آمریکا یک فرصت تاریخی در خاورمیانه دارد
ترامپ اهرمی دارد اما باید عاقلانه از آن استفاده کند
محمد اکرام یاور
برای دههها، خاورمیانه منطقهای بوده است که آرزوهای دیپلماتیک در آن به پایان میرسد. حداقل از زمانی که جورج اچ دبلیو بوش، رئیسجمهور ایالات متحده پس از جنگ خلیج فارس، قدرت را ترک کرد، روسای جمهور متوالی ایالات متحده، اغلب پس از دورههای زودگذر امید، منطقه را در وضعیتی خطرناکتر از آنچه که آن را میدانستند ترک کردند.بیل کلینتون امید زیادی به توافقنامه صلح تاریخی اسرائیل و فلسطین داشت. او در سال 2000 احزاب را در کمپ دیوید به هم نزدیک کرد، اما با شکست مذاکرات و آغاز انتفاضه دوم مرگبار، دوران ریاست جمهوری او به پایان رسید. پس از حملات 11 سپتامبر به ایالات متحده، جورج دبلیو بوش با موفقیت رژیم صدام حسین را در عراق به نام «تحول» منطقه سرنگون کرد، اما این پروژه به باتلاقی تبدیل شد که هزاران آمریکایی را کشت و ایران را قدرتمند کرد. باراک اوباما در سال 2011 به دنبال استفاده از فرصت بهار عربی بود. اگرچه او در مورد توافق هستهای با ایران مذاکره کرد، اما آرزوهای او برای دموکراسیسازی و همکاری منطقهای با کودتای خونین در مصر، ظهور دولت اسلامی در عراق و شروع جنگ داخلی ویرانگر در سوریه تضعیف شد. در اولین دوره ریاست جمهوری خود، دونالد ترامپ امیدوار بود که خروج از توافق هسته ای اوباما و کشتن قاسم سلیمانی، رهبر تروریست ایران، تهدید ایران را کاهش دهد، اما زمانی که او قدرت را ترک کرد، در سال 2017، ایران برنامه هسته ای خود را گسترش داد و از نیروهای نیابتی برای حمله به نیروهای آمریکایی و همچنین همسایگان خود استفاده کرد. و اخیراً، جو بایدن، با در نظر گرفتن ناکامیهای گذشته، از آرزوهای بزرگ خودداری کرد و بر ایجاد ثبات در منطقه تمرکز کرد، اما آخرین سال ریاستجمهوریاش را با پیامدهای حملات تروریستی 7 اکتبر 2023 به اسرائیل و وحشتهای جنگ غزه پس از آن تمام کرد.با چنین سابقه ای، شاید احمقانه به نظر برسد که تصور کنیم خاورمیانه امروز می تواند چیزی غیر از منبع دردسر برای رئیس جمهور جدید ایالات متحده باشد. در هر صورت، 30 سال گذشته ثابت کرده است که نادیده گرفتن خاورمیانه غیرممکن است، هرگز غافلگیر نمی شود، و هر چقدر هم که وضعیت بد به نظر برسد، همیشه می تواند بدتر شود. با این حال، با وجود تمام مشکلات و خطرات واقعی منطقه، ترامپ در واقع یک سری فرصتها را به ارث برده است. و از برخی جهات، او ممکن است موقعیت خوبی برای استفاده از آنها داشته باشد – چیزی که من حتی به عنوان یک منتقد سرسخت ترامپ و مشاور امنیت ملی سابق کامالا هریس، معاون رئیس جمهور ایالات متحده، به آن اذعان دارم. در کنار چشمانداز استراتژیک جدیدی که به ارث برده است، ماهیت غیرقابل پیشبینی ترامپ میتواند به او اهرمی برای ایران، اسرائیل و کشورهای خلیج فارس و سایرین بدهد. و او به طور بالقوه می تواند سیاست هایی را به کنگره بفروشد – مانند توافق هسته ای با ایران – که یک رئیس جمهور دموکرات هرگز نمی تواند.ترامپ البته به طور منحصر به فردی قادر به تشدید مشکلات منطقه است و او قبلاً با تصمیم به قطع کمک های حیاتی ایالات متحده به منطقه و با درخواست از ایالات متحده برای کاهش جمعیت و تصرف غزه این کار را انجام داده است. سرنوشت خاورمیانه در چهار سال آینده تا حد زیادی به این بستگی دارد که آیا ترامپ بتواند از این فرصت های استراتژیک استفاده کند یا در عوض با انگیزه های بی پروا خود آنها را هدر دهد.
یک معامله جدید
اولین فرصتی که ترامپ به ارث برده است، با ایران است که دهه ها در مرکز مشکلات خاورمیانه بوده است. امروز، تهران نسبت به زمان انقلاب ایران در سال 1979، ضعیفتر و احتمالاً مستعد اهرمهای قویتر است. دو تن از گروههای تروریستی اصلی کشور – حزبالله در لبنان و حماس در غزه – بهطور نظامی نابود شدهاند. ناوگان موشکی بالستیک این کشور که طولانی مدت در کنار آن نیروهای نیابتی خط دوم بازدارندگی محسوب می شود، در برابر پدافند هوایی اسرائیل که توسط ایالات متحده و سایر نیروهای منطقه حمایت می شود، ناکارآمد بوده است. سوریه، شریک اصلی منطقهای ایران، اکنون نه توسط متحد ایرانی بشار اسد، بلکه توسط یک ائتلاف ضدایرانی اداره میشود که تهران را از پل زمینی خود به لبنان محروم کرده است. پدافند هوایی خود ایران در برابر حملات هوایی اسرائیل در پاییز 2024 به قدری ناکارآمد بود که ایران آنقدر آسیب پذیر بود که حتی نمی توانست پاسخ دهد. و اقتصاد ایران که توسط سالها سوءمدیریت، تحریمهای ایالات متحده و بینالمللی و دورهای از قیمتهای پایین نفت ویران شده است، تحت فشار فوقالعادهای قرار دارد – به سختی مبنایی برای پرداختن به شکافهای جدید در تواناییهای بازدارندگی و دفاعیاش است.در این شرایط جدید، تعجب آور نیست که رهبران ایران به یک توافق هسته ای جدید نشان داده اند، زیرا جایگزین های چنین توافقی برای ایران بدتر از همیشه است. رئیس جمهور مسعود پزشکیان در سال 2024 بر بستر بهبود اقتصاد انتخاب شد و تنها راه قابل تصور برای دستیابی به این هدف، انعقاد توافق دیپلماتیک با ایالات متحده و رفع تحریم ها است. اگرچه رهبر معظم علی خامنهای، یک تندرو و بدبین از مذاکرات، تصمیمگیرنده نهایی باقی میماند، حتی او میداند که توانایی ایران برای جلوگیری از حملات نظامی به برنامه هستهای یا زیرساختهای انرژی – که متکی به نیروهای نیابتی، حملات موشکی بالستیک علیه اسرائیل، و دفاع هوایی داخلی است- بهطور چشمگیری کاهش یافته است. رهبران همچنین می دانند که تمایل ایالات متحده و اسرائیل برای انجام حملات تهاجمی در زمان نخست وزیر جسور اسرائیل بنیامین نتانیاهو و ترامپ غیرقابل پیش بینی افزایش یافته است.ترامپ علاقه خود را به یک توافق نشان داده است و چشمانداز استراتژیک جدید میتواند باعث شود ایران بسیار بیشتر از آنچه قبلا تصور میشد روی میز بگذارد. امتیازاتی که در گذشته هرگز واقع بینانه نبودند، اما ممکن است امروز باشند، شامل محدودیتهای سختگیرانه در سطوح غنیسازی هستهای، شرایط بدون تاریخ انقضا، محدودیتهای موشکهای بالستیک، و حتی محدودیتهایی برای مداخله منطقهای ایران (از آنجایی که نیروهای نیابتی ایران به هر حال بسیار ضعیف شدهاند) است. یک توافق جدید حتی میتواند از برنامه داخلی غنیسازی اورانیوم ایران با دسترسی ایران به بانک سوخت بینالمللی جلوگیری کند. چنین ساختاری به تهران اجازه میدهد ادعا کند که حق خود را برای بهرهمندی از تولید غیرنظامی انرژی هستهای حفظ کرده و همچنین به ترامپ و دولت اسرائیل اجازه میدهد بگویند که کنترل ایران بر غنیسازی را رد کردهاند.حتی در بحبوحه شرایط استراتژیک جدید، محدودیتهایی برای امتیازات ایران وجود خواهد داشت و ترامپ میتواند به راحتی از آن فراتر رود – یا حتی تغییر رژیم را در تهران دنبال کند. اما جذابیت توافقی که به طور قابل راستیآزمایی ایران را از دستیابی به سلاح هستهای باز میدارد و نفوذ منطقهای آن را محدود میکند باید آشکار باشد، و ترکیب آسیبپذیری ایران و تهدید فزاینده معتبر ایالات متحده برای استفاده از زور، آن را واقعیتر از همیشه میکند. اگر ترامپ موفق به مذاکره با چنین توافقی شود، می تواند از دستیابی به یک “توافق بهتر” نسبت به اوباما خوشحال شود و آن توافق را به کنگره بفروشد.
جنگ و صلح
دومین فرصت ترامپ در منطقه پایان دادن به جنگ در غزه – بزرگترین شکست برای صلح و ثبات در منطقه از زمان جنگ عراق – و آغاز روند طولانی ثبات در “روز بعد” است. از زمان حمله هولناک حماس به اسرائیل در 7 اکتبر 2023 و پاسخ بعدی اسرائیل، وضعیت غزه یک تراژدی غیرقابل درک بوده است. اما توافق آتش بس و گروگان گیری بین حماس و اسرائیل در 15 ژانویه، پس از چندین ماه تلاش ناموفق و با کمک تیم ترامپ در آینده، مسیر بالقوه ای را برای پایان دادن به جنگ فراهم می کند. پس از 15 ماه ویرانی و رنج بیسابقه، اسرائیل عملیاتهای نظامی بزرگ را به حالت تعلیق درآورد، حماس شروع به آزادسازی گروگانها کرد و ساکنان غزه شروع به بازگشت به محلههای خود کردند.مرحله اول آتش بس از نظر زمان و دامنه محدود است و به دور از تضمين ماندن آن است. رسیدن به مرحله دوم مستلزم تصمیمات دشوارتر در مورد آزادی گروگان ها (از جمله سربازان اسرائیلی)، آزادی اسرای اسرائیلی (از جمله تروریست های بیشتر) و در نهایت در مورد سرنوشت حماس است. در عین حال، تصاویر گروگانهای لاغر اسرائیلی که در 8 فوریه منتشر شد، یادآور فوری فوریت توافق در مرحله دوم، قبل از مرگ گروگانهای بیشتری بود. حماس نیز باید بداند که پایان توافق برای این سازمان پایان خوبی نخواهد داشت. ترامپ حماس را تهدید کرده است که اگر توافقی را رد کند، به «جهنم» خواهد رسید، و این گروه میداند که «سواران» آن، حزبالله و ایران، وارد نخواهند شد – دلیل اصلی موافقت او با آتشبس و قرارداد گروگانگیری در وهله اول.اگر ترامپ بتواند به تمدید توافق بین حماس و اسرائیل کمک کند یا حتی از جنگ مجدد جلوگیری کند، این فرصت را خواهد داشت که سنگ بنای حداقل مقدار کمی از ثبات در غزه و کرانه باختری و در درازمدت برای توافق طولانی مدت «عادیسازی» بین اسرائیل و عربستان سعودی، تمدید توافقنامه ابراهیمی که در اولین دورهاش مذاکره کرد، آغاز کند. این چشم انداز تاریخی نه تنها مستلزم پایان دادن به جنگ در غزه، بلکه به تعهد اسرائیل به مسیری برای تشکیل یک کشور فلسطینی است. مطمئناً تصور چنین تعهدی در دولت کنونی اسرائیل دشوار است، اما شاید تحت فشار ترامپ غیرقابل تصور نباشد، کسی که بهطور منحصربهفردی میتواند بر اسرائیل تأثیر بگذارد، به خصوص اگر این کار را راهی برای دریافت جایزه صلح نوبل بداند.اهداف محدودتر و واقع بینانه تری نیز وجود دارد که ترامپ در صورت تمایل باید در موقعیت مناسبی قرار گیرد: درخواست اصلاحات واقعی در تشکیلات خودگردان فلسطین در حالی که محمود عباس رئیس جمهور 89 ساله صحنه را ترک می کند. متقاعد کردن اسرائیل برای پذیرش نقش تشکیلات خودگردان در حکومت پس از جنگ غزه، که بقایای حماس ممکن است به عنوان جایگزینی برای تخریب بیشتر آن را تحمل کنند. و متقاعد کردن کشورهای عربی خلیج فارس، که مایل به حفظ روابط خوب با دولت هستند، برای ارائه حمایت سیاسی، بودجه بازسازی و نیروهای بالقوه امنیتی برای حمایت از توافقنامه صلح. مشکلات و چالشها حتی با چنین پیشرفتی بسیار زیاد باقی میمانند، اما در مقایسه با ویرانیها، تقسیمبندیها و رنجهایی که قبل از توافق آتشبس وجود داشت کمرنگ میشوند. و ترامپ اعتبار خواهد گرفت و مستحق آن خواهد بود.
به دنبال لبنان
ترامپ همچنین فرصتهایی را در لبنان به ارث برده است که چشماندازهای آن حتی قبل از جنگ اسرائیل و حماس بد به نظر میرسید اما زمانی که اسرائیل نیروهایش را به سمت حزبالله معطوف کرد بدتر شد و منجر به هزاران تلفات و دهها هزار غیرنظامی آواره شد لبنان ده ها سال است که تحت سیطره حزب الله رنج می برد و از سال 2011 بیش از یک میلیون پناهنده از جنگ در سوریه را در برگرفته است اما با تضعیف حزبالله، این کشور در نهایت فرصتی برای رهایی از چنگال ایران و ایجاد یک کشور کارآمدتر و مستقلتر پیدا میکند.این شانس ناشی از خسارات عظیمی است که حزب الله از زمانی که مرتکب اشتباه جنگ با اسرائیل پس از حملات 7 اکتبر شد متحمل شده است اگرچه برخی در اسرائیل از همان ابتدا از آغاز عملیات نظامی بزرگ علیه حزب الله حمایت کردند نتانیاهو در ابتدا از این کار خودداری کرد تا حدی به دلیل فشار دولت بایدن برای جلوگیری از تشدید تنش در منطقه اما از آنجایی که ادامه حملات حزبالله در شمال اسرائیل مانع از بازگشت دهها هزار اسراییلی به خانههای خود شد اسرائیل صبر خود را از دست داد در ماههای آخر سال 2024 تشدید حملات نظامی اسرائیل به حزبالله از جمله حملات پیجر که هزاران جنگجو را از کار انداخت. ترور مقامات حزب الله از جمله رهبر ارشد آن حسن نصرالله و حملات هوایی بی امان علیه زیرساخت های نظامی حزب الله به تدریج این سازمان را از نظر سیاسی و نظامی نابود کرد تا نوامبر 2024 از ترس تلفات بیشتر و مشاهده اینکه ایران در موقعیتی برای دفاع از خود نیست حزب الله با آتش بس با اسرائیل موافقت کرد که پیش شرط قبلی خود برای پایان دادن به جنگ در غزه را نادیده گرفت این گروه را ملزم کرد که نیروهای خود را به شمال رودخانه لیتانی خارج کند و به هزاران نیروی مسلح لبنان اجازه داد تا در منطقه حائل جنوب مستقر شوند این توافق همچنین با انتخاب رئیس جمهور جدید فرمانده سابق ارتش جوزف عون و نخست وزیر فقیه محترم نواف سلام که هر دو متعهد به بهبود حکومت و تضمین استقلال دولت لبنان هستند راه را برای پیشرفت در سیاست لبنان هموار کرد حزب الله همچنان نفوذ قابل توجهی بر سیاست لبنان خواهد داشت اما نفوذ آن تا حد زیادی کاهش یافته است مردم لبنان از نتایج رهبری حزب الله به ستوه آمده اند توانایی ایران برای تامین مجدد حزبالله به دلیل از دست دادن سوریه به شدت کاهش یافته است و دولت جدید لبنان میتواند حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی بینالمللی را که برای موفقیت نیاز دارد از جمله از سوی ایالات متحده به دست آورد اگر ترامپ بتواند بر غرایز خود در برابر کمک های خارجی غلبه کند فرصتی برای کمک به دولت و ارتش لبنان با ابزار و اعتماد برای به حاشیه راندن بیشتر حزب الله و کاهش نفوذ ایران دارد.
یک سوریه جدید
در نهایت و از همه خیره کننده تر، فرصتی در سوریه به دست می آید که شاید بی ثبات ترین و بی ثبات ترین منطقه خاورمیانه در 15 سال گذشته بوده است پس از سالها تلاش برای منزوی کردن و حتی سرنگونی دیکتاتور سوریه بشار اسد تا سال 2020 ایالات متحده و بسیاری از متحدان عرب و اروپاییاش عمدتاً با پذیرش واقعیت تلخ حاکمیت پایدار اسد پیش رفتند اما در شرایطی که توجه جهان به درستی بر وضعیت غزه متمرکز شده است و ایران و روسیه به دلیل درگیریهای خود با اسرائیل و اوکراین ضعیف شدهاند اپوزیسیون اسد به رهبری گروه شورشی حیات تحریر الشام از این فرصت استفاده کرد و وارد عمل شد تصادفی نبود که HTS و متحدانش بلافاصله پس از توافق آتشبس حزبالله با اسرائیل حمله نظامی خود را آغاز کردند، که تضمین کرد این گروه لبنانی مانند سال 2011 زمانی که اسد آخرین بار در طناب بود به نجات اسد نخواهد آمد.شاید به همان اندازه تعجب آور باشد که HTS که هنوز توسط ایالات متحده به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته می شود اقرار کرد و حتی شروع به عمل به تعهد خود برای تضمین حقوق بشر و احترام به اقلیت ها و فاصله گرفتن از گذشته خود کرد ناگهان رژیم سوریه که متحد اصلی ایران در خاورمیانه مجرای اسلحه به حزبالله میزبان نیروهای نظامی و پایگاههای دریایی روسیه صادرکننده عمده مواد مخدر و حامی اسلامگرا بود از بین رفت و فرصتی برای شکلدهی به سوریه جدید جای آن را گرفت. رئیس جمهور جدید احمد الشارا همچنان باید تعهد خود را به سوریه بهتر ثابت کند اما همین سه ماه پیش این ایده که ترامپ فرصت حمایت از چنین سوریه ای را به ارث خواهد برد چیزی جز رویا به نظر نمی رسید.سیاست ایالات متحده متغیر اصلی تعیین کننده موفقیت یا شکست در سوریه نخواهد بود اما واشنگتن می تواند تفاوت ایجاد کند برای مثال ترامپ میتواند نامهای تروریستی ایالات متحده را در ازای حکمرانی خوب و همکاری در زمینه اهداف ضد تروریسم از جمله حضور نظامی ایالات متحده در شمال شرق برای کمک به جلوگیری از ظهور مجدد داعش لغو کند او همچنین میتواند تحریمهای گستردهتری را لغو کند و در صورت موافقت سوریه با ممانعت از دسترسی روسیه به پایگاههای دریایی کمک اقتصادی کند و میتواند به این کشور کمک کند تا ذخایر غلات و نفت را برای جایگزینی منابع از دست رفته روسیه و ایران پیدا کند ترامپ همچنین میتواند از اهرمهای آمریکا با ترکیه و شرکای کرد سوری واشنگتن برای میانجیگری در نهایت میانجیگری برای توافق سیاسی میان آنها و رژیم جدید دمشق استفاده کند اینها فرصت هایی است که ایالات متحده در دهه های گذشته نداشته است و ترامپ باید از آنها استفاده کند.
گرفتن لحظه
هیچ کس نباید چالش ها و خطراتی را که همچنان در سراسر خاورمیانه وجود دارد دست کم بگیرد دولت های ضعیف و ناکارآمد؛ رقابت های عمیق مذهبی، قومی و بین دولتی و بسیاری از بازیگران بد علاوه بر پیامدهای یک جنگ وحشتناک در غزه که ممکن است هنوز تمام نشده باشد به توطئه علیه پیشرفت به سوی صلح و ثبات ادامه خواهند داد در عین حال نادیده گرفتن فرصتهای تاریخی که چشمانداز استراتژیک جدید ارائه میدهد اشتباهی غمانگیز خواهد بود که همه آنها تنها یک سال یا حتی چند ماه پیش دور از ذهن به نظر میرسیدند.ترامپ بدون شک چیزی جز موفقیت در جایی که بسیاری از اسلافش شکست خورده اند دوست ندارد هر کسی که به منطقه اهمیت می دهد باید امیدوار باشد که این کار را می کند.