• بیوگرافی

















  • صفحۀ سایت در فیس بوک

  • مطالب پسندیده در فیس بوک

  • paypal

  • موضوع هفته

    مطالب محبوب

    اسرائیل باید تصمیم بگیرد که به کجا می رود و چه کسی باید آن را به آنجا هدایت کند پرونده انتخابات زودهنگام

    اسرائیل باید تصمیم بگیرد که به کجا می رود  و چه کسی باید آن را به آنجا هدایت کند

    پرونده انتخابات زودهنگام

    مؤید رسولی کاندیدای دوکتورا دانشگاه شیان جیائوتنگ چین

    پس از بیش از چهار ماه جنگ در غزه دو تصویر کاملاً متفاوت اما به همان اندازه دقیق از اسرائیل پدیدار شده است. از یک سو جنگ نشان داده است که قدرت تاکتیکی نیروهای دفاعی اسرائیل را به نمایش گذاشته است الهام بخش درجه بالایی از وحدت در میان سربازان اسرائیلی است و حس همبستگی را در میان شهروندان اسرائیلی که در مجموع از 7 اکتبر آسیب دیده اند ترویج کرده است. توسط حماس از سوی دیگر جنگ ناتوانی استراتژیک خیره کننده دولت اسرائیل و خلاء رهبری حیرت انگیز در راس آن را آشکار کرده است. اعضای ائتلاف حاکم پای خود را روی تصمیم‌های حیاتی کشیده‌اند نتوانسته‌اند در جنگ با یکدیگر همکاری کنند به رده‌های ارشد ارتش اسرائیل حمله کرده‌اند و در مدیریت روابط با مهمترین متحد اسرائیل ایالات متحده به طرز شرم‌آوری بی‌تفاوت و بی‌تفاوت به نظر می‌رسند. ایالت ها.این راهی برای حکومت در خطرناک ترین دوره تاریخ کشور از زمان جنگ استقلال در سال 1948 نیست. آنچه اسرائیل به آن نیاز دارد تصمیم گیری هوشیار، مصمم و دوراندیشانه دیوید بن گوریون است. در عوض چیزی که دارد رویکرد خودشیفتگی، دستکاری و کوته بینانه بنیامین نتانیاهو است. بحران رهبری به مرحله حاد رسیده است. دولت بایدن پیشنهادی برای یک نظم منطقه‌ای جدید پس از جنگ به نتانیاهو ارائه کرده است که به توانایی حماس برای تهدید اسرائیل و حکومت غزه پایان می‌دهد و کنترل این سرزمین را در دست تشکیلات خودگردان فلسطینی «احیا شده» (با کمک دولت‌های عربی) می‌گذارد. عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان و ایجاد یک اتحاد دفاعی رسمی آمریکا و عربستان. همه اینها مشروط به موافقت اسرائیل با یک روند سیاسی با هدف بلندمدت راه حل دو کشوری با حمایت دولت های عربی دوست آمریکا و مخالف ایران و شرکا و نیابت هایش خواهد بود. چشم انداز فرآیندی است که در نهایت اسرائیلی قوی و امن را ایجاد می کند که در کنار هم پشت مرزهای مورد توافق و امن با یک کشور فلسطینی غیرنظامی و بادوام در کرانه باختری و غزه زندگی کنند. از سال 1996 نتانیاهو اصولاً در چهار نوبت این هدف را پذیرفته است اما همیشه زمانی که زمان اقدام فرا رسیده آن را اژدر کرده است. بایدن اکنون یک انتخاب جدی برای نتانیاهو ارائه کرده است. او می تواند با طرح مورد حمایت ایالات متحده برای «روز بعد» در غزه موافقت کند و در عین حال ملاحظات اسرائیل را ابراز کند. یا می‌تواند تسلیم شرکای نژادپرست و مسیحی راست افراطی خود در ائتلاف حکومتی خود شود که به دنبال الحاق سرزمین‌های فلسطینی هستند و بنابراین هر پیشنهادی را رد می‌کنند هرچند مشروط و بلندمدت که مستلزم ایجاد یک کشور فلسطینی باشد.اگر نتانیاهو با واشنگتن موافقت کند در خطر از دست دادن حمایت آن شخصیت‌های راست افراطی است که به معنای پایان دولت او خواهد بود. اگر او به رد رویکرد بایدن ادامه دهد نتانیاهو این خطر را دارد که اسرائیل را به اعماق لجن در غزه بکشاند. جرقه انتفاضه سوم در کرانه باختری ورود به جنگ دیگری با حزب الله شبه نظامیان لبنانی مورد حمایت ایران روابط عمیقاً مخرب با ایالات متحده، که اسرائیل برای مهمات، حمایت مالی و حمایت های دیپلماتیک حیاتی بر آن تکیه می کند. به خطر انداختن به اصطلاح توافقنامه ابراهیم که روابط اسرائیل را با بحرین، مراکش، سودان و امارات متحده عربی عادی کرد (و امید به پیوستن عربستان به این باشگاه) و حتی شک و تردید در مورد قراردادهای صلح طولانی مدت اسرائیل با مصر و اردن. هر یک از این نتایج وحشتناک خواهد بود. هر ترکیبی از آنها یک فاجعه تاریخی خواهد بود.بایدن منتظر پاسخ است. برخی از مشاوران رئیس‌جمهور آمریکا بر اساس تجربه نگرانند که نتانیاهو تا پس از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در نوامبر سعی کند هر دو طرف را فریب دهد. به زبان انگلیسی او علناً ادعا خواهد کرد که آماده است در مورد پیشنهاد بایدن بحث کند و طرح تازه رونمایی شده خود را اصلاح کند اما به طور خصوصی از کاخ سفید بخواهد که از مشکلات سیاسی او قدردانی کند و با او مخالفت نکند یا علناً از او انتقاد نکند. در همین حال به زبان عبری با متحدان راست افراطی خود زمزمه خواهد کرد «ترک نکن. من اوباما را فریب دادم ترامپ را فریب دادم و بایدن را نیز گول خواهم زد  و ما زنده خواهیم ماند. به من اعتماد کن!” این یک نتانیاهو کلاسیک خواهد بود  و برای بایدن بد و برای اسرائیل وحشتناک خواهد بود.تنها یک راه برای جلوگیری از نتانیاهو از هدایت اسرائیل به یک جنگ طولانی منطقه ای و احتمالا فریب دادن دولت و افکار عمومی اسرائیل وجود دارد انتخابات عمومی. یایر لاپید (سیاستمداری که حزب اصلی اپوزیسیون را رهبری می کند) و بنی گانتز و گادی آیزنکوت (ژنرال های بازنشسته ای که قبل از قبول خدمت در کابینه جنگ اضطراری نتانیاهو پس از 7 اکتبر به مخالفان سیاسی نتانیاهو تبدیل شدند) باید خواستار برگزاری انتخابات عمومی شوند. دیرتر از ژوئن 2024. یک اپوزیسیون هماهنگ باید با وعده پذیرش مشروط پیشنهاد بایدن به آن پاسخ دهد و با “بله اما” پاسخ دهد. و آنها باید به صراحت بگویند “نه!” به متعصبان نژادپرست و مسیحایی که نتانیاهو نقش خود را با آنها انداخته است.این “اما” بسیار مهم است. قبل از موافقت با طرح بایدن اسرائیل باید بر تعدادی از شروط، عمدتاً مربوط به امنیت، پافشاری کند که پذیرش برخی از آنها برای واشنگتن دشوار است. با این حال رویکرد بایدن تنها راه ممکن برای بازگرداندن اسرائیل به یک اقدام واقع‌بینانه، عملی و پایدار و اجازه دادن به آن برای بازپس گیری موقعیت عالی اخلاقی است  یک ویژگی اساسی که در طول سال‌های نتانیاهو از دست رفته است.

    بدتر از یک جنایت یک اشتباه

    در روزهای اولیه جنگ یک ارزیابی استراتژیک می‌توانست اهداف اسرائیل را مشخص کند و امکان برنامه‌ریزی و اجرای منسجم را فراهم کند. اما تا به امروز نتانیاهو از انجام چنین ارزیابی غفلت کرده است. همانطور که آیزنکوت که به عنوان رئیس ستاد ارتش اسرائیل خدمت می کرد اخیراً در نامه ای به اعضای کابینه جنگی خود شکایت کرد «در طول سه ماه هیچ تصمیم قطعی عملاً اتخاذ نشده است. جنگ بر اساس اهداف تاکتیکی و بدون حرکت معنادار برای دستیابی به اهداف استراتژیک انجام می شود.نتایج این شکست در دو زمینه مهم مشخص است: مذاکره برای آزادی گروگان‌هایی که حماس در 7 اکتبر گرفت و کنترل مرز بین مصر و غزه، هم در گذرگاه رفح و هم در نوار زمینی که در آن قرار دارد. در امتداد مرزی که اسرائیلی ها از آن به عنوان مسیر فیلادلفی یاد می کنند. در هر دو موضوع، کابینه جنگ باید در هفته اول درگیری مسیری را تعیین می کرد. رئیس ستاد ارتش اسرائیل و برخی از اعضای کابینه جنگ بارها خواستار مشورت تصمیم گیری و راهنمایی شدند. اما نتانیاهو نپذیرفت  نه به دلیل ملاحظات امنیت ملی بلکه به دلیل نیازش به حفظ ائتلاف حکومتی شکننده خود با راست افراطی متعصب، که فتح کامل غزه را قبل از معاملات گروگان‌ها در اولویت قرار می‌دهد به دنبال انتقال غزه‌ها به خارج از قلمرو است. حتی می‌خواهد شهرک‌هایی را برای یهودیان اسرائیلی در آنجا بازسازی کند.امروز اسرائیل بر این باور است که تنها نیمی از 136 گروگانی که آزاد نشده اند زنده هستند. آزاد کردن آنها یک وظیفه اخلاقی است. این مهم تر از از بین بردن تهدید حماس نیست بلکه فوری تر است. ناکامی در انجام این کار مایه شرمساری جمعی برای رهبری اسرائیل و لکه ننگی بر جامعه اسرائیل برای نسل های آینده خواهد بود.توافق همچنان امکان‌پذیر است اگرچه خواسته‌های حماس تاکنون به سختی معقول بوده است و هیچ هدفی به هر قیمتی ارزش دستیابی به آن را ندارد. اسرائیل یک کشور مستقل است که حق دارد پیشنهادی را که بیشتر ضرر دارد تا فایده رد کند  به ویژه پیشنهاد یک سازمان مبارزمانند حماس. با این حال در عین حال بی معنی است که دائماً قصد کشتن این رهبران را اعلام کنند همانطور که مقامات اسرائیلی روزانه انجام می دهند در حالی که تلاش می کنند معامله کنند زیرا می دانند که برخی از گروگان ها به عنوان انسان مورد استفاده قرار می گیرند. سپرها تلاش اسرائیل برای کشتن شخصیت های ارشد حماس کاملاً مشروع است. اما همانطور که شخصیت الی والاک در وسترن کلاسیک خوب، بد و زشت می گوید “وقتی باید شلیک کنید شلیک کنید  صحبت نکنید!”من شک ندارم که نتانیاهو می خواهد گروگان ها را آزاد کند. اما نیاز اجباری او برای به نظر رسیدن مانند یک رهبر قوی که توسط ژنرال‌ها و وزرا ضعیف احاطه شده است افتخارات معکوس او را تشویق می‌کند. با توجه به سابقه او، صحبت های سخت او توخالی به نظر می رسد. وی در 12 سال گذشته 6 بار طرح های پیشنهادی سران آژانس امنیتی مخفی اسرائیل موسوم به شاباک را برای از بین بردن رهبری حماس رد کرده است. و در حالی که او موضع می گیرد خطری که گروگان های باقی مانده با آن روبرو هستند افزایش می یابد و شانس تکمیل یک معامله کاهش می یابد.

    به کجا؟

    چند هفته است که پیشنهاد بایدن برای «روز بعد» در مقابل دولت نتانیاهو قرار دارد. اکثر ناظران تصور می کنند که با توجه به واقعیت های تقویم انتخاباتی ایالات متحده این پیشنهاد ممکن است تا چند ماه دیگر منقضی شود. هیچ تضمینی وجود ندارد که بقیه بازیکنان منطقه این پیشنهاد را بپذیرند. حتی مشخص نیست که آیا بایدن بتواند در مجلس سنای آمریکا که باید معاهده ای با عربستان سعودی را تصویب کند از آن حمایت کند یا خیر. همچنین ممکن است همانطور که حمله حماس در 7 اکتبر به منظور خنثی کردن یک توافق سه جانبه در حال ظهور بین اسرائیل، عربستان سعودی و ایالات متحده بود ابتکار جدید بایدن در نهایت می‌تواند ایران را به فکر تشویق نیروهای نیابتی خود از جمله حزب‌الله تشویق کند. حملات خود را به اسرائیل افزایش دهند یا جنگی در مقیاس وسیع‌تر را در تلاش برای از بین بردن هرگونه پیشرفتی آغاز کنند.توافقی مانند آنچه بایدن پیشنهاد کرده است ممکن است دو سال پیش با خوشحالی توسط دولت اسرائیل به رهبری لاپید یا رهبر محافظه کار نفتالی بنت پذیرفته شود اما اکنون فروش سختی برای مردم اسرائیل خواهد بود که هنوز درد شدید و عظیمی را احساس می کنند. خشم، تحقیر، انتقام جویی و این احساس که «همه فلسطینی ها حماس هستند». اینها واکنش های انسانی قابل درک است. اما با گذشت زمان اسرائیلی ها باید از کنار آنها عبور کنند. به یاد بیاورند که زمانی در مورد مصر و اردن چنین فکر می کردند. یک نسل کامل از اسرائیلی ها جنگ های تلخی را علیه این کشورها انجام دادند. اما صلح مؤثر (اگر سرد) با این کشورها به ترتیب نزدیک به 45 سال و نزدیک به 30 سال است. تصور کنید اگر آن توافقات وجود نداشت وضعیت اسرائیل امروز چقدر بدتر می شد  و در نظر بگیرید که تضعیف آنها تا چه حد به عنوان بخشی از واکنش نسنجیده به رویدادهای 7 اکتبر مهم است.اما نتانیاهو به جای ترغیب اسرائیلی‌ها برای غلبه بر ترس‌هایشان از آنها سوء استفاده می‌کند و به دست متحدان راست افراطی خود مانند ایتامار بن گویر (وزیر امنیت ملی) و بزالل اسموتریچ (وزیر دارایی) بازی می‌کند. اگر آنها به راه خود برسند نتیجه یک فاجعه خواهد بود. نتانیاهو این را می‌داند، اما معتقد است که می‌تواند آنها را آرام کند و بر آنها غلبه کند و با اجتناب از تصمیم‌گیری از بدترین سناریو اجتناب کند.

    زمان آن رسیده است

    هفته گذشته نتانیاهو برنامه خود را برای «روز بعد» در غزه اعلام کرد. از جمله خواستار «مدیریت مدنی توسط گروه‌های محلی که خود را با سازمان‌های تروریستی نمی‌شناسند» است. در عمل این به معنای توانمندسازی تعدادی از خانواده‌های بانفوذ غزه که برخی از آنها در جنایات سازمان‌یافته درگیر هستند برای تبدیل شدن به ارائه‌دهندگان خدمات و نظم مدنی برای شهروندان است  رویکردی برای اداره قلمرو که اسرائیل چندین دهه پیش آن را امتحان کرد و به طور مداوم شکست خورد. نتانیاهو همچنین «رادیکال‌سازی غزه» را در نظر می‌گیرد که هدف خوبی است اما ده‌ها سال طول می‌کشد. طرح او همچنین خواستار جایگزینی آنروا آژانس سازمان ملل متحد است که جریان کمک های بشردوستانه به غزه را کنترل می کند. این ایده خوبی است زیرا آنروا توسط مبارزهای حماس که به نیروی کار آن نفوذ کرده اند به خطر افتاده است. با این حال نتانیاهو مشخص نمی کند که چه چیزی جایگزین آن می شود.مشکل همه پیشنهادات نتانیاهو این است که طرح او هرگز توضیح نمی دهد که چه کسی می تواند به طور مشروع بر غزه حکومت کند. چه بخواهند چه نخواهند اسرائیلی‌ها باید سه واقعیت اساسی را بپذیرند حماس نمی‌تواند اسرائیل را تهدید کند یا بر غزه حکومت کند اسرائیل نباید درازمدت در غزه بماند و غزه‌ها آنجا هستند تا بمانند  آنها به جایی نمی‌روند. بنابراین اسرائیل باید تصمیم بگیرد که چه چیزی می تواند یک نهاد قانونی باشد که بتواند کنترل غزه را به آن واگذار کند. اسرائیل خواسته های امنیتی مشروعی دارد که باید توسط ایالات متحده و متحدان عرب آن به رسمیت شناخته شود. اما این نهاد نمی تواند از نیروهای خارجی تشکیل شود نروژی ها یا آفریقای جنوبی نمی توانند غزه را اداره کنند. این نهاد باید فلسطینی باشد. تنها نهاد مشروع تشکیلات خودگردان فلسطینی است که به تدریج مسئولیت مدیریت مدنی غزه را بر عهده می گیرد و ایالات متحده و متحدان عرب آن آن را به سمت استانداردهای بالاتر حکومتداری، شفافیت، آموزش و فعالیت های ضد تروریسم سوق می دهند. البته اسرائیل حق خود را برای اقدام در هر زمان که تهدیدی برای امنیتش ایجاد شود حفظ خواهد کرد.طرح نتانیاهو هرگونه به رسمیت شناختن یکجانبه یک کشور فلسطینی و تمامی دستورات بین المللی در مورد شرایط توافق دائمی اسرائیل و فلسطین را رد می کند. معلوم است که او چه چیزی را نمی خواهد. چیزی که مشخص نیست این است که او چه می‌خواهد و مردم اسرائیل حق دارند بدانند و حق دارند در این مورد اهمیت دهند. 7 اکتبر بدترین رویداد در تاریخ این کشور از زمان استقلال بود. اسرائیلی‌ها بیش از 140 روز می‌جنگند یعنی بیشتر از هر جنگی از سال 1948. ارتش اسرائیل می‌تواند برای برخی از دستاوردهای چشمگیر اعتبار قائل شود اما اهداف اصلی آن همانطور که کابینه جنگ تعریف کرده است تا رسیدن به آن فاصله دارد. یک توافق موقت برای مبادله گروگان ها با زندانیان ممکن است به تعویق 45 تا 90 روزه منجر شود. اما ممکن است جنگ طولانی دیگری به دنبال داشته باشد. و در این میان نتانیاهو اعتماد اکثر رای دهندگان را از دست داده است. بر اساس نظرسنجی‌های ملی اخیر از هر پنج اسرائیلی حدود چهار نفر او را مسئول اشتباهاتی می‌دانند که منجر به وقوع حملات 7 اکتبر شد. از هر چهار نفر تقریباً سه نفر از او می خواهند استعفا دهد.کسانی که به تغییر رهبری در طول جنگ اعتراض دارند باید تاریخ اسرائیل را مطالعه کنند. در سال 1973 ارتش اسرائیل هنوز در بلندی‌های جولان با نیروهای سوریه می‌جنگید که گلدا مایر نخست‌وزیر در مواجهه با تظاهرات گسترده و در بحبوحه اتهاماتی مبنی بر اینکه نتوانسته حمله غافلگیرانه کشورهای عربی را که شش ماه قبل از آن در اکتبر 1973 آغاز شد پیش‌بینی کند از قدرت کنار رفت.  اگرچه حزب او پس از حمله مجدداً در انتخابات پیروز شده بود و تحقیقات رسمی در مورد نارسایی های امنیتی رهبران نظامی را مقصر دانسته و عمدتاً خود مایر را تبرئه کرده بود.خشم عمومی، خشم خانواده ها و جوامع قربانیان حملات 7 اکتبر و ناامیدی در میان بسیاری از نیروهای ذخیره ارتش اسرائیل همگی در حال افزایش است. نتانیاهو بر بقای سیاسی خود متمرکز است و هرگز با میل خود کناره گیری نخواهد کرد. زمان آن فرا رسیده است که مردم اسرائیل بایستند و مسیر خود را تغییر دهند. آیزنکوت، گانتز و لاپید باید این تلاش را رهبری کنند و خواستار انتخابات عمومی شوند تا مردم اسرائیل تصمیم بگیرند که به کجا می روند و چه کسی انها را به آنجا هدایت می کند. این یک لحظه حیاتی است. قبل از اینکه دیر شود رهبری و اقدام را می طلبد.




    بازدید ها:

    درج یک دیدگاه

    
    <