• بیوگرافی

















  • صفحۀ سایت در فیس بوک

  • مطالب پسندیده در فیس بوک

  • paypal

  • موضوع هفته

    مطالب محبوب

    ادبیات در دوره سلجوقی

          ترکمنان سلجوقی پس از آن که امپراطوری قدرتمند غزنوی را در دندانقان به زانو درآوردند، به نواحی غربی متصرفات آنان گام نهادند و با گذشتن از ری و جبال وهمدان و از میان برداشتن فرمانروایان محلى، تا بغداد پیش راندند و تا نوبت فرمانروایی به ملک شاه سلجوقی برسد. اسلاف او سلطان طغرل وچغری بیک والپ ارسلان، همه دشمنان و سرجنبانان داخلی وخارجی را ازپیش برداشتند و قلمرو وسیع ازاقصای ماوراالنهر تا آسیای صغیر(ترکیه امروزی) و بحیره مدیترانه تدارک دیدند. و به این ترتیب دردوره ملکشاه سلجوقی امپراطوری سلجوقیان به یکی از قدرتمندان دولتهای جهان آنروزی مبدل گردید. به ویژه که ازدوره آلپ ارسلان وزیر با کفایت وسیاستمدار و آگاه او امورکشورداری، یعنی خواجه نظام الملک طوسی نیز روی کار آمد و سی ساله صدارات او برای دوسلطان هم عصرش الپ ارسلان وملکشاه اطمینان سیاسی خاصی فراهم آورد وامپراطوری سلجوقی از نگاه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به آنها درجه انکشاف خود رسید ، تا آنجا که میتوان گفت امپراطوری نیرومند سلجوقی دوران تفوق وبرتری خود را در نیمه دوم قرن پنجم هجری مدیون کفایات این وزیر باتدبیر است. این عصر درحقیقت، عصر شگوفایی فرهنگ اسلامی نیز است. سده های چهارم وپنجم دوران طلایی فرهنگ اسلام دانسته اند، دورانی که درآن علم فلسفه ومعارف اسلامی به اوج شگوفایی رسید و دانشمندان مشهوری چون ابونصرفارابی، ابن سینا، ابوریحان بیرونی و جمعیت معروف به «اخوان الصفا»، امام محمدغزالی پیشاهنگان فکر وفلسطه آن به شمار میرفتند. دانش های ریاضی ونجوم ، پایه های فلسفه وکلام وعلم فن به شگوفایی رسید. به ویژه ادبیات دری در این دوره انکشاف خاصی یافت وانبوه شاعران دربار غزنوی و سلجوقی  میراث شعری فارسی را به ویژه در قلمرو توصیف وستایش گرانبار کردند که پرتو آن در آن سالهای بعدی در سرتاسر دنیای آنروز گسترش یافت. بدین ترتیب با غلبه یافتن فرمانروایان سلجوقی مرحله تازه ای در ادب و فرهنگ ما آغاز شد که از نظر سیاسی باید آنرا عصر غلبه عصر ترک، از نظر ادبی عصر گسترش زبان دری از خراسان به داخل فلات ایران وعراق ،عجم نمود .در این عصر و یا اندکی پیش از آن با لشکر کشی به ری، جبال، اصفهان وهمدان، زبان دری از خواستگاه خود ـ خراسان خارج گردید وبه داخل فلات ایران واندکی بعد به آذربایجان نیز راه یافت و به دلیل زبان رسمی حکومت مرکزی بوده به تدریج به لهجه های محلی غلبه یافت و در آن مناطق شاعران نویسنده گان نا گزیز بودند فارسی را یاد بگیرند وبه آن بسرایند وبه تالیف کتاب بپردازند. عمومیت یافتن زبان دری در نواحی مرکزی وغرب ایران  که زبانها ولهجه های محلی به عنوان گویش منطقوی مردم و زبان عربی به عنوان زبان رسمی وعلمی مورد استفاده نویسنده گان بود، آنرا با محیط  تازه از یک طرف وعناصر زبان عربی از طرف دیگر مواجه ساخت واندک اندک تغیرات در شیوه  نویسنده گی وشاعری فارسی پدید آورد.
                یکی از ویژه گی دوم قرن پنجم هجری که به تدریج در ادبیات راه یافت، اندیشه های تصوفی و عرفانی بود. اندیشه های عرفانی در آثار شاعران ومتفکران بزرگی چون ابوسعید ابوالخیر، خواجه عبدالله انصاری، شاعر شوریده ای چون بابا طاهرعریان انعکاس گسترده یافت و در آثار حکیم سنایی غزنوی متبلور گردید. از نخستین  عارفان دوره  مورد بحث ما از ابوسعید ابوالخیر (فوت 440هـ.) باید نام برد که بنابر روایتی پیش از حادثه داندانقان قدرت یابی طغرل بیگ را پیش گویی کرده و او را به صفت پادشاه دعا داده بود. درین عصر از عارف پاک باخته همدانی بابا طاهر عریان باید نام برد که ظاهرا به طغرل سلجوقی که در حدود (447هجری) از همدان میگذشته، دعا داده و او را به عدل و داد دعوت کرده است. از باباطاهر مجموعه سخنان کوتاه به زبان عربی باقی مانده است که عقاید عارفانه او را نشان میدهد و افزون برآن مقدار دوبیتی یا ترانه از وی به لهجه محلی موجود است که از لطافت خاص وی حکایت میکند. از شاعران نامبردار تصوفی که درین عصر در مرکز قدرت غزنویان یعنی غزنه زنده گی میکرد ، حکیم سنایی غزنوی است که با آفریدن آثار بزرگ، ادبیات عارفانی  را به مرحله تکامل رسانید و پیشگام شیخ عطار ومولانا بزرگ گردید. عرفان و شعر از این دوره، بسیار به هم نزدیک میشوند. البته هنوز زود است که ازغلبه موضوعات عرفانی در شعر سخن بگوییم ، اما درین که بسیاری از عارفان حتا در همین دوره مورد بحث ما شعر را برای بیان احساسات بلند خود قالب مناسب یافتند، شکی نیست. اما ادبیات ستایشی درین دوره مانند دوره غزنوی ادامه یافت و شاعران بزرگی چون امیرمعزی، قطران تبریزی، ابوطاهر خاتونی، انوری ابیوردی، ظهیر فاریابی، خاقانی شروانی و دیگران با نوشتن قصاید خود این عنعنه را دوام دادند. درین میان امیرمعزی که سالهای زیادی به عنوان ملک الشعرای دربار سلجوقی بود، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. او از نیشاپور بود و پدرش عبدالملک برهانی در دربار آلپ ارسلان سلجوقی مقام امیرالشعرایی داشت و در اوایل کار ملک شاه بدرود حیات گفت و محمد معزی فرزندش بجای او به خدمت سلطان سلجوقی درآمد وتخلص شعری خود (معزی) را از لقب سلطان که معزالدین بود، اقتباس کرد وبه زودی در خدمت آن سلطان تقرب یافت و مورد توجه خاص سلطان واقع گشت و بعد از ملکشاه وآشفته گی کار خراسان، یک چند در هرات ، اصفهان، نیشاپور بود تا آن که در دوره سلطان سنجر به خدمت وی درآمد و نعمت و اکرام زیاد یافت. همچنین درین عرصه ظهیر فاریابی، انوری ابیوردی، افضل الدین خاقانی، جمال الدین عبدالرزاق، فلکی شروانی قابل یاد آوری است.
                ویژه گی دیگر ادبیات این دوره انکشاف ادبیات داستانی است. فخرالدین اسعد گرگانی که با طغرل بیگ سلجوقی معاصر است، با نوشتن داستان بلند «ویس ورامین» ونظامی گنجوی بانوشتن «خمسه» باب تازه ای درادبیات دری گشودند. فخرالدین گرگانی به اشاره یکی از امرای طغرل بیگ نظم داستان «ویس رامین» را آغاز کرد و پیش ازسال (455هجری) به پایان رسانید. شهرت او ظاهرا مصادف بوده است به عهد طغرل بیگ و در «ویس ورامین» به صراحت از طغرل بیگ وبرخی از فتوحات وی در خوارزم و خراسان، طبرستان و ری، اصفهان و کرمان یاد میکند. از سخنان وی چنین برمیآید که گویی در فتح اصفهان با سلطان همراه بوده است. شاعر بزرگ دیگر این عهد نظامی گنجوی با نوشتن «پنج گنج» یا «خمسه» ادبیات داستانی دری را به دوره تکامل رسانید که بعدا شعرای زیادی درهمین عرصه از وی تقلید کردند. ظهیر فاریابی و انوری ابیوردی دو شاعر دیگر بزرگ این عهد اند که در انکشاف شعر دری سهم بسزایی دارند. غیر از شاعرانی که نام بردیم که اکثرا در دربار ساجوقیان و یا اتابکان آنها میزیستند، از سخنوران دیگری که در دربار غزنویان متأخر خدمت میکردند، باید از شاعران بزرگی چون: حکیم سنایی غزنوی، مسعود سعد سلمان، مختاری غزنوی، عبدالواسع جبلی غرجستانی، ابوالفرج رونی، سید حسن غزنوی ودیگران نیز باید کرد وهمچنین ازشاعران دربار قراخانیان مانند: شهاب الدین عمعق بخارایی ـ ملک الشعرا دربار سلطان خضرخان، رشیدی سمرقندی، سوزنی سمرقندی، رضی الدین نیشاپوری، نجیبی فرغانی، نجار ساغرجی، علی بایندری، پسر درغوش ودیگران نیز قابل یاد آوری میباشد. شعردوستی وشاعرنوازی سلاطین سلجوقی و اتابکان و امراء آنها در منابع ومآخذ زیاد آمده است. بعضی از شاهان وشهزاده گان سلجوقی خود نیز شاعر بودند و شعرنیکو میسرودند. از آن جمله است سلیمان شاه ـ برادرزاده سلطان سنجر که به نقل عوفی این رباعی را در گرفتاری خویش به دست قراخانیان گفته است:
                 از دست تبهکاری این مشتی چنــد              درکام حیات ماست چون حنظل، قند
                ای ایزد بی نیاز، آخر مپسنـــــــــد               دیوان همه آزاد وســـلیمان در بنـــــد
                به نقل عوفی، آخرین سلطان سلجوقی عراق ـ طغرل سوم نیز شاعر بوده است. او در لباب اللباب سه رباعی از او نقل کرده است، ازجمله این رباعی را:
              آن جوشـــن من بیـــار تا در پوشم             کین کار مرافتاده هم من کوشم
              تا در تنم است جان وسر بر دوشم            من ملک عراق را بسر نفروشم
               بزرگترین پادشاه سلجوقی ـ سلطان سنجر که سلطان علاء الدین جهانسوزغوری را اسیر کرده بود. به خاطر سرودن یک رباعی مدحیه او را آزاد ساخت و وی را دوباره به حکومت غور ابقا نمود. این سخن میرساند که سلطان تا چی حد از کلام ادبی خوشش میآمده است.
               ادبیات دری در دوره اول سلجوقی بیشتر به شیوه اهل غزنوی بود، درخراسان خوارزم وایران شعرای دربار ملکشاه و سلطان سنجر مثل امیرمعزی، ادیب صابر ترمذی، رشید وطواط و عبدالواسیع جبلی غرجستانی به سبک فرخی وعنصری ومنوچهری نظر داشتند، اما هنگامیکه بعد از زوال امپراطوری سلطان سنجر که مرکز کانون شعر و ادب از مرو و نیشاپور، به همدان واصفهان منتقل گشت، در شعر دری اسلوب تازه پدید آمد که تا حدی با شیوه گذشته تفاوت داشت. تتبع در آثار قدما و تقلید آنها در این دوره، در عراق تدریجا از رواج افتاد و متروک شد. بدین گونه رودکی و عنصری و کسانیکه اسلوب آنها را بیش وکم تقلید میکردند، درین دوره در عراق مورد توجه نبودند. باری تحقیق وحکمت درین عصر، ظاهرا ازفنون شعر تلقی میشده است و شهرت قبول این گونه اشعار ناصر خسرو بلخی وسنایی هم در رواج این شیوه موثر بوده است. اما به هر حال حکمت وتحقیق در این عصر از مقوله مواعظ و نصایح مذهبی بوده است، نه از انواع افادات فلسفی که دراین گونه شعر. طوریکه گفتیم، ناصر خسرو بلخی، سنایی غزنوی وخاقانی شروانی از سرآمدان اند. خلاصه اینکه در ادبیات این دوره، هم از نگاه زبانی وهم از نگاه فکری وادبی تغیرات زیادی به چشم میخورد. درحقیقت ادبیات دوره آخر سلجوقی مقدمه ایست برای سبک عراقی. برخی از شاعران این دوره خصوصا شاعران قرن ششم، اگر درآثار شان مشخصات سبک خراسانی دیده میشود. از سوی دیگر برخی از ویژه گیهای سبک عراقی نیز در آثار آنها پیدا است. بدین ترتیب گفته میتوانیم که شاعرانی مثل خاقانی، نظامی گنجوی، ظهیرفاریابی و انوری ابیوردی زمینه های ایجاد سبک عراقی را به میان آورده بودند.
    پوهنوال محمد صالح راسخ استاد دانشگاه بلخ



    بازدید ها:

    یک پاسخ به “ادبیات در دوره سلجوقی”

    1. asparaxan گفته:

      آیا ایچری اوغوز یا ایچ+غوز یا ایشغوز ها (غوزهای داخلی)را که همان ساکاها یا اشکانیان – پارت ها- هستند را میتوان از ترکمانان به شمرد؟

      مسعود اوستادی
      asparaxan@yahoo.com

    درج یک دیدگاه

    
    <