دموکراسی بدون آمریکا؟
منظور ترامپ برای حرکت دموکراتیک جهانی
محمد اکرام یاور
از آغاز این «سال انتخابات» تاریخی در سراسر جهان آشکار بود که هیچیک به اندازه رقابت ریاستجمهوری در ایالات متحده در شکلدهی چشمانداز دموکراتیک جهانی مهمتر نخواهد بود در سراسر گستره وسیعی از کشورها و گرایشهای حزبی، مردمی که برای آزادی، دموکراسی و حاکمیت قانون ارزش قائل هستند از جمله رهبران دولت، احزاب مخالف، فعالان مدنی، تجار، روزنامهنگاران یا شهروندان عادی با تشدید دوقطبیسازی سیاسی با وحشت فزایندهای تماشا کردند. در ایالات متحده و دونالد ترامپ به بازپس گیری کاخ سفید نزدیک شد با پیروزی قاطع ترامپ در انتخابات این تحسینکنندگان قوس طولانی سفر دموکراتیک ایالات متحده اگر نه لزوماً همه سیاستهای جهانی آن اکنون از آیندهای که ممکن است برای کشور و در نتیجه دموکراسیها در سرتاسر جهان رخ دهد هراس دارند.ظهور رژیمهای خودکامه در سراسر جهان در یک دهه و نیم گذشته دموکراتها را در حالت آمادهباش قرار داده است. در سال گذشته تلاشهای موفقیتآمیز برای عقبنشینی جنبشها و دولتهای ضد دموکراتیک نشانههایی از بازگشت این «رکود دموکراتیک» طولانیمدت را فراهم کرده است. اما پیروزی ترامپ ضربه ای به این امیدها وارد کرده است. پیروزی او در کالج الکترال و رای مردم دوستان و متحدان دموکرات ایالات متحده را با تعجب مواجه می کند: آیا ریاست جمهوری ترامپ سهم بیشتری از آنها را طلب خواهد کرد یا حتی آنها را به کلی رها می کند؟ و آیا ایالات متحده یک لیبرال دموکراسی باقی خواهد ماند یا نهادهای آن به تدریج از بین خواهند رفت که قابل شناسایی یا ترمیم نیستند؟تحلیل اولیه نتایج انتخابات نشان میدهد که پیروزی ترامپ بیشتر به مسائلی مانند اقتصاد و مهاجرت نسبت داده میشود تا حمایت از تمایلات استبدادی او. با این حال دلیلی که آمریکاییها برای حمایت از ترامپ داشته باشند هر چه که داشته باشند کمپین انتخاباتی او به وضوح نشان داد که او تحت هیچ کنترلی جهانی بر انگیزههای ضد دموکراتیک خود و دولتش نخواهد بود. همانطور که در سایر دموکراسی های عقبگرد در دهه گذشته اتفاق افتاده است بنابراین دفاع از هنجارهای دموکراتیک در ایالات متحده به اقدامات دیگر رهبران دولت و جامعه در کنگره، دولت های ایالتی و محلی، خدمات ملکی، نیروهای مسلح بستگی دارد. نیروها و پلیس محلی، بازرگانی، نهادهای مدنی و شاید بیشتر از همه دادگاه ها. موفقیت یا شکست آنها در حفظ قانون اساسی و حاکمیت قانون به شدت چشم انداز دموکراسی جهانی را در سال های آینده تعیین خواهد کرد.
رونق و رکود
در ایالات متحده، حمایت از گسترش آزادی و دموکراسی در سراسر جهان هیچ گونه وابستگی حزبی را منعکس نکرده است از اواخر دهه 1970 با تاکید رئیس جمهور جیمی کارتر بر حقوق بشر جهانی تا دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش در اوایل دهه 2000 احزاب، سیاستمداران و جنبش های طرفدار دموکراسی در سراسر جهان هم با دموکرات ها و هم جمهوری خواهان در لباس های سفید جایگاه خود را به دست آوردند. خانه این دستاوردها در دوران ریاست جمهوری دو جمهوری خواه (رونالد ریگان و جورج اچ دبلیو بوش) و یک دموکرات (بیل کلینتون) بسیار چشمگیر بود.با این حال در اواخر دوره دوم ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش پیشرفت دموکراتیک جهانی متوقف شد. با مداخله ناموفق ایالات متحده در عراق بحران مالی جهانی که در ایالات متحده آغاز شد و افزایش قدرت و اعتماد به نفس رقبای مستبد مانند چین و روسیه سیاست جهانی به سمت خودکامگی تغییر کرد. از سال 2006 طبق اندازهگیریهای سالانه خانه آزادی، آزادی و دموکراسی رو به افول بوده است. پوپولیست های اقتدارگرا در پای صندوق های رای پیروز شده اند و سپس قدرت خود را برای از بین بردن کنترل ها و موازنه ها و از بین بردن مخالفان خود به کار گرفته اند. با شروع سالهای اولیه این قرن با ترکیه و ونزوئلا تعدادی از دموکراسیهای نوظهور و حتی به ظاهر بادوام شاهد ظهور مدافعان خودخوانده «مردم» در برابر «نخبگان فاسد» و «دشمنان درون» بودهاند. این رهبران پوپولیست پیروزیهای انتخاباتی خود را به عنوان مأموریتهایی در نظر گرفتهاند تا قوه قضائیه را بستهبندی کنند مطبوعات را به بند بکشند جامعه تجاری را تحت تعقیب قرار دهند منتقدان را ساکت کنند و محاکمه کنند و تسلط سیاسی بر خدمات ملکی، دادستانها، مقامات مالیاتی، دستگاههای امنیتی و ارتش را اعمال کنند. این روند نه تنها در کشورهایی با سنت های دیرینه دموکراتیک بلکه در کشورهایی مانند بنگلادش، بنین، گرجستان، هندوراس، مجارستان، صربستان و تونس که در دوران پس از جنگ سرد به دموکراسی روی آورده بودند دموکراسی را خفه کرده است. برخی از کشورهای بزرگتر مانند هند، اندونزی، مکزیک، و فیلیپین عقبنشینی قابل توجهی از دموکراسی را تجربه کردهاند اما کارشناسان در مورد اینکه آیا آنها هنوز هم حداقل استانداردهای دموکراسی انتخاباتی را برآورده میکنند موافق نیستند. دیگران مانند سریلانکا با روسای جمهور دموکراتیک تر و خودکامه های پوپولیست فاسد که به عنوان رهبر متناوب هستند نوسان کرده اند.با افزایش موج شکستهای دموکراتیک قاطعیت فزاینده روسیه و چین و دستاوردهای انتخاباتی احزاب و نامزدهای پوپولیست غیرلیبرال در اروپا و ایالات متحده، بسیاری از ناظران نگران این بودند که روند اقتدارگرایانه در حال تبدیل شدن به یک غارتگر باشد. با این حال در طول دو سال گذشته آن را تزلزل کرده است. ژائیر بولسونارو مرد قدرتمند پوپولیست جناح راست برزیل پس از انتخابش به عنوان رئیس جمهور در سال 2018 به دنبال تضعیف نهادهای دموکراتیک این کشور بود اما تلاش خود را برای انتخاب مجدد در سال 2022 به سختی شکست داد (و در تلاش فراقانونی خود برای براندازی نتیجه شکست خورد). در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری که سه ماه بعد در گواتمالا برگزار شد برناردو آریوالو یک اصلاح طلب ضد فساد قاطعانه بر تشکیلات سیاسی جنایتکار کشور به نمایندگی ساندرا تورس بانوی اول سابق این کشور شکست داد نتیجه ای که فرصت های جدیدی را برای تغییرات دموکراتیک باز کرده است. و در انتخابات پارلمانی لهستان در اکتبر گذشته یک ائتلاف گسترده به رهبری پلتفرم مدنی راست میانه حزب پوپولیست غیرلیبرال قانون و عدالت را شکست داد و لغزش هشت ساله کشور به سمت خودکامگی را متوقف کرد.
بیرون با زمزمه؟
اگرچه نتایج این «سال انتخابات» تا کنون از نظر پیامدهای خود برای دموکراسی درهم آمیخته بوده است اما بارقههای امید بسیاری را نشان داده است از اینکه مکی سال رئیسجمهور کنونی دو دوره نتوانست محدودیتهای دوره ریاستجمهوری را لغو کند سنگال با پیروزی اپوزیسیون ریاستجمهوری 44 ساله توسط باسیرو دیومای فایه عقبنشینی دموکراتیک را معکوس کرد. در ماه مه کنگره ملی آفریقا حزب حاکم آفریقای جنوبی که به طور فزاینده ای فاسد می شود زمانی که اکثریت پارلمانی خود را از دست داد و مجبور به تشکیل ائتلاف با اتحاد دموکراتیک حزب اصلی اپوزیسیون این کشور شد در پای صندوق های رای حاضر شد. نارندرا مودی نخستوزیر قدرتمند هند در انتخابات سراسری که طی چند هفته در ماههای آوریل و مه برگزار شد برای سومین دوره انتخاب شد اما قدرت حزب حاکم او BJP در پارلمان به میزان قابل توجهی کاهش یافت.و از همه خیره کننده تر اپوزیسیون دموکراتیک ونزوئلا بر سرکوب گسترده، ترس و کمبود منابع و همچنین اختلافات خود غلبه کرد تا نیکلاس مادورو را پس از یک دهه حکومت استبدادی در انتخابات ریاست جمهوری جولای شکست دهد. زمانی که مادورو از پذیرفتن شکست خودداری کرد اپوزیسیون هوشیاری و سازماندهی چشمگیری از خود نشان داد و رونوشتی از آرای رسمی بیش از 80 درصد از حوزه های رأی گیری کشور را ارائه کرد تا نشان دهد که نامزد آنها ادموندو گونزالس با قاطعیت پیروز شده است. (تمام چیزی که برای تکمیل پیروزی اپوزیسیون کم است یک استراتژی منسجم از سوی دموکراسیهای جهان برای وادار کردن رژیم مادورو به پذیرش نتایج و انتقال قدرت در ازای عفو از پیگرد قانونی در داخل یا خارج است.)این نتایج همراه با انقلاب دانشجویی بنگلادش در ماه اوت که رژیم شیخ حسینه تنها زن خودکامه جهان را سرنگون کرد به رکود دمکراتیک جهانی پایان نداد اما آن را به یک نقطه اوج احتمالی نزدیک کرد. این نقطه در اواخر اکتبر زمانی که چتر تغییر دموکراتیک ائتلاف اصلی حزب اپوزیسیون بوتسوانا حزب دموکرات بوتسوانا متجاوز و فاسد را که از زمان استقلال این کشور در سال 1966 به طور مداوم قدرت را در دست داشت شکست داد. در بسیاری از آفریقا جایی که بوتسوانا علیرغم اندازه کوچکش مدتهاست به عنوان یک مدل موفقیت در توسعه دیده می شود.اما در طول سال 2024 همه نگاه ها به انتخابات ایالات متحده به عنوان مهم ترین شاخص آینده دموکراسی جهانی آموزش داده شد. مشخص نبود که حزب جمهوریخواه کدام جهت را در پیش خواهد گرفت: به سمت ترامپ پوپولیست غیر لیبرال یا به سمت یک جمهوری خواه بین المللی در قالب رونالد ریگان مانند نیکی هیلی؟ پس از پیروزی قاطع ترامپ در انتخابات مقدماتی جمهوری خواهان این سوال مطرح شد که آیا ترامپ وارد یک مارپیچ نزولی از نارضایتی، عدم تحمل، بیگانه هراسی و تئوری توطئه خواهد شد یا تلاش خواهد کرد پایگاه خود را با تمرکز مثبت بر رشد اقتصادی و قدرت ملی گسترش دهد؟ حامیان دموکراسی در سرتاسر جهان با ناامیدی و هشدار نظاره گر این بودند که ترامپ مسیر قبلی را طی می کند و اعماق تعصب و ترس را زیر و رو می کند و قول می دهد انتقام بگیرد. اما انتخابات ایالات متحده نباید به عنوان رای به استبداد تفسیر شود. تنها 17 میلیون آمریکایی در انتخابات مقدماتی جمهوری خواهان به ترامپ رای دادند این رقم در برابر مخالفان جمهوری خواه او بسیار زیاد بود اما به سختی ده درصد از رای دهندگان ثبت نام شده و هفت درصد از واجدین شرایط رای دادن. نظرسنجی آسوشیتدپرس از 120000 رای دهنده در هفته قبل از انتخابات نشان داد که محرک های اصلی حمایت از ترامپ نگرانی ها در مورد اقتصاد از جمله اثرات مداوم تورم و مهاجرت بوده است. نگرانیهای اقتصادی بهویژه باعث شد تا او با رایدهندگان جوان و اقلیت برخورد حیرتآوری کند. این نوع نگرانیهای سیاسی آنقدر قدرتمند بودند که در میان اکثریت رای دهندگانی که میگفتند ترامپ فاقد شخصیت اخلاقی برای رئیسجمهوری است به هر حال از هر ده یک نفر به او رای دادند و از میان اکثریت تقریباً رأی دهندگانی که گفتند «بسیار نگران» هستند که ریاست جمهوری ترامپ «ایالات متحده را به اقتدارگرایی نزدیک کند» یک دهم آنها نیز به هر حال به او رأی دادند. تحلیلگران برای ماهها استدلال میکردند که این یک «انتخابات تغییر» است که در آن دو سوم رأیدهندگان قضاوت میکنند که کشور در مسیر اشتباهی پیش میرود. کامالا هریس نامزد دموکرات نتوانست سیاستهایی را ارائه دهد که نگرانیهای رأیدهندگان در مورد قیمتهای بالای مصرفکننده، مسکن غیرقابل دسترس و چشمانداز عقبنشینی برای مشاغل با درآمد خوب را برطرف کند و او نتوانست رأیدهندگان را متقاعد کند که پس از معاونت ریاستجمهوری جو بایدن نماینده تغییر واقعی است. بنابراین او یک درس اصلی از تلاشهای متعدد برای شکست دادن پوپولیستهای اقتدارگرا در پای صندوقهای رای را زیر پا گذاشت: پیروزی مستلزم توسل برنامهای به دغدغههای مادی فراتر از دفاع از دموکراسی است.با این وجود وقتی رأی دهندگان به دلایل ابزاری رهبرانی با تفکرات اقتدارگرا را انتخاب می کنند معمولاً توشه انتقام، ارعاب و شهوت قدرت را به دست می آورند که با وعده های سیاستی نامزدهای آنها همراه است. در طول مبارزات انتخاباتی تاریک 2024 ترامپ وعده داد که قدرت ریاست جمهوری را بر وزارت دادگستری، سایر آژانس های فدرال و حتی ارتش آزاد کند تا منتقدان خود را مورد آزار و اذیت قرار دهد رسانه های غیردوستانه را مجازات کند خدمات دولتی را پاکسازی و سیاسی کند و آنها را جمع کند. اخراج توده های مهاجر اینها همه اقداماتی است که مستبدان هنگام کسب قدرت در صندوق های رای انجام می دهند. نامزدهایی که زبان فاشیست ها و زورگویان را به عاریت می گیرند تا مخالفان خود را به عنوان “موجود موذی” و “دشمن درون” تقبیح کنند هنگامی که به قدرت می رسند به طور ناگهانی فضایل دموکراتیک سازش و میانه روی را آشکار نمی کنند. و سیاستمدارانی که مشروعیت هر انتخاباتی را که برنده نمی شوند رد می کنند سعی می کنند از قدرت سیاسی برای کج کردن قوانین و نهادها استفاده کنند تا هرگز شکست نخورند. مستبدانی مانند هوگو چاوز در ونزوئلا اوربان در مجارستان زمانی که به قدرت رسیدند از این خط پیروی کردند. پس از یک دوره اولیه چهار ساله به عنوان نخست وزیر اوربان در تلاش برای انتخاب مجدد در سال 2002 شکست خورد. او تصمیم گرفت پس از بازگشت به قدرت اجازه ندهد مخالفان دوباره پیروز شوند. او در سال 2010 دوباره قدرت را به دست آورد و تا به حال به وعده خود عمل کرده است با انتخابات شدید قوه قضائیه را به هم ریخته ترس ایجاد کرده و رسانه ها و نهادهای مدنی را سرکوب کرده است. ایالات متحده یک دموکراسی بسیار قدیمی تر و عمیق تر از مجارستان در سال 2010 است در آن نقطه ای که تنها دو دهه از سقوط کمونیسم فاصله داشت. قدرت پراکنده تر است و کنترل و تعادل قوی تر است. اما در نهایت قوانین اساسی تنها به اندازه تمایل مردم سیاستمداران، قضات، کارمندان دولت رهبران مشاغل و شهروندان عادی برای دفاع از آنها قوی است.کسانی که کشورهای خود را دیدهاند که در برابر جاهطلبیهای اقتدارگرایانه خم میشوند میدانند که دوره دوم ترامپ دموکراسی آمریکا را در معرض آزمون جدیتری قرار خواهد داد. اگر ترامپ که با تصمیم اخیر دیوان عالی مبنی بر اعطای مصونیت گسترده به ریاست جمهوری امکان پذیر شده است به تحقق وعده های انتخاباتی خود نزدیک شود و در دشت های تعیین شده در پروژه 2025 متحدانش عمل کند ایالات متحده شاهد شدیدترین حمله به کنترل و تعادل خواهد بود. و آزادی های مدنی در تاریخ زمان صلح آن. این یک حمله بسیار دقیق تر، جامع و بی امان به هنجارها و نهادهای دموکراتیک کشور خواهد بود به جز شورش 6 ژانویه 2021. تاریخ دموکراسی های به چالش کشیده و شکست خورده در طول بیش از یک قرن به طور مداوم به یک درس مشترک اشاره می کند: برای اینکه دموکراسی لیبرال بتواند از این چالش جان سالم به در ببرد شهروندانی که در موقعیت های مسؤولیت، غیرنظامی و نظامی قرار دارند باید به سوگندهایی که سوگند یاد کرده اند «حمایت و دفاع کنند» احترام بگذارند. قانون اساسی ایالات متحده.» سوگند به یک اصل است نه یک رهبر و یک حزب.با وجود همه نشانههای دلگرمکننده از سال جهانی انتخابات مهمترین سوال اینکه آیا دموکراسی آمریکایی میتواند چهار سال تلاش برای براندازی آن را تحمل کند یا خیر همچنان مورد بحث است سال ها طول می کشد تا پاسخ داده شود.