• بیوگرافی

















  • صفحۀ سایت در فیس بوک

  • مطالب پسندیده در فیس بوک

  • paypal

  • موضوع هفته

    مطالب محبوب

    خطرات واقعی برنامه های اقتصادی ترامپ دستور کار رادیکال او بر مشاغل، کارگران و مصرف کنندگان آمریکایی ویران خواهد کرد

    خطرات واقعی برنامه های اقتصادی ترامپ

    دستور کار رادیکال او بر مشاغل، کارگران و مصرف کنندگان آمریکایی ویران خواهد کرد

    عبیدالله باور

    بسیاری از ناظران آگاه و بخش قابل توجهی از رای دهندگان در ایالات متحده نسبت به برنامه اقتصادی که دونالد ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری خود دنبال خواهد کرد اگر هیجان زده نباشد آرام هستند. برخی بر وعده های او برای تمدید کاهش مالیات و مقررات زدایی تمرکز می کنند و ادامه سیاست های جمهوری خواهان را در گذشته مشاهده می کنند. برخی دیگر به تورم پایین و بازده بالای بازار سهام اشاره می‌کنند که اولین دوره ریاست جمهوری او قبل از شروع همه‌گیری کووید-19 بود و استدلال می‌کنند که سیاست‌های ترامپ  از جمله رویکرد غیرمتعارف او در قبال تعرفه‌ها و مهاجرت  موفقیت‌آمیز بوده یا حداقل مضر نبوده است. بسیاری از سرمایه گذاران و افراد داخلی اصرار دارند که تهدیدهای شدیدتر ترامپ در مورد اخراج، تجارت، چین و فدرال رزرو در واقع استراتژی های عاقلانه ای برای به دست آوردن اهرم فشار بر بازیگران خارجی تکنوکرات های داخلی یا اکثریت بالقوه دموکرات در مجلس نمایندگان است و این اطمینان گسترده وجود دارد که اگر هر یک از سیاست‌های اقتصادی تهاجمی ترامپ هزینه‌های سنگینی را به‌ویژه بر سرمایه‌گذاران یا شرکت‌های بزرگ تحمیل کند او آنها را معکوس خواهد کرد.با این حال، این حس اعتماد ریشه در عدم درک خطر واقعی برنامه‌های اقتصادی فعلی ترامپ دارد. هیچ رئیس جمهور ایالات متحده هرگز اولویت های اقتصادی خود را که بارها اعلام کرده بود در روز اول دولتش رها نکرده است. ترامپ و معاون او جی. فقط از کالاهای چینی اخذ می شود. اخراج یا توقیف بین یک میلیون تا هشت میلیون مهاجر از جمله برخی که در حال حاضر به طور قانونی در ایالات متحده هستند. و تصاحب قدرت که شامل استفاده از قدرت اجرایی برای توقیف وجوه اختصاص یافته توسط کنگره و مداخله در استقلال فدرال رزرو در تعیین نرخ بهره است. اینها مرتبه ای بدتر از آنچه او در دوره اول خود دنبال می کرد است.جهان بینی ای که این سیاست ها را توجیه می کند، هیچ شباهتی به آن هایی ندارد که دولت ریگان و دو دولت بوش را شکل دادند. این بر اساس هابز است نه هایک و اقتصاد جهانی را به عنوان یک بازی می بیند که در آن کشورهای دیگر صرفاً برای بدست آوردن ایالات متحده تلاش می کنند  بنابراین ایالات متحده باید اول آنها را بدست آورد. ترامپ اصرار دارد که بازدارندگی از فعالیت اقتصادی خارجی‌ها به طور مادی نتایج را برای آمریکایی‌هایی که مورد علاقه اوست بهبود می‌بخشد. این خط عبوری است که همه سیاست های اقتصادی پیشنهادی او را متحد می کند. چنین رویکردی ممکن است در دنیای توسعه املاک و مستغلات و تجارت آنلاین نتیجه دهد. اما اقتصادهای ملی بیش از مجموع معاملات مختلفی است که توسط دولت هایشان انجام می شود حتی در مذاکرات تجاری بین المللی. دولتی که نتواند این تمایز را قائل شود و در عوض سعی کند معاملات یکباره را به حداکثر برساند جذابیت کشور برای سرمایه گذاری بلندمدت را از بین می برد.طی 50 سال گذشته برنامه‌های اقتصادی دولت‌های ریاست جمهوری از هر دو حزب، علی‌رغم تفاوت‌های فراوان اهمیت ارتقای ثبات کلی اقتصاد کلان را درک کرده‌اند. رؤسای جمهور از مقادیر بسیار متفاوتی از مقررات دولتی و هزینه های عمومی حمایت می کنند اما آنها به طور کلی متعهد به کاهش عدم اطمینان در دراز مدت هستند. دولت های دیگر در سراسر جهان به دنبال الگوبرداری از ایالات متحده در این زمینه بوده اند تا به نفع آنها باشد.در مقابل رویکرد ترامپ عدم قطعیت را به سلاح تبدیل می کند. اما عدم قطعیت سلاحی دشوار برای کنترل است و برای هر کسی که بیش از حد از آن استفاده کند نتیجه معکوس خواهد داشت.

    باخت – باخت

    به گفته ترامپ اخراج تعداد زیادی از کارگران بدون مدرک اعمال تعرفه های بالا بر بیشتر اگر نه همه، کالاهای خارجی و افزایش صلاحدید رئیس جمهور در مورد سیاست های مالی و پولی رفاه را برای کارگران آمریکایی به ارمغان خواهد آورد. در واقع هر یک از این اقدامات برعکس عمل خواهد کرد. با محدود کردن عرضه منابعی که مشاغل، کارگران و خانوارهای ایالات متحده برای آنها ارزش و استفاده می کنند ظرفیت تولیدی اقتصاد ایالات متحده را کاهش خواهند داد.آنها همچنین انجام تجارت را گران تر و نامطمئن تر می کنند. بسیاری از کسب‌وکارها که مجبور به خودبیمه‌سازی در برابر دسترسی ناامن به منابع و بازار می‌شوند، در مقیاس کوچک‌تری فعالیت می‌کنند. و بخش تجاری ایالات متحده ممکن است فروش و تولید خود را برای بقیه جهان از بازار آمریکای شمالی جدا کند. این امر باعث کاهش بازده سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد ایالات متحده و کاهش رشد درآمد واقعی برای همه خواهد شد.چشم انداز اخراج دسته جمعی را در نظر بگیرند. اگر همانطور که ترامپ و جانشینانش پیشنهاد کرده اند انجام شود به معنای اخراج حداقل 1.3 میلیون نفر است که اکثریت قریب به اتفاق آنها در اقتصاد ایالات متحده کار می کنند. سیاست پیشنهادی در میان بخش‌های قابل توجهی از رای‌دهندگان محبوبیت دارد و اجرای آن در حیطه اختیارات قانونی رئیس‌جمهور است. این همچنین یک سابقه تاریخی دارد: عملیات Wetback برنامه دولت آیزنهاور که توانست بیش از یک میلیون نفر را در یک دوره 18 ماهه اخراج کند در زمانی که جمعیت کلی ایالات متحده به میزان قابل توجهی کمتر بود.تأثیر اقتصادی طرح اخراج ترامپ شدید خواهد بود. حذف صدها هزار کارگر شاغل باعث کمبود نیروی کار در صنایع و مکان‌های خاص می‌شود که به نوبه خود باعث افزایش قیمت‌های گسترده با کاهش عرضه می‌شود. یک مطالعه اخیر توسط موسسه اقتصاد بین‌الملل پترسون نشان داد که چنین شوک منفی عرضه نیروی کار منجر به رکود تورمی در سراسر اقتصاد می‌شود و تورم را 1.5 درصد افزایش می‌دهد و تولید ناخالص داخلی را بیش از سه درصد در عرض سه سال کاهش می‌دهد.این شوک بسیار قوی تر خواهد بود زیرا در بخش هایی که بیشتر به کارگران غیرقانونی متکی هستند  کشاورزی میوه و سبزیجات، مهمان نوازی، ساخت و ساز مسکونی، معدن، برخی از تولیدات  کارفرمایان در یافتن کارگران قانونی برای جایگزینی آنها با مشکل زیادی مواجه خواهند شد. کارگران حقوقی از شغل بالا با دستمزدهای بالاتر و شرایط بهتری نسبت به اکثر مهاجران غیرقانونی برخوردارند و به راحتی کار با دستمزد کمتری را انجام نمی دهند. تحت این شرایط بسیاری از کسب و کارها از طریق اتوماسیون هزینه های نیروی کار را منعقد می کنند یا هزینه های نیروی کار را کاهش می دهند. اخراج دسته جمعی از راه های دیگر نیز به اقتصاد آسیب می رساند. همانطور که مایکل کلمنس اقتصاددان نشان داده است مهاجرت برای شهروندان و ساکنان قانونی شغل ایجاد می کند  تقریباً یک شغل برای هر ده مهاجر شاغل. این به این دلیل است که کارگران مهاجر و خانواده های آنها نیز مصرف کننده هستند. اخراج آنها تقاضا برای همه کالاها و خدماتی را که در ایالات متحده خریداری می کنند و همچنین تقاضا برای کارگران در بخش های آسیب دیده را کاهش می دهد.علاوه بر این کارگران مهاجر پایه مالیاتی را گسترش می دهند زیرا سود و مصرفی که تولید می کنند مشمول مالیات است. آنها همچنین تمایل دارند جوان‌تر باشند و از اخراج می‌ترسند بنابراین کمتر از مزایای دولتی استفاده می‌کنند. مهاجران نسل اول همچنین سهم کارآفرینی و نوآورانه زیادی را به اقتصاد انجام می دهند که اگر ایالات متحده کمتر مهمان نوازی نسبت به مهاجرت شود از بین می رود. به طور خلاصه طرح اخراج ترامپ منجر به رشد کندتر (اگر نه رکود) افزایش تورم، کاهش اشتغال برای شهروندان و ساکنان قانونی و نوآوری کمتر خواهد شد. کوچک کردن عمدی نیروی کار یک کشور به طور گسترده و عمیقاً خود ویرانگر است.طرح تعرفه ای ترامپ در رابطه با دیگر جنبه های عرضه اقتصاد نیز به همین ترتیب بی پروا است. او تعرفه های 60 درصدی برای کالاهای چینی و 10 تا 50 درصدی برای کالاهای هر جای دیگر را پیشنهاد کرده است. او مدعی است که این تعرفه ها با رونق کسب و کار محلی و ایجاد مشاغل جدید هزینه های خود را جبران می کند. ترامپ ادعا می کند که درآمدهای حاصل از این تعرفه ها نیز تا حد زیادی کاهش مالیات پیشنهادی او برای شرکت ها و افراد با درآمد بالا را جبران می کند. در واقع هزینه این تعرفه های عمومی عمدتاً از طریق قیمت های بالاتر یا کمبود برخی محصولات وارداتی به مصرف کنندگان منتقل می شود. اگر شرکت‌های آمریکایی می‌توانستند جایگزین‌هایی برای برخی از محصولات وارداتی تولید کنند تنها تا جایی این کار را انجام می‌دادند که بتوانند دقیقاً کمتر از قیمت‌های تعرفه‌ای دریافت کنند. در غیر این صورت پول روی میز می گذاشتند. نتیجه تورم خواهد بود که به ویژه بر خانوارهای کم درآمد که بودجه آنها عمدتاً به سمت پوشاک، اسباب بازی، لوازم الکترونیکی، انرژی و مواد غذایی وارداتی می رود تأثیر می گذارد. مطالعه اخیر موسسه پترسون نشان داد که تعرفه ها حداقل 2600 دلار در سال برای یک خانوار متوسط ​​هزینه دارد و سایر مطالعات هزینه ها را دو برابر بیشتر از آن تخمین زده اند. برای شرکت هایی که به محصولات وارداتی وابسته هستند افزایش قیمت ها و کمبود جایگزین می تواند آنها را از کار بیاندازد. بنابراین دولت دوم ترامپ اساساً برخی از اثرات شکست زنجیره تامین همه‌گیری را دوباره اجرا می‌کند. این تعرفه‌ها با دولت اول ترامپ متفاوت خواهند بود زیرا به طور گسترده‌تر و با نرخ‌های 15 تا 15 برابری اعمال می‌شوند.در مورد درآمدهای مالیاتی تعرفه ها نمی توانند جایگزین بخش معنی داری از سایر مالیات های فدرال شوند دقیقاً به این دلیل که هدف تعرفه ها این است که مصرف کنندگان را مجبور به تغییر خرید خود کنند. اگر یک اداره مالیات بر یک کالای خاص را افزایش دهد به مرور زمان مالیات دهندگان جایگزینی برای آن کالا پیدا می کنند یا مصرف خود را از آن کاهش می دهند و درآمدهای مالیاتی وصول شده از آن کاهش می یابد. وقتی کسب‌وکارها به دلیل افزایش بیش از حد هزینه‌های آن‌ها دچار مشکل می‌شوند درآمد مالیاتی نیز کاهش می‌یابد. تعرفه های 20 درصدی ترامپ بین 1 تا 1.5 درصد از تولید ناخالص داخلی درآمد در سال اول را به همراه خواهد داشت و از آنجا کاهش می یابد نرخ های بالاتر تعرفه حتی درآمد کمتری را به همراه خواهد داشت.

    بیش از حد اجرایی

    از آنجایی که کاهش مالیات گران است و تعرفه های پیشنهادی درآمد زیادی ایجاد نمی کند برنامه ترامپ باعث کسری بودجه بزرگ فدرال خواهد شد. تحلیلگران غیرحزبی در دانشکده وارتون دانشگاه پنسیلوانیا تخمین زده اند که این پیشنهادات کسری بودجه را بین 3.5 تا 5.0 تریلیون دلار در طول ده سال افزایش می دهد. (برنامه های اقتصادی مطرح شده توسط رقیب ترامپ معاون رئیس جمهور کامالا هریس نیز کسری بودجه را افزایش می دهد اما کمتر از یک سوم این مقدار.) یک مطالعه غیرحزبی اخیر توسط محققان برجسته امور مالی عمومی نشان داد که کاهش مالیات ترامپ در سال 2017 بسیار کمتر بود. رشد و در نتیجه درآمد مالیاتی بسیار کمتر از زیان مستقیم مالیات های جمع آوری شده است.کسری بودجه فدرال ایالات متحده حدود هفت درصد تولید ناخالص داخلی است  در زمانی که این کشور از اشتغال کامل برخوردار است و با بحران مالی، بهداشتی یا نظامی مواجه نیست، بسیار زیاد است. افزایش این عدد به میزان 1.5 درصد یا بیشتر در سال دولت را مجبور خواهد کرد که سهم بیشتری از بودجه فدرال را به پرداخت بهره بدهی اختصاص دهد. از آنجایی که ترامپ همچنین موانع جدیدی را برای دلسرد کردن بیشتر سرمایه‌گذاری چینی و سایر سرمایه‌گذاری‌های خارجی در اقتصاد ایالات متحده پیشنهاد کرده است از جمله مالیات احتمالی بر خرید خارجی اوراق قرضه دولتی ایالات متحده خزانه‌داری نیز مجموعه کوچک‌تری از خریداران برای تامین کسری بودجه خواهد داشت. زمانی که خزانه داری بدهی بیشتری صادر می کند اما خریداران واجد شرایط کمتری دارد برای فروش همه آن باید نرخ بهره بالاتری بپردازد. قطع عرضه موجود پس‌انداز از خارج، مانند قطع عرضه کالا یا نیروی کار هزینه‌هایی را بر ایالات متحده تحمیل می‌کند.ترامپ همچنین گفته است که به‌عنوان رئیس‌جمهور از اختیارات اجرایی برای توقیف وجوه اختصاصی کنگره به منظور کاهش هزینه‌های عمومی که دولتش با آن مخالف است خودداری خواهد کرد. از طریق این رویه  که عملاً تهدید به تعطیلی دولت است ترامپ اهرمی را در مذاکرات بودجه به دست خواهد آورد. اما حتی اگر ادعای چنین اختیاری از این طریق توسط دادگاه‌های فدرال به عنوان قانونی تایید شود شفافیت و پیش‌بینی‌پذیری روند بودجه ایالات متحده را که از قبل متزلزل بود بیشتر از بین می‌برد. حاکمیت مالی بد باعث می‌شود که سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی بدهی‌های دولتی را پرریسک‌تر ببینند، بنابراین برای حفظ آن به نرخ‌های بهره بالاتر نیاز دارند.ترامپ همچنین تهدید کرده است که استقلال فدرال رزرو را که یک ستون کلیدی ثبات اقتصادی در اقتصاد ایالات متحده است به میزان قابل توجهی کاهش خواهد داد. از آنجایی که می‌تواند نرخ‌های بهره را بدون توجه به فشارهای سیاسی کوتاه‌مدت تعیین کند یک فدرال رزرو مستقل می‌تواند در صورت لزوم اقتصاد را ترمز کند همانطور که در سال‌های 2022 و 2023 با موفقیت انجام داد زمانی که به شدت نرخ‌های بهره را برای مقابله با تورم پس از همه‌گیری افزایش داد. یک بانک مرکزی که بتواند به طور قابل اعتمادی به فشارهای تورمی بدون دخالت دولت پاسخ دهد، برای جلوگیری از مارپیچ تورم صعودی در هنگام افزایش قیمت ها ضروری است.ترامپ می تواند با سیاسی کردن انتصابات در فدرال رزرو جایگزینی رئیس فدرال رزرو با یک دوست سیاسی، یا تغییر قوانین حاکم بر تصمیم گیری فدرال رزرو اعمال نفوذ کند. چنین دخالت هایی منجر به تورم بالاتر و چرخه های رونق و رکود بیشتر می شود. برخی اعتراض خواهند کرد که تعهد ترامپ برای اعمال قدرت قوه مجریه بر فدرال رزرو فقط یک بلوف است. اما اگر سرمایه‌گذاران خصوصی این تهدید را معتبر بدانند انتظارات تورم بالاتر را در نظر می‌گیرند و برای آن ریسک جبران می‌کنند. اگر یک سیاستمدار در سیاست های مالی و پولی ناامنی ایجاد کند سرمایه گذاران آنچه را که دولت به آنها می گوید انجام نمی دهند.

    اقتصاد دیوانه

    تقریباً تمام پیشنهادات اقتصادی ترامپ باعث کاهش عرضه نیروی کار، نهاده های صنعتی، کالاهای مصرفی و درآمدهای مالیاتی فدرال می شود استراتژی او باعث ایجاد عدم اطمینان در سراسر اقتصاد ایالات متحده می شود زیرا کسب و کارها و مصرف کنندگان می ترسند که قیمت ها افزایش یابد یا دسترسی به منابع در هر زمانی که دولت بخواهد محدود شود. این دقیقاً برعکس سیاست‌هایی است که با هدف ثبات اقتصاد کلان انجام می‌شود که سابقه اثبات شده در سرتاسر جهان در ایجاد رشد پایدار و تورم پایین دارند.سرمایه گذاران در مواجهه با ناامنی اقتصادی و کاهش طرف عرضه و همچنین افزایش کسری بودجه و قیمت ها نرخ های بهره بالاتری را از دولت ایالات متحده دریافت خواهند کرد. شرکت های چند ملیتی، حتی آنهایی که مقر آنها در ایالات متحده است برنامه های خود را برای سرمایه گذاری و اشتغال در بازار داخلی کاهش خواهند داد. آنها مجبور نیستند خواسته های رویکرد ترامپ را بپذیرند حتی اگر دولت هایشان گهگاه در یک لحظه معین به اولتیماتوم های خاص تن دهند.برخی از سرمایه گذاران و ناظران ادعا می کنند که ترس ها در مورد پلت فرم اقتصادی ترامپ بیش از حد است. آنها بر این باورند که از آنجایی که برنامه های ترامپ سودهای تجاری از جمله طرح های حوزه های انتخابیه با نفوذی که از بلیت جمهوری خواهان حمایت می کنند تهدید می کند، بعید است که اجرا شوند. بر اساس این تفکر اگر بازارهای سهام کاهش یا نرخ بهره افزایش یابد، دولت دوم ترامپ سیاست های خود را محدود یا معکوس خواهد کرد. دیگران مشابهی با «نظریه دیوانه» سیاست خارجی می بینند: ترامپ با تهدید به تعرفه های بسیار بالا  یا اخراج دسته جمعی یا امتناع از خرج کردن بودجه اختصاص داده شده فدرال  از دولت های خارجی و اعضای دموکرات کنگره امتیاز می گیرد، بدون اینکه نیازی به آن داشته باشد تهدیدهای او خوب است. اما چنین فرضیاتی در گذشته اشتباه بوده است. دولت اول ترامپ در واقع بیشتر سیاست‌های تجاری، مالی و کارگری وعده داده شده خود را اجرا کرد  و آنها را حفظ کرد حتی در حالی که این سیاست‌ها نتایج ضعیفی داشتند. همانند رویکرد دیوانه در سیاست خارجی تهدیدها نیز باید معتبر باشند تا تأثیر مطلوب خود را داشته باشند. اگر کارشناسان و سرمایه گذاران کافی شرط ببندند که ترامپ کارهایی را که می گوید انجام نمی دهد یا در صورت افزایش هزینه ها، آنها را کنار می کشد باید از آنها برای نشان دادن سرسختی خود استفاده کند. در غیر این صورت او از سوی دولت‌ها و شرکت‌های خارجی نادیده گرفته می‌شود که قطعاً نتیجه مطلوب او نیست.اما مشکل برنامه ترامپ عمیق تر از این است که سیاست های او به اقتصاد ایالات متحده آسیب برساند. برخلاف سیاست خارجی که ایجاد ناامنی در خارج از کشور از طریق سیاست های غیرقابل پیش بینی در شرایط خاص ممکن است نتایج مفیدی به همراه داشته باشد در حوزه اقتصاد کلان ایجاد ناامنی به ظرفیت تولیدی ایالات متحده آسیب می رساند. در بازارهای جهانی واشنگتن می تواند سعی کند با دولت ها چانه زنی کند. اما کسب‌وکارها، سرمایه‌گذاران و صدها میلیون نفر از مردم عادی چه در داخل و چه در خارج با تلاش برای کاهش آسیب‌پذیری خود در برابر دولت ترامپ واکنش نشان خواهند داد و ایالات متحده نمی‌تواند چنین واکنش‌هایی را کنترل یا بازدارد.در نتیجه هر گونه منافع کوتاه‌مدت به‌دست‌آمده از یک معامله سخت در مذاکرات دوجانبه یا در یک صنعت خاص به‌شدت با هزینه‌های کلان اقتصادی ناشی از عدم اطمینان جبران می‌شود. این نقص اساسی است که دستور کار ترامپ را شکل می دهد برنامه ای که با هر برنامه اقتصادی که توسط هر یک از احزاب سیاسی بزرگ ایالات متحده در نیم قرن گذشته دنبال شده است کاملاً متفاوت است. اگر ترامپ پیروز شود حداقل سعی خواهد کرد از طریق تهدید عدم اطمینان را به سلاح تبدیل کند و خسارات وارده به ایالات متحده به سختی قابل جبران خواهد بود.




    بازدید ها:

    درج یک دیدگاه

    
    <