• بیوگرافی

















  • صفحۀ سایت در فیس بوک

  • مطالب پسندیده در فیس بوک

  • paypal

  • موضوع هفته

    مطالب محبوب

    ناتو بدون آمریکا چگونه اروپا می تواند اتحادی را که برای کنترل ایالات متحده طراحی شده است اداره کند

    ناتو بدون آمریکا

    چگونه اروپا می تواند اتحادی را که برای کنترل ایالات متحده طراحی شده است اداره کند

    محمد قاسم شایق

    سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در طول تاریخ 76 ساله خود با سهم خود از بحران مواجه بوده است اما هیچ یک به اندازه آنچه امروز با آن مواجه است نبوده است از زمان بازگشت به قدرت دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده، دو اصل اساسی تعهدات دفاعی جمعی ائتلاف را زیر سوال برده است: اینکه درک مشترکی از تهدیدات علیه اعضای ناتو وجود دارد و اینکه امنیت بین همه آن اعضا تقسیم ناپذیر است ایالات متحده در ماه فوریه زمانی که با قطعنامه سازمان ملل در محکومیت تهاجم روسیه به اوکراین مخالفت کرد در کنار روسیه و علیه سایر اعضای ناتو قرار گرفت. علاوه بر این ترامپ مکرراً با اعلام اینکه ایالات متحده از متحدانی که «پرداخت نمی‌کنند»  با وجود اینکه تقریباً همه اعضای ناتو هزینه‌های دفاعی خود را از سال 2014 به‌طور چشمگیری افزایش داده‌اند دفاع نخواهد کرد مفاد دفاع جمعی ناتو را زیر سؤال برده است.با توجه به کم توجهی ترامپ به ائتلاف و تعهد دفاع جمعی آن، تعجبی ندارد که دولت او تصمیم به خروج از ناتو بگیرد در اواخر سال 2023 کنگره قانونی را تصویب کرد که رئیس جمهور را از انجام این کار بدون موافقت کنگره منع می کرد  لایحه ای که از قضا توسط سناتور وقت مارکو روبیو که اکنون وزیر امور خارجه ترامپ است حمایت می کرد. اما اگر دولت تصمیم بگیرد که قانون را زیر پا بگذارد بعید است که دیوان عالی کاری برای جلوگیری از آن انجام دهد. دادگاه از لحاظ تاریخی مسائل مربوط به امور خارجی را به قوه مجریه موکول کرده است و می تواند تشخیص دهد که این قانون به خودی خود مغایر با قانون اساسی است.حتی اگر از ائتلاف خارج نشود ترامپ قبلاً به طور جدی آن را تضعیف کرده است. ماده 5 ناتو در مورد دفاع دسته جمعی  که می گوید حمله به هر یک از اعضای ائتلاف حمله به همه تلقی می شود اعتبار خود را کمتر از معاهده رسمی ناشی می کند تا از این باور در بین اعضا که همه آنها آماده دفاع از یکدیگر هستند در عمل این بدان معناست که ایالات متحده با ارتش عظیم خود برای محافظت از هر متحد ناتو که مورد حمله قرار می گیرد گام بر می دارد. سخنان و اقدامات ترامپ از زمان بازنشستگی از جمله تهدیدهای مستقیم او علیه کانادا و گرینلند که هر دو بخشی از ناتو هستند – این فرضیات را از بین برده است. همانطور که فردریش مرتز صدراعظم آینده آلمان در ماه فوریه گفت مشخص نیست که آیا تا چند ماه دیگر “ما همچنان درباره ناتو به شکل فعلی آن صحبت خواهیم کرد.”آیا ناتو می تواند بدون ایالات متحده که در طول تاریخ اتحاد هم عضو اصلی و هم تامین کننده اصلی امنیت آن بوده دوام بیاورد؟ از نظر تئوری بله: اگر دولت ترامپ از ناتو خارج شود این معاهده برای 31 عضو دیگر به قوت خود باقی خواهد ماند با این حال عملاً جایگزینی نقش ایالات متحده در این ائتلاف به ویژه در یک دوره زمانی کوتاه دشوار خواهد بود. با توجه به تغییرات اساسی در سیاست خارجی ایالات متحده در دوران ترامپ مبرم‌ترین گام بعدی برای بقیه اعضای ناتو این است که آینده‌ای بدون ایالات متحده را متصور شوند و بدون توجه به این موضوع ائتلاف را برای موفقیت در موقعیت قرار دهند برای انجام این کار سایر اعضا باید پول بیشتری پیدا کنند زمان بیشتری بخرند و تا حدودی از ادامه همکاری ایالات متحده اطمینان حاصل کنند. رهبران اروپا تا حدی با معافیت هزینه‌های دفاعی از محدودیت‌های بودجه بودجه بیشتری را آزاد کرده‌اند اکنون آنها باید بر روی آن نوع از قابلیت های نظامی حیاتی سرمایه گذاری کنند که مدت هاست توسط ایالات متحده ارائه شده است آنها همچنین باید بخش عمده ای از نیروهای لازم برای دفاع از خود را تامین کنند  و این کار را در عرض چند سال و نه چند دهه انجام دهند.

    از رهبر پیروی کنید

    ناتو شبیه هیچ ائتلاف نظامی دیگری نیست این کشور دارای مقر سیاسی و نظامی، ساختار فرماندهی یکپارچه، بودجه مشترک و برنامه ریزی، آموزش، تمرین و عملیات دفاعی مشترک است اگرچه این مسئولیت‌ها بین اعضا تقسیم می‌شود اما ایالات متحده نقشی محوری در هر یک ایفا می‌کند این نه تنها بزرگترین و مهم ترین مشارکت کننده نظامی اتحاد است. همچنین مدت‌ها اصرار داشت که سایر اعضا موافقت کنند که قابلیت‌های دفاعی خود را در این ساختار تحت رهبری ایالات متحده یکپارچه کنند، بنابراین تضمین می‌کند که واشنگتن به کارگیری آنها در عملیات‌های نظامی بزرگ را کنترل می‌کند.ناتو اینگونه شروع نکرد. ایالات متحده تنها با اصرار شدید شرکای اروپایی خود که از توسعه طلبی شوروی پس از جنگ جهانی دوم می ترسیدند در آوریل 1949 با امضای پیمان آتلانتیک شمالی موافقت کرد در ابتدا به عنوان یک معاهده امنیت جمعی تصور شد نه یک اتحاد یا سازمان ثابت این امر پس از تهاجم کره شمالی به کره جنوبی در سال 1950 تغییر کرد این حمله هشداری بود مبنی بر اینکه اتحاد جماهیر شوروی می تواند ناتو را بدون اخطار کم یا بدون هشدار مورد حمله قرار دهد. سیاستگذاران ایالات متحده دریافتند که بازدارندگی و دفاع مؤثر بیش از یک تعهد کتبی نیاز دارد بلکه به ویژه به نیروهای ثابت تحت یک فرماندهی مشترک و یک بدنه سیاسی نیاز دارد که بتواند در صورت حمله غافلگیرانه آنها را به سرعت بسیج کند  اینگونه بود که پیمان آتلانتیک شمالی به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی تبدیل شد کشورهای عضو نمایندگان دائمی را برای شورای آتلانتیک شمالی هیئت حاکمه سازمان جدید منصوب کردند و با ایجاد یک ساختار فرماندهی نظامی یکپارچه به ریاست یک فرمانده عالی موافقت کردند. (اولین فردی که در اوایل سال 1951 به آن سمت منصوب شد ژنرال ایالات متحده و رئیس جمهور آینده ایالات متحده دوایت دی. آیزنهاور بود.) از آن زمان ناتو دفاع جمعی را از طریق این فرآیند یکپارچه سازماندهی کرده است که به هر یک از اعضا انواع قابلیت هایی را که برای تهیه و استقرار آنها نیاز دارند اختصاص می دهد. اگرچه اعضا مسئول پرداخت هزینه و حضور نیروهای مسلح خود هستند فرماندهی مشترک برای عملیات ناتو برنامه ریزی، آموزش و در صورت لزوم فرماندهی می کند. برنامه ریزی و عملیات دفاعی یکپارچه کشورهای ناتو را برای بیش از هفت دهه هدایت کرده است اما این رویکرد تنها به این دلیل مؤثر بوده است که ایالات متحده نقش مسلط و متحد کننده را ایفا کرده است. افسران ارتش ایالات متحده همیشه پست های کلیدی ساختار فرماندهی ناتو را اشغال کرده اند از جمله با انتساب به رئیس فرماندهی اروپایی ایالات متحده به عنوان فرمانده عالی ناتو. نیروهای زمینی، دریایی و هوایی ایالات متحده بسیاری از وظایف نظامی حیاتی اتحاد را انجام می دهند. ارتش ایالات متحده همچنین اجزای اصلی شبکه دفاع هوایی یکپارچه خود را که از آسمان اروپا محافظت می کند تامین می کند. شبکه های ارتباطی آن و قابلیت های اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی آن. مهمتر از همه تسلیحات هسته ای ایالات متحده از جمله آنهایی که در اروپا مستقر هستند و با نیروهای متحد مشترک هستند عامل بازدارندگی نهایی ناتو را تشکیل می دهند.در ازای ارائه این چتر امنیتی آهنین ایالات متحده از شرکای ناتو خواست که نیروهای مسلح خود را به طور کامل در این ساختار تحت رهبری ایالات متحده ادغام کنند. اکثر آنها از انجام این کار خوشحال بودند زیرا آنها ادغام را نوعی اطمینان از اینکه ایالات متحده از آنها دفاع خواهد کردمی دیدند. اما برخی مردد بودند به ویژه فرانسه شارل دوگل که کاملاً اعتماد نداشت که واشنگتن همیشه در منافع امنیتی پاریس سهیم باشد. در نهایت فرانسه نه تنها تسلیحات هسته‌ای خود را توسعه داد بلکه در سال 1966 ساختار فرماندهی ناتو را ترک کرد اگرچه این کشور عضو ناتو باقی ماند.اگرچه فرانسه در تمایل خود برای استقلال منحصر به فرد بود اما به سختی تنها کشور اروپایی بود که به دنبال خودمختاری بیشتر برای نیروهای مسلح خود بود. در طول دهه 1970 زمانی که اختلافات بر سر جنگ آمریکا در ویتنام در داخل ناتو پدیدار شد برخی از اعضای اروپایی نگران بودند که ممکن است به جنگی کشیده شوند که فکر نمی کردند بر امنیت آنها تأثیر بگذارد. در اوایل دهه 1980 موضع تقابل‌آمیز رونالد ریگان رئیس‌جمهور ایالات متحده در برابر اتحاد جماهیر شوروی، نگرانی‌های فزاینده‌ای را ایجاد کرد که اروپا ممکن است به دلیل اختلافات بین مسکو و واشنگتن به یک کشور سیگاری تبدیل شود ویرانی را به دنبال داشت و برخی از کشورهای اروپایی به شدت از اولویت های معاصر ایالات متحده از جمله جنگ در عراق فاصله گرفتند. پس از جنگ سرد اتحادیه اروپا نقش کلیدی در کمک به اعضای اروپایی ناتو برای افزایش استقلال دفاعی و امنیتی خود ایفا کرد و کشورهای اتحادیه اروپا سیاست خارجی و امنیتی مشترکی را دنبال کردند که بعد دفاعی رو به رشدی نیز داشت. معاهده 2009 لیسبون یک تعهد دفاعی متقابل را نیز تشریح کرد اگرچه به رسمیت شناخته شد که برای اعضای ناتو تعهد امنیت جمعی این ائتلاف در اولویت باقی خواهد ماند.در تئوری ایالات متحده نیاز اروپا به ایفای نقش بیشتر در امنیت خود را پذیرفت. به هر حال اجازه دادن به خودمختاری بیشتر اروپا می‌تواند منجر به تقسیم برابر بیشتر بار دفاعی شود هدفی که هر دولت ایالات متحده از زمان تأسیس ائتلاف داشته است. اما در عمل واشنگتن اصرار داشت که اروپا کاری انجام ندهد که نقش پیشرو ایالات متحده در ناتو یا موقعیت برتر این ائتلاف در امنیت غرب را تضعیف کند. کمک‌های بیشتر اروپا به دفاع مشترک خوب بود  در واقع تشویق شد  اما اینها باید در حمایت از ناتو باشد و نه هر شرکت مستقل. در سال 1998 مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه ایالات متحده هشدار داد که ایالات متحده در مورد هر گونه تلاش دفاعی اروپا از منظر آنچه که به عنوان “سه D” شناخته می شود قضاوت خواهد کرد: هیچ گونه کاهشی در نقش ناتو، هیچ تکراری در تلاش های دفاعی آن وجود نخواهد داشت، و هیچ تبعیضی از سوی اتحادیه اروپا علیه اعضای غیر اتحادیه اروپا در دفاع از ناتو وجود نخواهد داشت. به این ترتیب هر گونه پیشنهاد شرکای اروپایی ایالات متحده مبنی بر ایجاد مقرهای جداگانه نیروهای مسلح خودمختار یا سایر اشکال استقلال به طور خلاصه توسط واشنگتن رد شد و آن را با اولویت ناتو ناسازگار دانست.

    همه برای یکی

    ایالات متحده پس از چندین دهه اصرار بر مرکزیت خود در ناتو اکنون نشان داده است که دیگر نمی خواهد این ائتلاف را رهبری کند در اولین حضور خود در مقابل ناتو در اواسط فوریه پیت هگزت وزیر دفاع ایالات متحده این موضوع را به وضوح بیان کرد: «واقعیت‌های استراتژیک شدید مانع از تمرکز ایالات متحده آمریکا بر امنیت اروپا می‌شود اما هگزت به غیر از درخواست از کشورهای اروپایی برای هزینه بیشتر برای دفاع  به آنها پیشنهاد کرد که بودجه خود را به طور چشمگیری به پنج درصد تولید ناخالص داخلی افزایش دهند  به این موضوع که چگونه اروپا ممکن است مالکیت سازمانی را که برای تضمین تسلط و کنترل ایالات متحده در طول دهه ها ساخته و تداوم یافته بود نگیرد.اکنون پاسخ به این سوال باید اولویت اصلی سایر اعضای ناتو و هدف اصلی رهبری غیرنظامی و نظامی این اتحاد باشد. طرح‌های دفاعی منطقه‌ای جدید ناتو که از زمان تهاجم تمام‌مقیاس روسیه به اوکراین طراحی شده است چارچوبی را برای انجام این کار فراهم می‌کند. این طرح‌ها الزامات نیروی خاصی را که ناتو برای دفاع از جناح‌های شمالی، شرقی و جنوبی خود در اروپا به آن نیاز دارد مشخص می‌کند. اگر کشورهای اروپایی و کانادا متعهد شوند که بیشتر اگر نه همه این الزامات نیرو را طی چند سال آینده برآورده کنند منجر به وضعیت دفاعی خواهد شد که بسیار کمتر از آنچه اکنون به ایالات متحده متکی است.اروپایی شدن ناتو به سه چیز نیاز دارد که در حال حاضر کمبود دارند: پول، زمان و همکاری ایالات متحده. به گفته مارک روته دبیر کل ناتو هزینه انجام این تغییر اساسی مستلزم افزایش قابل توجهی در هزینه‌های دفاعی اروپا خواهد بود  به گفته مارک روته، دبیر کل ناتو با تخصیص اعضای «بیش از سه درصد» از تولید ناخالص داخلی خود به دفاع. با این حال حتی با وجود منابع کافی سال‌ها اگر نگویند یک دهه نیاز است تا توانمندی‌های لازم، آموزش و تجهیز نیروها و اعزام آن‌ها به میدان انجام شود. به همین دلیل اروپا به همکاری فعال واشنگتن در انتقال مسئولیت از ایالات متحده به سایر اعضای ناتو نیاز دارد. در برخی از حوزه‌ها  به ویژه سلاح‌های هسته‌ای  مشخص نیست که کسی از یک انتقال عمده سود ببرد.خوشبختانه به نظر می رسد رهبران اروپایی چالشی که با آن روبرو هستند را درک کرده و شروع به اقدام بر این اساس کرده اند در نشست سران اتحادیه اروپا در اوایل ماه مارس رهبران اروپایی موافقت کردند که 150 میلیارد یورو (162 میلیارد دلار) برای تولید دفاعی وام بگیرند و هزینه‌های دفاعی را از قوانین بودجه‌ای که مخارج سالانه اعضای اتحادیه اروپا را محدود می‌کند معاف کنند و به طور بالقوه 650 میلیارد یورو (701 میلیارد دلار) دیگر برای دفاع در ده سال آینده اضافه کنند. به طور قابل توجهی آلمان که علیرغم اینکه بزرگترین اقتصاد اروپا است مدت هاست هزینه نسبتا کمی برای دفاع هزینه کرده است تغییر عمده ای در قوانین هزینه های خود ایجاد کرده است. در ماه مارس پارلمان این کشور موافقت کرد که هزینه‌های دفاعی، تأمین مالی سرویس‌های اطلاعاتی و کمک به اوکراین را از محدودیت‌های شدید بودجه‌ای این کشور معاف کند اقدامی که می‌تواند تا چند سال آینده تا 400 میلیارد یورو (432 میلیارد دلار) به هزینه‌های دفاعی این کشور اضافه کند. بسیاری از دولت های دیگر نیز از این روند پیروی می کنند. این منابع دفاعی اضافی باید برای تکمیل الزامات نیروی ناتو استفاده شود حداقل کشورهای عضو اروپایی باید متعهد شوند که 75 تا 80 درصد از نیروهای لازم برای اجرای طرح‌های دفاعی منطقه‌ای اتحاد را تا اوایل دهه 2030 فراهم کنند  و در بلندمدت تقریباً همه این نیروها را تأمین کنند. این شامل توسعه قابلیت‌های حیاتی  از جمله ارتباطات ماهواره‌ای و دفاع هوایی و موشکی پیشرفته  برای انجام عملیات‌های جنگی با شدت بالا و پایدار خواهد بود. رهبران اروپایی همچنین باید در استخدام، آموزش و تمرین نیروهای نظامی خود دوچندان شوند.با این حال حتی با پول و زمان کافی موفقیت این انتقال به حمایت فعال واشنگتن نیاز دارد. اگر ایالات متحده ناتو را ترک کند و از اروپا به شکلی سریع و ناهماهنگ خارج شود ساختار یکپارچه ای که در طول دهه ها ساخته شده است احتمالاً فرو می ریزد. کشورهای اروپایی صرفاً منابع نظامی و فناوری برای جایگزینی فوری آنچه توسط ایالات متحده عرضه شده است را ندارند دقیقاً به این دلیل که واشنگتن برای چندین دهه به آنها روشن کرده بود که ایجاد چنین ظرفیت‌هایی تکراری و بیهوده است در برخی از زمینه‌ها مانند سلاح‌های هسته‌ای ایالات متحده ممکن است حتی ترجیح دهد درگیر با ناتو بماند اگر جایگزین بیشتر کشورهای اروپایی باشد که توانایی‌های هسته‌ای خود را ایجاد کنند.اروپا دیگر به تعهد واشنگتن به امنیت در این قاره اعتماد ندارد سقوط اعتمادی که قبلاً تردیدهای گسترده ای را در مورد آینده ناتو ایجاد کرده است اما هنوز راهی به جلو وجود دارد که بهترین چیزهایی را که ائتلاف مدت‌ها ارائه کرده حفظ می‌کند: دفاعی قوی که بتواند هر تهدیدی را برای امنیت خود شکست دهد. اروپا در حال حاضر مجبور به تامین مالی و تامین بسیاری از این عوامل بازدارنده است بدون احتساب ایالات متحده 31 عضو دیگر ناتو دارای جمعیتی بیش از 600 میلیون نفر و همچنین مجموعه ای از منابع اقتصادی بیش از ده برابر روسیه هستند این کشورها علیرغم اینکه برای مدت طولانی مجبور بودند به ایالات متحده اتکا کنند کاملاً می توانند امنیت آینده خود را برای خود تضمین کنند زمان شروع هم اکنون است.




    بازدید ها:

    درج یک دیدگاه

    
    <