهان در حال جنگ نیست” نیروهای آمریکایی همچنان در چندین کشور در خاورمیانه و جاهای دیگر تحت دو کنگره مختلف درگیر هستند. مجوز استفاده از نیروی نظامی که در سال 2001 و 2002 به تصویب رسید. این مجوزها باید لغو شوند. لایحه پیشنهادی اختیارات امنیت ملی که در سال 2021 توسط سناتورهای برنی سندرز، مایک لی و کریس مورفی ارائه شد یک لایحه عالی و جامع است که نه تنها این امر را محقق می کند بلکه هدف آن بازگرداندن اقتدار کنگره در زمینه جنگ است نقشی که در مواجهه با سالها تسلط بیش از حد قوه مجریه اجازه داده شد تا دچار افت شود. علاوه بر این این لایحه اصلاح فرآیند کنترل صادرات تسلیحات را پیشنهاد میکند و برای تصویب انواع خاصی از فروش تسلیحات نیاز به رای مثبت در هر دو مجلس دارد و این روند را در اطراف اعلام وضعیت اضطراری ملی تنظیم میکند تا از سوء استفاده رئیسجمهور از بحران برای افزایش جلوگیری شود. مقام اجرایی
انتخاب های STARK
با این حال، هنگامی که واشنگتن واقعاً کتاب جنگ جهانی علیه تروریسم را بسته است نباید صرفاً به دنبال یافتن یک دشمن جدید باشد. دولتهای ترامپ و بایدن و بسیاری از نهادهای سیاست خارجی ایالات متحده با استقبال از جهانبینی رقابت قدرتهای بزرگ بر کاهش حضور و نفوذ چین در سراسر جهان متمرکز شدهاند. رهبران ایالات متحده نباید چالش های ناشی از دولت چین را دست کم بگیرند. با این حال نیاز خطرناک آنها به مقابله یا حتی شکست دادن چین در منطقه به منطقه در سراسر جهان نه تنها ارتجاعی است، بلکه منافع ایالات متحده را تابع نبردی می کند که منابع و حسن نیت را از بین می برد و در عین حال فرصت های همکاری و همزیستی مسالمت آمیز را از بین می برد رقابت قدرت های بزرگ دموکراسی را در یک زمینه جهانی یا داخلی احیا نمی کند. با دامن زدن به خصومت بین المللی و بیگانه هراسی به احتمال زیاد نیروهای سیاسی داخلی غیردوستانه با دموکراسی را قدرتمند می کند. ایالات متحده به جای تلاش بیهوده برای جلوگیری از چندقطبی بودن از طریق تلاش های پرهزینه و خودشکوفایی برای آسیب رساندن به چین باید منافع خود را در واقعیت دنیای چندقطبی به رسمیت بشناسد و تضمین کند. چالشهایی که ایالات متحده در سطح جهانی با آن مواجه است از جمله تغییرات آب و هوایی، مهاجرت غیرقانونی، هوش مصنوعی غیرقانونی، اشاعه هستهای، بیثباتی سیاسی و همهگیریها نیاز به همکاری جهانی دارد. آنها را نمی توان از طریق نظامی حل کرد. ایالات متحده باید به همکاری در زمینه تغییرات اقلیمی مانند همکاری با چین برای استفاده از سرمایهگذاریهای مالی غیرقابل بدهی اقلیمی و ارائه کمکهای فنی حیاتی به کشورهای در حال توسعه به عنوان فرصتی برای ایجاد اعتماد و شناسایی زمینههای سود متقابل در سایر موضوعات رویکرد کند. برای خروج از رقابت حاصل جمع صفر که بر تفکر استراتژیک در هر دو طرف مسلط است رویکرد جدیدی برای تعریف موفقیت در نفوذ جهانی مورد نیاز است. واشنگتن و پکن باید هر دو بر کالاهای عمومی جهانی مانند زیرساخت های بهداشت عمومی جهانی و انرژی سبز تمرکز کنند. آنها باید سرمایه گذاری توسعه ای بیشتر و مسئولانه تری را در کشورها و مناطقی که ده ها سال از گرسنگی سرمایه محروم بوده اند هدایت کنند. و آنها باید به طور مداوم از حقوق انسانی، سیاسی و کارگری در سطح جهانی محافظت کنند. ایجاد همکاری بینالمللی حول چنین تحولی در اقتصاد جهانی روابط ایالات متحده و چین را بر پایهای جدید از نو برقرار میکند شروع به مشروعیت بخشیدن مجدد به هنجارهای بینالمللی با اعمال آنها در مورد مردم همه کشورها میکند و به تهدیدات واقعی وجودی که بشر امروز با آن مواجه است رسیدگی میکند.سرانجام ترمیم سیاست خارجی ایالات متحده بدون ترمیم سیاست ایالات متحده غیرممکن خواهد بود. هیچ برنامه سیاست خارجی هر چند به خوبی تعریف شده باشد، نمی تواند در میان دوقطبی شدن فعلی کشور که در آن هر موضوعی به سلاح دیگری در جنگ فرهنگی بین چپ و راست تبدیل می شود دوام بیاورد. غلبه بر این چالش به معنای رویارویی با این واقعیت است که دموکراسی آمریکایی اگر نگوییم اژدر شده توسط یک سیستم مالی کمپین که معادل رشوه خواری قانونی است محدود شده است. دولت بایدن به طور لفاظی مبارزه با فساد را به عنوان یک هدف اصلی امنیت ملی مطرح کرد اما فساد در درجه اول یک مشکل سیاست خارجی نیست. این یک مشکل داخلی آمریکاست که کنترل نخبگان را مستحکم می کند و فرصت رهبری ذهن های متنوع و با استعداد را در بحث های منصفانه از کشور سلب می کند. دلیل اینکه ناسیونالیستهای افراطی با ادعای تقلب در سیستم مورد توجه قرار میگیرند این است که این سیستم، در واقع، تقلب شده است البته اغلب توسط منافعی که بودجه مبارزات آن ناسیونالیستها را تأمین میکنند.چالش اصلی سیاسی دیگر نیاز به پاسخگویی در داخل و بینالمللی است که برای موفقیت هر اصلاحی بسیار مهم است. این تصور که سیاست خارجی که به دیپلماسی امتیاز می دهد ضعیف است ناشی از یک سوء تفاهم است یعنی این ایده که دیپلماسی به دنبال پایان دادن به درگیری ها بدون درخواست غرامت یا پاسخگویی است و در نتیجه باعث ایجاد درگیری های آینده می شود. خوشبختانه همانطور که در بالا ذکر شد جایگزینی وجود دارد که از شکاف قدیمی چپ و راست فراتر می رود. بعید است چشم اندازی که در اینجا توضیح داده شد در کوتاه مدت شکل بگیرد اما زمان حرکت در این مسیر جایگزین اکنون فرا رسیده است. آمریکایی ها باید بین صداقت یا فساد، مسئولیت پذیری یا همدستی، مصونیت از مجازات یا حاکمیت قانون یکی را انتخاب کنند این انتخابها واضح هستند و انتخابهای درست مستلزم شجاعت سیاسی واقعی رهبری و ائتلافسازی است اما در نهایت این تنها راه برای تضمین آینده ایالات متحده و جهانی امن تر، مرفه تر و آزادتر است.