اهداف واقعی ساخت هسته ای چین
آرسنال رو به رشد پکن قصد دارد سیستم اتحاد آمریکا در آسیا را منحل کند
محمد اکرام یاور
از سال 2018 تحلیلگران دفاعی آمریکایی بارها چین را به عنوان بزرگترین تهدید برای امنیت ملی ایالات متحده معرفی کرده اند. آنها به دلیل افزایش نظامی عظیم چین رفتار ستیزه جویانه چین در آسیا-اقیانوسیه و کمپین جهانی اجبار اقتصادی، پکن را به عنوان یک “چالش سیستمی” “تهدید در حال سرعت” و حتی یک “رقیب همتا” توصیف کرده اند. این عبارات مبهم و پر سر و صدا به یک اجماع فزاینده اشاره دارد: اینکه جاه طلبی های چین به شدت منافع ملی آمریکا را به خطر می اندازد. با این حال هیچ اتفاق نظری در مورد نیت پشت حرکتهای استراتژیک چین که از جمله مهمترین آنها ساخت سریع سلاحهای هستهای است وجود ندارد.جامعه دفاعی ایالات متحده عمدتاً این افزایش را در چارچوب نظامی محدودی که مربوط به قابلیتهای تسلیحاتی و توازن مسابقه تسلیحاتی است مشاهده کرده است. مقاله اخیر پژوهشگر تانگ ژائو در فارین افرز این تحلیل را با توصیف زرادخانه هسته ای چین نه به عنوان ابزاری قهری برای دستیابی به اهداف نظامی کاملاً تعریف شده بلکه به عنوان نمادی از قدرت ملی که به وسیله آن پکن می تواند احترام واشنگتن را به عنوان یک بازیگر اصلی به دست آورد، گسترش داده است. در امور جهانی اما هرگونه درک از این گسترش هستهای باید مقاصد تجدیدنظرطلبانه پکن را نیز توجیه کند.چین آرزوهای بزرگی برای بازسازی جهان در تصویر خود دارد. این کشور قصد دارد این کار را ابتدا با تسلط بر غرب اقیانوس آرام و سپس کشاندن بخش بزرگی از اوراسیا منطقه ای که از همسایگی چین تا آسیای مرکزی و جنوب شرقی اروپا امتداد دارد و همچنین آفریقا به مدار خود انجام دهد اما پکن یک مشکل جغرافیایی دارد که کاملاً از آن آگاه است: تعدادی از کشورهای خارج از خط ساحلی آن که با ائتلافهای تحت رهبری ایالات متحده که به وضعیت موجود منطقهای اختصاص داده شدهاند امضا کردهاند و اقدامات خود چین بر آنها تأثیر گذاشته است. اگر چین با انجام یک حمله در مقیاس بزرگ در امتداد حاشیه دریاییاش تشدید شود خطر پاسخی ویرانگر و هماهنگ را در پی خواهد داشت که طرحهای جهانی آن را به خطر میاندازد. ایالات متحده باید به ساخت هستهای چین به عنوان ابزاری نگاه کند که میتواند به پکن در حل انزوای قارهای خود کمک کند. چین یک کمپین اجباری کوتاه مدت را برای انحلال سیستم اتحاد ایالات متحده در اقیانوس آرام آغاز کرده است و زرادخانه هسته ای پیچیده تر آن به آن اهرم بیشتری برای دستیابی به این هدف بدون شعله ور کردن یک جنگ فاجعه بار قدرت های بزرگ می دهد. اگر واشنگتن نتواند به این بعد از شکست هستهای چین رسیدگی کند میتواند موقعیت پیشروی خود را در غرب اقیانوس آرام به خطر بیاندازد زیرا از طریق آن از یک محیط آزاد، باز و مرفه که برای منافع آمریکا مناسب است دفاع میکند.واشنگتن باید در برابر خطر زنده باشد. این کشور باید طرح های ژئوپلیتیکی چین برای زرادخانه هسته ای در حال گسترش خود را بشناسد و برای حفظ تعادل منطقه ای اقدام کند. از آنجایی که کمپین اجباری پکن متحدان ایالات متحده را تهدید می کند، واشنگتن باید یک استراتژی متقابل اجرا کند که مزیت های رقابتی ایالات متحده را در برابر آسیب پذیری های متمایز چین مرتب کند. شاید چین قبلاً استفاده از انرژی هستهای خود را به عنوان یک حمله اولیه در پروژه بزرگتر جهانسازی خود آغاز کرده باشد اما ایالات متحده هنوز فرصتی برای خنثی کردن این جاهطلبیهای جهانی در جوانی دارد.
ساخت امواج
شی جین پینگ رئیس جمهور چین معتقد است که کشورش را به عصر جدیدی از ژئوپلیتیک تحت سلطه چین هدایت می کند. او معتقد است که مبارزه بین سوسیالیسم چین و سرمایه داری دموکراتیک غربی در حال انجام است و شکوفایی و نفوذ روزافزون کشورش را به عنوان شاهدی بر این موضوع ذکر می کند که این کشور آماده است جای ایالات متحده را بگیرد و جهان را تغییر دهد. چنین نظم بینالمللی بیشتر منعکسکننده نظام داخلی چین است تا ارزشهای لیبرالی که دههها بسیاری از جهان را شکل دادهاند. شی به ویژه مطمئن است که روندهای ساختاری همانطور که در بحران مالی 2008 و ظهور جنبش های پوپولیستی در غرب نشان می دهد به نفع برتری چین است.اما جغرافیای چین چشم انداز شی را پیچیده می کند. مانند فرانسه ناپلئونی در قرن نوزدهم و آلمان، ژاپن و اتحاد جماهیر شوروی در قرن بیستم پکن خود را در محاصره کشورهای ساحلی متخاصم می داند که توسط یک قدرت دریایی جهانی حمایت می شوند. همچنین مانند پیشینیان خود موقعیت قارهای چین که در یک نوع مرز خشکی-دری قرار دارد که نیکلاس اسپایکمن استراتژیست هلندی آمریکایی قرن بیستم آن را سرزمین اوراسیا لقب داده است این احتمال را افزایش میدهد که یک استراتژی ضعیف چینی میتواند آتش جنگی فاجعهبار را ایجاد کند. ایالات متحده و متحدان آسیایی اش.برای استراتژیست های چینی این مثال های گذشته آموزنده است. رویزیونیست های مدرن همگی نتوانستند تهدیدات موجود در کناره های دریای خود را حل کنند و از این بابت رنج کشیدند. نه فرانسه و نه آلمان به طور طبیعی تمایلی به دریا نداشتند و به دست ائتلاف های مرزی به رهبری قدرت های دریایی جهانی نابود شدند. امپراتوری ژاپن جنگ دو جبهه ای را برانگیخت و با ارتش چین در سرزمین اصلی آسیا و با نیروهای اعزامی آمریکایی در دریا جنگید که تحمل آن بسیار زیاد بود. و اتحاد جماهیر شوروی در نهایت نتوانست بر حریف خود در جنگ سرد متشکل از کشورهای ساحلی و تحت رهبری نیروهای هوایی و دریایی ایالات متحده غلبه کند. بنابراین پکن تصمیم گرفته است که قبل از اینکه بتواند بخش وسیعی از اوراسیا را به مدار خود بکشد ابتدا باید در حاشیه دریایی آشکار خود به برتری دست یابد.پکن اعتراض می کند که جناح دریایی آن توسط دو زنجیره جزیره ای متحدالمرکز و هلالی شکل که مملو از متحدان و پایگاه های نظامی ایالات متحده است احاطه شده است. اولین نزدیکتر به چین از مجمعالجزایر آلوتی آلاسکا از ژاپن و تایوان میگذرد و از فیلیپین میگذرد. دومی دورتر از شرق از ژاپن از طریق مرکز نظامی ایالات متحده در گوام و به مناطق شمالی استرالیا می گذرد. ایالات متحده با معاهدات دفاعی به استرالیا، ژاپن، و فیلیپین و همچنین به کره جنوبی که در این محدوده حاشیه قرار دارد متعهد است.این سد مورد حمایت ایالات متحده چین را از روزهای اولیه جنگ سرد ناامید کرد، زمانی که یک شبکه “مرکز و سخنگو” از اتحادهای دوجانبه بین ایالات متحده و تعدادی از کشورهای غربی اقیانوس آرام جاه طلبی های منطقه ای پکن را خنثی کرد. در دهه 1950 ایالات متحده در دفاع از متحدان خود حتی چین را به حمله اتمی تهدید کرد. در سال 1996 در جریان سومین بحران تنگه تایوان واشنگتن با اعزام دو گروه تهاجمی ناو هواپیمابر برای حمایت از تایپه پکن را تحقیر کرد. امروز، ایالات متحده در حال ترویج همکاری سه جانبه با ژاپن و کره جنوبی برای تقویت دفاع منطقه ای در برابر موشک های بالستیک است. وقتی شی این را تماشا می کند تجربیات تلخ گذشته هرگز دور از ذهن او نیست. و چین اکنون چیزی را دارد که زمانی فاقد آن بود: قدرت ضربهای چه هستهای و چه متعارف، از نوعی که میتواند واشنگتن را از متحدانش در آسیا-اقیانوسیه جدا کند.
زمین شکستن
بحث در ایالات متحده بر سر معنای ساخت هستهای چین مدتهاست که در شرایط نظامی محدود و جدا از ژئوپلیتیک جریان دارد. تحلیلگران آمریکایی در درجه اول به این موضوع پرداخته اند که آیا پکن در حال شرکت در یک مسابقه تسلیحاتی است آیا در حال مقابله با آنچه به عنوان افزایش تهدید هسته ای ایالات متحده تلقی می شود یا اینکه آیا سیاست اعلام شده این کشور مبنی بر «عدم استفاده اولیه» از سلاح های هسته ای واقعی است. اما شکست چین تنها در چارچوب جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی آن قابل ارزیابی است. تمرکز بر این که چگونه این گسترش ابزاری برای اهداف سیاسی گستردهتر آن است نشان میدهد که چرا چین علاقه چندانی به درک آمریکایی از «ثبات استراتژیک» ندارد یا این ایده که رقبا تلاش نمیکنند از تحولات نظامی به نفع خود بهرهبرداری کنند. به زبان ساده ژئوپلیتیک هستهای چین در مورد بیثبات کردن سد دریایی است که اکنون علیه آن ایجاد شده است.گسترش هسته ای چین بر نحوه درک متحدان ایالات متحده از توازن نظامی منطقه ای تأثیر می گذارد. همانطور که آنها ارزیابی های خود را انجام می دهند ماهیت خیره کننده از نظر کمی و کیفی انفجار هسته ای چین را در نظر می گیرند. ایالات متحده دارای زرادخانه فعال حدود 3700 کلاهک هسته ای است هرچند کمتر از نیمی از آنها مستقر هستند. پکن با افزایش موجودی کلاهک از 200 به 500 کلاهک بین سالهای 2020 تا 2023، به سرعت در حال کاهش است. برای به کارگیری چنین سلاح هایی در ضربات بسیار دقیق: بیشتر است پرتابگرهای موشک قارهپیما و میانبرد مستقر در مقایسه با ایالات متحده. علاوه بر این واشنگتن در سال 2013 تنها گزینه هستهای منطقهای خود موشک کروز پرتاب از زیردریایی را بازنشسته کرد به این معنی که در یک بحران بالقوه هیچ توانایی هستهای مبتنی بر منطقهای برای اطمینان دادن به متحدانش از تضمین امنیت خود نخواهد داشت.شرکای ایالات متحده در آسیا و اقیانوسیه به طور قابل درک نگران هستند. طبق یک مطالعه اخیر توسط دفتر ملی تحقیقات آسیایی، مزایای کمی چین باعث نگرانی در اولین زنجیره جزیره به ویژه در ژاپن شده است. توکیو نگران است که واشنگتن ریسک گریزی را در امتداد حاشیه زمین افزایش دهد زیرا ظرفیت چین برای انجام حملات دقیق علیه قاره ایالات متحده همچنان در حال افزایش است و به پکن این امکان را می دهد که فشار را بدون واکنش آمریکا کاهش دهد. تشکیلات دفاعی چین نیز علاقه فزاینده ای به این موضوع نشان می دهد. استراتژی های هسته ای اجباری نظریه پردازان نظامی چین در حال حاضر به طور معمول از تسلیحات هسته ای مدرنیزه شده این کشور به عنوان “کارت برنده” یاد می کنند که می تواند مانع مداخله خارجی در امور منطقه شود. و بسیاری از تحلیلگران دفاعی چین به این نتیجه رسیدهاند که اجبار هستهای ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه در جریان جنگ روسیه در اوکراین، ناتو را از مداخله عمیقتر در این درگیری باز داشته است و این نشان میدهد که پکن میتواند از زرادخانه خود برای دستیابی به اهداف مشابه استفاده کند. تصور چینی از بازدارندگی شامل مفهوم غربی منصرف کردن دشمنان از اتخاذ یک روش خاص است، اما همچنین شامل یک هدف گسترده تر است: مجبور کردن دشمنان برای تغییر رفتارشان. دستورالعملهای آموزشی شاخهای از ارتش چین که موشکهای زمینی این کشور را کنترل میکند مدتهاست که توصیه میکند که صرفاً قرار دادن سلاحهای هستهای در سطوح بالاتر آمادگی «شوک بزرگی در روان دشمن ایجاد میکند» و اقدامات دشمن را شکل میدهد. و اکنون که چین نیروی موشکی قوی برای انجام حملات هستهای اجباری دارد چنین تاکتیکهایی از نظر شرکای منطقهای آمریکا اعتبار بیشتری خواهد داشت. بنابراین بهبود قابلیتهای حمله پکن میتواند این کشور را تشویق کند که سیاست هستهای عدم استفاده اول خود را برای ایجاد فاصله بین واشنگتن و متحدانش علناً کنار بگذارد. از آنجایی که شرکای ایالات متحده در اقیانوس آرام به طور فزاینده ای تلاش های چین برای استفاده از اجبار با حمایت هسته ای را می بینند یا تجربه می کنند دیدگاه آنها نسبت به توازن منطقه ای می تواند تغییر کند و مشاهده انفعال یا اقدام ناکافی واشنگتن در مواجهه با این ارعاب دلیل موجهی برای هشدار بیشتر به آنها می دهد. ایجاد یک پاسخ موثر به قدرت اجباری کلی چین و ساخت هسته ای خود کلید حفظ اعتبار ایالات متحده در منطقه خواهد بود.
نقطه جوش
هدف چین این است که از انفجار هستهای خود برای سوراخ کردن دیوار حاشیهای بدون شعلهور کردن جنگ قدرتهای بزرگ استفاده کند توانایی شی برای تسلط بر طیف درگیری از فشار سیاسی کم شدت گرفته تا جنگ هستهای بالقوه احتمالاً او را برای تشدید فشار در این منطقه در ماههای اخیر جسارت کرده است.اما چین بیش از یک دهه است که ظرفیت خود را برای پیگیری این کارزار اجباری تقویت کرده است. در سال 2012 پکن با استفاده از نیروی نظامی کم شدت و فشار اقتصادی از جمله تحریم برخی از صادرات فیلیپین کنترل ماهیگیری Scarborough Shoal یک ماهیگیری مهم در دریای چین جنوبی را از فیلیپین گرفت. ایالات متحده به الحاق دوفاکتو به چین اعتراض کرده بود اما تشدید تنش پکن علیه فیلیپین واشنگتن را مجبور به عقب نشینی کرد. تابستان گذشته زمانی که کشتیهای دریایی چین به کشتیهای فیلیپینی در منطقه اقتصادی انحصاری مانیل هجوم آوردند پکن دوباره درگیریها را در دریای چین جنوبی آغاز کرد. چین با عواقب جدی مواجه نشد.ژاپن نیز از سپیده دم قرن بیست و یکم در معرض اجبار چینی ها بوده است و فشار با افزایش اتمی چین در حال افزایش است. امروز چین درگیر تلاشی مداوم برای تغییر یکجانبه وضعیت موجود جزایر سنکاکو (که در چین به جزایر دیائویو معروف است) در شمال تایوان تحت مدیریت ژاپن است. تقریباً هر روز نیروی دریایی چین در مجاورت آنها برای اجرای “قانون دریایی داخلی” چین فعالیت می کند. نیروهای نظامی چین نیز به طور معمول وارد خاک ژاپن می شوند یا آن را محاصره می کنند. برای مثال، در ماه آگوست نیروی دریایی و نیروی هوایی چین آبهای سرزمینی و حریم هوایی ژاپن را نقض کردند تشدید تنشهایی که تنها چند هفته بعد، زمانی که چین برای اولین بار یک ناو هواپیمابر را از آبهای ژاپن عبور داد تحت الشعاع قرار گرفت. این فشار مداوم برای فرسودگی توکیو تضعیف اتحاد ایالات متحده و ژاپن و عادی سازی رفتار چین برای ایجاد یک نوار جدید برای اندازه گیری تجاوزات آتی طراحی شده است.تایوان همچنان هدف اصلی کمپین اجباری کوتاه مدت چین است. علاوه بر ارعاب نظامی و سیاسی این جزیره پکن تلاش میکند تا جایگاه تایوان را در صحنه جهانی به حاشیه ببرد و پوشش آن را در ساختارهای حقوقی بینالمللی از بین ببرد. اما تهدید تشدید تنش کلیدی برای تحت سلطه درآوردن تایوان بدون جنگ در مقیاس بزرگ است. برای مثال پکن میتواند از احتمال تهاجم دوزیست برای وادار کردن بخشهای خاصی از طبقه سیاسی و جمعیت تایوان برای تسلیم شدن در برابر کنترل چین بر جزیره استفاده کند. اگر پکن تصمیم به اتخاذ این اقدام شدیدتر بگیرد احتمالا از تهدید تشدید محدود هسته ای برای جلوگیری از مداخله ایالات متحده و ژاپن استفاده خواهد کرد.از زمانی که پکن کارزار اجباری گسترده خود را آغاز کرد تعداد کمی از کشورهایی که آن را هدف قرار داده است توانایی های نظامی خود را افزایش داده اند. از سوی دیگر ارتش چین به بزرگترین نیروی نظامی آسیا در هر دو قابلیت متعارف و هسته ای تبدیل شده است. با این حال برای شی موفقیت پیروزی در یک درگیری نظامی رو در رو نیست که مداخله ایالات متحده را تحریک کند. در عوض موفقیت این است که ایالات متحده را به طور کامل از منطقه با تضعیف اعتبار واشنگتن در آنجا و وادار کردن متحدان ایالات متحده به دوری از رویارویی تعریف میکند. همانطور که رفتار اخیر چین نشان می دهد، ساخت هسته ای چین شی جینپینگ را تشویق کرده است تا خطرات بیشتری را برای دستیابی به این اهداف بپذیرد.
بلند کردن کانتر
کمپین اجباری کوتاه مدت پکن واشنگتن را در موضعی واکنشی و تدافعی قرار داده است که شرکای منطقه ای آن را عصبی کرده است مقامات ایالات متحده هنوز به پیامدهای استراتژیک منطقه ای شکست هسته ای چین رسیدگی نکرده اند. اگر این روند ادامه یابد چین میتواند موقعیت خوبی برای انحلال اوراق قرضه ای که ایالات متحده را به متحدان آسیا-اقیانوسیه خود میبندد پیدا کند.برای کاهش سرعت حرکت چین و به دست آوردن مجدد ابتکار عمل ایالات متحده به یک استراتژی متقابل نیاز دارد که بتواند اعتبار خود را به شرکای منطقه ای خود نشان دهد و محاسبات پکن را تغییر دهد. چین به طور همزمان بر امنیت داخلی جاه طلبی های منطقه ای خود و طرح های جهانی بزرگتر که اقدامات منطقه ای آن حمایت می کند، متمرکز است. هر استراتژی ایالات متحده باید شی را مجبور کند که بین اهدافش معاوضه های تنبیهی ایجاد کند تا او نتواند توهم پیشروی در یک جبهه را بدون به خطر انداختن جبهه های دیگر داشته باشد.چین آسیب پذیری های مشخصی دارد. مانند همه کشورها این کشور منابع محدودی دارد و نمی تواند به سادگی راه خود را از زیر بار انتخاب صرف کند. این امر به ویژه در مورد یک قدرت قارهای در حال ظهور و نسبتا منزوی با جاهطلبیهای بزرگ اقتصاد کند شده و ناامنی یک رژیم مارکسیست-لنینیست یعنی بیاعتمادی عمیق و تقریباً وسواسآمیز نسبت به شهروندان خود صادق است. در مقابل ایالات متحده یک قدرت جهانی تثبیت شده با یک سیستم دموکراتیک است که خود را در اختیار اتحادهای دوردست و انرژی های خلاق جوامع آزاد قرار می دهد. بنابراین وظیفه واشنگتن این است که از عدم تقارن نظامی، اقتصادی و سیاسی مطلوب خود برای تشدید انزوای قاره پکن استفاده کند.نیروی نظامی یک استراتژی متقابل باید بر مزیتهای موجود ایالات متحده در مشارکتهای اتحاد، دفاع موشکی و جنگ زیر دریا تأکید کند. برای مثال با تعبیه ژاپن و کره جنوبی در یک سیستم دفاع موشکی منطقهای و پیوند آن با سیستم دفاع موشکی پیشرفته ایالات متحده واشنگتن میتواند ترس متحدان خود را کاهش داده و فشارهای پکن را بر هر یک از آنها افزایش دهد. استقرار مجدد یک موشک کروز مجهز به تسلیحات هستهای از زیردریایی توسط واشنگتن که به آن یک گزینه واکنش سریع و مبتنی بر منطقه میدهد اعتماد متحدان را بیشتر افزایش میدهد و منابع بیشتر چین را به سمت دفاع موشکی و جنگ زیردریایی منحرف میکند. بعد اقتصادی باید از علاقه متحدان به بازارهای آمریکا با تعمیق روابط تجاری در غرب اقیانوس آرام واشنگتن به شرکای خود و پکن اعلام می کند که امنیت اقتصادی ایالات متحده از وضعیت موجود منطقه جدا نیست. پیمانهای تجاری دوجانبه بهروزرسانیشده با تمرکز بر بخشهایی که چین بر آنها تسلط دارد مانند مواد معدنی حیاتی و زنجیرههای تامین دارویی همچنین واشنگتن و شرکای آن را از بازار چین دور میکند و آنها را در برابر اجبار پکن سخت میکند. اگرچه سیاست داخلی آمریکا ایجاد پیمانهای تجاری را دشوار کرده است اما واشنگتن میل به توافقهایی دارد که با استراتژی چین برای ایجاد وابستگیهای اقتصادی مقابله کند.آخرین نقطه استراتژی ایالات متحده باید بر سیاست متمرکز باشد. پکن در تلاش برای سوء استفاده از شکافهای موجود در جامعه آمریکا یک مبارزه فلسفی یک طرفه را علیه ایالات متحده از طریق پر کردن رسانههای آنلاین با اطلاعات نادرست به راه انداخته است. واشنگتن در مواجهه با این چالش ایدئولوژیک تردید کرده است. اما با انجام این کار شانس بهره برداری از بزرگترین آسیب پذیری چین یعنی سیستم سیاسی آن را از دست داده است پکن منابع عظیمی را برای کنترل 1.4 میلیارد شهروند خود اختصاص می دهد. ایالات متحده میتواند از این تثبیت برای تحمیل هزینههای سنگین به چین استفاده کند مانند یافتن راههایی برای دور زدن سانسور آنلاین و انتشار نوشتههای مخالفان چینی درباره فساد و شکستهای اقتصادی دولت. پکن تمام تلاش خود را برای ساکت کردن مخالفان و خنثی کردن اعتراضات جزئی انجام داده است و این نشان می دهد که از هیچ هزینه ای برای مقابله با یک کمپین گسترده تر دریغ نمی کند. بهترین راه برای ایجاد نرده های محافظ با چین این است که توجه شی را از طرح های منطقه ای و جهانی اش دور کنیم. هر چه او بیشتر در خانه متمرکز باشد پکن تلاش و منابع کمتری را به فرافکنی قدرت اختصاص خواهد داد.بدون یک استراتژی متقابل که از مزیت های رقابتی خود استفاده می کند ایالات متحده موقعیت رو به جلو خود را در غرب اقیانوس آرام به خطر می اندازد که با نگاه محدود نظامی به شکست هسته ای چین بیشتر از بین خواهد رفت. واشنگتن باید از نقاط قوت نامتقارن خود استفاده کند و بر احیای اعتبار خود در میان متحدانش تشدید آسیب پذیری های متمایز پکن و در نهایت ایجاد تعادل هزینه و فایده برای کمپین اجباری چین با حمایت هسته ای تمرکز کند. زمانی که ایالات متحده از نقش ظریفی که ساخت هسته ای چین در پیشبرد برنامه ژئوپلیتیک پکن ایفا می کند قدردانی کرد می تواند سیاست های خود را برای حفظ وضعیت موجود تغییر دهد.