ترامپ نباید «اول به آمریکا» خیانت کند
موردی برای سیاست خارجی که از تقدم دوری میکند و محدودیت را در بر میگیرد
محمد اکرام یاور
آنالد ترامپ از دوران طلایی زمانی که گروور کلیولند در دورههای متوالی مجدداً به ریاستجمهوری انتخاب شد به بازگشتی سیاسی دست یافته است که مشابهی نداشت ترامپ در راه رسیدن به این پیروزی اخیر واکنش مردمی را علیه نهادهای اصلی هر دو حزب سیاسی برانگیخت. این همسویی مجدد بر تغییر در جمعیتشناسی تشکیلدهنده حزب جمهوریخواه تاکید میکند و تحول گستردهتری را در خود رایدهندگان روشن میکند.برای درک اینکه چرا این تغییر لرزه ای رخ داده است لازم است یکی از جنبه های جذابیت ترامپ را به طور کامل بررسی کنیم: رویکرد هترودوکسی او به سیاست خارجی. دیدگاه ترامپ از نقش ایالات متحده در جهان در تضاد شدید با تعهد پرزیدنت جو بایدن به اجماع پس از جنگ سرد مبنی بر اینکه ایالات متحده باید در تعقیب هژمونی لیبرال از طریق برتری جهانی سرسخت باقی بماند قرار داشت دکترینی که کامالا هریس معاون رئیسجمهور آن را اعلام کرد و جانشینان او در حالی که در مسیر مبارزات انتخاباتی بودند با اشتیاق در آغوش گرفتند. اگرچه رای دهندگان گزارش دادند که مسائل داخلی مانند مهاجرت و تورم دغدغه اصلی آنهاست اما این اولویت ها منعکس کننده تغییر نگرش آنها نسبت به سیاست خارجی آمریکا است و توسط آنها هدایت می شود. در واقع سیاست خارجی یک مسئله تعیین کننده برای جوامع کلیدی در کشورهای در حال نوسان حیاتی بود.پس از فاجعه های سیاست خارجی ایالات متحده پس از 11 سپتامبر تعداد فزاینده ای از آمریکایی ها با اتکای شدید کشورشان به استفاده از نیروی نظامی برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی خود مخالف هستند. در عوض آنها از سیاستگذاران میخواهند که روی چالشهای داخلی تمرکز کنند و در هنگام اعزام نیروهای آمریکایی به جنگ محتاطتر باشند. پیروزی ترامپ نشان میدهد که شکستن اصول اخلاقی پس از جنگ سرد در سیاست خارجی هم سیاست درست و هم سیاست هوشمندانهای است. با این حال بسیاری از جمهوری خواهان در واشنگتن هنوز معتقدند که ایالات متحده باید یک سیاست خارجی مداخله جویانه را دنبال کند. تا زمان نگارش این مقاله تیم امنیت ملی ترامپ همچنان در حال شکل گیری است. اما صرف نظر از تصمیمات پرسنلی خود سیاست خارجی ایالات متحده باید سرنخ هایی را از انتخابات بگیرد و در مورد خطر ورشکستگی استراتژیک این واقعیت که پایگاه صنعتی دفاعی ایالات متحده بیش از حد کار کرده است و انعطاف نسبی که توسط یک مدیر اجرایی دوره دوم رهایی یافته از این خطرات تغییر جهت دهد. فشار انتخاب مجدد حزب جمهوری خواه به جای دوبرابر کردن اولویت آمریکا باید سیاست خارجی واقع گرایی و خویشتنداری را که منافع آمریکا را بر حفظ هژمونی ارزش های لیبرال در سرتاسر جهان اولویت می دهد به طور کامل بپذیرد.
خستگی نبرد
در طول دو دهه گذشته دولت ایالات متحده درگیر درگیری ها بوده است چه از طریق درگیری مستقیم مانند عراق و سوریه یا با کمک های قابل توجه به یک طرف همانطور که برای اوکراین انجام داده است. این درگیریهای طولانیمدت و میراث لکهدار جنگ جهانی علیه تروریسم به احتیاط عمومی آمریکا از درگیریهای نظامی دامن زده است. بسیاری از آمریکایی ها به طور فزاینده ای نسبت به مداخلات نظامی که به نظر می رسد منافع محدودی را به همراه دارد و هزینه های سنگینی را بر ایالات متحده تحمیل می کند، تردید دارند. در انتخابات اخیر این خستگی ممکن است به ترجیح نامزدهایی تبدیل شده باشد که رویکرد واقع گرایانه تری به امور خارجی را پذیرفته اند.به عنوان مثال پس از انتخابات ریاست جمهوری 2016 دانشمند علوم سیاسی داگلاس کرینر و روانشناس فرانسیس شن نشان دادند که رای دهندگان در ایالت هایی که میزان تلفات اخیر در میدان جنگ بیشتر بود تمایل بیشتری به انتخاب ترامپ داشتند. آنها استدلال کردند که اگر سه ایالت نوسانی کلیدی ویسکانسین، میشیگان و پنسیلوانیا نرخ تلفات میدان نبرد بالاتر از حد متوسط نداشتند هیلاری کلینتون یکی از حامیان برجسته جنگهای آمریکا پس از 11 سپتامبر ممکن بود در آنجا پیروز شود. به طور مشابه در سال 2024 نارضایتی از اینکه آمریکاییهای عرب در شهر دیربورن در میشیگان یک ایالت در حال نوسان انتقادی نسبت به رویکرد بایدن در قبال درگیریهای جاری در خاورمیانه احساس میکردند احتمالاً به تلنگر زدن آنها به ترامپ کمک کرد.کمپین هریس ممکن است این پویایی را تشدید کرده باشد. در مقایسه با آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه جیک سالیوان مشاور امنیت ملی و خود بایدن هریس به عنوان معاون رئیس جمهور تقریباً در مسائل سیاست خارجی نامرئی بود. با این حال زمانی که او وارد مسیر مبارزات انتخاباتی شد او و دموکراتهای دیگرش سیاست خارجی عضلانیتری را پذیرفتند. پلتفرم کمیته ملی دموکرات در سال 2024 به ترامپ به دلیل مذاکره با کره شمالی در زمانی که رئیس جمهور بود و به دلیل حمایت از یک راه حل دیپلماتیک برای جنگ در اوکراین حمله کرد. حتی از او به خاطر نشان دادن «بی عاطفی و ضعف در برابر تجاوزات ایران در دوران ریاست جمهوری اش» انتقاد کرد که یک تغییر کامل از موضع حزب در چهار سال قبل بود. در سال 2020 هریس که در آن زمان سناتور کالیفرنیا بود از قانونی حمایت کرد تا دولت ترامپ را از هدایت ارتش ایالات متحده برای شرکت در “خصومت” علیه ایران بدون مجوز کنگره بازدارد و پلت فرم DNC آن سال از “مسابقه جنگی با ترامپ” فرضی انتقاد کرد. ایران.”مهمتر از همه هریس در مبارزات انتخاباتیاش برای ریاستجمهوری لیز چنی را نماینده سابق جمهوریخواه و یکی از برجستهترین نومحافظهکاران در کشور به عنوان جانشین ارشد معرفی کرد و با او در ایالتهای کلیدی در نوسان مبارزه کرد. آنها در حضورهای مشترک خود نامزدی ترامپ را نه تنها تهدیدی برای دموکراسی آمریکا بلکه برای برتری ایالات متحده در جهان توصیف کردند. هریس و جانشینان کمپین انتخاباتی او همچنین تأییدیه پدر چنی معاون سابق رئیس جمهور دیک چنی معمار برجسته سیاست خارجی فاجعه بار ایالات متحده پس از 11 سپتامبر را تبلیغ کردند.
پایان اجرا
این که دموکراتها چنین موضع خصمانهای اتخاذ خواهند کرد شاید در پی حمله روسیه به اوکراین در سال 2022 تعجبآور نبود. این پیشفرض که خصومت ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه با ارزشهای لیبرال دموکراتیک، تهدیدی مستقیم برای ایالات متحده بود در میان لیبرالهای آمریکایی که نگران سلامت دموکراسی در داخل بودند طنینانداز شد. در همین حال مشارکت روسیه با ایران و کره شمالی دموکراتها را وادار کرد تا موضع جنگطلبانهتری نسبت به آنچه که بلینکن در فارن افرز «قدرتهای تجدیدنظرطلب» نامیده است ایجاد کنند. در نهایت حمله حماس در 7 اکتبر به اسرائیل دولت بایدن را بر آن داشت تا رویکرد مداخله جویانه تری در خاورمیانه اتخاذ کند و در کمپین هریس که از فاصله گرفتن از رئیس جمهور خودداری کرد بوکس شد.اما تلاش هریس برای بیاعتنایی به ترامپ در سیاست خارجی به او در انتخابات کمک نکرد. اکنون به نظر میرسد که ارتباط او با چنیها و تأیید ضمنی او از حمایت مادی سخاوتمندانه بایدن از اسرائیل رأی دهندگان کلیدی بیشتری را نسبت به آنچه اطمینان میداد، بیگانه کرده است. استقبال او از سیاست خارجی عضلانیتر و نظامیتر از آنچه ترامپ از آن حمایت میکرد ممکن است حتی به او در ایالتهای نوسانی مانند میشیگان آسیب رسانده باشد و شور و شوق جوامع اقلیت بهویژه سیاهپوستان و آمریکاییهای عرب آمریکایی را که به طور معمول مخالفت بیشتری با درگیریهای نظامی نشان میدهند کاهش دهد. جمعیت عمومیاستراتژی هریس به ترامپ این امکان را داد تا از عرصه سیاسی باز استفاده کند و خود را به عنوان نامزد احتمالی صلح قرار دهد. برای شروع او سناتور اوهایو جی دی ونس را به عنوان معاون خود انتخاب کرد. پس از اینکه ونس کهنه سرباز جنگ عراق در سال 2023 به سنا پیوست او به سرعت به عنوان یکی از سرسخت ترین شکاکان آن نسبت به کمک بایدن به اوکراین و منتقد برجسته جنگ های اخیر ملت سازی آمریکا در خاورمیانه ظاهر شد. ترامپ او را در مقابل مخالفت شدید بسیاری از نهادهای سیاست خارجی جمهوری خواه انتخاب کرد.علیرغم تنش طولانی مدت حزب جمهوری خواه با رژیم ایران ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی خود به صراحت گفت که مانند ونس به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست. یقیناً هر دو به مخالفت صریح با رهبر ایران آیت الله علی خامنه ای ادامه می دهند اما به صراحت اعلام کردند که از درگیری مستقیم با جمهوری اسلامی حمایت نمی کنند. ترامپ همچنین خواستار حل و فصل دیپلماتیک سریع مناقشه در اوکراین شد مخالفت خود را با جنگ از جانب اوکراین اعلام کرد و به تعلیق یا مسدود کردن تلاش اوکراین برای ورود به ناتو فکر کرد. رویکرد سیاست خارجی مبارزات انتخاباتی او در سخنرانی پیروزی او خلاصه شد: “من جنگ را شروع نمی کنم من جنگ را متوقف می کنم.”
محدود به خانه
برای سالها تشکیلات سیاست خارجی واشنگتن که اغلب با تمسخر بهعنوان «لک» معرفی میشود از یک استراتژی دو حزبی و مداخلهگرایانه با هدف حفظ برتری ایالات متحده در خارج دفاع کرده است. هنگامی که ایالات متحده از جنگ سرد به عنوان تنها ابرقدرت جهان بیرون آمد سیاست خارجی را بر اساس استفاده از نفوذ خود برای ترویج ارزش های آمریکایی در سراسر جهان اتخاذ کرد. با این حال از 11 سپتامبر این رویکرد هزینه های هنگفتی را به ایالات متحده تحمیل کرده است بدون اینکه کشور را به طور چشمگیری ایمن تر یا آبادتر کند. ایالات متحده هزاران جان آمریکایی و 8 تریلیون دلار را برای جنگهایی در خاورمیانه بزرگ قربانی کرد که تا حد زیادی به امنیت و منافع ملی خود ربطی نداشت. در عین حال گسترش تعهدات اتحاد ایالات متحده در اروپا متحدان ثروتمند خود در ناتو را تشویق کرد تا بیشتر بر حمایت آن تکیه کنند و تنش ها با روسیه را تشدید کرد. از آنجایی که ایالات متحده منابع خود را به مناطق دیگر وارد کرد چین به عنوان یک رقیب جدی اقتصادی و نظامی ظاهر شد.موضع ترامپ با طیف گسترده ای از رای دهندگان از جمله میانه روها و مستقل ها که به سادگی درک می کنند که بودجه تریلیون دلاری پنتاگون مانع از آتش گرفتن جهان نشده است طنین انداز می شود. پس از 20 سال جنگ شکست خورده در افغانستان، عراق، لیبی و مکانهای بین این دو رایدهندگان آمریکایی مشتاق هستند تا بر جبهه داخلی تمرکز کنند. برای ماهها منتهی به انتخابات 2024 نظرسنجیها نشان داد که آمریکاییها به شدت در مورد مسئولیت ایالات متحده برای حمایت از اوکراین اختلاف نظر داشتند. این نظرسنجی ها حاکی از آن بود که بسیاری از رای دهندگان کنترل شرق اوکراین یا سرنوشت به اصطلاح نظم بین المللی مبتنی بر قوانین را به عنوان نگرانی اصلی نمی دانند. در عوض آنها دلایل موجهی برای اولویت دادن به موضوعاتی مانند تورم داشتند که به رفاه اقتصادی بسیاری از آمریکایی ها آسیب زیادی وارد کرد و مرزهای جنوبی جایی که در سال 2023 تعداد بی سابقه ای از مهاجران بدون مجوز قبلی وارد ایالات متحده شدند.این تغییرات در اولویت های رأی دهندگان چیز جدیدی نیست. مدتی است که مشخص شده است که آمریکاییها بیشتر بر نگرانیهای داخلی متمرکز شدهاند تا بر حفظ برتری جهانی کشورشان از طریق استقرار دائمی پرهزینه در سالنهای دوردست. به عنوان مثال پس از شکست کلینتون در رقابت ریاست جمهوری در سال 2016 اعضای نخبگان سیاست خارجی دموکرات از جمله سالیوان مشاور فعلی امنیت ملی سعی کردند با تغییر سیاست خارجی خود به عنوان سیاستی که «برای طبقه متوسط» طراحی شده بود به این تغییر بپردازند. اگرچه هم بایدن و هم هریس تا حد زیادی این لفاظی را کنار گذاشتند بسیاری از مشاوران کلیدی آنها هشت سال پیش میدانستند که یک بار دیگر در سال 2024 نشان داده شده است: اینکه سیاست خارجی با تمرکز بیشتر بر منافع ایالات متحده به طور فزایندهای برای رأیدهندگان جذاب است.برای روشن بودن جهت گیری سیاست خارجی ایالات متحده برای اکثریت رای دهندگان یک موضوع ثانویه باقی می ماند حتی اگر انگیزه انتخاب برخی از حوزه های انتخابیه در ایالت های نوسانی حیاتی باشد. با این حال این بدان معناست که با توجه به اهمیت کمتر سیاست خارجی برای اکثر رأی دهندگان تعامل محتاطانه تر با جهان عموماً محبوب تر و از نظر سیاسی امن تر است سیاست خارجی ممکن است هزینه تعیین کننده ای برای هریس برای این انتخابات نداشته باشد اما احتمالاً به شکست او کمک کرده است.
سوئیچ محدود است
نامزدهای آینده آمریکا باید توجه داشته باشند که مبادا به سرنوشت مشابهی دچار شوند نه تنها دموکرات ها بلکه جمهوری خواهان نیز بدون شک پیروزی ترامپ به مناظره ای که قبلاً حزب جمهوری خواه را بین شاهین های معمولی و طرفداران سیاست خارجی محدودتر «اول آمریکا» درگیر کرده بود سرعت می بخشد. ترجیحاتی که رای دهندگان در 5 نوامبر بیان کردند نشان می دهد که جمهوری خواهان تحت رهبری ترامپ و ونس باید بر تعهد به واقع گرایی و خویشتن داری بیشتر تأکید کنند و سیاست هایی را ایجاد کنند که از چنین دیدگاهی حمایت کند.اول ضروری است که بدانیم ایالات متحده در دنیایی از محدودیت ها عمل می کند. بدهی ملی اکنون از 35 تریلیون دلار فراتر رفته است پرداخت های بهره برای آن بدهی از هزینه های دفاعی پیشی می گیرد. در دوران پس از همهگیری اقتصاد ایالات متحده با تورم دست و پنجه نرم میکند و تمایل رایدهندگان را برای یارانه دادن به متحدان ثروتمند و تأمین مالی جنگهای خارجی برای همیشه تضعیف میکند. با فوریتتر ارتش ایالات متحده همچنان با چالشهای عضوگیری مواجه است و بسیاری از تجهیزات ضروری آن پس از تقریباً 25 سال عملیات شدید فرسوده شده است. این کشور تقریباً ذخایر مهمات و تسلیحات حیاتی خود را در حمایت از اوکراین و شرکای خود در خاورمیانه به پایان رسانده است. ظرفیت صنعتی محدود ایالات متحده دوباره پر کردن این ذخایر را دشوار می کند.دولت بایدن طوری رفتار کرد که گویی این محدودیت ها وجود ندارد. مقدمه استراتژی امنیت ملی 2022 اعلام کرد که “هیچ چیزی فراتر از ظرفیت ما وجود ندارد.” پس از حمله حماس در 7 اکتبر اسکات پلی روزنامه نگار بایدن را در 60 دقیقه در مورد اینکه آیا ایالات متحده می تواند به متحدانی که در اوکراین و غزه می جنگند کمک کند یا خیر تحت فشار قرار داد. بایدن در پاسخ گفت: «ما میتوانیم از هر دوی اینها مراقبت کنیم و همچنان دفاع بینالمللی خود را حفظ کنیم.» با این حال چند روز پس از مصاحبه دولت او مجبور شد محموله گلولههای توپخانهای را از اوکراین به اسرائیل هدایت کند و این امر بر این واقعیت تأکید میکند که منابع ایالات متحده محدود است.جمهوری خواهان باید در مورد محدودیت های قدرت آمریکا صادق باشند. آنها ممکن است متوجه شوند که عموم مردم در مواجهه با این واقعیت راحت تر از طبقه سیاست گذار هستند. اذعان به محدودیت های قدرت آمریکا به معنای کاهش انتظارات از آینده ایالات متحده یا پذیرش افول آن نیست. اما انکار محدودیت ها خطر ورشکستگی استراتژیک را به همراه دارد: اگر ایالات متحده نتواند به تعهدات جهانی در حال گسترش خود عمل کند خطر سقوط اقتصادی یا شکست امنیتی به طور قابل توجهی افزایش می یابد. یک سیاست خارجی که امنیت و رفاه آمریکاییها را در اولویت قرار دهد و در عین حال محدودیتهای این کشور را تصدیق کند سیاستهای مالی ایالات متحده را بهبود میبخشد و برای بازسازی پایگاه صنعتی آن تلاش میکند. اما این اقدامات به تنهایی کافی نخواهد بود: ایالات متحده باید به طور نظامی از مناطقی که منافع آمریکا در آنها کمتر آشکار است مانند اروپا و خاورمیانه عقب نشینی کند به ویژه زمانی که مسئولیت های فعلی ایالات متحده می تواند به متحدان نسبتاً ثروتمند و توانمند واگذار شود. در مناطقی که بیشتر در معرض خطر هستند. برای مثال ایجاد توازن در برابر ایران میتواند تا حد زیادی توسط اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس محقق شود. ایالات متحده نباید به طور قابل توجهی از آنها عقب نشینی کند یا به آنها رشوه بدهد تا منافع خود را دنبال کنند. ایالات متحده باید از متحدان خود در شرق آسیا بخواهد که سطوح بالاتری از مسئولیت را به عهده بگیرند تا رقابت با چین را از طریق ایجاد تعادل استراتژیک مدیریت کنند نه یک مارپیچ امنیتی که به راحتی می تواند به یک جنگ تمام عیار ختم شود.اما صرفاً تغییر جهت و تمرکز منابعی که ایالات متحده در خارج از کشور از انواع تئاترها به سمت اقیانوس هند و اقیانوس آرام قرار داده است نیز کافی نخواهد بود. حزب جمهوریخواه باید رویکرد سیاست خارجی ترامپ “هنر توافق” را بپذیرد. ترامپ تمایل خود را برای مذاکره با دشمنان ایالات متحده مانند چین، ایران، کره شمالی و روسیه برای تنش زدایی و اجتناب از درگیری های جدید بیان کرده است. این رویکرد جدید نیست. همچنین می توان آن را دیپلماسی سخت گیرانه نامید. سیاست خارجی روسای جمهور جمهوری خواه در بیشتر دوران جنگ سرد اینگونه بود. به عنوان مثال ریچارد نیکسون روابط با چین را احیا کرد و به تنش زدایی با اتحاد جماهیر شوروی دست یافت. رونالد ریگان با میانجیگری در توافقنامههایی با مسکو رقابت تسلیحاتی را کاهش داد. جانشین او، جورج اچ دبلیو بوش فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و فروپاشی پیمان ورشو را با دیپلماسی ماهرانه مدیریت کرد. تنها پس از پایان جنگ سرد اجماع سیاست خارجی نومحافظهکاران بر جناح راست آمریکا تسلط یافت و دیپلماسی به واژه کثیفی برای جمهوریخواهان تبدیل شد. اگر ترامپ مذاکرات دیپلماتیک را در اولویت قرار دهد دیگر مقامات جمهوری خواه به ویژه آنهایی که در کنگره و بوروکراسی امنیت ملی هستند باید به جای ممانعت از تلاش های او همانطور که در دوره اول ریاست جمهوری او اتفاق افتاد از تلاش های او حمایت کنند.با این حال جمهوریخواهان در پستهای رهبری در کاپیتول هیل و همچنین برخی اندیشکدههای با نفوذ محافظهکار و چهرههای برجسته رسانهای راستمرکز هنوز تا حد زیادی به ارتدوکس جمهوریخواهان قبل از ۲۰۱۶ پایبند هستند. این گروه شامل برخی از نامزدهای احتمالی برای پست های کلیدی در دولت دوم ترامپ است. اما ممکن است زمین زیر پای آنها در حال جابجایی باشد. مورد سناتور فلوریدا مارکو روبیو را در نظر بگیرند که نام او به عنوان نامزد وزارت امور خارجه مطرح شده است. زمانی که روبیو در سال 2016 برای ریاست جمهوری مبارزات انتخاباتی خود را آغاز کرد روی پلتفرم «قرن جدید آمریکایی» شرکت کرد که به اندیشکده «پروژه قرن جدید آمریکایی» که در سال 1997 توسط ویلیام کریستول و رابرت کاگان تأسیس شده بود بازمی گردد. با این حال جهان بینی روبیو ظاهراً به سمت تأکید بر «تجدید آمریکا» تکامل یافته است که همانطور که او بیان کرده است نشان می دهد که می تواند بار امنیت جمعی را به متحدان ایالات متحده منتقل کند و کمک به اوکراین را کاهش دهد. این خط روند ممکن است در چهار سال آینده شتاب بیشتری بگیرد.با این حال از آنجایی که طرفداران خویشتن داری آمریکا همچنان صفوف جنبش محافظه کار را پر می کنند رفتار بسیاری از مقامات منتخب و محافظه کاران که پیشرفت شغلی را بر ایدئولوژی اولویت می دهند باید تغییر کند. نومحافظه کاران باقی مانده در حزب جمهوری خواه ممکن است به سادگی به حزب دموکرات که از آن منشعب شده اند بازگردند. این فرصت روشنی را برای جمهوریخواهان ایجاد میکند تا از زمینههای سودمندتری در سیاست خارجی استفاده کنند بهویژه اگر دموکراتها مداخلهگرایی لیبرالی را که نتواند با رایدهندگان طنینانداز کند بپذیرند.در درازمدت، تغییر قاطعتر جمهوریخواهان در سیاست خارجی ممکن است دموکراتها را وادار کند که نیاز به خویشتنداری بیشتر را تصدیق کنند. طرفداران محافظه کار و لیبرال خویشتن داری همیشه چشم در چشم نمی بینند اختلافات ایدئولوژیک آنها اختلافات را اجتناب ناپذیر می کند. اما اگر طبقه سیاست گذار ایالات متحده به طور گسترده تر موافق باشد که ایالات متحده در سیاست خارجی خود بیش از حد عمل کرده است و باید مسیر خود را اصلاح کند این امر کمک می کند که این کشور اشتباهات مرگبار 20 سال گذشته را تکرار نکند انتخابات اخیر قویاً نشان می دهد که این اصلاح مسیر همان چیزی است که رای دهندگان آمریکایی می خواهند.