تهدید ترامپ برای اروپا
اولین ترم او رابطه ترانس آتلانتیک را آزمایش کرد اما دوره دوم او آن را از بین می برد
محمد قاسم شایق
در ماه فوریه دونالد ترامپ رئیسجمهور سابق ایالات متحده رهبری روسیه را تشویق کرد تا با هر عضو ناتو که دو درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع نمیکند «هر کاری که میخواهند» انجام دهند. ترامپ پیش از این نیز اظهارات تحریک آمیز مشابهی کرده بود. اروپا باید تهدیدهای او را جدی بگیرد. او بار دیگر نامزد احتمالی جمهوری خواهان برای ریاست جمهوری ایالات متحده است و در بسیاری از نظرسنجی های اخیر از جو بایدن رئیس جمهور فعلی پیشی می گیرد.اگر او برای دور دوم انتخاب شود نگرش ترامپ در قبال اوکراین روسیه و ناتو و طرز فکر منفعت طلبانه او برای جنگ در اوکراین بسیار مهم خواهد بود. ترامپ احتمالاً کل روابط بین اقیانوس اطلس را بسیار بیشتر از دوره نخست ریاست جمهوری خود مختل خواهد کرد. اگرچه رهبران اروپایی با انتخاب او در سال 2016 با وحشت مواجه شدند، سیاست هایی که او دنبال کرد کم و بیش متعارف بود. او از ناتو خارج نشد و دولت او کمک های نظامی مرگباری را به اوکراین رساند که برای دفاع از خود این کشور پس از تهاجم روسیه بسیار مهم بود. بین سالهای 2017 و 2021 چیز زیادی برای همیشه در روابط فراآتلانتیک شکسته نشد. خطرات دور دوم ترامپ خطرناک تر خواهد بود. آنها به عنوان یک ضامن امنیتی معتبر برای اروپا در دوران زوال ایالات متحده ساکن خواهند بود. حتی اگر ترامپ حمایت نظامی ایالات متحده از اوکراین را حفظ کند که غیرممکن است سیاست خارجی بسیار معامله گرانه او ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه را جسور می کند و تلاش های جنگی اوکراین را مختل می کند. اروپا زمان کافی برای متحد شدن و مسلح شدن خود برای مقاومت در برابر روسیه توسعه طلب را نخواهد داشت. با رئیس جمهور ترامپ، پوتین می تواند خیلی زود به آنچه می خواهد برسد: کنترل بر بخش های وسیعی از خاک اوکراین. چنین تحولی میتواند تأثیرات ضربهای در سرتاسر قاره داشته باشد و اروپاییها را با کنترل کمتر و کمتری بر سرنوشت ژئوپلیتیکی خود رها کند. ترس در مورد دومین دوره ریاستجمهوری ترامپ اغلب حول تصمیمهای گسستهای که ممکن است اتخاذ کند متبلور میشود. او می تواند تصمیم به خروج از ناتو بگیرد. او می تواند تصمیم بگیرد اوکراین را زیر اتوبوس بیندازد. او می تواند تصمیم بگیرد که شراکت با پوتین را که اغلب با علاقه در مورد آن صحبت کرده است دنبال کند. اما واقعیت این است که ترامپ تعیین کننده نیست. او به ندرت از بی پرواترین ایده های خود پیروی می کند. اما بیشتر از ایدهآلهای ترامپ ماهیت تند ترامپ است که میتواند ویرانی به بار آورد. او بدون شک کابینه خود و حتی رهبری نظامی ایالات متحده را در کنار وفاداران قرار می دهد.و جهان اکنون نسبت به سال 2016 قابل اشتعال تر است. جنگ در آستانه اروپا جنگ در خاورمیانه و احتمال درگیری بزرگ در آسیا پس زمینه برای ریاست جمهوری دوم ترامپ خواهد بود. ترامپ که مردی متزلزل است سران دیگر رهبران از جمله پوتین، کیم جونگ اون از کره شمالی و شی جین پینگ چین را برگردانده است. او حزب جمهوری خواه را در تصویر خود متحول کرده است چیزی که در سال 2016 چنین نبود. در درون حزب این ایده که ایالات متحده نباید مسئول امنیت اروپا باشد به جریان اصلی تبدیل شده است. تهدیدهای ناشی از رفتار ترامپ حتی اگر ترامپ در ماه نوامبر پیروز نشود، اروپا را تهدید می کند.
نزدیک خانم
پس از انتخاب ترامپ در سال 2016 بسیاری از رهبران خارجی شرط بندی های خود را با پیش بینی تغییر در سیاست خارجی ایالات متحده پیش بینی کردند اما در حالت انتظار و دید نیز عمل کردند. این احتمال که نگرش های ترامپ استثنایی از روح سنتی سیاست ایالات متحده باشد بسیار واقعی بود. درست است ترامپ انتخاب شده بود. با این حال او رای مردم را از دست داده بود. چنین پوششی عاقلانه بود. در انتخابات میاندورهای ۲۰۱۸، حزب دموکرات پیشروی کرد و در طول دوران ریاستجمهوری اودولت ترامپ راههایی برای سرپیچی از دستورالعملهای نه چندان خوشایند رئیسجمهور پیدا کرد.به اصطلاح بزرگسالان حاضر در اتاق مقاماتی مانند جیم متیس وزیر دفاع اچ آر مک مستر مشاور امنیت ملی و رکس تیلرسون وزیر امور خارجه مخرب ترین انگیزه های ترامپ را کمرنگ کردند. اگرچه لفاظی های ترامپ اغلب ضد ناتو بود او در ژانویه 2017 ائتلاف را “منسوخ” اعلام کرد ناتو در دوره اول ریاست جمهوری او پژمرده نشد. رشد کرده. ترامپ به دو کشور جدید مونته نگرو و مقدونیه شمالی اجازه ورود به ائتلاف را داد. همراه با رفتار خصمانه روسیه زیر سؤال بردن مداوم ترامپ از تعهد ایالات متحده به اروپا کشورهای اروپایی را تشویق کرد تا هزینه های دفاعی خود را افزایش دهند.روسیه بر اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ سایه افکند. کرملین در انتخابات 2016 مداخله کرد و تلاش کرد کفه ترازو را به نفع ترامپ پایین بیاورد. رسوایی ها، پرونده های قضایی و تحقیقات دادستانی مستقل رابطه ترامپ با روسیه را در سرفصل اخبار قرار داد. بخشهایی از این نمایش رسانهای توسط ترامپ که عاشق ایفای نقش قربانی است پرورش داده شد و جنبههای دیگر با این ظن که در دوران ریاستجمهوری او بیپایان مورد بحث قرار گرفت مبنی بر اینکه ترامپ یک عامل روسیه است دامن زد. در واقع ترامپ با پوتین دوستتر از هر کسی در ردههای بالای سیاست ایالات متحده بود. اما هیچ تغییر دگرگونی در روابط ایالات متحده با روسیه رخ نداد هیچ توافقی برای پذیرش الحاق کریمه به روسیه هیچ توافقی برای پایان دادن به جنگ در شرق اوکراین بر اساس شرایط روسیه هیچ توافقی برای گسترش نفوذ روسیه بر اروپا. ترامپ تحریمهای مرتبط با روسیه را که دولتهای ریاست جمهوری قبلی اعمال کرده بودند لغو نکرد. در دوران ریاست جمهوری او قانونگذاران جمهوری خواه به گسترش آنها رای دادند.یکی از مهم ترین اقدامات ریاست جمهوری ترامپ کمک های نظامی مرگبار او به اوکراین بود. انگیزه های او چندان خالص نبود. کمک به اوکراین با تسلیحات مرگبار چیزی بود که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا از انجام آن امتناع کرده بود و ترامپ هرگز خوشحالتر از زمانی نبود که بتواند سیاست دوران اوباما را لغو کند. در سال 2017 ترامپ به کمک های نظامی مرگبار از جمله موشک های ضد تانک جاولین به اوکراین اشاره کرد اقدامی که او معتقد بود برای صنعت دفاعی ایالات متحده خوب است. در سال 2019 او تحویل را متوقف کرد در حالی که فرستادگانش دولت اوکراین را وادار می کردند تا آبروی بایدن را لکه دار کند. اما در نهایت کمک ها به رسیدن ادامه یافت. در چند هفته اول پس از تهاجم روسیه در سال 2022 آن سیستم های ضد تانک جاولین نقش مهمی در توانایی اوکراین برای دفاع از خود در برابر پیشروی روسیه به سمت کیف ایفا خواهند کرد.
هزینه های معامله
با این حال این سوابق باید اطمینان کمی ایجاد کنند. دور دوم ریاست جمهوری ترامپ تقریباً به طور قطع رادیکال تر خواهد بود. ترامپ و یارانش بهتر می دانند چگونه بر قوه مجریه حکومت کنند. تیم او در حال آماده سازی یک بازنگری اساسی در دولت فدرال است که برای نصب وفاداران به ترامپ در پست هایی که عمدتاً در دوره اول ریاست جمهوری او توسط کارمندان غیرحزبی و منصوبان غیرحزبی اشغال شده بودند که هیچ تمایل ایدئولوژیکی قوی با ترامپیسم نداشتند طراحی شده است. رای دهندگان مقدماتی جمهوری خواه و مقامات حزبی پشت سر ترامپ به عنوان نامزد خود در سال 2024 تجمع کرده اند به این معنی که هوس ها و ایده های ترامپ که می تواند روز به روز تغییر کند در صورت به دست آوردن مجدد قدرت احتمال بیشتری دارد که اجرا شود.دور دوم ترامپ نشان می دهد که اصول زیربنای سیاست خارجی ایالات متحده واقعاً تغییر کرده است. با تاج گذاری ترامپ به عنوان نامزد احتمالی جمهوری خواه ریاست جمهوری 2024 این تغییر درک از قبل آغاز شده است. انتخاب مجدد او یک تغییر دریایی در سیاست داخلی و خارجی خواهد بود یک دور ماندن از اتحاد و این باور که ایالات متحده متحد طبیعی اروپا و ضامن امنیت است. ترامپ احتمالاً مجموعهای از شراکتهای کوتاهمدت را دنبال خواهد کرد که بیشتر آنها با کشورهای خارج از اروپا و برخی با کشورهای متخاصم با اروپا هستند. او آتلانتیسیسم را به عنوان مشغله احمقانه دموکرات ها در نظر می گیرد و این دیگر نمی تواند به عنوان یک ناهنجاری موقت درک شود. در عوض فصلی که در سال 1945 آغاز شد به پایان خود نزدیک خواهد شد. تبدیل به تاریخ می شد روسیه مطمئناً به این نتیجه خواهد رسید که آتلانتیسیسم دیدگاهی رو به مرگ است.معامله گرایی تنها رشته منسجمی بود که در دوره اول ترامپ جریان داشت. دور دوم ریاست جمهوری ترامپ احتمالاً خود را حول یک معامله گرایی کمتر محدود می کند و سیاست خارجی آمریکا را تابع منافع شخصی ترامپ و تلاش های او برای تسلط بر چرخه های خبری در حال حرکت ایالات متحده می کند. یکی از ویژگی های تعیین کننده اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ فقدان جنگ های گسترده در اروپا یا آسیا بود. به مدت چهار سال لفاظی های تحریک آمیز ترامپ تاثیر چندانی نداشت. اما این دیدگاه جهانی تغییر کرده است. تا ژانویه 2025 بهترین نتیجه ای که می توان در جنگ اسرائیل و حماس به دست آورد آتش بس عصبی خواهد بود. غیرقابل تصور نیست که قبل از آن بحران های مربوط به کره شمالی یا تایوان آغاز شود.و از همه مهمتر جنگ در اوکراین تقریباً به طور قطع پایان نخواهد یافت. تهاجم روسیه به اوکراین اروپایی ها را ترغیب کرد تا برای دفاع از خود سرمایه گذاری بیشتری کنند. تا سال آینده 18 کشور عضو ناتو بالاخره به هزینه دفاعی دو درصد تولید ناخالص داخلی خواهند رسید. از نظر ترامپ این سرمایهگذاریها با شکست مواجه میشوند.شکایت های او مبنی بر اینکه متحدان اروپایی در هزینه های نظامی خود از ایالات متحده عقب هستند هرگز صادقانه نبوده است. در حقیقت او اصلاً ارزش کمی برای مشارکت ایالات متحده در ناتو قائل است. نظرات گسترده او علیه اتحاد فقط در مورد اختلاف نظرهای سیاسی نیست آنها همچنین تئاتری پوپولیستی برای مصرف داخلی هستند. اگر چنین تئاتری در دوره اول ریاست جمهوری او اساساً بی ضرر به نظر می رسید در چهار سال آینده بسیار خطرناک تر می شد. صرف تایید سر به سمت جاه طلبی های بی ثبات کننده روسیه فراتر از اوکراین می تواند برای اروپا فاجعه بار باشد. در سال 2016 روسیه یک حضور نظامی ناخواسته در اوکراین بود اما خطوط کلی جاه طلبی های جهانی این کشور به خوبی قابل مشاهده بود. اکنون روسیه بیش فعال بین المللی می خواهد کل معماری امنیتی اروپا را از طریق جنگ بازسازی کند.
رولت روسی
مجموعهای از رهبران و تحلیلگران اروپایی که در فوریه در مجله فارین افرز نوشتند استدلال کردند که دولت دوم ترامپ میتواند انتقال اروپا به خودمختاری استراتژیک کامل را آغاز کند. کشورهای اروپایی این گزینه را دارند که برای افزایش تولید دفاعی قاره بدهی مشترک بدهند همانطور که در زمان همه گیری کووید-19 انجام دادند. اما چنین تلاش هایی حتی اگر همه طرف های لازم با آنها موافقت کنند زمان می برد. اروپا حداقل به یک دهه نیاز دارد تا برای دفاع موفق از خود در برابر روسیه ای که به طور مداوم بودجه دفاعی خود را افزایش می دهد، آماده شود.ترامپ همچنین می تواند کشورهای اروپایی را وادار کند که به جای پیوستن به نیروها راه خود را طی کنند و یک لحظه تفرقه انگیز «جستجوی سرپناه» را برانگیزد. با درک این موضوع که ایالات متحده در حال عقب نشینی از اروپا است هر کشور اروپایی ممکن است واکنش متفاوتی به تهدید روسیه نشان دهد. دور دوم ریاست جمهوری ترامپ می تواند به جای سخت تر کردن اروپا شکست بخورد فقط نتیجه ای که روسیه دوست دارد ببیند.ترامپ نمی تواند اتحادیه اروپا را نابود کند اما می تواند ناتو را به شدت تضعیف کند. او نیازی به خروج از اتحاد ندارد که از نظر رویه ای نامرتب خواهد بود. او میتواند با وفادارانی که آتلانتیسیسم را تحقیر میکنند پستهای بالا را پر کند و اعتماد متحدان اروپایی ایالات متحده را از بین ببرد. (یکی از این چهره ها ریچارد گرنل سفیر سابق او در آلمان است که ممکن است وزیر امور خارجه شود.) ترامپ به عنوان رئیس جمهور این قدرت را دارد که تعداد نیروهای آمریکایی مستقر در اروپا را کاهش دهد و تهدید کند که واشنگتن ممکن است به آن احترام نگذارد. تعهدات ماده 5. لذتی که ترامپ از خنثی کردن دستاوردهای پیشینیان خود می برد گویای این است او از خروج از توافق اوباما با ایران و از توافقنامه آب و هوایی پاریس در سال 2015 لذت برد. در سال 2025 ترامپ میتواند سعی کند روشهایی را که دولت بایدن برای اطمینان بخشیدن به اروپا پس از حمله روسیه به اوکراین به کار گرفته است خنثی کند مانند استقرار نیروهای اضافی در اروپا و کمک به پر کردن مجدد کشورهای اروپایی که تجهیزات نظامی خود را به اوکراین میدادند. تهاجم روسیه. اوکراین باعث ناراحتی ترامپ نشد. او گاهی از آن به عنوان دلیلی بر ضعف آمریکا یاد می کند تقصیر بایدن. در مواقع دیگر او در تمجید از تهاجم پوتین صحبت می کند. بهجای برداشتن فوری کمکهای نظامی و اطلاعاتی ایالات متحده از اوکراین ترامپ ممکن است سعی کند با پوتین چانه بزند اگر فکر میکند روسیه میتواند در ازای مادی یا سیاسی چیزی به او پیشنهاد دهد «صلح در زمان ما» که او میتواند اعتبار یا یک پیشنهادهای پیش پا افتاده تر مانند کاهش قیمت نفت. در این صورت ترامپ می تواند ادعا کند که از مردم آمریکا دفاع می کند. او میتواند با دقت یا نادرست ادعا کند که پولی که برای اوکراین در نظر گرفته میشود صرف تامین امنیت مرزهای جنوبی ایالات متحده میشود. ترامپ همچنین میتواند به دنبال استفاده از کمکهای ایالات متحده برای اوکراین به عنوان اهرم فشاری بر اروپا باشد که به نسبت آنچه اروپا میتواند به ایالات متحده بدهد داده یا برداشته شود.به طور کلی اوکراین در حال جنگ هیچ چیز ملموسی برای ارائه به مشاغل ترامپ و یا موقعیت سیاسی او ندارد. ترامپ معتقد نیست که اوکراین با دفاع از خود تقویت امنیت اروپا یا تقویت تولید تسلیحات ایالات متحده به ایالات متحده کمک می کند. او هیچ استدلالی در مورد ارزش ذاتی حاکمیت اوکراین تمامیت ارضی و امنیت اروپا نمی کند. از نظر او این اصول فقط خوراک مذاکره هستند.اگر قرار باشد آینده اوکراین به ابزار چانه زنی ترامپ تبدیل شود این امر می تواند منجر به مجموعه ای از اثرات شکسته شود. اگر روسیه تسلط خود را بر اوکراین مستحکم کند تهاجم به مولداوی یک انتخاب طبیعی خواهد بود. ترامپ به همان اندازه که به اوکراین اهمیت می دهد به مولداوی اهمیت می دهد خیلی کم. تهدید برای کشورهای شرقی اروپا به طور تصاعدی افزایش خواهد یافت. و اگر ترامپ قالیچه را از زیر مجموعه ناتو بیرون بکشد پوتین ممکن است جاه طلبی های توسعه طلبانه را حتی فراتر از مولداوی و اوکراین توسعه دهد. او میتواند عزم ناتو را با راهاندازی تهاجمهای نامشخص بهعنوان مثال توسط سربازان بدون نشان به کشورهای بالتیک یا لهستان نه برای حفظ قلمرو ناتو، بلکه برای ایجاد ترس در اعضای ناتو با نشان دادن توخالی بودن این اتحاد آزمایش کند.بدون حمایت قوی ایالات متحده از ناتو چنین اقداماتی از سوی کرملین معضلی وحشتناک برای فرانسه، آلمان، بریتانیا و سایر متحدان ناتو ایجاد خواهد کرد. از ترس برخی از کشورهای اروپایی ممکن است وسوسه شوند که به جای پاسخ به چنین تهاجماتی با نیروی نظامی روسیه را راضی کنند. کشورهایی مانند مجارستان حتی ممکن است در حالی که در ناتو باقی می مانند در کنار روسیه قرار بگیرند اطلاعاتی را در اختیار مسکو قرار دهند ایده اتحاد یکپارچه را به سخره بگیرند و تصمیمات اروپایی را که متکی بر اجماع است بی اعتبار کنند. بنابراین روسیه می تواند ناتو را از درون تضعیف کند.
اثرات شخصیت
محتملتر از حمله مستقیم روسیه به ناتو توافقی با میانجیگری ترامپ است که به پوتین کنترل بخشهای وسیعی از اوکراین را میدهد و از طریق خروج نیروهای آمریکایی مستقر در اروپا حرفی بیاهمیت در امنیت اروپا میدهد. با چنین توافقی پوتین به دنبال یک سهم دائمی در امنیت اروپا خواهد بود و به عنوان مثال همانطور که در دسامبر 2021 درخواست کرد، ناتو را به پیکربندی سال 1997 بازگرداند. روسیه برای افزایش فشار بر اروپا حتی میتواند اروپا را تهدید به حملات هستهای کند. او قبلا این کار را کرده است. این بار تهدیدهای او اهمیت بیشتری خواهد داشت زیرا اروپا دیگر نمی تواند به چتر هسته ای ایالات متحده وابسته باشد. سپس ترامپ میتواند با اهرمهایی که بر امنیت آنها به دست آورده است اروپاییها را باجگیری کند و بخواهد که حمایت آمریکا با امتیازاتی در تجارت یا رویکرد اروپا در قبال چین پرداخت شود.ترامپ حوصله ای برای پیگیری بیشتر برنامه های دیپلماتیک خود ندارد. تمایل او این است که مقاصد واقعی خود را در سیل اظهارات متناقض غوطه ور کند. بعید است که او ساختار امنیتی جدید اروپایی یا حل و فصل جنگ در اوکراین را که خودش ساخته است تحمیل کند. او بینایی ندارد.با این حال برنامه های او کمتر از شخصیت او اهمیت خواهند داشت. ترامپ که به شدت غیراخلاقی است هر کاری که فکر می کند توجه او را جلب کند پول درآورد یا قدرت و موقعیتش را افزایش دهد انجام می دهد. از آنجا که او در دوره دوم نامحسوس تر خواهد بود زیرا تلاش های کشورهای اروپایی برای تقویت خود ناکافی بوده است و از آنجایی که جسارت پوتین در حال افزایش است ترامپ در یک چشم به هم زدن می تواند روابط بین اقیانوس اطلس را خراب کند. اگر او میتوانست نابودی روابط تاریخی ایالات متحده با اروپا را به عنوان یک برد بفروشد این کار را انجام میداد و اوکراینیها و اروپاییها را در تیررس قرار میداد و ناگهان در برابر جاهطلبیهای کنترل نشده روسیه آسیبپذیر میشد. اروپا خود را بین اسکیلای روسیه تهاجمی و چاریبدیهای ایالات متحده دوسوگرا گرفتار مییابد و مطمئن نیست که آیا ترجیح میدهد اروپا را نادیده بگیرد یا استثمار کند. خیالی نیست که به جای صلح همیشگی و در عوض حتی پرده آهنین دوباره هرج و مرج در قاره ای که بسیار آشنا به جنگ است فرود آید.