سه راه هسته ای اروپا
گزینه های دشوار و خطرناک برای بازدارندگی پس از آمریکا
محمد قاسم شایق
در ماه های اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ برای رهبران اروپایی به طور فزاینده ای روشن شده است که وابستگی به ایالات متحده برای تضمین امنیت این قاره یک قمار خطرناک خواهد بود پیشنهادات ترامپ به رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین حملات علنی جی.شک و تردید در مورد تمایل ایالات متحده برای جنگ هسته ای از جانب اروپا از مدت ها قبل از ترامپ وجود داشته است. در طول جنگ سرد رئیس جمهور فرانسه شارل دوگل این سوال را مطرح کرد که آیا ایالات متحده «نیویورک را با پاریس مبادله خواهد کرد یا خیر». اما خصومت دولت ترامپ به تلاش های اروپا برای تامین دفاع از خود فوریت جدیدی بخشیده است.با این وجود برای اروپا که مسئولیت امنیت خود را بر عهده بگیرد صرفاً ایجاد اراده سیاسی بیشتر بودجه دفاعی بالاتر یا فرآیندهای تدارکاتی هماهنگتر نیست اروپا باید در رابطه با گزینه های هسته ای خود در یک سه راه استراتژیک حرکت کند. رهبران اروپایی سه هدف دارند که دوست دارند به آنها دست یابند: بازدارندگی معتبر و مؤثر علیه روسیه. ثبات استراتژیک، به عنوان انگیزه های کمتر برای هر کشوری که اولین کشوری باشد که از سلاح هسته ای استفاده می کند درک می شود و عدم اشاعه تسلیحات هسته ای به کشورهای جدید متأسفانه اروپا نمی تواند به همه آنها دست یابد در واقع انتخاب هر دو مورد سوم را غیرممکن می کند. اگر اروپا ثبات استراتژیک و عدم اشاعه را انتخاب کند ممکن است نتواند روسیه را منصرف کند اما برای تقویت موقعیت هسته ای خود به اندازه کافی برای بازدارندگی معتبر اروپا باید یا به دولت های جدید اجازه دستیابی به تسلیحات را بدهد یا درجه ای از ثبات استراتژیک را قربانی کند. هیچ یک از گزینه های موجود ایده آل نیستند اما در غیاب حفاظت از آن سوی اقیانوس اطلس اروپا با انتخاب منع اشاعه و بازدارندگی معتبر به بهترین وجه کمک خواهد کرد پذیرش سطحی از بی ثباتی استراتژیک در روابط اروپا و روسیه مستلزم پذیرفتن خطرات هسته ای واقعی است با این حال جایگزینها حتی خطرناکتر خواهند بود.
نبرد خود را انتخاب کنید
اولین گزینه اروپا در غیاب حمایت ایالات متحده، انتخاب ترکیبی از عدم اشاعه و ثبات استراتژیک خواهد بود این بسیار شبیه ترتیبات فعلی اروپا است، البته بدون تعهدات ایالات متحده در این سناریو فرانسه و بریتانیا تنها قدرت های اروپایی مجهز به سلاح هسته ای باقی خواهند ماند و هیچ کشور دیگری به سلاح هسته ای دست پیدا نخواهد کرد دو قدرت هستهای اروپا به حفظ زرادخانههایی که عمدتاً برای ارائه قابلیت ضربه دوم قابل اعتماد به جای ارائه گزینههای استفاده اول گسترده اختصاص داده شده است ادامه خواهند داد. اما در این سناریو موضع دفاعی اروپا در برابر روسیه فاقد اعتبار خواهد بود کشورهای خط مقدم ناتو به ویژه کشورهای بالتیک در برابر تهاجمات محدود روسیه آسیب پذیر هستند روسیه پس از آن میتواند هر سرزمینی را که با تهدید به اقدام هستهای علیه اروپا به دست آورده است تحت کنترل خود درآورد تاکتیکی که به عنوان «پنسازی تهاجمی» شناخته میشود هر گونه تهدید روسیه در چنین شرایطی با توجه به مزیت قاطع روسیه بر فرانسه و بریتانیا در سطح زیراستراتژیک سلاحهای هستهای با برد کمتر و برد کوتاهتر طراحی شده برای استفاده در میدان نبرد به جای تهدید نابودی کامل از نظر مقیاس و تنوع زرادخانهاش قابل اعتماد خواهد بود. مسکو میتواند چنین تهدیدهایی مبنی بر استفاده محدود از هستهای را با این توقع به کار گیرد که قدرتهای هستهای اروپا، بدون توانایی پاسخگویی مشابه و در نتیجه مهار درگیری از تلاش برای بازیابی سرزمینهای از دست رفته عقب نشینی کنند به عبارت دیگر بدون پشتوانه هسته ای ایالات متحده، انتخاب عدم اشاعه تسلیحات و ثبات استراتژیک به قیمت اعتبار بازدارندگی اروپا تمام می شود.علاوه بر این بعید است که این شکاف اعتباری با افزایش نیروهای متعارف اروپایی حداقل در آینده نزدیک پر شود اجتناب از معضل تسلیم شدن در برابر تهدیدات هسته ای روسیه و اجازه از دست دادن قلمرو ناتو یا خطر تشدید تنش هسته ای در تلاش برای آزادسازی قلمرو ناتو مستلزم دفاع متعارفی است که قادر به توقف تهاجم روسیه در مرز باشد. اعضای اروپایی ناتو به ویژه آنهایی که در نزدیکی روسیه قرار دارند سرمایه گذاری های قابل توجهی در تقویت دفاع محلی خود انجام داده اند از جمله از طریق افزایش هزینه های دفاعی و برنامه ریزی برای استقرار نیروها در کشورهای خط مقدم. اما این اقدامات احتمالاً هنوز برای دفع فوری حمله مصمم روسیه به ویژه در بالتیک کافی نیست یک نیروی دفاعی که بتواند چیزی بیش از به تاخیر انداختن حمله روسیه انجام دهد مستلزم افزایش قابل توجه نیروها و وضعیتی است که از نظر وسعت و جاه طلبی با نیروهای آمریکایی مستقر در آلمان غربی در طول جنگ سرد قابل مقایسه است در اصل چنین تلاشی غیرممکن نیست اما مستلزم زمان و سرمایه گذاری پایدار است که بسیار فراتر از آخرین افزایش های کوتاه مدت کشورهای اروپایی در بودجه دفاعی است. به طور واقع بینانه ایجاد یک موقعیت دفاعی رو به جلو معتبر احتمالاً هفت تا ده سال یا بیشتر طول می کشد و حتی اگر رهبران بتوانند اراده سیاسی، صبر و بودجه را برای افزایش بودجه دفاعی به کار گیرند ظرفیت تولید محدود این قاره برای تجهیزات نظامی کلیدی همراه با محدودیتهای نیروی انسانی در چندین کشور موانع مهمی برای افزایش سریع نیروها ایجاد میکند.اروپا در جستجوی راه دیگری برای دفاع از خود میتواند عدم اشاعه و بازدارندگی معتبر را انتخاب کند همانطور که در سناریوی اول فرانسه و بریتانیا تنها قدرت های دارای سلاح هسته ای اروپا باقی خواهند ماند اما برای جبران شکاف در قابلیتهای متعارف و سلاحهای هستهای کمبازده اروپا باید به بازدارندگی گستردهای که دو کشور هستهای خود ارائه میکنند تکیه کند. با این حال برای جلوگیری از حمله روسیه به کشورهای خط مقدم در شرق اروپا فرانسه و بریتانیا باید گزینههای هستهای با بازده پایین و سطح تاکتیکی خود را گسترش دهند و تمایل خود را برای استفاده از آنها از جمله با استفاده از آنها در ابتدا، نشان دهند مانند رویکردی که ایالات متحده و ناتو در طول جنگ سرد اتخاذ کردند زمانی که اتحاد جماهیر شوروی توانایی ضربه زدن به ایالات متحده را با سلاحهای هستهای به دست آورد لندن و پاریس باید گزینههای محدود هستهای خود را ایجاد کنند و دکترینهایی را توسعه دهند که هم استفاده واقعبینانه از آنها در مأموریتهای میدان نبرد را مشخص میکند و هم نحوه مدیریت تشدید تنش را شرح میدهد.بنابراین اولویت دادن به عدم اشاعه و بازدارندگی مستلزم کنار گذاشتن ثبات استراتژیک است. فرانسه و بریتانیا باید امکان استفاده اولیه هستهای را معتبر جلوه دهند که لزوماً توسط هر هدف بالقوه چنین استفاده هستهای تهدیدکننده تلقی میشود احتمال تشدید بحران به بالای آستانه هسته ای افزایش می یابد در واقع مستعد کردن بیشتر بحرانها به تشدید تنش هستهای به منظور بازدارندگی روسیه از آغاز آن تمام هدف موضع جدید بریتانیا و فرانسه است گزینه نهایی اروپا در غیاب ضمانتهای امنیتی ایالات متحده انتخاب بازدارندگی معتبر و ثبات استراتژیک خواهد بود و تعهد قاره به عدم اشاعه را قربانی خواهد کرد. در این سناریو قدرتهای هستهای اروپا زرادخانههای هستهای را که بهجای استفاده اولیه برای تلافی بهینهسازی شدهاند حفظ میکنند بنابراین ثبات استراتژیک را حفظ میکنند اما اگر یک موضع هستهای برای مقابله به مثل بازدارندگی معتبری در برابر تهدیدات هستهای متعارف یا محدود روسیه ارائه میکند این تسلیحات باید تحت کنترل کشورهایی باشد که اقدام نظامی روسیه برای آنها یک تهدید وجودی ایجاد میکند نه فقط فرانسه و بریتانیا که به دلیل دوری از روسیه با خطری مشابه با کشورهای خط مقدم مواجه نیستند از آنجایی که موجودیت هیچ یک از این دو کشور در خطر نخواهد بود توانایی آنها برای تهدید قابل اعتماد یک پاسخ هسته ای محدود خواهد بود با این حال برای کشور اروپای شرقی که هدف قرار گرفته است حمله متعارف یا هستهای روسیه یک تهدید فوری و وجودی خواهد بود و مسکو باید از این بترسد که در صورت داشتن سلاحهای هستهای این کشور از آن استفاده خواهد کرد به عبارت دیگر حفظ بازدارندگی معتبر و ثبات استراتژیک مستلزم اشاعه است: کشورهای اروپای شرقی باید زرادخانه های هسته ای خود را داشته باشند تا روسیه را از حمله باز دارند.
پیدا کردن زمین ناپایدار
با این حال اجازه گسترش تسلیحات در اروپا با انتخاب ثبات استراتژیک و بازدارندگی معتبر بسیار پرهزینه خواهد بود اما آن را به کمترین جذابیت در بین سه گزینه تبدیل می کند کشورهای اروپایی که به تسلیحات هستهای دست مییابند به خوبی میتوانند به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای یک توافق بینالمللی که در سال 1970 اجرایی شد و تلاش جهانی برای توقف گسترش این سلاحها ضربه مرگبار وارد کنند. علاوه بر این تکثیر یک فرآیند سخت و خطرناک است دستیابی سریع به قابلیت های هسته ای برای کشورهایی مانند لهستان از نظر لجستیکی دشوار خواهد بود زیرا آنها فاقد زیرساخت های هسته ای غیرنظامی مناسب برای انحراف به سمت برنامه تسلیحات هسته ای هستند. بنابراین روند گسترش سلاحهای هستهای مستلزم یک دوره طولانی بیثباتی خواهد بود زیرا روسیه انگیزهای برای انجام اقدامات نظامی پیشگیرانه برای جلوگیری از دستیابی کشورهای اروپایی به سلاحهایی برای بازدارندگی آن دارد.چشم پوشی از بازدارندگی معتبر علیه روسیه با انتخاب ثبات استراتژیک و عدم اشاعه ممکن است از نظر سیاسی مناسب ترین گزینه برای رهبران اروپایی باشد زیرا نیازی به تغییرات عمده در دکترین یا سرمایه گذاری در دفاع ندارد اگر رهبران اروپایی تصمیم خود را در مورد آینده سیاست هستهای این قاره به تعویق بیندازند (یا خود را غافلگیر کنند و در نتیجه خروج ناگهانی آمریکا از اروپا اما اکنون محتملتر باشد)، ممکن است چارهای جز پذیرش این تجارت نداشته باشند اما گرفتن آسان ترین تصمیم همچنان یک قمار خطرناک خواهد بود اروپا باید امیدوار باشد که روسیه بلوف خود را با تصرف قلمرو اروپا با نیروهای متعارف و تهدیدات هسته ای یا به خاطر جاه طلبی های توسعه طلبانه پوتین یا تلاش برای درهم شکستن اتحاد ناتو یک بار برای همیشه، نخواند رهبران اروپای غربی همچنین شرط میبندند که همتایان آسیبپذیر اروپای شرقی به دنبال سلاحهای هستهای خود برای محافظت از خود نخواهند بود که تمام معایب و هزینههای مرتبط با اشاعه را به همراه خواهد داشت.خطر قربانی کردن بازدارندگی معتبر این است که اروپا باید به محدودیت روسیه تکیه کند یک انتخاب بالقوه فاجعه بار با توجه به سابقه مسکو در حمله به همسایگانش. در نتیجه برخی از نسخه های بازدارندگی هسته ای گسترده بریتانیا یا فرانسه ممکن است در نهایت جذاب ترین باشد این یک مسیر قابل قبول برای بازدارندگی بدون هزینه های سیاسی و خطرات امنیتی اشاعه خواهد بود و اگر پاریس و لندن بخواهند قاطعانه عمل کنند می تواند نسبتاً سریع اجرا شود هزینه های مربوط به آن قابل مدیریت خواهد بود به ویژه در مقایسه با صدها میلیارد دلاری که در حال حاضر به تسلیح مجدد متعارف اروپا اختصاص داده شده است اگرچه خطر اولین حمله هسته ای علیه اروپا افزایش می یابد اما قابل مهار باقی می ماند، به ویژه اگر فرانسه و بریتانیا دکترین های جدیدی را توسعه دهند که نشان دهنده عزم آنها در زیر آستانه استفاده هسته ای باشد. درست همانطور که در جنگ سرد زمانی که واشنگتن تصمیم گرفت متحدان خود را زیر چتر هسته ای ایالات متحده قرار دهد تا اینکه به همه آنها اجازه دهد تا هسته ای شوند یا آنها را به حال خود رها کند بازدارندگی گسترده گزینه بهتری به نظر می رسد تا گزینه های جایگزین با این حال تکیه بر دو قدرت هستهای اروپا برای پر کردن خلأ ایجاد شده توسط ایالات متحده کار آسانی نیست زرادخانه هستهای هیچ یک از دو کشور در حال حاضر در موقعیتی قرار ندارد که مجموعه کاملی از عملکردهایی را که نیروهای هستهای ایالات متحده ارائه میکنند به عهده بگیرد در صورت جنگ هستهای با روسیه، فرانسه و بریتانیا نمیتوانند خسارات وارده به اروپا را به حداقل برسانند. آنها می توانند از طرف یک کشور اروپایی انتقام بگیرند اما نه اقدام پیشگیرانه ای که می تواند مانع از حمله به شهرها و جمعیت های اروپایی شود با وجود زرادخانههای محدود، بهویژه زمانی که صحبت از سلاحهای کم بازدهی میشود که میتوان از آنها برای عقب راندن روسیه به جای افزایش تنش استفاده کرد آنها همچنین فاقد انعطافپذیری برای مقابله با تهدیدات روسیه هستند که کمتر از سطح نابودی کامل هستند هر دو کشور در استراتژیهای هستهای خود بر ابهام تکیه کردهاند و از تعهدات سفت و سخت در مورد شرایط دقیق استفاده از سلاحهای هستهای برای نامشخص نگه داشتن دشمنان اجتناب کردهاند. این رویکرد ممکن است زمانی مؤثر بوده باشد که زرادخانه آنها صرفاً بر دفاع از میهن متمرکز شده بود اما بعید است که متحدانی را که برای دفاع به این نیروهای هسته ای وابسته هستند اطمینان دهد.ایجاد استراتژی بازدارندگی گسترده اروپا مستلزم به روز رسانی های قابل توجهی برای سخت افزار و دکترین هسته ای است اصلاح دکترین آنها یک فرآیند نسبتاً سریع خواهد بود. رهبران بریتانیا و فرانسه در هر مقطعی میتوانند علناً اعلام کنند که آمادگی دارند از شکست متعارف متحدان اروپای شرقی خود جلوگیری کنند حتی اگر لازم باشد اولین طرفی باشند که سلاحهای هستهای را وارد درگیری میکنند. اما فرانسه و بریتانیا باید مقیاس و تنوع زرادخانه های هسته ای خود را افزایش دهند که احتمالاً یک تعهد چند ساله حتی برای فرانسه است که بسیاری از زیرساخت های لازم را حفظ کرده است رهبران همچنین باید این استراتژی را در خانه بفروشند که ممکن است دشوار باشد به ویژه در فرانسه. مارین لوپن رهبر حزب مخالف رالی ملی قبلاً مخالفت خود را با چتر هستهای فرانسه اعلام کرده است و در صورت به قدرت رسیدن در انتخابات ریاستجمهوری این کشور در سال 2027 میتواند هرگونه تغییری را تغییر دهد.اگر لندن و پاریس بتوانند بر این موانع فائق آیند ارائه بازدارندگی گسترده و موثر برای کشورهای آسیب پذیر اروپای شرقی ممکن است امکان پذیر باشد. نسخه بازدارندگی گستردهای که آنها میتوانستند ارائه کنند همچنان خطرناکتر و شکنندهتر از آنچه ایالات متحده از روزهای اولیه جنگ سرد ارائه کرده بود خواهد بود اما در نهایت اروپا راهی برای خروج از سهگانه استراتژیک خود که شامل مبادلات دردناک نیست ندارد. بنابراین جای تعجب نیست که رهبران اروپایی تاکنون از طرح ریزی برای دفاع از قاره پس از آمریکا اجتناب کرده اند با این حال با در خطر بودن آینده این قاره اروپا بهتر از این است که عمل کند حتی اگر این به معنای پذیرش هزینه های مرتبط با حداقل بدترین گزینه باشد.