محدودیت های دیپلماسی هاردبال ترامپ
چرا نیمکره غربی از آمریکا و چین دور می شود؟
محمد قاسم شایق
هیچ قدرت بزرگی به اندازه ایالات متحده در طول قرن بیستم بر منطقه همسایه خود مسلط نبود. اما در دهه های اخیر واشنگتن تا حد زیادی همسایگان خود را نادیده گرفته است از زمانی که بیش از 25 سال پیش توافقنامه تجارت آزاد با کانادا و مکزیک و ابتکار نظامی برای کمک به کلمبیا برای مبارزه با کارتل های مواد مخدر مورد مذاکره قرار گرفت سیاست ایالات متحده در قاره آمریکا عمدتاً شامل اقدامات ناموفق برای متوقف کردن جریان مهاجران و مواد مخدر در سراسر مرزهای ایالات متحده است این غفلت در را برای چین و روسیه برای اعمال نفوذ فزاینده در نیمکره غربی باز کرده است.دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده از آغاز فعالیت سیاسی خود قصد خود را برای بازگرداندن سلطه ایالات متحده در منطقه نشان داده است او امیدوار است که در برابر تعامل دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی رو به رشد چین و روسیه با کشورهایی که به طور سنتی در حوزه نفوذ ایالات متحده بودهاند مقاومت کند و این کار را در حالی انجام دهد که مسائل مهم برای پایگاه خود از جمله تضمین شرایط تجاری مطلوب و توقف جریان مهاجران و فنتانیل را انجام دهد. در طول دولت اول ترامپ این اهداف عمدتاً آرزویی بودند. او و مقاماتش زمانی که با همکاری نظامی روسیه با کشورهای آمریکای لاتین مخالفت کردند یا توسعه اقتصادی چین در منطقه را به عنوان یک تهدید امنیتی توصیف کردند مکرراً به دکترین مونرو اعلامیه 1823 که بر نفوذ انحصاری ایالات متحده در نیمکره غربی تاکید می کرد استناد می کردند. رکس تیلرسون اولین وزیر امور خارجه ترامپ این دکترین را «به اندازه زمانی که نوشته شد امروز مرتبط دانست». در نهایت این درخواستها بیشتر به موضعگیریهای لفاظی تبدیل شد و به دلیل تناقضهای سیاستگذاری و بیکفایتی تغییر ملموس کمی ایجاد کرد. با این حال ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری خود لفاظی های رادیکال درباره هژمونی منطقه ای را با اقدام واقعی همراهی می کند.در عرض چند هفته او هرگونه تظاهر به دیپلماسی معاملاتی را کنار گذاشته و رویکردی غارتگرانه را در پیش گرفته است. بسیاری از کشورها که از رانش و سرعت ابتکارات او غافلگیر شده اند زانو خم کرده اند. پاناما را در نظر بگیرند یکی از کشورهای نیمکره غربی که در طول تاریخ بیشترین حمایت را از ایالات متحده داشته است در پاسخ به تهدیدات ترامپ مبنی بر بازپس گیری کانال پاناما که ایالات متحده در بیشتر قرن بیستم کنترل آن را در دست داشت بلافاصله از طرح کمربند و جاده چین خارج شد و در نتیجه چندین پروژه زیرساختی برنامه ریزی شده لغو شد این نشان دهنده ضربه بزرگی به دیپلماسی بندری جاه طلبانه پکن در منطقه بود پاناما همچنین از پرداخت هزینه برای کشتی های نیروی دریایی ایالات متحده صرف نظر کرد و به آنها اولویت عبور از کانال را اعطا کرد که یک امتیاز قابل توجه است. و فشار ایالات متحده یک شرکت مستقر در هنگ کنگ را وادار کرد تا بنادر خود را در دو انتهای کانال به کنسرسیومی به رهبری شرکت سرمایه گذاری آمریکایی بلک راک بفروشد اقدامی که توسط دولت ترامپ به عنوان یک پیروزی استراتژیک مطرح شد.مکزیک با چشم انداز تعرفه های 25 درصدی و تعیین چندین کارتل مستقر در مکزیک توسط ایالات متحده به عنوان سازمان های تروریستی خارجی مواجه شده است برندی که به ایالات متحده اجازه می دهد تا عملیات نظامی فرامرزی را علیه این گروه ها آغاز کند این کشور با استقرار 10000 نیروی گارد ملی خود در مرز و اجازه دادن به تفنگداران دریایی ایالات متحده برای ورود به کشور و آموزش نیروهای ویژه مکزیکی، یک مهلت موقت را تضمین کرد ترامپ به هر حال نام های تروریستی را ادامه داد و همچنان مکزیک را با اعمال تعرفه تهدید می کند. السالوادور به نوبه خود موافقت کرد که مهاجران از هر ملیتی را که از ایالات متحده اخراج می شوند در ازای تمدید وضعیت حفاظت شده موقت برای اهالی سالوادور که قبلاً در ایالات متحده هستند بپذیرد. این موفقیت های اولیه ممکن است از این تصور حمایت کند که ترامپ در حال ایجاد اقتدار ایالات متحده در سراسر نیمکره غربی است. اما گرفتن یک سری امتیازات از همسایگان ضعیف تر استراتژی موثری در درازمدت نیست زیرا پویایی های منطقه ای در حال تغییر سریع را که ایالات متحده ناخواسته با رفتار جنگ طلبانه خود شتاب می دهد در نظر نمی گیرد.بسیاری از کشورهای نیمکره غربی زیرکانه شرطهای خود را پوشش میدهند نه به طور کامل از ایالات متحده دور میشوند و نه خود را به روی رقبای آمریکایی میبندند. چین به ویژه در آمریکای لاتین جایی که اغلب به عنوان منبع قابل اعتمادی از انواع سرمایه گذاری و تعامل دیپلماتیک که ایالات متحده دیگر به طور مداوم ارائه نمی کند، تلقی می شود هجوم قابل توجهی داشته است.تهدیدات و تاکتیکهای ارعاب ترامپ نمیتواند پایهای پایدار برای برتری بلندمدت ایالات متحده در منطقه ایجاد کند. برای رئیسجمهوری که به «هنر معامله» افتخار میکند در آمریکای لاتین خواستههای مهمی را مطرح کرده است و در مقابل مزایای کمی ارائه میکند. رهبران منطقه به دور از رد دیپلماسی مبادله ای، خواهان روابط واقعی بده و بستان هستند که در آن اولویت های آنها مورد توجه قرار گیرد اگر ایالات متحده میخواهد با نفوذ چین مقابله کند باید جایگزینهای ملموسی ارائه دهد که نگرانیهای محلی را برطرف کند متقاضی اصلی ایالات متحده باید بیاموزد که معاملات واقعی مبتنی بر منافع متقابل است او باید ایالات متحده را بهعنوان منبعی از فرصتها و نه صرفاً فشار قرار دهد.
یک در باز گذاشته شد
از زمان پایان جنگ سرد واشنگتن تسلط نیمکره ای خود را بدیهی تلقی کرده است و بر درگیری ها در خاورمیانه امنیت اروپا و رقابت آسیایی تمرکز می کند و در عین حال تعامل چندان اساسی را به آمریکا ارائه می دهد این بی توجهی فرصت هایی را برای چین و روسیه ایجاد کرد تا منافع استراتژیک خود را پیش ببرند و در عین حال نیازهای سرمایه گذاری و مشارکت منطقه را برآورده کنند.چین به منظور تامین منابع قابل اعتماد انرژی، مواد معدنی و محصولات غذایی مختلف هجوم های گسترده و بادوام در آمریکای لاتین داشته است. شناسایی اهداف سرمایه گذاری چین مانند سدهای برق آبی در اکوادور و پروژه های راه آهن در آرژانتین ایجاد حمایت دیپلماتیک از گروه آمریکای لاتین در سازمان ملل و با نشان دادن اینکه می تواند در حوزه نفوذ سنتی واشنگتن عمل کند، بر ایالات متحده اهرمی به دست آورد. امروز چین ایالات متحده را به عنوان شریک تجاری اصلی چندین اقتصاد بزرگ جابجا کرده است و اکثر کشورهای منطقه را متقاعد کرده است که روابط رسمی خود را با تایوان قطع کنند. برنامه های نوپا برای همکاری چین با پلیس و نیروهای نظامی در آمریکای لاتین زمینه را برای گسترش روابط امنیتی فراهم کرده است نکته مهم این است که چین از طریق دیپلماسی و بدون رویارویی مستقیم با ایالات متحده به این دستاوردهای عمل گرایانه دست یافته است.مسکو استراتژی محدودتری را با تمرکز بر روابط امنیتی دنبال کرده است روسیه با کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا روابط نظامی برقرار کرده است و به این کشورها سیستم های تسلیحاتی، آموزش نظامی و پشتیبانی اطلاعاتی ارائه می دهد همچنین کمپین های اطلاعاتی نادرست را راه اندازی کرده است که باعث سوء استفاده و شعله ور شدن نارضایتی ها از ایالات متحده می شود. اگرچه حضور روسیه در منطقه کمتر از چین قابل مشاهده است اما عملیات نفوذ آن همچنان ایالات متحده را ناامید می کند و هزینه کمی برای کرملین دارد.در واشنگتن درباره جدی بودن این تهدیدها اجماع در حال افزایش است همانطور که بیانیههای کنگره هر دو حزب و ارزیابیهای پنتاگون نشان میدهند. ژنرال لورا ریچاردسون، فرمانده فرماندهی جنوب ایالات متحده از سال 2021 تا 2024 اخیراً هشدار داد که چین در نیمکره غربی “شطرنج بازی می کند” در حالی که ایالات متحده “بازی چکرز” است اشاره ای به موفقیت رویکرد صبورانه و کل نگر پکن در منطقه. دولت اول ترامپ و دولت بایدن هر دو نتوانستند به طور معناداری ردپای اقتصادی پکن یا حضور استراتژیک مسکو را کاهش دهند. دولت کمونیستی کوبا که روابط نزدیکی با چین و روسیه دارد علیرغم محدودیتهای اقتصادی مجدد ایالات متحده که به اقتصاد کوبا آسیب بیشتری وارد کرد قدرت خود را حفظ کرد به رسمیت شناختن ادعای یک نامزد اپوزیسیون برای ریاست جمهوری ونزوئلا در سال 2019 از سوی واشنگتن نتوانست نیکلاس مادورو را از قدرت برکنار کند و کودتای ناموفق در همان سال به رهبری اعضای سابق نیروهای ویژه ایالات متحده تنها روابط را پیچیده تر کرد. (دولت ایالات متحده دست داشتن در کودتا را رد کرد.) در سال های 2019 و 2020 کاخ سفید با هشدار به دولت ها در مورد خطرات امنیتی و نظارتی تلاش کرد غول فناوری چینی هوآوی را از شبکه های 5G آمریکای لاتین حذف کند اما هیچ انگیزه ای برای انطباق ارائه نکرد هواوی مقرون به صرفه ترین گزینه باقی ماند و کمپین متقاعدسازی شکست خورد.حتی پیروزیهای ظاهری نیز پوچ بوده است اولین دولت ترامپ موفق شد توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی را به توافقنامه ایالات متحده-مکزیک-کانادا تبدیل کند اما اثرات مورد نظر بازگرداندن مشاغل تولیدی به ایالات متحده و کاهش کسری تجاری این کشور با مکزیک به سختی محقق شده است. در سال 2020 دولت مائوریسیو کلاور-کارون یکی از مقامات شورای امنیت ملی را به عنوان اولین رئیس ایالات متحده در بانک توسعه بینآمریکایی سرمایهگذار مهم پروژههای توسعه در آمریکای مرکزی و جنوبی، منصوب کرد هدف کاهش نفوذ چین در این موسسه بود اقدامی طعنه آمیز با توجه به اینکه یک دهه قبل واشنگتن از پکن دعوت کرده بود تا به سرمایه گذاری این بانک کمک کند تا هزینه های عملیاتی ایالات متحده را کاهش دهد. این اقدام نتیجه معکوس داشت: هیئت رئیسه بانک که چین همچنان ناظر آن است پس از اتهامات مربوط به رفتار نامناسب مربوط به یکی از زیردستان کلاور-کارون را برکنار کرد. این گامبیت هیچ کمکی به کاهش جریان سرمایه گذاری چین در سراسر منطقه نکرد.چنین ناکامیهایی ناشی از ترکیب سمی دولت ترامپ از سختگیری ایدئولوژیک، بیکفایتی بوروکراتیک و نزاع بین سازمانی بود زمانی که دولت می توانست در مورد استراتژی آمریکای لاتین به توافق برسد تقریباً همیشه از طریق خواسته های یک جانبه به جای دیپلماسی با کشورهای مربوطه پیش می رفت. ناکامی دولت در درک آژانس رو به رشد آمریکای لاتین توانایی آن برای دنبال کردن سیاست های مستقل از ایالات متحده و علیرغم فشار ایالات متحده منجر به ناشنوایی دیپلماتیک شد. واشنگتن خواستار آن شد که کشورها بدون ارائه هیچ گونه جایگزین اقتصادی یا سیاسی معناداری از چین دور شوند و اساساً از آنها می خواهد که میلیاردها دلار از سرمایه گذاری های حیاتی و مشارکت های استراتژیک را کنار بگذارند و در ازای آن چیزی دریافت نکنند.دولت دوم ترامپ متمرکزتر به نظر می رسد و سیاست منطقه ای خود را بر روی چند اولویت مشخص متمرکز می کند: توقف مهاجرت، وضع تعرفه ها و جلوگیری از قاچاق فنتانیل. این بار همسایگان ایالات متحده اثرات واقعی را تجربه می کنند. نرخ اخراج افزایش یافته است. تعرفه های تنبیهی بر برزیل، کانادا و مکزیک اعمال شده است که الگوهای تجاری تثبیت شده را مختل کرده است دولت همچنین فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی بی سابقه ای را بر مکزیک اعمال کرده است تا تولید مواد افیونی مصنوعی را در داخل مرزهای خود کاهش دهد اما آیا چنین رویکرد غارتگرانه ای هر چند منظم می تواند در همسویی مجدد نیمکره غربی با منافع ایالات متحده موفق شود؟
قدرت انتخاب
برای بسیاری از کشورهای منطقه این استقلال جدید از ایالات متحده نه از ایدئولوژی بلکه از منافع شخصی ناشی می شود برخلاف دهههای گذشته، کشورهای آمریکای لاتین جایگزینهای اقتصادی دارند و منابع پایدار سرمایه، فناوری و بازارهای صادراتی را در چین، اتحادیه اروپا و کشورهای حاشیه خلیج فارس یافتهاند این کثرت گرایی اقتصادی، محاسبات ژئوپلیتیکی آنها را تغییر داده است: روابط اقتصادی و دیپلماتیک متنوع به کاهش خطرات ناشی از ایالات متحده کمک می کند و برخی کشورها را جرأت می بخشد تا با اطمینان بیشتری از ترجیحات ایالات متحده سرپیچی کنند.علیرغم شعارهای کمپین انتخاباتی مبنی بر همسویی با ایالات متحده، رئیس جمهور آزادیخواه آرژانتین خاویر مایلی روابط کاری عالی با چین که دومین شریک تجاری بزرگ کشورش است حفظ کرده است. رئیس جمهور چپ میانه برزیل لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا تلاش کرده است روابط اقتصادی و دیپلماتیک خود را با چین گسترش دهد حتی کانادا نزدیکترین متحد و بزرگترین شریک تجاری ایالات متحده استراتژی پوشش ریسک خود را توسعه داده است علیرغم ادغام عمیق اقتصادی با ایالات متحده از طریق توافقنامه ایالات متحده-مکزیک-کانادا، اتاوا به طور فعال شرکای تجاری خود را متنوع کرده است با امضای توافقنامه با اتحادیه اروپا و پیوستن به توافقنامه جامع و مترقی برای مشارکت ترانس پاسیفیک یک توافق تجارت آزاد با ده کشور دیگر در اقیانوس آرام. زمانی که ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود تهدید کرد که توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی را پاره می کند کانادا با تسریع در این تلاش ها و امتناع از همسویی کامل با سیاست ایالات متحده در برابر چین پاسخ داد و انتقامجوییهای هدفمند اتاوا به تعرفههای اخیر ترامپ بر آلومینیوم و فولاد بیشتر نشان میدهد که اجبار اقتصادی واشنگتن حداقل تا حدی حتی یکپارچهترین و وابستهترین همسایگانش را از خود بیگانه کرده است.تهدید واقعی برای واکنش شدید رویکرد سنگین ترامپ وجود دارد هر چه او تهاجمیتر تلاش کند تا هژمونی ایالات متحده را در نیمکره غربی بازگرداند احتمال اینکه دولتهای منطقه تلاش خود را برای توسعه منابع جایگزین حمایت و سرمایهگذاری مضاعف کنند بیشتر میشود. بنابراین، قلدری ترامپ ممکن است امتیازات کوتاه مدتی را به همراه داشته باشد اما نوع نفوذ بلندمدتی را که او میل دارد تضعیف کند. کشورهای منطقه زمانی روابط خود را با ایالات متحده حفظ می کنند که برای آنها سودمند باشد اما این ظرفیت را توسعه داده اند که زمانی که هژمون قدیمی منطقه ای بیش از حد تهدید کننده می شود به جاهای دیگر روی آورند.سبک رهبری ترامپ ممکن است خود یک مسئولیت باشد رهبران آمریکای لاتین به پوپولیست های خود عادت کرده اند و بنابراین بعید است که تحت تأثیر رفتارهای نمایشی رئیس جمهور ایالات متحده قرار گیرند وقتی این سیاستمداران باتجربه ترامپ را میبینند که تجارت خانوادگی را با امور دولتی مخلوط میکند بستگان خود را در مناصب قدرت منصوب میکند از دفترش برای فرار از مشکلات قانونی استفاده میکند درگیر خودفروشی وحشتناک میشود مخالفانش را تحقیر میکند و انگیزههای اقتدارگرایانه را به نمایش میگذارد، رهبر جهان آزاد را نمیبینند آنها نسخه گریگو از یک کهن الگوی آشنا را میبینند ترامپ در تلاش برای بزرگ کردن دوباره آمریکا از دریچه آمریکای لاتین آن را به طرز وحشتناکی آشنا کرده است.
کنترل جمعیت
هژمونی مجدد ایالات متحده در نیمکره غربی مستلزم چیزی ماندگارتر از ترس است: اقداماتی که مسیرهای روشنی را برای رفاه و امنیت ارائه می دهد مطمئنا ایالات متحده همچنان قدرت مسلط منطقه است و قادر به وارد کردن خسارت قابل توجه است اما در دنیایی که به طور فزاینده ای چند قطبی می شود دیگر نمی توان اولویت آن را بدیهی دانست و در نهایت ایالات متحده نیاز به همکاری با آمریکای لاتین برای مدیریت چالش های فراملی از جمله مهاجرت و قاچاق مواد مخدر دارد که تنها با دیوارها یا اقدام یکجانبه قابل حل نیست. مسیر رو به جلو بازاندیشی اساسی از روابط نیمکره ایالات متحده است واشنگتن باید قوانین، نهادها و طرز فکر خود را اصلاح کند تا شرایطی را برای همکاری دوجانبه سودمند با همسایگان خود ایجاد کند به ویژه به این دلیل که بسیاری از آنها اکنون می توانند از همکاری خودداری کنند. اجبار نمی تواند جایگزین تعامل سیاسی معنادار شود.برای شروع ایالات متحده نباید تلاش کند کشورهای آمریکای لاتین را مجبور به دور شدن از چین کند. آنها با فشار خارجی متقاعد نمی شوند بلکه با چیزی که در وهله اول آنها را به سمت پکن کشانده است: منافع شخصی به این ترتیب ایالات متحده باید به این کشورها کمک کند تا خطرات ناشی از تعمیق وابستگی خود به پکن را شناسایی کنند از جمله اینکه چگونه اقدامات تجاری تهاجمی چین می تواند صنایع محلی را تضعیف کند و چگونه پکن از مشارکت های دیپلماتیک و اقتصادی خود برای اهرم های ژئوپلیتیکی به ویژه علیه منافع ایالات متحده استفاده می کند متقاعد کردن کشورهای آمریکای لاتین که جلوگیری از توسعه قابلیتهای نظامی و دفاعی چین در نیمکره غربی که میتواند پویایی امنیتی منطقه را به چالش بکشد به نفع خودشان است، بسیار مهم است.برای دستیابی به این اهداف واشنگتن می تواند از توسعه مکانیسم های متناسب با نیازهای هر کشور حمایت کند که بتواند سرمایه گذاری ها را برای نگرانی های امنیت ملی بررسی کند. این کشور میتواند اطلاعات مربوط به عملیاتهای اطلاعات نادرست چین و روسیه را به اشتراک بگذارد سیستمهای هشدار اولیه را برای اقدامات تجاری غارتگرانه ایجاد کند پشتیبانی اطلاعاتی و ماهوارهای را برای مبارزه با عملیات ماهیگیری غیرقانونی در آبهای سرزمینی ارائه دهد و کمکهای فنی برای محافظت از بخشهای حیاتی در برابر جاسوسی سایبری ارائه دهد با ارائه ارزش و تخصص ملموس ایالات متحده خود را به عنوان یک شریک مفید برای حفاظت از حاکمیت منطقه ای قرار می دهد.این کار زمان می برد. اکثر کشورهای آمریکای لاتین در حال حاضر پکن را تهدیدی برای اقتصاد سیستمهای دموکراتیک یا امنیت شهروندان خود نمیدانند بلکه بهعنوان منبعی برای سرمایهگذاری، زیرساختها و بازارهای صادراتی که توسط توشههای تاریخی مداخلهگری ایالات متحده تحت فشار قرار نگرفتهاند نمیدانند. شکی نیست که خطوط قرمز واشنگتن فروش سختی خواهند داشت کشورهای منطقه به طور موجهی نسبت به هرگونه تلاش ایالات متحده برای تعیین مرزهای روابط خود با دیگر قدرت ها تردید دارند. اما برخلاف رویکرد اجباری فعلی استراتژی متقاعدسازی مستلزم مشارکت واقعی و ارزیابی ریسک مشترک است. و هدف آن دیکته کردن شرایط نیست بلکه کمک به کشورهای منطقه است که بدانند چگونه روابط کنترل نشده با چین می تواند در نهایت استقلال استراتژیک آنها را تضعیف کند چنین رویکردی مستلزم آن است که ایالات متحده خود را به عنوان یک قدرت منطقه ای متعهد به کمک به همسایگان خود برای حفظ استقلال خود دوباره تصور کند اگر سیاست گذاران ایالات متحده مایل بودند خلاقانه تر فکر کنند حتی ممکن است همکاری با چین را در زمینه های انتخابی مانند توسعه زیرساخت ها یا انعطاف پذیری آب و هوا که برای هر دو کشور و به طور کلی منطقه نگران کننده است در نظر بگیرند.برای چین چنین همکاری ابزاری برای تضمین دسترسی به بازارها و منابع بدون تحریک درگیری خواهد بود. برای ایالات متحده این نشان دهنده تغییر از اجبار واکنشی به رهبری فعال است و کشورهای آمریکای لاتین نه تنها از تنش های رقابت قدرت های بزرگ در امان خواهند ماند بلکه از همکاری قدرت های بزرگ نیز سود خواهند برد اگرچه این رویکرد مستلزم انسجام سیاست و انضباط دیپلماتیک است کیفیت هایی که در واشنگتن ترامپ کم است مسیری بسیار معتبرتر برای تجدید نفوذ ایالات متحده در منطقه ای ارائه می دهد که به راحتی نمی توان آن را به همسویی وادار کرد.