• بیوگرافی

















  • صفحۀ سایت در فیس بوک

  • مطالب پسندیده در فیس بوک

  • paypal

  • موضوع هفته

    مطالب محبوب

    قیمت عقب نشینی آمریکایی چرا واشنگتن باید انزواگرایی را رد کند و برتری را بپذیرد؟

    قیمت عقب نشینی آمریکایی

    چرا واشنگتن باید انزواگرایی را رد کند و برتری را بپذیرد؟

    محمد اکرام یاور

    زمانی که دونالد ترامپ دومین دوره ریاست جمهوری خود را آغاز کند جهانی را به ارث خواهد برد که بسیار خصمانه تر از دنیایی که چهار سال پیش پشت سر گذاشت با منافع ایالات متحده چین تلاش های خود را برای گسترش نفوذ نظامی، سیاسی و اقتصادی خود در سراسر جهان تشدید کرده است. روسیه در حال جنگ و غیرقابل توجیه در اوکراین است. ایران همچنان در کارزار خود برای نابودی اسرائیل، تسلط بر خاورمیانه و توسعه قابلیت تسلیحات هسته‌ای دلسرد نشده است و این سه رقیب ایالات متحده، همراه با کره شمالی اکنون بیش از هر زمان دیگری با یکدیگر همکاری می کنند تا نظم تحت رهبری ایالات متحده را که نزدیک به یک قرن پشتوانه صلح و رفاه غرب بوده است، تضعیف کنند.دولت بایدن به دنبال مدیریت این تهدیدات از طریق تعامل و سازش بود. اما قدرت های رونشیست امروزی به دنبال ادغام عمیق تر با نظم بین المللی موجود نیستند اساس آن را رد می کنند آنها از ضعف آمریکا نیرو می گیرند و اشتهای آنها برای هژمونی تنها با خوردن بیشتر شده است.بسیاری در واشنگتن این تهدید را تصدیق می کنند اما از آن برای توجیه اولویت های سیاست داخلی موجود استفاده می کنند که ارتباط چندانی با رقابت سیستمی در جریان ندارد. آنها به واقعیت رقابت قدرت های بزرگ احترام می گذارند اما از سرمایه گذاری روی قدرت سختی که چنین رقابتی واقعاً بر آن استوار است اجتناب می کنند. هزینه های این فرضیات اشتباه آشکار شده است اما پاسخ به چهار سال ضعف نباید چهار سال انزوا باشد.اگرچه رقابت با چین و روسیه یک چالش جهانی است ترامپ بدون شک از برخی خواهد شنید که باید یک تئاتر واحد را در اولویت قرار دهد و منافع و تعهدات ایالات متحده را در جاهای دیگر کاهش دهد. اکثر این صداها برای تمرکز بر آسیا به بهای منافع در اروپا یا خاورمیانه استدلال می کنند. چنین تفکری هم در میان محافظه کاران انزواطلبی که به فانتزی «قلعه آمریکا» می پردازند و هم در میان لیبرال های مترقی که انترناسیونالیسم را با هدف خود اشتباه می گیرند رایج است. راست در مقابل تجاوز روسیه در اروپا عقب نشینی کرده است در حالی که چپ حساسیت مزمن به بازدارندگی ایران و حمایت از اسرائیل نشان داده است. هیچ یک از این دو اردوگاه متعهد به حفظ برتری نظامی یا حفظ اتحادهای مورد نیاز برای رقابت با قدرت های تجدیدنظرطلب نبوده است. اگر ایالات متحده به عقب نشینی ادامه دهد دشمنان آن از پر کردن این خلاء بسیار خوشحال خواهند شد. ترامپ عاقلانه است که سیاست خارجی خود را بر اساس سنگ بنای پایدار رهبری ایالات متحده، یعنی قدرت سخت بنا کند. برای رفع غفلت از قدرت نظامی دولت او باید متعهد به افزایش قابل توجه و پایدار در هزینه‌های دفاعی، سرمایه‌گذاری نسلی در پایگاه صنعتی دفاعی و اصلاحات فوری برای سرعت بخشیدن به توسعه قابلیت‌های جدید ایالات متحده و گسترش متحدان و شرکا باشد دسترسی به آنها در حالی که این اقدامات را انجام می دهد دولت با درخواست هایی از درون حزب جمهوری خواه برای دست کشیدن از اولویت آمریکا مواجه خواهد شد. باید آنها را رد کند. تظاهر به اینکه ایالات متحده می تواند در یک زمان فقط بر روی یک تهدید تمرکز کند اعتبار آن قابل تقسیم است، یا اینکه می تواند از هرج و مرج دور کنار بزند به عنوان بی ربط، نادیده گرفتن منافع جهانی خود و طرح های جهانی دشمنانش است. آمریکا با کسانی که صرفاً می خواهند افول آن را مدیریت کنند دوباره بزرگ نخواهد شد.

    یک انتخاب غلط

    چین بزرگترین چالش بلندمدت برای منافع ایالات متحده است اما اگرچه روسای جمهور متوالی این واقعیت را پذیرفته اند سیاست های واقعی آنها ناسازگار بوده است دولت ها حتی در مورد هدف اساسی رقابت با چین نیز به توافق نرسیده اند. آیا این صرفا یک مسابقه برای تولید ویجت های بیشتر است؟ فرصتی برای فروش بیشتر سویای آمریکایی نیمه هادی ها، پنل های خورشیدی و وسایل نقلیه الکتریکی؟ یا این یک رقابت بر سر آینده نظم بین المللی است؟ دولت ترامپ باید شدت این مبارزه ژئوپلیتیکی را بشناسد و بر این اساس سرمایه گذاری کند.با انجام این کار نباید اشتباهات به اصطلاح چرخش باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به آسیا را تکرار کند. دولت اوباما نتوانست از سیاست خود با سرمایه گذاری کافی در قدرت نظامی ایالات متحده حمایت کند با معکوس کردن رابطه سنتی بین استراتژی و بودجه، کاهش های دفاعی را به خاطر خود اولویت بندی کرد و ساختار «دو جنگ» دهه ها برنامه ریزی نیرو را کنار گذاشت. قانون کنترل بودجه دو حزبی در سال 2011 این اشتباه را تشدید کرد و به آمادگی نظامی آسیب رساند.شرکای آسیایی متوجه شدند که این محور برای آنها چه معنایی دارد: اینکه تکه ای بزرگتر از یک کیک کوچکتر از توجه و توانایی های آمریکا را دریافت خواهند کرد. شرکای اروپایی به نوبه خود از نادیده گرفتن تهدید روسیه توسط واشنگتن خوشحال نشدند. جمهوری‌خواهانی که اوکراین را عاملی برای حواس‌پرتی از اقیانوس هند و اقیانوس آرام می‌دانند باید به یاد بیاورند که آخرین باری که رئیس‌جمهور به دنبال اولویت‌بندی مجدد یک منطقه با عقب‌نشینی از منطقه دیگر بود چه اتفاقی افتاد. در خاورمیانه عقب‌نشینی زودهنگام اوباما از عراق خلأ را برای ایران و دولت اسلامی (همچنین به نام داعش) پر کرد و هرج‌ومرج متعاقب آن واشنگتن را برای سال‌ها درگیر کرد. در سال 2014 در حالی که اوباما تلاش می‌کرد تا محور آسیایی را به پایان برساند در خاورمیانه سرگردان بود و نتوانست «خط قرمز» خود را در مورد استفاده سوریه از سلاح‌های شیمیایی اعمال کند ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه به شرق اوکراین حمله کرد و کریمه را تصرف کرد. ایستادگی در برابر چین مستلزم آن است که ترامپ توصیه‌های نزدیک‌بینانه را رد کند که این چالش را با ترک اوکراین در اولویت قرار می‌دهد. پیروزی روسیه نه تنها به منافع ایالات متحده در امنیت اروپا آسیب می رساند و نیازهای نظامی ایالات متحده در اروپا را افزایش می دهد همچنین تهدیدهای چین، ایران و کره شمالی را تشدید خواهد کرد. در واقع تردید در مواجهه با تهاجم پوتین این چالش‌های مرتبط را حادتر کرده است ناکامی دولت جورج دبلیو بوش در پاسخ قاطعانه به حمله پوتین به گرجستان در سال 2008 فرصتی از دست رفته برای خنثی کردن تجاوز روسیه بود. «بازنشانی» اوباما با روسیه این اشتباه محاسباتی را دوچندان کرد و امید برای پاسخ هماهنگ غرب به تجاوز روسیه را از بین برد در پیگیری مذاکرات کنترل تسلیحات با جسور شدن پوتین او مشت های خود را کشید این ضعف در واکنش ملایم اوباما به تهاجم سال 2014 به اوکراین ادامه یافت. ترامپ برای لغو محدودیت های دولت اوباما در زمینه کمک به اوکراین و اجازه دادن به انتقال سلاح های مرگبار به کیف، شایسته تقدیر است. در طول اولین دولت ترامپ ایالات متحده از زور علیه سوریه متحد روسیه استفاده کرد تا در نهایت خط قرمز را علیه سلاح های شیمیایی اعمال کند صدها مزدور روسی را که نیروهای آمریکایی در سوریه را تهدید می کردند کشت و تولید انرژی ایالات متحده را برای مقابله با تسلیحات نفتی روسیه از سوی روسیه افزایش داد. ذخایر گاز اما ترامپ گاهی با گفتار و کردار خود این سیاست های سخت را تضعیف می کرد. او از پوتین خواستگاری کرد، با متحدان و تعهدات اتحاد به طور نامنظم و گاهی با خصومت رفتار کرد و در سال 2019 400 میلیون دلار کمک امنیتی به اوکراین را دریغ کرد این اپیزودهای عمومی تردیدهایی را در مورد اینکه آیا ایالات متحده متعهد به ایستادگی در برابر تجاوز روسیه است حتی زمانی که واقعاً چنین کرد ایجاد کرد.علیرغم لفاظی های تند بایدن در مبارزات انتخاباتی خود در مورد روسیه سیاست تنش زدایی او با کرملین به بازنشانی اوباما شباهت داشت. بلافاصله پس از روی کار آمدن در سال 2021 بایدن تمدید پنج ساله معاهده استارت جدید را امضا کرد و از اهرم فشاری بر روسیه که می توانست برای مذاکره برای توافق بهتری استفاده کند و دست ایالات متحده را به عنوان تهدیدات هسته ای چین و کره شمالی ببندد دست برداشت رشد کرد. در ژوئن همان سال او نیز از کمک های امنیتی حیاتی اوکراین خودداری کرد و در ماه اوت او بر خروج فاجعه بار ایالات متحده از افغانستان نظارت کرد که بدون شک روسیه را تشویق کرد تا محدودیت های عزم آمریکا را بیشتر آزمایش کند. اعتقاد آشکار دولت بایدن به اینکه جاه طلبی های امپریالیستی پوتین را می توان با کنترل تسلیحات و خویشتن داری ایالات متحده مدیریت کرد بی شباهت به علاقه نابجای انزواطلبان راستگرا برای سازش با روسیه نبود.از آنجایی که مشخص شد پوتین یک تهاجم تمام عیار به اوکراین را آغاز خواهد کرد از بایدن خواستند کمک های مرگبار معناداری به اوکراین ارائه دهد و ردپای نظامی ایالات متحده در اروپا را گسترش دهد اما رئیس جمهور اهانت کرد حتی پس از تهاجم کمک های دولت بایدن به اوکراین با تردید، محدودیت های بی مورد و مشورت بی پایان همراه بود. این تأخیرها بارها ابتکار عمل را به مسکو واگذار کرد و اثربخشی کمک های ایالات متحده را کاهش داد درگیری را طولانی تر کرد و اهرم مذاکره کیف را کاهش داد. ضعف سیاست‌های دولت بایدن با توجه دیوانه‌وار به مخالفت‌های برخی جمهوری‌خواهان برای حمایت از اوکراین از بین رفت مخالفت نادرست آنها تصویب “مکمل امنیت ملی” را به تعویق انداخت اما زمانی که تراشه ها از بین رفت جمهوری خواهان سنا با اکثریت قاطع از این اقدام حمایت کردند مانند بسیاری از جمهوری خواهان در مجلس کنگره این الحاقیه را در آوریل 2024 تصویب کرد و حتی یک قانونگذار جمهوری خواه که به اوکراین رای داده بود در انتخابات مقدماتی شکست نخورد.علیرغم تردیدهای مشروع در مورد رویکرد بایدن اکثریت همکاران جمهوری خواه قدردانی کردند که حمایت از اوکراین سرمایه گذاری در امنیت ملی ایالات متحده است آنها دریافتند که بیشتر پول به پایگاه صنعتی یا نظامی دفاعی ایالات متحده می رود و این کمک های امنیتی، صرفاً کسری از بودجه دفاعی سالانه به اوکراین کمک می کند تا ارتش یک دشمن مشترک را تنزل دهد. اما کار بیشتری لازم است. در حال حاضر بی‌تفاوتی پوتین نسبت به رنج مردمش به او این امکان را داده است که ظرفیت پایگاه صنعتی دفاعی خود را برای پمپاژ سلاح و سرباز به اوکراین افزایش دهد. توانایی او برای انجام این کار دائماً مشکوک است پیروزی روسیه تنها در صورتی اجتناب ناپذیر است که غرب اوکراین را رها کند.

    مزیت متفقین

    ترامپ از نئو انزواطلب‌هایی خواهد شنید که اهمیت متحدان آمریکا را برای رفاه آمریکا نادیده می‌گیرند نیاز به اعتبار ایالات متحده را در میان حصارنشینان در مناطق حساس نادیده می‌گیرند و الزامات اساسی ارتش ایالات متحده برای بازدارندگی یا پیروزی در درگیری‌های دور را درک نمی‌کنند. استدلال‌های آنها این واقعیت را از بین می‌برد که دشمن نیز رأی می‌آورد و ممکن است تصمیم بگیرد که همزمان در چند جبهه با ایالات متحده مقابله کند در این مرحله متحدان ارزشمندتر از همیشه می‌شوند.در اروپا ترامپ پیشرفت های دلگرم کننده ای خواهد یافت پس از افزایش شدید بودجه دفاعی متحدان ایالات متحده در این قاره اکنون 18 درصد بیشتر از یک سال قبل هزینه می کنند که افزایشی بسیار بیشتر از ایالات متحده است. اکنون بیش از دو سوم اعضای ناتو به هدف ائتلاف مبنی بر صرف حداقل دو درصد تولید ناخالص داخلی برای دفاع رسیده اند یا از آن فراتر رفته اند این پیشرفت بدون استثنا نیست یکی از آشکارترین آسیب‌پذیری‌های غرب در برابر نفوذ روسیه  و چین و ایران  تعظیم خودپسندانه مجارستان در برابر این کشورها است.اما جدای از این استثنای پر سر و صدا برای متحدان اروپایی ایالات متحده فراموش نمی شود که ترامپ از آنها خواست قدرت سخت و تقسیم بار را جدی تر بگیرند. متحدان ناتو نیز آمریکایی را می خرند و از ژانویه 2022 بیش از 185 میلیارد دلار سیستم های تسلیحاتی مدرن ایالات متحده را سفارش داده اند اما ترامپ حق خواهد داشت که متحدان را به انجام کارهای بیشتر تشویق کند در اجلاس بعدی ناتو متحدان باید هدف بیشتری را برای هزینه های دفاعی سه درصد تولید ناخالص داخلی تعیین کنند و متعهد شوند که بودجه پایه خود را بر این اساس افزایش دهند.ناخوشایندترین حقیقت برای کسانی که از ترامپ می خواهند اروپا را رها کند این است که متحدان اروپایی پیوندهای رو به رشد بین چین و روسیه را به رسمیت می شناسند و به طور فزاینده ای چین را به عنوان یک “رقیب سیستمی” می بینند. اورسولا فون در لاین رئیس کمیسیون اروپا در سفری به فیلیپین در سال 2023 خاطرنشان کرد که “امنیت در اروپا و امنیت در اقیانوس هند و اقیانوس آرام غیرقابل تقسیم است.” متحدان آمریکا در آسیا همین را می‌دانند. همانطور که هسیائو بیخیم در سال 2023 زمانی که نماینده تایوان در واشنگتن بود گفت: “بقای اوکراین بقای تایوان است.” عدم تمایل جمعیت “اول آسیا” برای استقبال از پیشرفت متحدان اروپایی عجیب است. آنها نیاز آشکار به همکاری با متحدان برای مقابله با تهدیدات چین علیه منافع مشترک را نادیده می گیرند و این سوال را مطرح می کنند که آیا آنها واقعاً علاقه مند به رقابت با چین هستند یا خیر حتی به نظر می رسد برخی نیاز به مقابله با چین را به عنوان دلیلی منطقی برای کناره گیری ایالات متحده از رهبری در هر جای دیگر درک کرده اند و پیشنهاد می کنند که «اول آسیا» صرفاً بهانه ای برای انزواطلبی اساسی است.این منتقدان همسویی استراتژیک فزاینده چین و روسیه نفوذ خود روسیه در آسیا (از جمله ناوگان رو به رشد آن در اقیانوس آرام) و این واقعیت اجتناب ناپذیر که رقابت ایالات متحده با هر دو قدرت جهانی است را نادیده می گیرند. برای مثال در خاورمیانه روسیه سال‌هاست که از طریق مداخله در سوریه و شراکت با ایران منافع ایالات متحده را تضعیف کرده است. استفاده پوتین از پهپادهای تهاجمی ایران در اوکراین نباید تعجب آور باشد: شکست دسته جمعی غرب در ایستادگی زودتر در برابر ایران به این کشور اجازه داد تا به شریک قدرتمندتری برای چین و روسیه تبدیل شود. فراتر از در آغوش گرفتن ایران دو کشور همچنین به دنبال تعمیق روابط خود با شرکای سنتی ایالات متحده در منطقه هستند.چین سال هاست که به دنبال ایجاد شکاف بین ایالات متحده و شرکای آن بوده است غم انگیز است که جمعیت «اول آسیا» به وضوح به نفع پکن باشد، درست همانطور که دولت های قبلی که به متحدان خاورمیانه پشت کرده بودند در را به روی نفوذ چین در آن منطقه حساس باز کردند.

    تعطیلات از قدرت سخت

    دولت ایالات متحده سالانه نزدیک به 900 میلیارد دلار برای دفاع هزینه می کند اما با توجه به کل هزینه های فدرال چالش های پیش روی ایالات متحده الزامات نظامی جهانی این کشور و بازگشت سرمایه در قدرت سخت این تقریباً کافی نیست. پیش‌بینی می‌شود که دفاع 12.8 درصد از هزینه‌های فدرال در سال 2025 را به خود اختصاص دهد که کمتر از سهم اختصاص داده شده به بدهی ملی است و هر سال بخش بیشتری از بودجه دفاعی برای چیزهایی غیر از تسلیحات پرداخت می شود. اکنون نزدیک به 45 درصد آن صرف پرداخت و مزایا می شود.اوضاع وخیم است بر اساس برآورد موسسه امریکن اینترپرایز که به درستی عملکردهای شبه نظامی برنامه فضایی و گارد ساحلی چین را در بر می گیرد چین سالانه 711 میلیارد دلار برای ارتش خود هزینه می کند و در مارس 2024 مقامات چینی از افزایش 7.2 درصدی هزینه های دفاعی خبر دادند. در مقابل دولت بایدن سال به سال درخواست کاهش دلار واقعی در هزینه های نظامی کرد اگر بودجه‌های دفاعی حتی نمی‌توانند با تورم همگام شوند واشنگتن چگونه می‌تواند با “تهدید سرعت” چین همراهی کند؟علاوه بر این از آنجا که اهداف نظامی فوری آن بر مقابله با ایالات متحده در اقیانوس هند و اقیانوس آرام متمرکز است چین، برخلاف ایالات متحده عمدتاً نیاز به تخصیص منابع به حیاط خلوت خود دارد. الزامات پیش بینی قدرت جهانی لزوماً هزینه های دفاعی ایالات متحده را بسیار کم تر می کند. اگرچه به رسمیت شناختن منافع ایالات متحده در آسیا از سوی دو حزب مورد استقبال قرار می گیرد اما اگر سیاستمداران آمریکایی تمایلی به سرمایه گذاری در توانایی های لازم برای حمایت از تعهدات ایالات متحده ندارند بی پروا است که از تایپه بازدید کنند یا درباره چین سخت صحبت کنند.ایالات متحده به نظامی نیاز دارد که بتواند همزمان چندین تهدید هماهنگ شده را مدیریت کند. بدون آن یک رئیس جمهور احتمالاً از صرف منابع محدود برای یک تهدید به بهای تهدیدهای دیگر تردید خواهد کرد و در نتیجه ابتکار عمل یا پیروزی را به یک دشمن واگذار می کند. ایالات متحده باید به بودجه‌هایی برگردد که با استراتژی و ساختار برنامه‌ریزی نیرو که جنگ بیش از یک جنگ را در یک زمان تصور می‌کند بازگردد. و افزایش مخارج غیردفاعی اختیاری گروگان نگه داشتن قدرت نظامی برای پروژه های سیاسی خانگی. در همین حال مخارج اجباری داخلی سر به فلک کشید و مخارج هنگفتی که فرآیند تخصیص سالانه دو حزبی را دور زد مانند قانون کاهش تورم که نام طعنه آمیز نامیده می شود شامل یک پنی هم برای دفاع نمی شد.انزواگرایان در هر دو سر طیف سیاسی ناخواسته این تصنع را تایید می کنند زمانی که این تخیل را مطرح می کنند که برتری نظامی مقرون به صرفه یا حتی تحریک آمیز است که ایالات متحده باید افول را به عنوان اجتناب ناپذیر بپذیرد یا حتی اثرات کاهش نفوذ نخواهد داشت. که بد فراخوان‌ها برای «جلوگیری» «رهبری از پشت» و «اولویت‌بندی سخت»  که با فراموشی تاریخی تشدید می‌شود  به شکست‌گرایی تبدیل می‌شود. امنیت و رفاه ایالات متحده ریشه در اولویت نظامی دارد. حفظ این برتری قاطع پرهزینه است اما نادیده گرفتن آن هزینه های بسیار شدیدتری دارد.سطوح گذشته هزینه های دفاعی ایالات متحده نیازهای امروز را در چشم انداز قرار می دهد. در طول جنگ جهانی دوم هزینه های دفاعی ایالات متحده به 37 درصد از تولید ناخالص داخلی رسید. در طول جنگ کره به 13.8 درصد رسید. در اوج جنگ ویتنام در سال 1968 این رقم به 9.1 درصد رسید. رشد دفاعی در زمان پرزیدنت رونالد ریگان که به دنبال پایین ترین سطح تولید ناخالص داخلی 4.5 درصدی در دولت کارتر بود، تنها به 6 درصد رسید در سال 2023 ایالات متحده 3 درصد از تولید ناخالص داخلی را برای دفاع هزینه کرد.در طول این تعطیلات آمریکا از قدرت سخت چین و روسیه روی قابلیت‌های نامتقارن سرمایه‌گذاری کرده‌اند تا برتری نظامی ایالات متحده را جبران کنند. امروزه مهمات آنها در بسیاری از دسته ها می تواند از نسخه های ایالات متحده فراتر رود و تولید آنها می تواند از ایالات متحده پیشی بگیرد. این بدان معناست که از مزیت عددی آنها در سکوهای کلیدی از موشک گرفته تا شناورهای سطحی چیزی نگویند کمیت برای خودش کیفیت دارد. علاوه بر این جنگ‌های آینده ممکن است طولانی‌تر طول بکشد و به مهمات بسیار بیشتری از آنچه سیاست‌گذاران تصور می‌کردند نیاز داشته باشد همانطور که نرخ هزینه‌های مهمات اسراییلی و اوکراینی نشان می‌دهد. ذخایر ایالات متحده برای پاسخگویی به چنین تقاضایی کافی نیست. برای سال‌ها سرویس‌های نظامی مهمات را به نفع سیستم‌ها و سکوهای تسلیحاتی جدید کاهش داده‌اند. این به منظور کم اهمیت جلوه دادن نیاز به مدرن سازی سیستم های تسلیحاتی اصلی نیست بلکه برای برجسته کردن مبادلات مضر تحمیل شده توسط بودجه های دفاعی ناکافی است.اگر ایالات متحده خود را درگیر درگیری در یک تئاتر دوردست بیابد در تامین مجدد نیروهای خود نیز با مشکل مواجه خواهد شد. چین برای اولین بار قصد دارد با خطوط تدارکات لجستیک ایالات متحده رقابت کند. این واقعیت همراه با امکان به چالش کشیدن در نقاط مختلف جهان به طور همزمان فقط نیاز به ساخت انبارهای بزرگتر از سکوها و مهمات ندارد همچنین مستلزم اطمینان از چنین قابلیت هایی است. اگر ایالات متحده خود را درگیر درگیری در یک تئاتر دوردست بیابد، در تامین مجدد نیروهای خود نیز با مشکل مواجه خواهد شد. چین برای اولین بار قصد دارد با خطوط تدارکات لجستیک ایالات متحده رقابت کند. این واقعیت همراه با امکان به چالش کشیدن در نقاط مختلف جهان به طور همزمان فقط نیاز به ساخت انبارهای بزرگتر از سکوها و مهمات ندارد. همچنین مستلزم حصول اطمینان از این است که چنین قابلیت هایی از قبل در سالن های متعدد تعبیه شده اند. این به نوبه خود، مستلزم تضمین حقوق پایگاه دسترسی و پرواز بر فراز است  استدلال دیگری برای تقویت اتحادهای ایالات متحده در سطح جهانی. به لطف تلاش های جمهوری خواهان مکمل امنیت ملی شامل سرمایه گذاری های لازم برای توسعه ظرفیت تولید اقلام کلیدی مانند موتورهای موشک جامد بود.  برای مهمات و رهگیرهای دوربرد مورد نیاز است. اما تلاش‌های با سوزان کالینز نایب رئیس کمیته تخصیص بودجه سنا برای گسترش این سرمایه‌گذاری فراتر از درخواست دولت بایدن با چالش‌های مشابهی روبرو شد که کمپین سالانه ما برای ایجاد حمایت دو حزبی برای هزینه‌های دفاعی بیشتر. در سال مالی 2023 جمهوری‌خواهان کنگره بر اصرار دموکرات‌ها بر برابری هزینه‌های دفاعی و غیردفاعی غلبه کردند. این گامی در مسیر درست بود اما دموکرات ها باید برای همیشه این وسواس نادرست را کنار بگذارند. خواسته های امنیت ملی ایالات متحده ابزار چانه زنی سیاسی نیست.پیشرفت در این جبهه با افزایش واقعی هزینه های دفاعی آغاز می شود. در سال 2018 کمیسیون استراتژی دفاع ملی – یک گروه دو حزبی متشکل از کارشناسان دفاعی که توسط کنگره تأسیس شد  تأکید کرد که حفظ برتری نظامی ایالات متحده مستلزم رشد واقعی پایدار در بودجه دفاعی بین سه تا پنج درصد است. تا سال 2024 کمیسیون با اشاره به بدتر شدن تهدیدات این محدوده را «حداقل» نامید و از بودجه‌هایی به اندازه کافی بزرگ برای «حمایت از تلاش‌های متناسب با تلاش‌های ملی ایالات متحده در طول جنگ سرد» حمایت کرددولت ترامپ باید به هشدار کمیسیون توجه کند. برای پرداخت افزایش بودجه دفاعی باید از مخارج غیردفاعی غیردفاعی گزاف تیشه زد و با سطح ناپایدار هزینه های اجباری در حقوقی که باعث کسری بودجه می شود مقابله کرد همچنین باید یک محیط نظارتی اقتصادی بیش از حد سنگین را اصلاح کند تا با رشد و درآمد بالاتر با این مشکلات مقابله کند.

    زرادخانه دموکراسی

    در عین حال ایالات متحده باید به پایگاه صنعتی دفاعی تخریب شده خود تمایل داشته باشد پنتاگون، کنگره و صنعت همگی شایسته سرزنش برای وضعیت تاسف بار خود هستند وزارت دفاع و کنگره سیگنال‌های تقاضای متناقضی را به صنعت ارسال کرده‌اند که شرکت‌ها را از سرمایه‌گذاری در ظرفیت‌های تولیدی گسترده و زنجیره‌های تامین انعطاف‌پذیر منصرف کرده است. برای حل این مشکل دولت ها باید درخواست های بودجه دفاعی را ارائه دهند که به اندازه کافی بزرگ باشد تا نیازهای نظامی واقعی ایالات متحده را برآورده کند. کنگره باید لوایح تخصیصی را به موقع تصویب کند. اگر اینطور نباشد «قطعنامه‌های مستمر» حاصل – اقدامات موقت برای تأمین بودجه دولت فدرال  قراردادها را به تاخیر می‌اندازد و برنامه‌های جدید را ممنوع می‌کند.کنگره به پنتاگون این اختیار را داده است که قراردادهای تدارکاتی چند ساله را امضا کند که ابهاماتی را که گاهی اوقات ناشی از فرآیند تخصیص سالانه ایجاد می کند  برای برخی مهمات مهم محدود می کند. این رویکرد و پول پشتیبان آن باید به دیگر مهمات دوربرد و رهگیرهای دفاع موشکی که تقاضای بلندمدت آنها تقریباً قطعی است تعمیم داده شود. برای توسعه ظرفیت تولید، پنتاگون همچنین می‌تواند از قانون تولید دفاعی استفاده کند، قانون 1950 که به دولت اجازه می‌دهد منابع را به سمت تولید کالاهای دفاع ملی اولویت‌بندی و هدایت کند. متأسفانه دولت های اخیر از این اختیار برای اهدافی استفاده کرده اند که ربطی به امنیت ملی ندارد. به عنوان مثال بایدن از آن برای تولید پنل های خورشیدی استفاده کرد. زمان آن گذشته است که «دفاع» را به قانون تولید دفاعی بازگردانند.اما صنعت نمی تواند به سادگی منتظر سرمایه گذاری دولت باشد. با ناامیدی شرکت‌ها از بوروکراسی کند فدرال و کنگره ناسازگار موافق اند اما فقط تا حدی. برای رهبران بخش خصوصی باید آشکار باشد که نیاز به رهگیرهای دفاع هوایی و موشکی، مهمات دوربرد و سایر سلاح های حیاتی به طور پیوسته در حال افزایش است و بعید است به این زودی ها کاهش یابد. تقاضا اجتناب ناپذیر است. صنعت باید برای رسیدن به آن به جلو متمایل شود ترامپ باید پنتاگون و صنایع دفاعی را در مورد نیاز به اقدام آگاه کند.بوروکراسی همچنین نوآوری را خفه کرده است حتی زمانی که کاربرد نظامی آن آشکار است. وزارت دفاع باید به خاطر ابتکار Replicator خود برنامه ای که برای تسریع در پذیرش فناوری های نظامی در حال ظهور طراحی شده است ستایش شود اما ایجاد یک فرآیند کاملاً جدید اکتساب این سوال را مطرح می کند که چرا پنتاگون فقط یک مورد موجود خود را اصلاح نمی کند. این وزارتخانه باید چگونگی اتخاذ و ادغام فناوری‌های مخرب را در اسرع وقت بیابد در غیر این صورت ارتش خود را درگیر سیستم‌های بدون سرنشین هوشمندتر، ارزان‌تر و مستقل‌تر خواهد دید که توسط دشمنان سریع‌تر از سرعت بوروکراسی حرکت می‌کنند. فقط فرآیند قرارداد برای تسلیحات  اگر بگویند ساخت واقعی آنها  به طور باورنکردنی به کندی پیش می رود. برای سیستم های تسلیحاتی که بیش از 100 میلیون دلار هزینه دارند بین انتشار درخواست نهایی برای مناقصه و اعطای قرارداد به طور متوسط ​​بیش از ده ماه طول می کشد. فروش نظامی خارجی حتی کندتر می شود: به طور متوسط ​​18 ماه طول می کشد تا شرکای آمریکایی سلاح های ایالات متحده را تحت قرارداد دریافت کنند. دولت بایدن تلاشی نیمه تمام برای اصلاح فرآیند فروش نظامی خارجی انجام داد اما کارآمدتر کردن آن باید اولویت مشترک وزیر دفاع و وزیر خارجه باشد. زرادخانه دموکراسی پایدار نخواهد ماند اگر ناکارآمدی های خود ایالات متحده  یا مخالفت اقلیت های پر سر و صدا در کنگره  متحدان آسیب پذیر را از خرید آمریکایی منصرف کند.دولت ترامپ باید به طور چشمگیری روند مهمات مورد استفاده معمول را ساده‌سازی کند یا به طور پیشگیرانه ذخایری برای صادرات ایجاد کند. ارتش همچنین باید ذخیره‌های بزرگ‌تری از تسلیحات را در نظر بگیرد که در مواقع بحران به راحتی با متحدان و شرکا به اشتراک گذاشته شود پس از شروع فیلمبرداری زمان ایجاد ظرفیت تولید گذشته است.برای ایجاد یک ائتلاف متحد متشکل از نیروهای پیشرفته که می توانند به طور یکپارچه با هم کار کنند ایالات متحده همچنین باید مایل باشد که فناوری بیشتری را به اشتراک بگذارد. AUKUS مشارکت امنیتی ایالات متحده با استرالیا و بریتانیا می تواند الگویی برای اشتراک گذاری بیشتر فناوری با سایر متحدان و شرکای قابل اعتماد باشد. انتقال فناوری دفاعی یک عمل خیریه نیست به طور فزاینده ای این یک خیابان دوطرفه است با متحدانی مانند استرالیا، فنلاند، اسرائیل، ژاپن، نروژ، کره جنوبی و سوئد که قابلیت های پیشرفته را به میز می آورند. ایالات متحده باید تولید مشترک با متحدان خود را گسترش دهد و آنها را به تولید قابلیت های قابل همکاری تشویق کند در نتیجه هزینه ها را کاهش دهد، موجودی ها را ذخیره کند انعطاف پذیری زنجیره تامین را بهبود بخشد و ظرفیت جمعی را برای رقابت با چین افزایش دهد.

    عنصر اقتصادی

    ایالات متحده احمقانه خواهد بود که به تنهایی با چین رقابت کند متحدان و شرکای ایالات متحده سهم قابل توجهی از اقتصاد جهانی را تشکیل می دهند. تکثیر تمام زنجیره های تامین آنها در داخل کشور به سادگی غیرقابل هزینه خواهد بود.اوباما به خاطر مذاکره درباره شراکت ترانس پاسیفیک با متحدان آمریکا در آسیا شایسته تقدیر است و از همکاری با او برای غلبه بر مخالفت های دموکرات های محافظه کار در کنگره پشیمان نیستند. فراتر از کاهش موانع تجاری و گسترش دسترسی به بازار برای شرکت های آمریکایی، این توافقنامه برای ایجاد قوانین مساعد جاده ای برای تجارت بین المللی در یک منطقه حساس از جهان طراحی شده است. طرف های توافق پیشنهادی 40 درصد از اقتصاد جهانی را تشکیل می دادند. اما به جای تقویت و مهار قدرت اقتصادهای غربی دولت اول ترامپ و سپس دولت بایدن گاهی اوقات فعالانه با آنها مخالفت کردند از جمله با اعمال تعرفه هایی که روابط با متحدان را تیره کرده و صبر مصرف کنندگان آمریکایی را آزمایش کرده است. این کناره گیری دعوتی برای چین برای گسترش نفوذ اقتصادی خود در آسیا به هزینه ایالات متحده بود.شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد خوش بینی جهانی گرا در دهه 1990 بی اساس بود. استقبال چین و روسیه از عضویت در سازمان تجارت جهانی دولت ها یا اقتصادهای آنها را تغییر نداده است حداقل از راه هایی که برای جهان آزاد سودمند نیست. بلکه هر دو کشور از این نهاد و سایر نهادهای اقتصادی بین المللی بهره برداری کرده و آن را تضعیف کرده اند. در مورد جنبه های منفی تجارت بین المللی ساده لوح نیست اما شکی نیست که بازارهای آزاد و تجارت آزاد عامل بسیاری از رونق ایالات متحده بوده است. به همین دلیل است که ایالات متحده و اقتصادهای بازار آزاد همفکر خود باید برای اصلاح نظام تجارت بین‌المللی برای محافظت از منافع ایالات متحده در برابر شیوه‌های تجاری غارتگرانه همکاری کنند  نه اینکه این سیستم را به طور کامل رها کنند بدون رهبری ایالات متحده در این زمینه تردیدی وجود ندارد که پکن بتواند قوانین تجارت را با شرایط خود بازنویسی کند.اگرچه برجسته کردن اولویت نظامی آشکارترین مانع برای امنیت ملی است اما ایالات متحده نمی تواند نقش کمک های خارجی را نادیده بگیرد. به‌عنوان رئیس سابق کمیته فرعی تخصیص بودجه سنا که مسئول کمک‌های خارجی است توصیه جیمز ماتیس در زمانی که او رئیس فرماندهی مرکزی ایالات متحده بود را جدی می‌گیرم که اگر کنگره دیپلماسی و کمک‌های خارجی را کوتاه کند او «نیاز به خرید مهمات بیشتری دارد». متأسفانه این ابزارهای مهم قدرت آمریکا به طور فزاینده ای از منافع استراتژیک آمریکا جدا می شوند اکنون زمان آن است که کمک های خارجی را به طور عمدی در رقابت قدرت های بزرگ ادغام کنند برای مثال با همکاری با متحدان برای ارائه جایگزین های معتبر برای طرح کمربند و جاده چین.

    زمانی برای چرخش به داخل نیست

    در ژانویه 1934 ویلیام بورا یک سناتور جمهوریخواه از آیداهو و یک انزواطلب آشکار در جلسه شورای روابط خارجی در نیویورک سخنرانی کرد بورا استدلال می کرد که از آنجایی که صلح به مدت 15 سال پس از پایان جنگ جهانی اول برقرار بود هزینه های نظامی جهانی بیش از حد بود. او تاکید کرد که تنش بین قدرت‌های اروپایی نمی‌تواند توسط خارجی‌ها حل شود: «به جرأت می‌کنم باور کنم قبل از اینکه هیچ ضرورت یا توجیهی برای شرکت ایالات متحده در یک جنگ خارجی وجود داشته باشد زمان زیادی طول خواهد کشید.»البته در پایان دهه 1930 فتح اروپا توسط نازی‌ها نوسان چشمگیری را در افکار عمومی ایالات متحده از رویاهای انزواطلبانه بورا دور کرد. در ماه مه 1940 زمانی که نیروهای آلمانی به فرانسه حمله کردند 94 درصد آمریکایی ها از هر سرمایه گذاری لازم در دفاع ملی حمایت کردند. تا ژوئن بیش از 70 درصد از این پیش نویس حمایت کردند.ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم نور را دید. اما آیا قبل از اینکه این کشور توجه دیرهنگام خود را به الزامات دفاع ملی معطوف کند باید یک فتح دیگر از متحد نزدیک خود را انجام دهد؟ انزوا امروز راهبردی بهتر از آن در آستانه جنگ جهانی دوم نیست. امروزه در واقع در مواجهه با تهدیدات مرتبط حتی قوی‌تر از قدرت‌های محور شکست در حفظ اولویت ایالات متحده حتی فاجعه‌آمیزتر از خودداری از بر عهده گرفتن این مسئولیت در 85 سال پیش خواهد بود. آخرین بار کنارگذاشتن ساده لوحانه الزامات دفاع ملی احیای زرادخانه دموکراسی را در یک جدول زمانی کوتاه بی جهت دشوار کرد. همانطور که دریاسالار هارولد استارک رئیس وقت عملیات دریایی در سال 1940 مشاهده کرد “دیروز نمی توان دلار خرید.”ایالات متحده نیاز فوری به دستیابی به اجماع دو حزبی در مورد محوریت قدرت سخت در سیاست خارجی ایالات متحده دارد این واقعیت باید هم ایمان چپ به انترناسیونالیسم توخالی و هم معاشقه جناح راست با انزوا و زوال را نادیده بگیرد زمان بازگرداندن قدرت سخت آمریکا اکنون فرا رسیده است.




    بازدید ها:

    درج یک دیدگاه

    
    <