• بیوگرافی

















  • صفحۀ سایت در فیس بوک

  • مطالب پسندیده در فیس بوک

  • paypal

  • موضوع هفته

    مطالب محبوب

    ترامپ چگونه می تواند بر موفقیت های بایدن در آسیا تکیه کند صرفا اتخاذ یک خط سخت تر در مورد چین کافی نخواهد بود

    ترامپ چگونه می تواند بر موفقیت های بایدن در آسیا تکیه کند

    صرفا اتخاذ یک خط سخت تر در مورد چین کافی نخواهد بود

    محمد اکرام یاور

    ایالات متحده سیاست آسیا در 40 سال گذشته موفقیت آمیز بوده است از سال 1979 هیچ جنگ بین دولتی بزرگی در شرق آسیا رخ نداده است ایالات متحده شبکه ای متراکم و با همکاری فزاینده ای از اتحادها و مشارکت ها ایجاد کرده است که از حمایت دو حزبی برخوردار است. سرمایه گذاری بخش خصوصی آمریکا در کشورهای آسیایی با بزرگترین اقتصادهای منطقه از هر کشور دیگری کمتر است و ایالات متحده مقصد اصلی سرمایه گذاری مستقیم خارجی از همه اقتصادهای بزرگ آسیا (به جز چین) است. حتی با وجود فرسایش دموکراسی در جاهای دیگر بسیاری از کشورهای منطقه همچنان دموکراسی پر جنب و جوش هستند و به لطف مبنای قوی توافق دو حزبی سیاستگذاری ایالات متحده در منطقه اغلب می تواند از بن بست و دوقطبی شدن در واشنگتن فراتر رود.دونالد ترامپ با پیروزی خود در انتخابات ریاست جمهوری 2024 وارث یک سیاست قدرتمند آسیایی خواهد بود که از طریق دولت های جمهوری خواه و دموکرات منتقل شده است پرزیدنت جو بایدن کارنامه چشمگیر خود را در منطقه حول این اجماع ایجاد کرد. مشارکت دیپلماتیک بین استرالیا، هند، ژاپن و ایالات متحده معروف به گفتگوی چهارجانبه یا چهارجانبه که بایدن آن را از یک مجمع در سطح وزیران به نشست رهبران ارتقا داد در دولت جورج دبلیو بوش به عنوان یک کارگروه مشترک آغاز شد. برای نجات قربانیان سونامی اقیانوس هند در سال 2004 و توسط دولت ترامپ به عنوان جلسه منظم وزرای خارجه اعضا احیا شد. (بایدن در اولین اجلاسی که در دوران ریاست جمهوری او برگزار شد به نسب دو حزبی چهارجانبه اعتراف کرد.) ابتکارات بایدن در مورد وضعیت نیروی نظامی ایالات متحده کنترل فناوری نیمه هادی و روابط سه جانبه با ژاپن و کره همگی ریشه در دولت های بوش، اوباما یا ترامپ دارند. و مؤلفه‌های جدیدی که ریاست‌جمهوری او اضافه کرد مانند AUKUS (مشارکت زیردریایی و فناوری دفاعی بین استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده) از حمایت گسترده‌ای در کنگره برخوردار است و احتمالاً برای دولت‌های آینده دوام خواهد آورد. ترامپ پس از روی کار آمدن فاقد راه های بالقوه برای تعامل در آسیا نخواهد بود.با این حال همانطور که ایالات متحده از سال 1919 تا 1941 یاد گرفت استراتژی های موفق تا زمانی که این کار را نکنند کار می کنند. در بخش‌های آن دولت‌های بین جنگ‌های آمریکا با این فرض که وابستگی متقابل اقتصادی و دیپلماسی چندجانبه می‌تواند صلح را حفظ کند فعال‌تر و نوآورانه‌تر از همیشه بود. اما برای جلوگیری از درگیری جهانی کافی نبود. با پیامدهای فاجعه بار کارشناسان نتوانستند خطر پیشی گرفتن نیروی دریایی ژاپن از توانایی های ایالات متحده در اقیانوس آرام جذابیت فزاینده روایت های ضدغربی ژاپن یا توخالی بودن قدرت امپراتوری اروپا در منطقه را درک کنند. دولت ترامپ در آینده عاقلانه است که به خاطر بسپاریم. این تاریخ خطرات امروز آشنا هستند: اگر چین راه خود را می‌پذیرفت ژاپن را مجبور می‌کرد از دریای چین شرقی خارج شود فیلیپین و سایر کشورهای دریای چین جنوبی را تحت سلطه خود درآورد تایوان را مجبور به پذیرش اقتدار پکن و قطع هرگونه ارتباط معنی‌دار با ایالات متحده کرد. و ژاپن و یک ساختار پایگاه نظامی در سرتاسر منطقه ایجاد کند که هند و استرالیا را کنار بگذارد و خطوط دریایی را که نیمی یا بیشتر از واردات متحدان ایالات متحده را تشکیل می‌دهند کنترل کند. چین تجدیدنظرطلبانه ترین استراتژی را در بین هر کشوری از زمان پایان جنگ سرد و خطرناک ترین استراتژی از سال 1945 دنبال می کند و سیستم اتحاد ایالات متحده تنها چیزی است که آن را کنترل می کند. از آنجایی که افزایش قدرت نظامی چین سلطه ایالات متحده را از بین می برد ایالات متحده دارای حاشیه خطای رو به کاهشی است.دولت ترامپ نیازی به ابداع استراتژی جدید آسیایی از روی پارچه ندارد. اما باید مشخص کند که چه چیزی موثر است و چه چیزی نیست و باید نقاط ضعف رویکرد فعلی ایالات متحده را تقویت کند. باید نفوذ اقتصادی آمریکا را در منطقه احیا کند تلاش‌ها برای دفاع جمعی را تسریع بخشد، با کشورهایی که ممکن است به سمت چین متمایل شوند ارتباط منظم و مستمر داشته باشد و اهداف بلندمدت رقابت با پکن را روشن کند رئیس‌جمهور جدید پایه‌ای قوی برای ساختن خواهد داشت اما مقیاس تهدید به این معنی است که کارهای بسیار بیشتری باید انجام شود.

    وجوه متقابل

    اگرچه قدرت بازار ایالات متحده در آسیا همچنان قوی است دولت اقتصادی آمریکا از بین رفته است. در سال 2018 شاخص سالانه قدرت آسیایی مؤسسه لووی رتبه ایالات متحده را برای نفوذ اقتصادی در منطقه پس از خروج اولین دولت ترامپ از شراکت ترانس پاسیفیک یک توافق تجاری که قرار بود اقتصادهای بازتر آسیا از جمله استرالیا، ژاپن را متعهد کند کاهش داد.  مالزی و سنگاپور با هم برای به دست آوردن اهرم فشار در برابر چین. چارچوب اقتصادی هند و اقیانوسیه برای رفاه ابتکار سال 2022 دولت بایدن برای جایگزینی موثر TPP پیشرفت کمی داشته است. در نتیجه چین برای بازنویسی قوانین تجارت، زیرساخت‌ها و سرمایه‌گذاری در بخش‌های کلیدی آسیا موقعیت بسیار بهتری نسبت به قبل دارد. دولت ترامپ اکنون باید در مورد شکل‌دهی کنوانسیون‌های منطقه‌ای و جهانی در مورد تجارت دیجیتال، مبارزه با فساد و حقوق مالکیت معنوی برای مقابله با تلاش‌های پکن برای انحراف دولت‌های ضعیف‌تر در برابر اراده‌اش و ممانعت از دسترسی اقتصادی ایالات متحده، جدی باشد.ترامپ به نوبه خود از TPP و IPEF انتقاد کرده است و استدلال می کند که قراردادهای تجاری سنتی مشاغل را از کارگران آمریکایی می گیرد. در عوض او تهدید کرده است که تعرفه 60 درصدی بر کالاهای چینی و تعرفه جهانی ده درصدی بر واردات اعمال خواهد کرد. علاوه بر تشدید تورم در داخل این اقدامات شدیداً حمایت‌گرایانه سایر کشورها را به چین نزدیک‌تر می‌کند و مانع همکاری ایالات متحده با کشورهای همفکر مانند استرالیا و ژاپن می‌شود. هفته گذشته در اجلاس سران همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوسیه در پرو شی جین پینگ رهبر چین جلسات متعددی با شرکای تجاری خود داشت و تلاش‌ها برای «ممانعت از همکاری‌های اقتصادی» را به‌عنوان «برعکس کردن مسیر تاریخ» محکوم کرد و در واقع پکن را به‌عنوان کشوری به عنوان کشوری دیگر معرفی کرد. پرچمدار نظم اقتصادی بین المللی دولت ترامپ باید تشخیص دهد که ایالات متحده نمی تواند با چین رقابت کند و در عین حال تهدید به اعمال تعرفه هایی کند که شرکای مورد نیازش را هدف قرار می دهد تا تلاش های پکن برای تغییر قوانین اقتصادی بین المللی را خنثی کند.ایالات متحده همچنین باید آمادگی نظامی خود را در منطقه بهبود بخشد. در اینجا سالهای بین دو جنگ درس می دهد. پیشرفت‌های ایالات متحده در استراتژی‌های جنگ آبی خاکی پر کردن کشتی‌ها در دریا و عملیات زیردریایی‌ها و ناوهای هواپیمابر در دهه 1920 بعداً به متفقین در پیروزی در جنگ جهانی دوم کمک کرد اما آنها در وهله اول مانع از شروع درگیری نشدند. نوآوری امروز آمریکا مانند برنامه Replicator پنتاگون برای تولید سریع تسلیحات جدید با فناوری پیشرفته به همان اندازه چشمگیر و به همان اندازه ناکافی است. ایالات متحده و متحدانش اگر بخواهند چین را بازدارند باید تولیدات دفاعی خود را افزایش دهند. ارتش ایالات متحده و متحدانش نیز به شدت به مهمات بیشتر و دسترسی مطمئن به مواد معدنی حیاتی مانند ژرمانیوم که 70 درصد آن در چین و روسیه استخراج می شود، نیاز دارند تا سیستم های پیشرفته ای مانند آشکارسازهای حرارتی برای موشک ها و هواپیماهای جنگنده بسازند. ترامپ باید کنگره را برای تصویب قراردادهای دفاعی چند ساله تحت فشار قرار دهد. همکاری با شرکای ایالات متحده برای گسترش دسترسی به مواد معدنی حیاتی برخی از قوانین کنترل صادرات را کاهش دهد تا ایالات متحده بتواند تولیدات دفاعی خود را با متحدانش بهتر ادغام کند. و برای اصلاحات تدارکاتی فشار بیاورند که پلتفرم های قدیمی دسترسی به بودجه پنتاگون را بشکند و سرمایه گذاری در تجهیزات جدیدتر و خلاقانه تر را ممکن کند. شرکای ایالات متحده در آسیا باید همین کار را انجام دهند. برخلاف اروپا، متحدان کلیدی ایالات متحده در منطقه در حال حاضر بیش از دو درصد از تولید ناخالص داخلی خود را برای دفاع هزینه می کنند یا به زودی این کار را انجام می دهند. اما دولت بایدن به اندازه کافی برای تشویق آنها به حفظ هزینه های خود در مسیر درست انجام نداده است. هزینه‌های دفاعی استرالیا از آستانه دو درصد فراتر رفته و این کشور افزایش‌های بزرگی را برای آینده برنامه‌ریزی کرده است اما کارشناسان دفاعی در استرالیا هشدار داده‌اند که این افزایش‌ها همه چندین سال آینده برنامه‌ریزی شده‌اند که ممکن است برای جلوگیری از جنگ‌طلبی چین در کوتاه‌مدت خیلی دیر باشد. نخست وزیر جدید ژاپن شیگرو ایشیبا در تلاش است تا قدرت را حفظ کند و با باد مخالف سیاسی روبرو خواهد شد که به مرز دو درصدی که فومیو کیشیدا وعده داده بود، خواهد رسید. در همین حال ارتش تایوان همچنان بر جنگنده‌ها و کشتی‌های پیشرفته متمرکز است در حالی که باید روی انباشت موشک‌ها و تقویت دفاعی خود تمرکز کند تا پکن را از تصور موفقیت‌آمیز تهاجم دور نگه دارد.دولت ترامپ همچنین باید تلاش‌های دفاعی جمعی را دوچندان کند و از پیشنهاد اعتراف دور از ذهن ایشیبا برای ایجاد نسخه‌ای از ناتو در آسیا استفاده کند. متحدان و شرکای ایالات متحده در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری تمرینات مشترک انجام می دهند: استرالیا، ژاپن و نیوزلند کشتی های جنگی خود را از طریق تنگه تایوان فرستادند و نیروهای ژاپنی و کره جنوبی به طور منظم در شمال استرالیا آموزش می بینند. اما هماهنگی و اتصال بهتر بین ساختارهای فرماندهی و کنترل هر کشور و به اشتراک گذاری اطلاعات بیشتر قبل از اینکه متحدان و شرکا بتوانند با هم در شرایط میدان جنگ واقعی عمل کنند ضروری است. واشنگتن همچنین باید راه را برای ارتباط بهتر ناتو با متحدان ایالات متحده در آسیا رهبری کند وظیفه ای که با حضور سربازان کره شمالی در اوکراین و کمک روسیه به هدف قرار دادن محموله های نفتی به مقصد آسیا توسط حوثی ها ضروری تر شد.چین به طور مداوم ایالات متحده و متحدانش را با مانورهای نظامی غیرمنتظره و سیستم های تسلیحاتی جدید غافلگیر کرده است. هنگامی که به طور موثر مورد استفاده قرار گیرد غافلگیری می تواند اعتماد دشمن را نسبت به برنامه های نظامی خود متزلزل کند و بازدارندگی را تقویت کند. ترامپ به استفاده از غیرقابل پیش بینی بودن به عنوان یک سلاح مشهور است. با این حال در دوره اول ریاست جمهوری خود اقدامات غافلگیرکننده ترامپ اغلب معکوس بود زیرا نه تنها دشمنان ایالات متحده بلکه متحدان ایالات متحده را از تعادل خارج کردند  شرکای مشابهی را که ایالات متحده باید با قرار گرفتن در کنار خود در یک بحران ریسک بیشتری را متحمل شود ناامید کرد. برگزاری غیرمنتظره AUKUS توسط بایدن که مزیت متحدان ایالات متحده را در جنگ زیر دریا تقویت کرد مدل بهتری برای انواع سیاست هایی ارائه می دهد که دولت ترامپ می تواند برای بازپس گیری ابتکار عمل از چین ارائه کند. پکن عمیقاً از تشکیل AUKUS ناراضی بود و از دیپلماسی برای تضعیف آن استفاده کرد که نشانه آشکاری از موفقیت آن بود.

    صبر یک فضیلت است

    همکاری با متحدان کلیدی مانند استرالیا و ژاپن برای تقویت بازدارندگی نیاز به تلاش فوری دارد اما بخش‌های دیگر استراتژی ایالات متحده در آسیا به ویژه گسترش آن در جنوب شرقی آسیا و جزایر اقیانوس آرام به صبر و انضباط نیاز دارد. از نظر تاریخی ایالات متحده فقط به طور متناوب به آن مناطق توجه کرده است معمولاً فقط تا آنجا که به چالش های با اولویت بالاتر مانند کمونیسم توسعه اقتصادی ژاپن پس از جنگ و تروریسم مربوط می شود. این روند احتمالاً ادامه خواهد داشت زیرا رقابت با چین باعث تعامل ایالات متحده با کشورهایی مانند اندونزی می شود. اما دولت ترامپ باید تلاش کند از تعریف سیاست ایالات متحده در قبال این کشورها صرفاً در شرایط رقابتی دور شود. و قطعاً نباید دور کردن آنها از چین را تنها هدف خود قرار دهد، زیرا انجام این کار تنها باعث می‌شود آن دولت‌ها نسبت به تعامل آمریکا محتاط‌تر شوند.چنین سیاستی سابقه ضعیفی دارد. در دهه 1950 در دوران دولت دوایت آیزنهاور جان فاستر دالس وزیر امور خارجه ایالات متحده کشورهای تازه تاسیس پسااستعماری را تحت فشار قرار داد تا در برابر پیشنهادات اتحاد جماهیر شوروی مقاومت کنند و به غرب بپیوندند اما بیشتر آنها از هر دو قدرت اجتناب کردند و در عوض جنبش غیرمتعهدها را تشکیل دادند. دولت جان اف کندی جانشین آیزنهاور تشخیص داد که مهم‌تر است که آن کشورها مستقل و انعطاف‌پذیر باشند تا متحدان ایدئولوژیک سرسخت ایالات متحده  رویکردی هوشمندانه اگر چه کوتاه مدت برای مبارزه برای برتری جهانی. انعطاف پذیری باید بار دیگر مبنای تعامل ایالات متحده باشد. ایالات متحده باید به کشورهای منطقه کمک کند تا توانایی های دفاعی خود را تقویت کنند از سازمان های منطقه ای مانند مجمع جزایر اقیانوس آرام حمایت فنی و دیپلماتیک ارائه دهد و روابط تجاری و سرمایه گذاری را در سراسر آسیا گسترش دهد.دولت ترامپ همچنین باید با تبلیغات و اطلاعات نادرست ضدغربی مبارزه کند به ویژه در پی جنگ غزه، که به شدت به وجهه ایالات متحده در جنوب شرقی آسیا آسیب رسانده و روایت پکن و مسکو را تقویت کرده است که ایالات متحده برای آن پوشش می دهد. ستمگران استعماری در حالی که چین و روسیه از مظلومان جهان دفاع می کنند. دولت ایالات متحده در به اشتراک گذاشتن اطلاعات با متحدان در مورد کمپین های اطلاعاتی پکن و مسکو ماهر است اما برای هماهنگ کردن پاسخ بسیار کمی انجام می دهد. در این جنگ روایی دولت ترامپ باید برای حمایت از رسانه‌های آزاد، رد اطلاعات نادرست و تشویق نمایندگان معتبر در منطقه به انجام همین کار بیشتر تلاش کند.هیچ یک از این تلاش ها نباید به قیمت تعهد ایالات متحده به ترویج ارزش های دموکراتیک تمام شود. رقبای اقتدارگرای ایالات متحده در کشورهایی که حکمرانی، شفافیت و پاسخگویی ضعیف است، رشد می کنند و حمایت از دموکراسی را بیش از پیش مهم می کند. در واقع متحدان کلیدی مانند ژاپن و کره جنوبی اکنون بر حمایت از دموکراسی در استراتژی های خود تأکید می کنند و نظرسنجی های انجام شده توسط مرکز مطالعات ایالات متحده در سیدنی در سال 2024 نشان می دهد که استرالیایی ها حتی بیشتر از آمریکایی ها تمایل دارند که دولت آنها دموکراسی و انسانیت را ترویج کند. حقوق در منطقه البته در صورت خالی ماندن دفاتر دیپلماتیک ایالات متحده اجرای تمام سیاست های ایالات متحده مانند پیشبرد ارزش های دموکراتیک و مذاکره در مورد معاملات سرمایه گذاری بسیار دشوارتر می شود. بنابراین دولت ترامپ باید با کنگره برای تسریع در تأیید سفیران واجد شرایط در پست‌هایی در اقیانوس آرام و در سراسر آسیای جنوبی همکاری کند.

    مرد جدید و طرح جدید؟

    نه ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود و نه بایدن امروز مسئله مهم اهداف بلندمدت ایالات متحده در آسیا را حل و فصل نکردند. حتی در حالی که استرالیا، هند، ژاپن و کره جنوبی ظرفیت دفاعی خود را افزایش داده و در برابر اجبار چینی مقاومت می کنند همه آنها قصد دارند در نهایت به روابط سازنده تر با پکن بازگردند. در مقابل به نظر می‌رسد دولت بایدن دیدگاه بدبینانه‌تری دارد و به این ایده که در استراتژی امنیت ملی 2022 اشاره شده است می‌پردازد که «امکان همزیستی مسالمت‌آمیز ایالات متحده و [جمهوری خلق چین] وجود دارد. ” دولت ترامپ احتمالاً موضع سخت‌تری اتخاذ خواهد کرد و هدفی را دنبال خواهد کرد که یادآور پیش‌بینی معروف رئیس‌جمهور رونالد ریگان در مورد چگونگی پایان جنگ سرد است: «ما پیروز می‌شویم آن‌ها می‌بازند».این رویکرد به درستی نیاز فوری به استراتژی آسیایی به روز شده را ارزیابی می کند. اما برای متحدان ایالات متحده که از نظر اقتصادی به چین وابسته هستند و به دلیل نزدیکی به موجودی موشک های عظیم چین در معرض خطر بیشتری هستند بسیار ناراحت کننده است. متحدان اصلی ایالات متحده تقریباً به طور قطع در مرکز هر رویارویی با چین خواهند بود. اگر استرالیا، ژاپن و کره جنوبی قصد یا خویشتنداری آمریکا را زیر سوال ببرند، برنامه ریزی برای درگیری بالقوه  به غیر از تصمیم گیری در گرماگرم یک بحران چالش برانگیزتر خواهد بود. دولت ترامپ لزوماً به روش هوشمندانه جدیدی برای آرام کردن چین نیاز نخواهد داشت زیرا می تواند متحدانی مانند ژاپن را نگران کند که ایالات متحده بیش از حد نرم شده است اما باید از حمایت از تئوری های پیروزمندانه پیروزی اجتناب کند. در حال حاضر تیم ترامپ به جای هدایت ریگان بهتر است از گفته تئودور روزولت پیروی کند: «آرام صحبت کن و یک چوب بزرگ حمل کن».در نهایت دولت ترامپ باید تشخیص دهد که دستیابی به بازدارندگی و ثبات در آسیا تا حدی به اقدامات آن در جاهای دیگر بستگی دارد. برخی از چهره های برجسته از جمله معاون رئیس جمهور منتخب جی دی ونس استدلال کرده اند که ایالات متحده برای مقابله با چین باید از اروپا عقب نشینی کند. ترامپ با این ایده غیرواقع بینانه معاشقه کرده است که اگر ایالات متحده با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه رفتار خوبی داشته باشد می تواند روسیه را در برابر چین قرار دهد. هر دو جناح غیرقابل حل بودن همسویی چین و روسیه و اهمیت اروپا را دست کم می گیرند. جنگ در اوکراین بر امنیت آسیا تأثیر می‌گذارد: متحدان ایالات متحده در آنجا نمی‌خواهند واشنگتن به مسکو امتیاز بدهد، زیرا می‌ترسند که چین بتواند تهاجمی‌تر در منطقه خود عمل کند. و اگرچه ناتو ممکن است حضور نظامی گسترده ای در آسیا نداشته باشد اما اروپا یک قدرت اقتصادی و دیپلماتیک است که پکن نمی خواهد در رویارویی با ایالات متحده و متحدان آسیایی اش از آن بیگانه شود. بنابراین برای ایالات متحده نشان دادن قدرت در اوکراین و تقویت روابط خود با شرکای اروپایی برای حفظ امنیت در آسیا حیاتی خواهد بود. اروپا امروز اهمیت بیشتری دارد نه کمتر.در یک عصر چندقطبی فزاینده رهبری ایالات متحده در آسیا نه تنها به توانایی های خود ایالات متحده بلکه به مزایای فنی، نظامی، دیپلماتیک و جغرافیایی که متحدانش روی میز می آورند نیز بستگی دارد. این کشورها نقش خود را درک می کنند، اما اهمیت حیاتی ایالات متحده را نیز درک می کنند. ائتلاف های ایالات متحده بسیار محبوب هستند، نظرسنجی های انجام شده بین سال های 2019 و 2024 نشان می دهد که آنها از حدود 90 درصد در ژاپن و کره جنوبی و به طور مشابه در استرالیا و فیلیپین از محبوبیت بالایی برخوردار هستند مردم منطقه می دانند که آنچه در اوکراین اتفاق می افتد بدون رهبری ایالات متحده در آسیا نیز رخ خواهد داد با توجه به خطرات سال های آینده، اکنون زمان آن نیست که دولت ترامپ از این مسئولیت شانه خالی کند.




    بازدید ها:

    درج یک دیدگاه

    
    <