راهی به سوی صلح در اوکراین
ترامپ به یک برنامه بازی واقع بینانه، مشوق های قوی و صبر نیاز دارد
محمد قاسم شایق
برای کسانی که به دنبال پایان دادن به جنگ ویرانگر روسیه در اوکراین هستند انتخاب دونالد ترامپ فرصتی حیاتی است برخلاف جو بایدن رئیسجمهور ایالات متحده که دولتش سیاست حمایت تزلزلناپذیر از اوکراین را بدون اصرار برای پایان بازی مشخصی برای جنگ حفظ کرده است ترامپ تقریباً به طور انحصاری بر روی این پایان بازی متمرکز شده است او مدتهاست که قصد خود را برای کشاندن دو طرف به میز مذاکره بلافاصله پس از روی کار آمدن و شاید حتی قبل از آن به صراحت اعلام کرده است. چند هفته پس از پیروزی خود در انتخابات او یک ژنرال بازنشسته و یک مقام ارشد سابق کیت کلوگ را به عنوان فرستاده ویژه در امور روسیه و اوکراین معرفی کرد و تاکید بر اولویتی که او و دولتش برای پایان دادن به جنگ خواهند داشت.این تغییر رادیکال آینده در رویکرد ایالات متحده به جنگ می تواند مذاکراتی را که از آوریل 2022 عملاً غیرفعال بوده اند احیا کند. در آن زمان در هفته های اول جنگ روسیه و اوکراین چندین دور گفتگو را به صورت حضوری و آنلاین با هدف پایان دادن به جنگ انجام دادند. درگیری اگرچه چارچوبی برای صلح به نام بیانیه استانبول تنظیم شد اما توافقی هرگز نهایی نشد. با این حال در آستانه و پس از انتخاب ترامپ نشانههایی مبنی بر آمادگی کیف و مسکو برای بازگشت به میز مذاکره وجود دارد. این به ویژه در مورد اوکراینیها صدق میکند که به مدت دو سال است که در حال از دست دادن زمین و همچنین مردم و ظرفیت تولید انرژی هستند و قبل از بحرانی شدن وضعیت نیروی انسانیشان به کمک فوری نیاز دارند. روسیه نیز با چالشهایی روبرو است: روز به روز بیشتر میشود اما با قیمتی بسیار بالا و کرملین میخواهد این دستاوردها را بدون متحمل شدن هزینههای هنگفت بهطور نامحدود حفظ کند.اگرچه رئیس جمهور منتخب هنوز برنامه روشنی برای پایان دادن به جنگ بیان نکرده است اما نکاتی را درباره رویکردی که ممکن است در پیش بگیرد ارائه کرده است. به طور خاص ترامپ اغلب به هزینههای انسانی وحشتناک جنگ اشاره میکند و تمایل خود را برای پایان دادن به جنگ در اسرع وقت نشان میدهد. اما بعید است که به دنبال توافق آتش بسی که به عوامل اصلی درگیری توجهی نداشته باشد کارساز باشد. در واقع توافقی که به تازگی به درگیری پایان دهد احتمالا برای کیف و مسکو غیرقابل قبول خواهد بود.برای جلب توجه هر رویکرد ایالات متحده به مذاکرات باید محرک های گسترده تر درگیری را که در هر دو طرف در حال بازی است و اینکه چگونه می توان به طور منطقی به آنها رسیدگی کرد در نظر گرفت. دولت باید هم یک پایان بازی جامع برای جنگ تدوین کند که به این مسائل اصلی بپردازد و هم یک استراتژی دیپلماتیک برای رسیدن به آن ایجاد کند این نه تنها به معنای تعیین نقشه راه برای آتش بس پایدار است بلکه به معنای شناسایی راه هایی برای تضمین امنیت اوکراین ارائه انگیزه برای هر دو طرف و تعیین استراتژی برای تثبیت روابط روسیه با غرب است.
به آنها بگوید چگونه به پایان می رسد
یک پیش نیاز حیاتی برای رویکرد موفقیت آمیز ایالات متحده به مذاکرات پایان بازی تعریف شده است. دولت بایدن این را موضوع سیاست خود قرار داده است که هدف ایالات متحده را برای جنگ در اوکراین تعریف نکند بلکه از اوکراین «تا زمانی که طول بکشد» حمایت کند و جزئیات نتیجه مورد نظر را به کیف موکول کند. این امتناع آشکار از داشتن یک هدف مشخص برای ایالات متحده هنجار سیاست خارجی ایالات متحده نیست. اگرچه ممکن است برای ایالات متحده بیان یک نتیجه دلخواه برای درگیری که در آن شرکت مستقیم ندارد ناخوشایند باشد اما واشنگتن اغلب این کار را زمانی انجام داده است که خطرات برای منافع ایالات متحده بالا بود و اهرم فشاری در اختیار داشت به عنوان مثال در توافقنامه صلح دیتون در سال 1995 که به جنگ های بالکان پایان داد یا در “نقشه راه” رئیس جمهور جورج دبلیو بوش برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین. در واقع خود بایدن چشم انداز ایالات متحده را در مورد پایان بازی برای دیگر درگیری های جاری با اهمیت ژئوپلیتیک عمده، یعنی جنگ در غزه مشخص کرد.در این زمینه، امتناع بایدن از بیان طرح ایالات متحده برای پایان دادن به جنگ در اوکراین یک حذف آشکار است. در بیشتر سال گذشته سکوت رئیسجمهور در مورد این موضوع باعث خشم دو حزب در کنگره شده است که وقتی درخواست تکمیلی 60 میلیارد دلاری دولت برای اوکراین در آوریل را تأیید کرد خواستار چنین استراتژی شد. علاوه بر این در غیاب استراتژی ایالات متحده، قدرتهای دیگر از جمله چین و برزیل بر گفتگوهای بینالمللی درباره پایان دادن به جنگ مسلط شدهاند: پکن به تنهایی سه طرح مختلف صلح را نوشته است. اینکه ترامپ آنقدر سریع این گفتگو را به دور از طرحهای صلح چین و حتی طرح اوکراین تغییر جهت داده است نشاندهنده اهرمی است که ایالات متحده همیشه برای شکلدهی به نتیجه داشته است.در حال حاضر ترامپ گفته است که میخواهد درگیری پایان یابد اما برنامهای برای رسیدن به آن ارائه نکرده است. هر طرحی از این دست باید شامل چهار ویژگی کلیدی باشد: یک توافق آتش بس که به خوبی طراحی شده است یک تضمین معتبر برای امنیت اوکراین پس از جنگ راهی برای پاسخگویی به تجاوز روسیه و اقداماتی برای تثبیت روابط روسیه و غرب. این سوال که بعید است در میز مذاکره تصمیم گیری شود کدام طرف کنترل منطقه ای را در دست دارد. خط تماس شاید با برخی تعویضها و تنظیمات کوچک زمانی که اسلحهها ساکت میشوند همانجا باقی میماند. علاوه بر این کنترل سرزمینی اگرچه برای هر دو طرف بسیار مهم است اما در نهایت به اندازه این مسائل سیاسی گسترده تر یک نگرانی اصلی نیست و به رسمیت شناختن الحاقات روسیه هم برای اوکراین و هم برای حامیان غربی آن اقدامی غیرشروع تلقی می شود.
بغل جوجه تیغی
برای جلوگیری از درگیری مجدد یک ابتکار صلح ایالات متحده باید شامل اقداماتی برای بازدارندگی روسیه اطمینان دادن به اوکراین و ایجاد انگیزه برای هر دو طرف برای حفظ آتش بس باشد. تضمین های امنیتی برای اوکراین که مستقیماً با توقف خصومت ها مرتبط است می تواند هر سه این اهداف را پیش ببرد. اگر حمله روسیه در آینده هزینههای قابلتوجهی داشته باشد چه به این دلیل که این حمله باعث مداخله شخص ثالث یا انتقامجویی از سوی اوکراینی مسلح به قدرت بازدارندگی قویتر میشود احتمال کمتری دارد که مسکو این حمله را انجام دهد و اگر کیف متقاعد شود که امنیت خود تضمین شده است می تواند به جای تبدیل شدن به یک کشور پادگان بر بهبود اقتصادی و دموکراسی تمرکز کند.کیف به دنبال تضمین های امنیتی در قالب پیوستن به ناتو است. اما به نظر می رسد نه دولت بایدن و نه دولت آینده ترامپ تمایلی به ارائه چنین امکانی در طول جنگ و یا پس از آن ندارند. علاوه بر این جلوگیری از پیوستن اوکراین به ناتو یک هدف سیاست روسیه برای دههها بوده است و این یکی از انگیزههای اصلی ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه برای حمله به اوکراین در سال 2022 بوده است. پایان دادن به یک جنگ الحاق به تصویب 32 پارلمان نیاز دارد و بنابراین در بهترین حالت ماهها طول می کشد و این امر منوط به اجرای بسیاری از اصلاحات توسط اوکراین است که هیچ ارتباطی با حل مناقشه ندارد.در واقع راههای بالقوه مؤثرتری برای ارائه تضمین امنیتی به اوکراین در چارچوب مذاکرات پایان جنگ وجود دارد. از زمان جنگ جهانی دوم در موارد متعدد ایالات متحده تعهدات امنیتی دوجانبه را به متحدان و شرکا در موقعیتهای مشابه پس از مناقشه انجام داده است. دو ماه پس از پایان جنگ کره ایالات متحده یک معاهده امنیتی دوجانبه با کره جنوبی امضا کرد که در آن واشنگتن متعهد شد در صورت حمله به سئول به کمک آن بیاید. پس از پایان جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 ایالات متحده به توافقی با اسرائیل دست یافت که در آن متعهد شد در صورت نقض آتشبس توسط مصر یا تهدیدی برای امنیت یا حاکمیت اسرائیل توسط یک قدرت جهانی «اقدامات اصلاحی» را انجام دهد. این رویکردها که به ایجاد دورههای پایدار ثبات و صلح نسبی کمک کردند، میتوانند مدلهایی را برای آنچه که ممکن است در مذاکرات آتی به اوکراین ارائه شود ارائه دهند. نوع دیگری از تضمین امنیتی میتواند به شکل عضویت نهایی اوکراین در اتحادیه اروپا باشد. ماده 42.7 معاهده اتحادیه اروپا که به عنوان بند کمک متقابل اتحادیه اروپا شناخته می شود بیان می کند که اگر یک کشور عضو قربانی تجاوز مسلحانه در قلمرو خود شود سایر کشورهای عضو در قبال آن ملزم به کمک و مساعدت توسط همه خواهند بود. ابزاری که در اختیار آنهاست.» این زبان حتی از تعهد دفاعی مشترک ناتو ماده 5 الزام آورتر است و روسیه قبلاً توافق کرده بود که مانعی برای عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا در جریان مذاکرات 2022 نکند.چه اوکراین تعهدات خارجی الزام آور در قبال امنیت خود داشته باشد یا نه به یک بازدارنده مستقل در قالب نیروهای مسلح قوی نیاز خواهد داشت. دولت بایدن و تعداد زیادی از متحدان ناتو زمینه را برای ارائه آموزشهای لازم، انتقال تسلیحات و همکاری اطلاعاتی به اوکراین برای ایجاد این بازدارندگی در توافقنامههای امنیتی دوجانبه که در اوایل سال جاری امضا شد فراهم کردهاند. اما شرکای اوکراین باید در نظر بگیرند که چگونه به بهترین نحو اوکراین را مسلح کنند تا صلح پایدار را تضمین کنند. برای مثال فعال کردن نیرویی متمرکز بر حمله تسلیحاتی ترکیبی و قابلیتهای حمله دوربرد میتواند تهاجم دوم روسیه را بیشتر نه کمتر با تشدید تصورات تهدید کرملین محتمل کند.در عوض متحدان باید اوکراین را قادر سازند تا از طریق همکاری امنیتی خود «مدل خزدار» دفاعی را اتخاذ کند. این امر مستلزم کمک به اوکراین برای ایجاد نیرویی است که برای دفاع از قلمرویی که کییف در زمان پایان جنگ کنترل میکند، بهجای ارائه آموزش با هدف بهبود توانایی بازپسگیری قلمرو تحت کنترل روسیه بهینهسازی شده است. البته هیچ تمایز واضحی بین قابلیتهای تهاجمی و دفاعی وجود ندارد و هیچ راهنمای خارج از قفسهای برای اینکه یک مدل جوجه تیغی برای اوکراین چگونه باید باشد وجود ندارد اما کمک های متمرکز بر کمک به کیف برای حفظ قلمرو باید به نیروهای آتی اوکراین کمک کند تا در جلوگیری از حمله آینده روسیه مؤثرتر باشند.
روسیه را درگیر کند
برای پایان دادن به نبرد در خط مقدم بیش از دستورات ولادیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین و پوتین لازم است برای یک چیز اندازه جبهه با معیارهای درگیری های جهانی معاصر خارق العاده است و چالش های خود را به همراه دارد با در نظر گرفتن مناطق بلامنازع در امتداد مرزهای اوکراین با بلاروس و روسیه و همچنین خط تماس در اوکراین این جبهه نزدیک به 1200 مایل امتداد دارد.پلیس چنین خطی به ده ها هزار نیروی حافظ صلح نیاز دارد تعداد غیرممکنی بزرگ حتی اگر روسیه و اوکراین با اجازه دادن به چنین نیرویی موافقت کنند که بسیار بعید است. با این وجود میتوان از سیستمها و حسگرهای بدون سرنشین برای ایجاد یک سیستم نظارتی مؤثر در امتداد خطوط آتشبس استفاده کرد. چنین سیستمی احتمالاً به نظارت شخص ثالث برای ارزیابی اطلاعات وارد شده و داوری اختلافات نیاز دارد باید مکانیسمهای پاسخگویی ایجاد شود تا اطمینان حاصل شود که تخلفات هزینه دارد و یک منطقه غیرنظامی با محدودیتهای مشخص برای استقرار در هر دو طرف باید به دقت طراحی شود تا از دامهای توافقهای مینسک جلوگیری شود معاملات امضا شده در سالهای 2014 و 2015 با هدف پایان دادن به مرحله اولیه جنگ روسیه که شامل یک توقف توافق شده دوجانبه نبود.
آتش یا تعهدات قطع رابطه
موضوع مهم دیگر تضمین این موضوع خواهد بود که تهاجم کرملین مستلزم هزینه های پایدار برای بازدارندگی روسیه یا هر کشور دیگری از تهاجم به همسایگان است اگرچه پوتین به طور اجتناب ناپذیری ادعای پیروزی خواهد کرد که درگیری ها متوقف شود بقیه جهان نباید با این تصور که روسیه هیچ هزینه ای برای تجاوزات خود پرداخت نکرده است از بین برود. غرب میتواند این هزینهها را با حفظ برخی تحریمها و کنترلهای صادراتی به عنوان اقداماتی در درازمدت یا تا زمانی که روسیه به طور کامل از اوکراین خارج شود تحمیل کند. علاوه بر این به عنوان بخشی از حل و فصل حدود 300 میلیارد دلار از دارایی های دولتی روسیه که در حال حاضر در کشورهای غربی مسدود شده است می تواند با توافق صریح روسیه به بازسازی اوکراین اختصاص یابد. کرملین به احتمال زیاد تشخیص می دهد که دیگر هرگز آن سرمایه ها را نخواهد دید بنابراین چنین معامله ای غیرقابل قبول نیست. تا زمانی که مسکو به طور قانونی موافقت نکند که این بودجه برای این منظور مورد استفاده قرار گیرد کشورهای کلیدی اروپایی به دلیل ترس از ایجاد یک سابقه خطرناک با هزینه کردن آنها مخالفت خواهند کرد. احتمالاً مسکو در ازای آن از اوکراین میخواهد که از ادعاهای پولی بیشتر از روسیه برای خسارات وارده در طول جنگ صرفنظر کند. روسیه همچنین به مشوق های مثبتی برای تبعیت از توافق نیاز دارد. تضمینهایی مبنی بر عدم تعهد اوکراین عدم استقرار نیروها و زیرساختهای خارجی در اوکراین و دستیابی به تفاهمات متقابل در مورد محدودیتهای کمک نظامی غرب میتواند روی میز گذاشته شود و لزوماً چنین تضمینهایی ناسازگار نیست. تضمین های امنیتی غرب برای اوکراین اینها شبیه به آنچه که خود احزاب در بیانیه 2022 استانبول تصور می کردند خواهد بود. مشوقها همچنین میتوانند شامل کاهش جزئی تحریمها با بندهای بازگشت فوری برای اعمال مجدد آنها در صورتی که روسیه مفاد توافق را نقض کند باشد. علاوه بر این بعید است روسیه با پایان دادن به جنگ بدون گفتگو در مورد مسائل ناتو-روسیه که فراتر از اوکراین است موافقت کند مانند موازنه نیروهای متعارف و قابلیتهای حمله دوربرد در این قاره. موافقت با یک فرآیند مشورتی برای رسیدگی به این موضوعات به موازات گفتگوها در مورد جنگ می تواند بخشی از ترتیبات پایان دادن به جنگ باشد ایجاد چنین فرآیندی هدیه ای به روسیه نیست. این به منافع غرب نیز کمک خواهد کرد زیرا هرگونه راه حل پایدار مستلزم مدیریت تنش های گسترده تری بین روسیه و غرب است
ارتباط کلیدی است
علاوه بر شناسایی عناصر اصلی حل و فصل ایالات متحده به برنامه ای برای رسیدن به آن نیاز دارد. اولین گام این است که واشنگتن گفتگو با کیف و متحدان ایالات متحده در مورد پایان بازی را آغاز کند به طور شگفت انگیزی از زمان آغاز جنگ زمان کمی برای این موضوع صرف شده است. در واقع تا به امروز بسیاری از مقامات ارشد ایالات متحده و اروپایی آن را به عنوان یک اولویت ثانویه می دانند. در ماه دسامبرمارک روته دبیرکل جدید ناتو گفت: “ما باید این بحث ها را داشته باشیم اما برای آینده نزدیک، مهم ترین چیز این است که کمک های نظامی خود را به اوکراین برسانیم.”این رویکرد باید تغییر کند. یک مذاکره در راه است و مقامات آمریکایی و اروپایی باید آماده باشند. آماده شدن برای مذاکرات و ایجاد اجماع در مورد رویکرد کلی زمان می برد و باید فوراً شروع شود. ورودی اوکراین ضروری خواهد بود. بدون توصیه ایالات متحده و متحدانش کیف ایده های غیرواقعی برای پایان دادن به جنگ ارائه کرده است مانند طرح پیروزی زلنسکی که در پاییز امسال اعلام شد. رئیس جمهور اوکراین و تیم او از تعامل منظم با همتایان غربی خود در راهبرد دیپلماتیک برای جلوگیری از این نوع ناهماهنگی سود خواهند برد.گام بعدی باز کردن کانال های ارتباطی با روسیه است. از زمان آغاز تهاجم تمام عیار، هیچ گفتگوی منظمی بین مسکو و پایتخت های کلیدی غربی وجود نداشته است. برای اینکه مذاکرات شانس موفقیت داشته باشد تبادل نظر حتی بدون هیچ انتظاری برای دستیابی به توافق باید به یک قاعده تبدیل شود و نه آنطور که اکنون است استثنا شود. در این راستا انتصاب کلوگ بهعنوان فرستاده ویژه در جنگ توسط ترامپ فرصت مهمی است زیرا میتوان از آن برای تشویق پوتین برای انتصاب یک همتای روس استفاده کرد. در حال حاضر به نظر می رسد هیچ کس در کرملین صلاحیت مذاکره در مورد این موضوعات را ندارد.در نهایت پیش از آغاز گفتگوهای واقعی، ایالات متحده باید اقدامات کاهش تنش را پیش ببرد. دو تلاش از این دست در حال حاضر روی میز است: یک توافق با میانجیگری ترکیه برای جلوگیری از حمله به کشتی های غیرنظامی در دریای سیاه و یک توافق با مذاکره قطر برای جلوگیری از حملات به زیرساخت های انرژی. متن هر دو ترتیب تا حد زیادی نهایی شد اما هیچ کدام از خط پایان فراتر نرفتند. فشار واشنگتن می تواند کمک کند. چنین اقدامات اضافی می تواند شامل تعهدات به عدم حمله فراتر از فاصله معینی از خط تماس باشد. مبادله همه برای همه اسیران جنگی برخلاف رویه فعلی مبنی بر مبادله فقط تعداد مساوی و محدود اسیران و تعهدی مبنی بر عدم شرکت در حملات بیشتر در سراسر مناطق مرزی بین المللی که هر دو طرف همچنان آن را به رسمیت می شناسند. (این اقدام آخر حمله دیگری به کورسک را رد می کند و همچنین هرگونه تلاش روسیه برای ایجاد یک منطقه حائل در منطقه سومی اوکراین که هم مرز با کورسک است را رد می کند.)اگر برخی از این مراحل شروع به ثمربخشی کنند میتوان مشاورهها را در چندین مسیر آغاز کرد. علاوه بر تماس های دوجانبه بین کیف و مسکو می توان یک گروه تماس با حضور اوکراین روسیه قدرت های کلیدی غربی و شاید چین ایجاد کرد به طور جداگانه گفت و گوها در مورد مسائل ایالات متحده-روسیه و ناتو-روسیه می تواند به موازات آن آغاز شود..
یک سال و نه یک روز
همانطور که ترامپ و کلوگ برای آغاز مذاکرات آماده می شوند چندین دام مهم وجود دارد که باید از آنها اجتناب کرد. اولاً مدیریت انتظارات هم از مردم و هم دولت های درگیر بسیار مهم خواهد بود. وعده ترامپ برای مذاکره 24 ساعته احتمالا آرزویی بود اما به نظر می رسد واضح است که تیم او می خواهد به سرعت حرکت کند. با این حال همانطور که در بسیاری از گفتگوهای درگیری قبلی صادق بود احتمال اینکه تلاش های اولیه برای مذاکره با شکست مواجه شود بیشتر است. این مسیر طولانی خواهد بود و مستلزم صرف وقت و توجه سطح بالا از سوی ایالات متحده و متحدانش است. گستردگی دشمنی بین روسیه و اوکراین و روسیه و غرب و کمبود ارتباطات بین طرفین در چند سال گذشته شروع مذاکرات را بسیار دشوار خواهد کرد و به محض این که انجام میشود یک رکود طولانی خواهد بود.اگر تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ در کمتر از یک سال موفق شود، شگفتآور خواهد بود. در نظر بگیرند که دو سال و بیش از 500 جلسه طول کشید تا طرفین آتش بس کره به توافق برسند. فراتر از توقف درگیری ها در اوکراین وظیفه بزرگتر تثبیت روابط روسیه و غرب به جای یک سند واحد مورد توافق احتمالاً نیازمند یک فرآیند بی پایان است. خطر دیگر فشار برای یک توافق سریع این است که ممکن است این تصور ایجاد شود که ایالات متحده برای انجام یک توافق بیشتر از رسیدن به یک توافق خوب ارزش قائل است. واشنگتن نمی خواهد در مسکو این انتظار را ایجاد کند که ایالات متحده به جزئیات بی علاقه است و در نتیجه مایل به دادن امتیازات مهم به نفع یک راه حل سریع است. دام دیگر استفاده از اولتیماتوم برای وادار کردن طرفین به پذیرش توافق است. برخی در مدار ترامپ از استفاده از کمک نظامی ایالات متحده به اوکراین به عنوان ابزاری در برابر هر طرفی که در مذاکرات ناسازگاری نشان می دهد، حمایت می کنند: یا با تهدید به افزایش کمک به کیف برای اعمال فشار بر روسیه یا قطع آن در صورت امتناع اوکراین از انجام این توافق. مصالحه های لازم هر مرحله می تواند نتیجه معکوس داشته باشد. قطع کامل کمک به اوکراین تقریباً در هر شرایطی به نفع ایالات متحده نیست زیرا این امر می تواند امکان تصرف کشور توسط روسیه را فراهم کند. با توجه به میزان کمکی که ایالات متحده قبلاً به اوکراین ارائه کرده است فضای زیادی برای واشنگتن برای گسترش کمی جریان تسلیحات وجود ندارد و افزایش کیفی بیشتر خطرات تشدید غیرقابل قبولی را در پی خواهد داشت. در هر صورت بعید به نظر می رسد که چنین تهدیدهایی مؤثر واقع شوند: اهرم فشار ایالات متحده با روسیه و اوکراین قابل توجه است اما نه به اندازه ای که هر یک از آنها را مجبور به اتخاذ توافقی بد کند زیرا هر دو موضوع در خطر را وجودی می دانند. یا نزدیک وجودی سوم، ترامپ و کلوگ باید از تبدیل این مذاکره دوجانبه آمریکا و روسیه اجتناب کنند. با کنار گذاشتن غیراخلاقی و طنینهای زشت تاریخی در کنار گذاشتن کیف از تصمیمگیری درباره سرنوشت خود لازم است طرف اوکراینی را به دلایل کاملاً عملگرایانه درگیر کرد: اوکراین میتواند هر معاملهای را که غیرقابل قبول میداند خنثی کند. علاوه بر این دلایل عملی قانعکنندهای برای دخالت اروپاییها و دیگر متحدان ایالات متحده مانند ژاپن وجود دارد: فرآیند الحاق به اتحادیه اروپا کلید ثبات آینده اوکراین است منابع اقتصادی متحدان برای حمایت از بازسازی ضروری خواهد بود و داشتن یک موضع متحد آمریکا و اروپا مانع از بازی روسیه یا اوکراین از یک طرف مقابل طرف دیگر می شود. اگرچه روی کار آمدن رئیس جمهور ایالات متحده که متعهد به پایان سریع جنگ می شود احتمال پیشرفت را افزایش می دهد اما خطرات عمده ای نیز به همراه دارد. اینها مذاکراتی پرمخاطره خواهد بود، عمدتاً بین دو متخاصم خصمانه در جنگی که دهها هزار و شاید صدها هزار نفر را از هر دو طرف کشته است اگر تلاشهای ترامپ شکست بخورد پویایی درگیری به سادگی به وضعیت باثبات قبلی باز نمیگردد: جنگ در حال تشدید است و همچنین بینالمللیتر میشود با یک چشم انداز کاملاً تعریف شده از پایان بازی و یک برنامه بازی برای رسیدن به آن دولت آینده می تواند به پایان دادن به این وحشت و خطرات فزاینده ای که برای جهان گسترده تر ایجاد می کند کمک کند.