• بیوگرافی

















  • صفحۀ سایت در فیس بوک

  • مطالب پسندیده در فیس بوک

  • paypal

  • موضوع هفته

    مطالب محبوب

    ناتوی اروپایی تر صرف هزینه های دفاعی به تنهایی نمی تواند وابستگی بیش از حد ائتلاف به ایالات متحده را برطرف کند

    ناتوی اروپایی تر

    صرف هزینه های دفاعی به تنهایی نمی تواند وابستگی بیش از حد ائتلاف به ایالات متحده را برطرف کند

    محمد قاسم شایق

    هنگامی که رهبران ناتو در نشستی در واشنگتن در تابستان امسال گرد هم می‌آیند هفتاد و پنجمین سالگرد تولد این اتحاد باید دلیلی برای جشن باشد. ناتو با استقبال از دو عضو جدید فنلاند و سوئد در سال گذشته قوی تر از همیشه است. پس از دهه‌ها انحراف، ائتلاف هدف جدیدی در جلوگیری از تجاوز روسیه پیدا کرده است دلیل وجودی اصلی آن. در نهایت، کشورهای اروپایی در حال افزایش هزینه های دفاعی خود هستند. این روندها در کنار هم آینده روشنی را برای ناتو ترسیم می کنند  اما خطراتی نیز در پیش است.تلاش برای دفع حمله روسیه به اوکراین با لکنت همراه است و پوتین تجدیدنظر طلب همسایگان اروپایی خود را تهدید می کند. اما این مشکل اساسی ناتو نیست. ناتو می داند چگونه روسیه را باز دارد. مشکل اصلی مشکلی که حل مشکلات دیگر را دشوارتر می کند در وابستگی بیش از حد ناتو به ایالات متحده است.برای دهه‌ها ایالات متحده در مرکز ناتو قرار داشته و دفاع اروپا را رهبری و مدیریت می‌کند و گاهاً مدیریت خرد نیز دارد. فرمانده عالی متحدان ناتو همیشه یک آمریکایی است و تضمین امنیت نهایی ناتو بازدارندگی هسته ای ایالات متحده است. هنگامی که اروپا می جنگد به هواپیماهای ایالات متحده و حمل و نقل و اطلاعات نظامی ایالات متحده متکی است. اگر به یک کشور ناتو حمله شود نیروهای آمریکایی رهبری جنگ را بر عهده خواهند گرفت. در روزهای اولیه ناتو زمانی که اروپا پس از جنگ جهانی دوم بازسازی شد ایالات متحده از روی ناچاری این نقش را ایفا کرد. اما واشنگتن عادت کرده بود که این تیراندازی ها را بخواند و رهبران اروپایی تا حد زیادی نقش ثانویه را پذیرفتند. وابستگی اروپا به ایالات متحده به یکی از ویژگی های عملیات ناتو تبدیل شده است نه یک اشکال. اما اکنون با ظهور چین و آغاز یک تغییر نسلی در رهبری در واشنگتن، بعید است که ایالات متحده سطح حمایت را ارائه دهد. که اروپا به آن نیاز دارد. مهم نیست که چه کسی در کاخ سفید نشسته است تعامل ایالات متحده با ناتو تقریباً در سال های آینده ضعیف خواهد شد.اجماع در هر دو سوی اقیانوس اطلس در حال ظهور است که اروپایی‌ها باید مسئولیت امنیت خود را بر عهده بگیرند  نگرشی که از زمانی که دونالد ترامپ رئیس‌جمهور سابق ایالات متحده در فوریه اعلام کرد واشنگتن نباید از متحدان ناتو دفاع کند در اروپا تثبیت شد. پرداخت نکن.» اما بسیاری از رهبران آمریکایی و اروپایی به اشتباه به این نتیجه رسیده‌اند که تنها چیزی که برای جایگزینی سهم ایالات متحده لازم است صرف هزینه‌های بسیار بیشتر برای امنیت است. در واقع حتی اگر همه اعضای اروپایی ناتو به هدف اتحاد برای کمک به دو درصد تولید ناخالص داخلی در بخش دفاعی برسند تلاش‌های آنها وابستگی نظامی اروپا به واشنگتن را به میزان قابل توجهی کاهش نخواهد داد.اروپا فقط مشکل هزینه ندارد. مشکل کنش جمعی دارد. کشورهای اروپایی سیاست دفاعی را یک مسئولیت ملی می دانند. از آنجایی که اکثر کشورها با تهدیدهای مستقیم امنیتی کمی روبرو هستند دولت های آنها به طور کاملا منطقی سرمایه گذاری کمی در دفاع انجام می دهند. با این حال اروپا به عنوان یک کل نیاز به محافظت در برابر تهدید جدی روسیه بدخواه دارد و باید به خطرات امنیتی ناشی از یک حاشیه ناپایدار که از ساحل تا قفقاز جنوبی امتداد دارد رسیدگی کند.با توجه به اینکه ایالات متحده از طریق ناتو چقدر در سیستم دفاعی اروپا درگیر است اگر ایالات متحده عقب نشینی کند، هیچ راه حل سریعی نمی تواند امنیت اروپا را تضمین کند. اما همچنان این امکان برای اروپا وجود دارد که دفاع خود را تقویت کند. کشورهای اروپایی باید تلاش های خود را یکپارچه کنند روندی که دشوار و کند خواهد بود و به هماهنگی بیشتر هم در داخل اتحادیه اروپا و هم بین اتحادیه اروپا و ناتو نیاز دارد. رهبران سیاست باید از نشست آتی ناتو برای معرفی استراتژی جدیدی استفاده کنند راهبردی که تضمین کند اروپا نه تنها تجهیزات و پرسنل بلکه ظرفیت سازمانی مورد نیاز برای ایستادن و مبارزه در هنگام مواجهه با تهدید با یا بدون حمایت را دارد. ایالات متحده. به دور از تضعیف ناتو این فرصتی است برای قوی‌تر کردن ائتلاف و امن‌تر کردن کشورهای اروپایی تا زمانی که ایالات متحده به اروپا زمان لازم برای دگرگونی را بدهد.

    ضمانت دیگری وجود ندارد

    ایالات متحده مدت‌هاست که در مقابل اروپا که ادعای نقش امنیتی بزرگ‌تری دارد ایستاده است. پایان جنگ سرد فرصت هایی را برای ارزیابی مجدد مسیر ناتو و بازسازی اروپا به ارمغان آورد و طرح های بلندپروازانه دفاعی اروپا در داخل اتحادیه تازه تاسیس اتحادیه اروپا در حال پخش بود. در سال 1998 فرانسه و بریتانیا در بیانیه سنت مالو که شامل توافقی برای اتحادیه اروپا برای ایجاد ارتشی متشکل از 60000 سرباز بود به پیشرفتی تاریخی دست یافتند. اما واشنگتن از این طرح خودداری کرد. چند روز پس از اعلام این بیانیه مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه، مواضع جدید ایالات متحده موسوم به “سه Ds” را تشریح کرد هرگونه سیاست دفاعی اتحادیه اروپا نباید دفاع اروپا را از ساختار ناتو جدا کند توانایی های ناتو را تکراری کند، یا علیه کشورهای غیر اتحادیه اروپا تبعیض قائل شود. اعضای ناتو ایالات متحده به صراحت اعلام کرد که نقش اصلی خود را در امنیت اروپا حفظ خواهد کرد و تصمیمش برای حذف اتحادیه اروپا مانع ادغام دفاعی اروپا در دهه های بعدی خواهد شد.مقاومت در برابر تغییر این پویایی در ناتو همچنان در واشنگتن مقر ناتو در بروکسل و بسیاری از پایتخت های اروپایی رایج است. به هر حال، معامله کنونی برای چندین دهه هم به اروپا و هم به ایالات متحده خدمت کرده است. ناتو با محبوس کردن کشورهای اروپایی در یک اتحاد و تضمین حفاظت از آنها، مشکلات امنیتی را که زمانی گریبانگیر این قاره بود حذف کرد و راه را برای یکپارچگی اقتصادی و سیاسی اروپا هموار کرد  یک دستاورد واقعاً خارق‌العاده.در ازای تأمین امنیت اروپا توسط ایالات متحده، پایتخت های اروپایی عمدتاً از اهداف آمریکا در سایر نقاط جهان حمایت می کنند. ارتش ایالات متحده در طول جنگ های افغانستان و حتی عراق و همچنین در تلاش های مشترک اخیر ایالات متحده و اروپا برای تامین امنیت دریای سرخ توانسته است به ائتلاف های داخلی اروپایی تکیه کند. دولت‌های اروپایی با وظیفه‌شناسی تسلیحات آمریکایی می‌خرند و عادت کرده‌اند که در مورد مسائل سیاستی خاردار، مانند کنترل صادرات بر فروش فناوری به چین، امتیاز بدهند. با کاهش نیاز ناتو به سرمایه گذاری سنگین در دفاع کشورهای اروپایی نیز از پاداش سرمایه گذاری بیشتر در برنامه های اجتماعی برخوردار شده اند.سیاست‌گذارانی که در ناتو یا با آن کار می‌کنند به‌طور قابل‌توجهی نسبت به این ائتلاف آن‌گونه که هست علاقه عمیقی دارند و از تغییر وضعیت موجود بیزارند. آنها می خواهند باور کنند که تعهد ایالات متحده به ناتو تغییر نخواهد کرد. بسیاری در اروپا امیدوارند که با برآورده کردن باج‌خواهی‌های ترامپ  با صرف دو درصد تولید ناخالص داخلی برای دفاع و خرید تسلیحات آمریکایی  بتوانند حمایت همیشگی واشنگتن را نیز خریداری کنند. می توان درستی آنها را ثابت کرد اما پایبندی به این رویکرد یک قمار خطرناک است.اگر ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر پیروز شود ناتو در خطر جدی قرار خواهد گرفت. ترامپ ناتو را به‌عنوان یک راکت حفاظتی می‌بیند تا نهادی که به نفع ایالات متحده است. و برخلاف دولت اول او دولت دوم او احتمالاً شامل مقامات بلندپایه‌ای خواهد بود که با بدبینی رئیس‌جمهور شریک هستند. طرح هایی در حال حاضر در اندیشکده های همسو با ترامپ مانند مرکز نوسازی آمریکا و بنیاد هریتیج در جریان است که عقب نشینی قابل توجه ایالات متحده از ناتو از جمله کاهش تعداد کارکنان ناتو و خروج نیروهای آمریکایی از اروپا را نشان می دهد.با این حال صرف نظر از نتیجه انتخابات ایالات متحده ترامپ قبلاً اجماع سنتی دو حزبی را به نفع ناتو شکسته است. اکنون تردیدها در مورد این اتحاد گسترده شده است. جیمی دیمون مدیرعامل گلدمن ساکس در نشست امسال داووس اظهار داشت که ترامپ «در مورد ناتو به نوعی حق داشت». و سیاستمداران جمهوری خواه بر سر تعهدات ایالات متحده برای کمک به دفاع از اروپا اختلاف نظر دارند. میچ مک‌کانل رهبر اقلیت سنا که از نقش امنیتی سنتی‌تر ایالات متحده حمایت می‌کند تلاش کرده است تا سناتورهای جمهوری‌خواه جوان‌تر مانند جاش هاولی و جی دی ونس را برای ارائه کمک‌های نظامی بیشتر به اوکراین جذب کند.حملات ترامپ به ناتو همچنین به نارضایتی عمیق‌تر آمریکا از وابستگی نظامی اروپا منجر می‌شود که نشان‌دهنده کاهش پیوستگی دوران جنگ سرد به امنیت اروپا است. وقتی آمریکایی‌ها به اروپا سفر می‌کنند زیرساخت‌های پیچیده و شهروندانی را می‌بینند که از استانداردهای بالای زندگی و شبکه‌های ایمنی اجتماعی قوی برخوردار هستند و نمی‌توانند بفهمند چرا دلارهای مالیاتی و سربازانشان برای دفاع از قاره‌ای که کل جمعیت آن بسیار بیشتر از جمعیت آن است لازم است. ایالات متحده. تحقیر دوحزبی از هزینه های دفاعی کم متحدان ناتو نیز وجهه ائتلاف را خدشه دار کرده است. و حتی زمانی که ارتش‌های اروپایی در کنار ارتش ایالات متحده می‌جنگند کمک‌های نسبتاً ناچیز آن‌ها باعث تمجید کمی از آنها می‌شود. سربازان آمریکایی به شوخی گفتند که مخفف عملیات آیساف ناتو در افغانستان است. اکثر سیاست گذاران در واشنگتن امروز حرفه خود را در دنیای پس از 11 سپتامبر که در آن درگیری در اروپا کمتر مرتبط به نظر می رسد ایجاد کرده اند. از آنجایی که متحدان اروپایی از نظر نظامی چیزهای کمی را به میز مذاکره آوردند درگیر کردن آنها در مورد مسائلی مانند امنیت در خاورمیانه به تمرینی برای بررسی جعبه تبدیل شد که به نام تحقیرآمیز “مدیریت اتحاد” نامیده می شود. به عنوان مثال پرزیدنت باراک اوباما با وظیفه‌شناسی اقدامات دیپلماتیک را انجام داد اما اروپایی‌ها عموماً او را بی‌علاقه به امور اروپا می‌دانستند. حتی پرزیدنت جو بایدن که دوران عضویتش در کمیته روابط خارجی سنا در دوران جنگ سرد آغاز شد و وابستگی عمیقی به ناتو دارد به نظر می‌رسید که در اولین سال ریاست‌جمهوری خود با اروپا به عنوان یک فکر بعدی برخورد می‌کرد. دولت او به سختی با اروپا در مورد خروج ایالات متحده از افغانستان هماهنگی کرد و قرارداد زیردریایی AUKUS را با استرالیا و بریتانیا بدون در نظر گرفتن پیامدهای روابط ایالات متحده با فرانسه امضا کرد، زیرا زمانی که این قرارداد جایگزین توافقنامه زیردریایی خود با استرالیا شد، احساس کوری کرد. جنگ در اوکراین توجه ایالات متحده را دوباره به اروپا جلب کرد اما این توجه در حال کاهش است.مهمتر از همه ایالات متحده دیگر نمی تواند تضمین کند که ارتشش قادر به دفاع از اروپا خواهد بود. طراحان پنتاگون بر روی یک درگیری احتمالی با چین تمرکز لیزری دارند و در صورت وقوع چنین جنگی ایالات متحده بدون شک قابلیت‌های کلیدی خود مانند سیستم‌های دفاع هوایی و هواپیماهای طراحی‌شده برای حمل و نقل و سوخت‌گیری را در اقیانوس هند-آرام مستقر خواهد کرد. وابستگی اروپا به صنایع دفاعی بیش از حد ایالات متحده یک آسیب پذیری بزرگ خواهد بود زیرا تولید ایالات متحده تامین مجدد مهمات و تجهیزات جایگزین برای نیروهای ایالات متحده در نبرد فعال را در اولویت قرار می دهد. اگر ایالات متحده درگیر خصومت با چین باشد روسیه تجدیدنظرطلب نیز می تواند از این فرصت برای به چالش کشیدن جناح شرقی ناتو استفاده کند. کشورهای اروپایی که از ابزار دفاع از خود محروم می شوند ممکن است در موقعیتی قرار گیرند که اکنون اوکراین در آن قرار دارد و تلاش های جنگی آنها به دلیل کمبود منابع ایالات متحده تضعیف شده است. اینکه ناتو از قبل دیوانه‌وار برای این سناریو برنامه‌ریزی نمی‌کند و کشورهای اروپایی تولید را افزایش نمی‌دهند و برای پر کردن سیستم‌هایی که می‌توانند به اقیانوس هند و اقیانوس آرام ارسال شوند آماده نمی‌شوند نشان می‌دهد که هر دو در وضعیت انکار قرار دارند که در لیست اولویت‌های واشنگتن قرار دارند.

    زمان ادغام

    اتحادیه اروپا و بریتانیا با هم نیروی نظامی دارند که تقریباً دو میلیون نیرو دارد. اما این یک نیروی پوتمکین است آمادگی و توانایی‌های آن در کشورهای مختلف متفاوت است اما عموماً کم است و ارتش‌های ملی مجزا نمی‌توانند بدون هدایت و حمایت مادی ایالات متحده در یک نیروی رزمی متحد متحد شوند. اگر قرار است اروپا واقعاً مسئولیت امنیت خود را بپذیرد باید تلاش های دفاعی خود را یکپارچه کند.این وظیفه مشترک ناتو و اتحادیه اروپاست. ناتو به عنوان فرماندهی جنگی اروپا مسئول برنامه‌ریزی نظامی و نبرد جنگی و همچنین ایجاد یک انجمن سیاسی-نظامی برای اروپا برای هماهنگی با ایالات متحده، کانادا و ترکیه ادامه خواهد داد. برنامه ریزان ناتو باید طرحی را تهیه کنند که نشان دهد چگونه نیروهای اروپایی می توانند توانایی هایی را که برای کاهش وابستگی خود به ایالات متحده نیاز دارند به دست آورند.در همین حال اتحادیه اروپا باید به عنوان بازوی سرمایه گذاری و تدارکات ناتو عمل کند و از توانایی خود برای بسیج منابع به نمایندگی از اروپا استفاده کند. در جایی که ناتو استانداردها و اهداف تدارکاتی را تعیین می کند اتحادیه اروپا منابع را فراهم می کند. اتحادیه اروپا باید بودجه دفاعی خود را که با ترکیبی از استقراض مشترک اتحادیه اروپا مشارکت کشورهای عضو یا افزایش منابع درآمدی از طریق تعرفه‌ها، مالیات پاناروپایی یا ابزارهای دیگر تامین می‌شود، تهیه کند. کشورهای عضو همچنان مسئول توسعه نیروهای نظامی خود خواهند بود اما اتحادیه اروپا می تواند در تهیه ناوگان هواپیماهای گران قیمت یا ایجاد انبار مشترک مهمات پیشگام شود. اتحادیه اروپا همچنین می‌تواند تلاش‌های بوروکراسی ملی را برای تقویت پایگاه صنعتی دفاعی نوپای اروپا یکپارچه کند. این کارکردهای ناتو را تکرار نمی کند زیرا ناتو هرگز اعضای اروپایی را به این شکل گرد هم نیاورده است. تحلیلگران دفاعی اروپا شکاک اغلب پیشنهادات برای ادغام دفاع اروپا را به عنوان تلاش های احمقانه برای ایجاد ارتش اروپایی رد می کنند. اما این ارزیابی نحوه عملکرد یکپارچگی اروپا را اشتباه تفسیر می کند. مرحله اول به مشکلات و شکاف های ملموس مانند جبران کمبود مهمات که نیازمند سرمایه گذاری های قابل توجه اما مستقیم است می پردازد. فقط بعداً مسائل مربوط به یکپارچگی دفاعی که مستلزم اصلاحات ساختاری است  مانند اینکه آیا اروپا به بازدارندگی هسته‌ای خودش نیاز دارد و اگر پاسخ مثبت است چه کسی آن را کنترل می‌کند  روی میز گذاشته خواهد شد.برخی از تحلیلگران نگرانند که گسترش نقش امنیتی اتحادیه اروپا منجر به واکنش پوپولیستی شود. اما نظرسنجی ها به طور مداوم نشان می دهد که دفاع یکپارچه تر اروپایی در بین اروپایی ها محبوبیت زیادی دارد. یک نظرسنجی پاناروپایی اخیر توسط Bertelsmann Stiftung یک موسسه تحقیقاتی آلمانی نشان داد که 87 درصد از اروپایی ها از سیاست دفاعی مشترک اتحادیه اروپا حمایت می کنند. محققان دریافته‌اند که این حمایت قوی در طول زمان به‌طور قابل‌توجهی پایدار بوده است و هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنند با یادگیری جزئیات طرح‌های ادغام دفاعی اروپا، نگرش مردم تغییر خواهد کرد. مطالعه دیگری که در پنج کشور اروپایی توسط محققان دانشگاه آمستردام انجام شد نشان داد که شهروندان اتحادیه اروپا از ایده‌های بزرگ در مورد دفاع اروپا از جمله آن‌هایی که مسئولیت‌های مخارج نظامی و حتی اعزام نیرو از دولت‌های ملی به اتحادیه اروپا را منتقل می‌کنند نسبت به پروژه‌های کمتر جاه‌طلبانه طرفداری می‌کنند. .بنابراین سیاستمداران اروپایی از یک محیط عمومی برای پیشبرد سیاست‌های دگرگون‌کننده برخوردارند. برخی از آنها این فرصت را به رسمیت می شناسند پیش از انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا در ژوئن رهبران حزب راست میانه مردم اروپا بزرگترین حزب در پارلمان اروپا و حزبی که اورسولا فون در لاین رئیس کمیسیون اروپا به آن تعلق دارد خواستار شدند. بودجه دفاعی اختصاصی اتحادیه اروپا 0.5 درصد از کل تولید ناخالص داخلی این بلوک علاوه بر هزینه های دفاع ملی.بوروکراسی کشورهای اروپایی نه مردم آنها بزرگترین چالش را نشان می دهد. امروزه 30 وزارت دفاع اروپا هر کدام منافع بوروکراتیک و صنعتی خود را به ناتو می آورند. این وزارتخانه ها با اعمال الزامات خاص که اغلب به نفع شرکت های دفاع ملی است در خرید تسلیحات به ناکارآمدی تکان دهنده اروپا در دفاع کمک می کنند. در عمل برای هر کشور منطقی نیست که فرآیندهای خاص خود را داشته باشد. اکثر نیروهای دفاعی اروپا به طور واقع بینانه تنها زمانی مورد استفاده قرار می گیرند که اعضای ناتو به طور دسته جمعی عمل کنند. با این حال کشورهای اروپایی انبوهی از تجهیزات را در اختیار دارند که استقرار و جنگ با یکدیگر را برای نظامیانشان دشوار می کند. به عنوان مثال پس از تهاجم روسیه، جمهوری چک و اسلواکی هر دو خودروهای زرهی را از سوئد خریداری کردند تا جایگزین سیستم های قدیمی شوروی که به اوکراین فرستاده بودند. اما آنها در نهایت وسایل نقلیه خود را با اسلحه های کالیبر متفاوت تجهیز کردند. بنابراین سیستم‌های جدید کاملاً قابل تعویض نیستند  مشکلی که اگر دو کشور برای هماهنگی خرید خود انتخاب می‌کردند به راحتی می‌توان از آن اجتناب کرد.

    ساعت در حال تیک تیک است

    اتحادیه اروپا قبلاً توانسته است بخش های دولتی مستقر و محافظت شده را ادغام کند. موفقیت هایی مانند سیاست مشترک کشاورزی آن گواه این مفهوم است. امروز، کار آن در بخش دفاعی در حال انجام است. فون در لاین که امسال برای دومین دوره پنج ساله به عنوان رئیس کمیسیون اروپا نامزد می شود پیشنهاد ایجاد یک پست جدید اتحادیه اروپا به نام کمیسر دفاع را ارائه کرده است که مجموعه رو به گسترش ابتکارات دفاعی اتحادیه اروپا را مدیریت می کند و اتحادیه اروپا را هم به عضویت نمایندگی می کند. ایالت ها و به اشخاص ثالث اتحادیه اروپا همچنین دارای یک استراتژی صنعتی دفاعی جدید است که کشورهای عضو را تشویق می‌کند تا سیستم‌های دفاعی مشابهی را خریداری کنند  برای حل مشکل قابلیت همکاری اما تلاش‌های آن برای موفقیت به پول نیاز دارد. استونی طرحی را برای ایجاد یک صندوق 100 میلیارد یورویی برای کمک نظامی به اوکراین و سرمایه‌گذاری دفاعی اتحادیه اروپا پیشنهاد کرده است که نه تنها به عنوان نقطه شروعی برای حمایت بیشتر اروپا از کیف بلکه برای گسترش فعالیت‌های دفاعی خود اتحادیه اروپا عمل می‌کند.منابع مناسب به اتحادیه اروپا این امکان را می دهد که مهمات تهیه و ذخیره کند و ناوگان هواپیماهای جدید خریداری کند همه اینها بدون نیاز به تغییر رسمی معاهده لیسبون که اساسا به عنوان قانون اساسی اتحادیه عمل می کند. کشورهای اروپایی ناتو که عضو اتحادیه اروپا نیستند مانند نروژ و بریتانیا نیز می توانند در تلاش های اتحادیه اروپا گنجانده شوند. نروژ با کمک به بودجه اتحادیه اروپا از برخی جهات قبلاً به عنوان یک عضو عملی رفتار می شود. بریتانیا بخش مهمی از پایگاه صنعتی دفاعی اروپا است و نیروهای نظامی آن مرکز امنیت اروپا هستند. حزب کارگر که در انتخابات بعدی بریتانیا مورد علاقه است قصد خود را برای تقویت روابط دفاعی با اتحادیه اروپا نشان داده است. همکاری صنعتی دفاعی همچنین می‌تواند به ترغیب ترکیه برای جلوگیری از ممانعت از تعامل اتحادیه اروپا و ناتو به دلیل اختلاف طولانی مدتش با قبرس (یکی از اعضای اتحادیه اروپا) کمک کند که برای سال‌ها حتی هماهنگی اولیه بین این دو نهاد را با مشکل مواجه کرده است.ادغام به معنای جایگزینی نیروهای دفاع ملی با یک ارتش واحد اروپایی نیست. به عنوان مثال فرانسه و لهستان ارتش های خود را حفظ خواهند کرد اما این ارتش ها باید بتوانند به طور یکپارچه با هم عمل کنند و از نیروها و تجهیزات با بودجه اتحادیه اروپا استفاده کنند.با این حال اروپا ممکن است زمان لازم برای ادغام تدریجی را نداشته باشد. خروج ناگهانی نیروهای ایالات متحده از ناتو ممکن است اروپا را مجبور به انجام اقدامات چشمگیر کند اما همچنین می تواند قاره را از نظر نظامی در معرض دید قرار دهد اگر این اتفاق قبل از ایجاد ظرفیت اروپا برای تضمین امنیت خود رخ دهد. این شوک می تواند قاره را به آشوب بکشاند. اروپا را وادار می کند تا فوراً با سخت ترین جنبه های ادغام روبرو شود. به عنوان مثال در مورد یک بازدارنده هسته‌ای برخی از کشورهای اروپایی ممکن است عجله کنند تا ذخایر خود را بسازند یا با روسیه معاملات دوجانبه انجام دهند که شکاف عمیقی در اتحادیه اروپا ایجاد کند و گسترش گسترده‌تر سلاح‌های هسته‌ای را ممکن کند.بهترین گزینه این است که رهبران ناتو در تابستان امسال در واشنگتن برای نقش اروپایی بیشتر تلاش کنند. ایالات متحده باید از نفوذ خود برای حمایت از یکپارچگی اروپایی استفاده کند و باید از انواع تلاش های دفاعی اتحادیه اروپا که واشنگتن به طور تاریخی با آنها مخالفت کرده است حمایت کند. یک اروپای قوی تر و کمتر وابسته ایالات متحده را به عنوان یک شریک واقعی ملاقات می کند و به واشنگتن دلیل جدیدی برای تعهد به این رابطه می دهد. به هر حال ناتو به عنوان اتحاد بین دو قدرت نظامی ارزشمندتر از تیمی است که تنها توسط یک قدرت رهبری می شود.




    بازدید ها:

    درج یک دیدگاه

    
    <