عیب مهلک خاورمیانه جدید
غزه، سوریه و بحران بعدی منطقه
محمد اکرام یاور
طی 15 سال گذشته خاورمیانه درگیر جنگ ویرانی و آوارگی بوده است صدها هزار نفر در جریان جنگ در غزه، لبنان، لیبی، سودان، سوریه و یمن کشته شده اند میلیون ها نفر دیگر فرار کرده اند. خشونت باعث کاهش دستاوردهای آموزشی، بهداشتی و درآمدی شده و در عین حال خانهها، مدارس، بیمارستانها، جادهها، راهآهنها و شبکههای برق را تخریب کرده است جنگ غزه بهویژه ویرانکننده بوده و شاخصهای اجتماعی-اقتصادی این منطقه را به سطوح سال 1955 بازگردانده است بانک جهانی و سازمان های ملل متحد برآورد کرده اند که بازسازی خاورمیانه و ارائه کمک های بشردوستانه کافی بین 350 تا 650 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت برنامه توسعه سازمان ملل متحد برآورد کرده است که حداقل برای بازسازی غزه حداقل 40 تا 50 میلیارد دلار نیاز است.ارائه کمک های بشردوستانه و پولی به این جوامع متلاشی شده برای بقای میلیون ها نفر به ویژه در کوتاه مدت حیاتی است بنابراین بسیار نگرانکننده است که چندین دولت غربی از جمله واشنگتن کمکهای خارجی و کمکهای بشردوستانه را کاهش میدهند. اما در نهایت مانع اصلی بازسازی جهان عرب کمبود بودجه نخواهد بود. اختلافات و نارضایتی های سیاسی خواهد بود منطقه مملو از کشورهای در حال شکست است. دارای قدرت های رقیب است که تلاش می کنند تا از این هرج و مرج به نفع ژئوپلیتیک خود استفاده کنند. این مشکلات با هم صلح دائمی را غیرممکن می کند.قدرتمندترین بازیگران منطقه این را می دانند. ایران، اسرائیل، ایالات متحده و کشورهای عربی خلیج فارس همگی دههها تلاش کردهاند تا بدون پرداختن به ریشههای مناقشه منطقه را به دلخواه خود شکل دهند و بارها شکست خوردهاند. آنها به دنبال امنیت بر صلح بوده اند و در نهایت به هیچ یک از آنها نرسیدند و با این حال برنامههای کنونی آنها، حداقل از نظر روحی به طرز چشمگیری شبیه به تلاشهای گذشته است همه این کشورها دوباره متعهد به چشم انداز یک نظم منطقه ای جدید هستند که در آن بازسازی بدون حل و فصل سیاسی انجام می شود آنها بدون در نظر گرفتن واقعیتهای سیاسی، پویاییهای محلی یا سایر پیامدهای گستردهتر پیشنهادهای بلندی ارائه کردهاند عادیسازی بین اسرائیل و عربستان یک پیمان اقتصادی بین ایران و کشورهای خلیجفارس در نتیجه برنامه های آنها به خشونت های دوره ای پایان نخواهد داد. اگر چیزی باشد به آن سوخت خواهند داد.برای دستیابی به ثبات خاورمیانه جنگ زده باید مسیر خود را تغییر دهد قدرت های آن باید دست از کاغذ بازی بر سر تقسیمات منطقه ای و محلی بردارند و در عوض کار سخت رسیدگی به آنها را انجام دهند آنها باید به جوامع از هم گسیخته کمک کنند تا گرد هم آیند آنها باید نهادهای سیاسی پاسخگو ایجاد کنند و سیستم های عدالت انتقالی را ارتقا دهند. آنها نیاز به حمایت از بازسازی دارند که بخشی از دستور کار گسترده تر صلح سازی است آنها باید یک چارچوب سیاسی ایجاد کنند که در واقع حق تعیین سرنوشت فلسطینیان را به رسمیت بشناسد و آنها باید دریابند که چگونه اختلافات خود را حل کنند یا حداقل بهتر مدیریت کنند در غیر این صورت مهم نیست که جهان چقدر برای بازسازی هزینه می کند منطقه شکسته خواهد ماند.
طفره رفتن مشکل
در سال 1945 اروپا ویران شده بود ده ها میلیون نفر در شش سال جنگ کشته شده بودند میلیون ها نفر دیگر از خانه های خود رانده شده بودند بسیاری از مرفه ترین شهرهای این قاره توسط بمب ها ویران شده یا توسط توپخانه متلاشی شده بودند. ارزهای منطقه سقوط کرده بود و مردم را به گدایی و مبادله کشانده بود.در پاسخ دولت ترومن از واشنگتن خواست تا خود را وقف بازسازی این قاره کند به دنبال توصیه جورج مارشال وزیر امور خارجه ایالات متحده کنگره شروع به تصویب بسته های کمکی گسترده برای مردم و جوامع اروپایی کرد و 13.3 میلیارد دلار (بیش از 170 میلیارد دلار به دلار امروز) برای منطقه هزینه کرد اما این پول با شرایطی آمد دریافت کنندگان مجبور بودند اکثر موانع تجارت با سایر کشورهای اروپایی را از بین ببرند آنها باید سیاست هایی را اتخاذ می کردند که صادرات آنها به ایالات متحده را افزایش می داد و آنها را وادار می کرد کالاهای آمریکایی بیشتری را خریداری کنند هدف صرفاً بازسازی خانهها، جادهها و پلهای اروپا نبود قرار بود این قاره وارد نظم نوظهور لیبرال تحت رهبری ایالات متحده شوداستراتژی کار کرد. دریافت کنندگان بودجه طرح مارشال به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به رهبری ایالات متحده پیوستند و متعهد به دفاع جمعی شدند آنها اقتصاد خود را در هم آمیختند و راه را برای اتحادیه اروپا هموار کردند. به لطف این تصمیمات اروپا نه تنها از نظر اقتصادی پس از نابودی جنگ جهانی دوم بهبود یافت بلکه پس از قرن ها جنگ به یکی از صلح آمیزترین و مرفه ترین مناطق جهان تبدیل شد.مقیاس ویرانی امروز در سراسر خاورمیانه به اروپا در سال 1945 شباهت دارد تعداد تلفات اگر نه به اندازه کافی حیرت آور است کل اقتصادها نابود شده اند پولهای ملی بیشتر ارزش خود را از دست دادهاند: ریال یمن از سال 2014 80 درصد ارزش خود را از دست داده است. آسیب بیشتر در غزه دیده میشود جایی که تا اواخر ژانویه آمار رسمی کشتهشدگان بیش از 47000 نفر بوده است احتمالاً دستکمگرفته و بمباران اسرائیل حدود 70 درصد از ساختمانهای آن را در یک سال به ویرانه کاهش داده است. (سازمان ملل متحد پیش بینی کرده است که تنها برداشتن لاشه هواپیما بیش از یک دهه طول می کشد.) اما سایر کشورها نیز متحمل خسارات مشابهی شده اند جنگ داخلی 14 ساله سوریه باعث آواره شدن 12 میلیون نفر و کشته شدن بیش از 600000 نفر شد اکنون بیش از 90 درصد از ساکنان این کشور زیر خط فقر بین المللی زندگی می کنند. در یمن بیش از نیمی از جمعیت در حال حاضر فقیر هستند نزدیک به 20 میلیون نفر در آنجا به کمک مستقیم بشردوستانه نیاز دارند سوءمدیریت اقتصادی و اقدامات غارتگرانه به افول اقتصادی به ویژه در مصر، عراق و لبنان کمک کرده است خاورمیانه به طرح مارشال نیاز دارد اما برخلاف اروپای پس از جنگ جهانی دوم هیچ کشوری در حال پیشرفت نیست هیچ قهرمان واحدی برای این منطقه وجود ندارد و در مورد چگونگی بیرون آوردن این منطقه از باتلاق آن اتفاق نظر وجود ندارد برعکس خاورمیانه گرفتار تشتت و رقابت است تنها وجه مشترک پیشنهادهای مختلف آمریکا، ایران، اسرائیل، ترکیه و خلیج فارس این است که از چالش های اساسی غفلت می کنند.ابتدا رویکرد آمریکایی را در نظر بگیرند واشنگتن معتقد است که پایه های یک خاورمیانه بهتر شامل تضعیف ایران رقیب اصلی منطقه ای ایالات متحده و عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی به امید باز کردن سرمایه گذاری های جدید است واشنگتن می خواهد در بازسازی غزه مشارکت کند اگرچه معتقد است این بودجه باید عمدتاً از کشورهای عربی تامین شود اما طرح آمریکا خواستار بازسازی بدون هیچ افقی برای راه حل سیاسی برای فلسطینیان است امروز غزه خیالی واشنگتن یا فضایی است که به لحاظ قومیتی از فلسطینیان پاکسازی شده است یا یک خلاء سیاسی بدون حکومت است که به نحوی پایدار می ماند.اسرائیلی ها در این خیال شریک هستند اما برخی از آنها می خواهند حتی در مورد تهران و فلسطینی ها خصمانه تر عمل کنند اسرائیلیها به طور گسترده از جنگ غزه حمایت میکنند و حتی پس از آتشبس ژانویه بسیاری میخواهند به بمباران بازگردند جنگ طلبی رهبران اسرائیل با موفقیت آنها در تضعیف ایران و حزب الله شبه نظامیان لبنانی مورد حمایت تهران تقویت شده است اسرائیل می خواهد غزه را بازسازی کند تنها زمانی که فلسطینی ها به قول عاموس یادلین و آونر گولوف مقامات امنیتی سابق اسرائیل “دردیکال” شده و نشان داده اند که قادر به “حکومتی موثر” هستند. برخی از مقامات اسرائیلی اصلاً نمی خواهند آن را بازسازی کننددیدگاه اسرائیل از نظر اخلاقی اشتباه است: فلسطینیها حق تعیین سرنوشت دارند. همچنین غیر قابل اجرا است. اسرائيل و آمريكا هر چه سعي كنند نمي توانند با كنار گذاشتن فلسطيني ها به صلح برسند. در واقع تلاش برای انجام این کار چیزی است که آنها را به اینجا رساند در اولین دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ ایالات متحده از بحرین، مراکش، سودان و امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) به عادی سازی روابط با اسرائیل به عنوان بخشی از توافق نامه ابراهیم دعوت کرد و آنچه ترامپ امیدوار بود یک پیمان امنیتی، تجاری و سرمایه گذاری به رهبری اسرائیل باشد ایجاد کرد در همین حال اسرائیل شهرک سازی را افزایش داد، سرکوب را افزایش داد و قدرت خود را بر سرزمین های فلسطینی گسترش داد در پاسخ حماس حمله هولناک خود را در 7 اکتبر 2023 آغاز کرد اسماعیل هنیه رهبر حماس در توضیح این حمله گفت: «همه فرآیندهای عادی سازی و به رسمیت شناختن همه توافقاتی که [با اسرائیل] امضا شده است هرگز نمی تواند به این نبرد پایان دهد.» این حمله واکنش خشمگین اسرائیل را برانگیخت که پیشرفت به سوی توافق اسرائیل و عربستان را متوقف کرد و ایران و شرکای خود را به سمت غیردولتی سوق داد اسرائیل از ایجاد خسارات اساسی به این «محور مقاومت» جلوگیری کرده بود و نیروهای دفاعی اسرائیل خود ایران را تضعیف کردند اما جمهوری اسلامی با پیشنهاد صلحی که برای تضعیف دشمن خود طراحی شده بود پاسخ داد و پیشنهاد پیوستن به همسایگان عرب خود در یک معاهده عدم تجاوز و اقتصادی با هدف تا حدی منزوی کردن اسرائیل را داد.درست است که بسیاری در جهان عرب جمهوری اسلامی را به عنوان یک نیروی منطقه ای می بینند که باید با آن تعامل داشته باشند و پس از بمبارانهای اسرائیل در غزه، لبنان، سوریه و یمن مردم منطقه اکنون اسرائیل را رادیکالترین و مخربترین بازیگر خاورمیانه میدانند اما این چشم انداز ایران را واقعی تر نمی کند در مورد رفتارهای مخرب ایران در سراسر منطقه از جمله حمایت این کشور از بازیگران غیردولتی خشونتآمیز و بیقانونی و شکست دولت ناشی از آن صحبت میکند طرح ایران حق تعیین سرنوشت فلسطینیان را به رسمیت می شناسد اما کشورهای عربی خواهان پایان هرج و مرج منطقه ای هستند نه فقط پایان درگیری اسرائیل و فلسطین.سپس چشم اندازی از سوی کشورهای عربی خلیج فارس – بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات از طریق شورای همکاری خلیج فارس ارائه شده است شاید آرزومندترین باشد. پیشنهادات شورا شامل تعمیق یکپارچگی اقتصادی کشورهای خلیج فارس ایجاد مکانیسم های دفاعی مشترک و سپس حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطین از طریق راه حل دو کشوری است که در حال حاضر عملا غیرممکن است این پیشنهاد مانند پیشنهاد ایران حداقل اذعان دارد که پایان دادن به این مناقشه کلید دستیابی به امنیت منطقه است اما هیچ مکانیسم قابل قبولی برای دستیابی به یک معامله ارائه نمی کند طرح دولت خلیج فارس همچنین در مورد سایر درگیری ها در منطقه یا نحوه رسیدگی به آنها بسیار اندک صحبت می کند.در بهترین حالت این دیدگاههای مختلف کار کمی انجام میدهند. در بدترین حالت آنها باعث درگیری بیشتر خواهند شد همانطور که توافقات ابراهیم آنها با تمرکز زیاد بر امنیت صلح را به یک موضوع توسعه اقتصادی و زور تبدیل کرده اند به نظر می رسد قدرت های خاورمیانه فکر می کنند که مردم جنگ زده با ساخت و سازهای جدید راضی خواهند شد بدون نیاز به عدالت، مسئولیت پذیری یا رهبری خوب اگر مردم راضی نباشند می توان از طریق خشونت با آنها برخورد کرد: برای مثال اسرائیل می تواند فلسطینی هایی را که خواهان حقوق برابر هستند دستگیر و بکشد چنین فرضیاتی هم خطرناک و هم اشتباه است.
هرج و مرج حاکم می شود
در قلب مشکلات منطقه مسائل مربوط به حکومت است بسیاری از کشورها با مراکز قدرت رقابتی که غالباً تحت سلطه گروه های قومی یا سیاسی خاص قرار دارند دچار شکست یا سقوط شده اند این پویایی در هیچ کجا به اندازه سوریه مشهود نیست جایی که سالها جنگ روابط بین مرکز کشور و پیرامون آن را تضعیف کرده و باعث پیدایش انواع حاکمان محلی شده است برخی از مکان ها توسط کردها کنترل می شود مکان هایی که اسد بالاترین سطح حمایت را داشت مکان هایی بود که جمعیت علوی او در آن زندگی می کردند. جنوب توسط اتاق عملیات جنوبی کنترل می شود ائتلافی از جناح های شورشی که در سال 2011 ظهور کردند و تمایل دارند کمتر از سایر گروه ها اسلام گرا باشند سازمانی که در نهایت اسد را از قدرت بیرون راند، حیات تحریر الشام (HTS) متشکل از جهادگران سنی سابق است که شامل جنگجویان غیر سوری نیز می شود. آنها ادعا می کنند که علیه سایر گروه ها تبعیض قائل نخواهند شد اما از زمانی که آنها دمشق را گرفتند این کشور شاهد افزایش قتلهای انتقامجویانه و خشونتهای اوباش علیه علویان بوده است بدون یک روند سیاسی فراگیر سوریه با انواع اختلافات در هم خواهد ماند.دخالت بینالمللی چنین شکافهایی را سختتر کرده و خواهد کرد. قدرتهای اصلی خاورمیانه همیشه برای نفوذ بیشتر منطقهای رقابت میکنند بنابراین زمانی که جنگها رخ میدهد این قدرتها اغلب از گروههای مختلف حمایت میکنند به عنوان مثال در سوریه ترکیه از HTS و دیگر گروه ها در شمال حمایت می کند آمریکا به کردها کمک می کند اردن و امارات متحده عربی تسلط قابل توجهی بر اتاق عملیات جنوب سوریه دارند اسرائیل در تلاش است تا روابط خود را با جامعه دروزی سوریه تقویت کند و از خلاء قدرت برای اشغال حدود 155 مایل مربع از خاک سوریه استفاده کرده است.در حال حاضر جناح های سوریه صلح را حفظ می کنند. در واقع در جلسه 29 ژانویه گروه های کلیدی درگیر در سرنگونی اسد گرد هم آمدند تا احمد الشرع رهبر HTS را به عنوان رئیس جمهور جدید کشور منصوب کنند. اما با وجود اینکه احمد العوده چهره برجسته اتاق عملیات جنوب نماینده ای را به این جلسه فرستاد عوده در آن شرکت نکرد. جناح های کرد و دروز آن را به کلی تحریم کردند. با از بین رفتن دشمن مشترکشان شبه نظامیان سوری می توانند به یکدیگر حمله کنند اگر این کار را انجام دهند آینده سوریه ممکن است شبیه امروز سومالی باشد با جناح های مختلف که بخش های مختلف سرزمین را کنترل می کنند یا ممکن است شبیه لیبی در نزدیکی باشد سوریه و لیبی کشورهای بسیار متفاوتی هستند اما لیبی نیز یک انقلاب بهار عربی را تجربه کرد که چندین گروه مسلح را در مقابل یک دیکتاتور قدیمی قرار داد این گروه ها موفق شدند معمر القذافی را در سال 2011 سرنگون کنند اما پس از ناپدید شدن قذافی با حمایت بازیگران خارجی از جمله ترکیه امارات و تعدادی از کشورهای اروپایی شروع به مبارزه با یکدیگر برای تسلط کردند. امروزه مقامات رقیب در مناطق شرقی و غربی کشور هر کدام توسط حامیان مختلفی حمایت می شوند پس از بیش از ده سال جنگ داخلی، یمن مانند لیبی از نظر سیاسی بین دو مقام اصلی رقیب تقسیم شده است: حوثی ها در شمال و شورای رهبری ریاست جمهوری. (حوثی ها یک سوم مساحت کشور و دو سوم جمعیت را در اختیار دارند.) در اینجا نیز رقابت بین بیگانگان باعث تشدید درگیری شده است. ایران از حوثی ها حمایت می کند. عربستان سعودی میزبان شورای رهبری ریاست جمهوری است. اما شورای رهبری ریاست جمهوری خود جنبی است و رقابت بیرونی منجر به منازعات درون آن می شود به عنوان مثال، امارات متحده عربی از گروهی حمایت می کند که اگرچه بخشی از شورا است اما خواهان جدایی بخش جنوبی یمن است تنشهای اماراتی و عربستانی بر سر استان نفت خیز حضرموت یمن شکافهای بیشتری را ایجاد کرده است به طوری که عربستان سعودی عموماً بخش داخلی استان را کنترل میکند و امارات بر سواحل تسلط دارد. نمایندگان وابسته به هر دو قدرت با هم درگیر شده اند و درگیری بین آنها می تواند در ماه های آینده خشونت آمیزتر شود این هرج و مرج به نوبه خود القاعده در شبه جزیره عربستان و دیگر گروه های تروریستی را قادر ساخته تا عملیات خود را در شرق و جنوب یمن گسترش دهند.مداخله خارجی در درگیری های خاورمیانه به وضوح برای صلح بد است. اما یک خط نقره ای برای همه دخالت های خارجی وجود دارد از آنجایی که طرفهای متخاصم به حامیان بینالمللی تکیه میکنند بازیگران خارجی میتوانند برای تصمیمگیری تلاش کنند. در نتیجه نزدیکی بین قدرتهای منطقهای مانند توافق عادیسازی سال 2023 بین ایران و عربستان سعودی ممکن است به کاهش درگیری کمک کند.اما بازیگران منطقهای برای میانجیگری مؤثر باید اختلافات خود را با دقت بیشتری حل و فصل کنند. تشدید رقابت بین عربستان سعودی و امارات بر سر اینکه کدام یک از آنها قطب اصلی سیاسی و اقتصادی عربی خاورمیانه خواهد بود، یکی از نقاط تنش است، به ویژه در مورد درگیری ها در سودان، سوریه و یمن. حمایت قطر و ترکیه از بازیگران اسلامگرا مشکلاتی را با مصر، اردن، عربستان سعودی و امارات ایجاد کرده است و اگرچه نزدیکی ایران و عربستان باعث کاهش اختلافات فرقه ای شده است اما حمایت ایران از بازیگران غیردولتی سرکوبگر را کاهش نداده است. در نتیجه نمی تواند کمک چندانی به ارتقای آرامش منطقه ای کند.حتی اگر این کشورها بتوانند رقابت های خود را به طور کامل حل کنند نمی توانند صلح را تضمین کنند آنها همچنان باید برای اجرای شهرکهایی که دولتها را بازسازی میکنند بازگشت امن آوارگان را تضمین میکنند و بافتهای اجتماعی از هم پاشیده را ترمیم میکنند قدرتهای محلی به دست آورند و هیچ تضمینی وجود ندارد که این بازیگران که در اثر سالها جنگ سخت شدهاند مطابقت کنند موضوع عدالت انتقالی به ویژه مشکل خواهد بود. پس از جنگ درجاتی از بخشش برای بهبود جوامع لازم است با این حال عفو گسترده ای وجود ندارد، به ویژه برای کسانی که مسئول جنایات حقوق بشر هستند در پایان جنگ داخلی لبنان تصمیم گرفت برای تمام جنایات مرتکب شده در طول جنگ 15 ساله عفو عمومی صادر کند رهبران فکر می کردند که انجام این کار به سرعت صلح را تضمین می کند و به کشور امکان بازسازی می دهد. آنها همچنین امیدوار بودند که از خود در برابر پیگرد قانونی محافظت کنند. در عوض لبنان ناآرامیهای مدنی دورهای را تجربه کرده است زیرا نارضایتیهای ناشی از جنگ گاهی به دستور رهبران قدیمی درگیریها ادامه دارد برای اجتناب از سرنوشت مشابه رهبران جدید سوریه باید مقامات کلیدی اسد را به خاطروحشتی که در طول 54 سال حکومت استبدادی مرتکب شده اند مسئول بدانند عدم انجام این کار فقط باعث تشویق بیشتر اقدامات فردی انتقام جویانه می شود که به نوبه خود تضمین یک راه حل پایدار و صلح آمیز را دشوار می کند.
نه عدالت نه صلح
در خاورمیانه هیچ رویکرد واحدی برای پایان دادن به درگیری ها یا بازسازی آنچه از دست رفته وجود ندارد جنگ هایی که منطقه را گرفتار کرده اند ویژگی های بسیاری دارند اما چون سال ها ادامه داشته اند پویایی خاص خود را توسعه داده اند. برای مثال در لبنان چالش فقط بازسازی چیزی نیست که در درگیری با اسرائیل ویران شده است همچنین در مورد بازسازی یک سیستم سیاسی شکسته تلاش برای خلع سلاح نهایی حزب الله و تقویت نهادهای ملی ضعیف است. سوریه که کاملاً توسط جنگ ویران شده است، به یک راه حل سیاسی کاملاً جدید نیاز دارد. اما سوریه نباید مانند دوران اسد قدرت را دوباره متمرکز کند. هر قطعنامه ای که به دست می آید باید در سراسر کشور حمایت شود این باید پویایی های محلی را که در طول درگیری تحقق یافته است در نظر بگیرد.برای غزه چالش ها حتی عمیق تر است ممکن است سابقه تاریخی برای مقیاس و دامنه تخریب قلمرو وجود داشته باشد با این حال غزه برخلاف دیگر مکانهایی که به ویرانه تبدیل شدهاند یک کشور نیست مرزهای خود را کنترل نمی کند این کشور در محاصره است و از بازارهای خارجی جدا شده است این کشور فاقد انواع منابع اولیه از جمله آب، غذا و زمین برای تولیدات کشاورزی یا صنعتی است در چنین شرایطی نمی توان آن را قابل سکونت کرد چه رسد به اینکه از نظر اقتصادی مقرون به صرفه باشد و هیچ برنامه روشنی برای اینکه چه کسی رهبری بازسازی و سپس اداره آن را بر عهده بگیرد وجود ندارد در کوتاه مدت غزه ممکن است نیاز داشته باشد توسط یک مقام انتقالی که توسط شورای امنیت سازمان ملل ایجاد شده است اداره شود: مکانیزمی که برای کمک به بازسازی بخشهایی از بالکان و کامبوج در دهه 1990 زمانی که ظرفیت اداره محلی از بین رفت، استفاده شد در نهایت باید توسط فلسطینی هایی اداره شود که از حمایت دموکراتیک برخوردارند اما در حال حاضر هیچ راه حل کوتاه مدت یا بلندمدتی ارائه نمی شود.بدون حل و فصل سیاسی حتی تأمین بودجه بازسازی نیز دشوار خواهد بود در واقع ارائه کمک می تواند تنش ایجاد کند بازیگران داخلی و منطقه ای اغلب در ارسال کمک ها دستکاری می کنند و یک اقتصاد منحرف ایجاد می کنند که برخی از مردم را خشمگین و برخی دیگر را جسور می کند گروههای سیاسی نیز میتوانند از کمکها برای توانمندسازی خود به هزینه دولتها استفاده کنند.هیچ یک از این چالشها به این معنا نیست که گروههای کمکهای بشردوستانه نباید با حمایت از بسیاری از مکانهای ویرانشده خاورمیانه بهویژه غزه سرازیر شوند این منطقه میلیون ها نفر بی خانمان دارد. میلیونها نفر دیگر از گرسنگی میمیرند یا به مراقبتهای پزشکی نیاز دارند آنها به هر کمکی که می توانند دریافت کنند نیاز دارند و سریعاً به آن نیاز دارند.مطمئناً خاورمیانه جدیدی در راه است با این حال بدون راهحل سیاسی بازسازی در درازمدت کار چندانی نخواهد داشت نمی تواند عدم توازن قدرت، تنش های قومی، یا نهادهای از هم گسیخته ای را که باعث خونریزی های مداوم می شود برطرف کند قدرت های خارجی را به همکاری با یکدیگر به جای اهداف متقابل وادار نخواهد کرد. ممکن است به مردم کمک کند تا خانه ها، فروشگاه ها و مدارس خود را بازسازی کنند اما تا زمانی که صلحی بادوام برقرار نشود آن ساختمانها ممکن است در صورت بازگشت ناگزیر درگیری دوباره سقوط کنند.