نظم اسرائیل در خاورمیانه
فرصتی برای شکست چشم انداز ایران برای منطقه و بهبود چشم انداز آمریکا
محمد قاسم شایق
آنچه امروز در خاورمیانه در حال وقوع است به بهترین وجه به عنوان مبارزه بر سر یک نظم جدید منطقه ای درک می شود از زمان حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر 2023 سه دیدگاه رقیب برای آن نظم پدیدار شد و سپس دچار تزلزل شد: دیدگاه حماس دیدگاه حزب الله-ایران و دیدگاه آمریکایی. حماس به دنبال برافروختن جنگی چندجانبه با هدف نابودی اسرائیل بود هدف ایران همراه با حزبالله نیابتیاش جنگی فرسایشی بود که باعث فروپاشی اسرائیل و بیرون راندن ایالات متحده از منطقه میشد. ایالات متحده که محکم پشت سر اسرائیل ایستاده بود به ثبات منطقه ای که بر اساس امکانات جدید سیاسی برای اسرائیلی ها و فلسطینی ها عادی سازی بین اسرائیل و عربستان سعودی و یک پیمان دفاعی بین واشنگتن و ریاض ساخته شده بود امیدوار بود.با این حال هیچ یک از این دیدگاه ها قابل اجرا نبود: حماس، حزب الله و ایران قدرت نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) جامعه اسرائیل و ائتلاف ایالات متحده و اسرائیل را به اشتباه ارزیابی کردند. ایالات متحده ظرفیت خود را برای تأثیرگذاری بر رویکرد اسرائیل در جنگ غزه بیش از حد ارزیابی کرد و به اندازه کافی با تهدید منطقه ای ناشی از ایران مقابله نکرد.شکست این سه دیدگاه، روزنهای برای چهارمین دیدگاه واقعیتر ایجاد میکند: دیدگاه اسرائیل. در سه ماه گذشته اسرائیل شروع به اعمال قدرت خود برای تغییر شکل خاورمیانه کرده است. تواناییهای نظامی حماس را از بین برد و با شکستن رویکرد دیرینه خود برای بازدارندگی سر رهبری حزبالله را از بین برد و گروه مستقر در لبنان را مجبور کرد تا شرایط آتشبسی را که مدتها در برابر آن مقاومت میکرد بپذیرد و حماس را در انزوا قرار داد و ایران را بدون تواناترین نمایندهاش رها کرد. اسرائیل همچنین حملات پیچیده ای را در داخل ایران انجام داده است. سرنگونی فرصت طلبانه رژیم اسد در سوریه به دست نیروهای شورشی را می توان تا حدی به عنوان تلاشی برای سوء استفاده از تضعیف قدرت منطقه ای ایران توسط اسرائیل درک کرد. در نتیجه ایران کریدور زمینی از مرزهای خود تا اسرائیل را از دست داده است کریدوری که ایران در چهار دهه گذشته منابع قابل توجهی را برای ایجاد آن اختصاص داداین تحولات یک تغییر چشمگیر را نشان می دهد: نزدیک به یک سال پس از حمله 7 اکتبر چشم انداز اسرائیل برای آینده منطقه نامشخص بود. این کشور از خود دفاع می کرد و در نتیجه برای حفظ وضعیت موجودی که هرگز دوباره برقرار نمی شد می جنگید. اگرچه عملیاتهای اسرائیل تهاجمی بود اما اسرائیل از ایجاد اختلال در پویایی بازدارندگی موجود با حزبالله و ایران خودداری کرد. علاوه بر این در حالی که در سطح بین المللی به عنوان یک محرک در نظر گرفته می شد و در حالی که تفرقه ها باعث تضعیف جامعه اسرائیل در داخل شده بود از تحمیل نظم جدید تردید داشت. اسرائیل اکنون در حال تغییر شکل خاورمیانه از طریق عملیات نظامی است اما از اثبات سیاسی خود نیز سود می برد. این کشور هم فرصت و هم مسئولیت دارد تا مسیر منطقه را به سمت واقعیتی جدید، صلح آمیزتر و پایدار هدایت کند. در حال حاضر توانایی اسرائیل برای تحمیل تغییرات منطقهای از نظر نظامی از آمادگی آن برای بیان و اجرای یک چشمانداز استراتژیک منسجم پیشی میگیرد. موفقیت های عملیاتی آن هنوز ایده های راهبردی روشنی برای همراهی با آنها ندارند. اسرائیل باید برای یک چارچوب سیاسی تلاش کند تا با موفقیت های میدان نبرد خود مطابقت داشته باشد. یک ائتلاف عربی-اسرائیلی با حمایت ایالات متحده می تواند تهدیدات رادیکال های شیعه و سنی را دفع کند آینده سیاسی واقع بینانه برای فلسطینیان فراهم کند از منافع امنیتی اسرائیل محافظت کند، بازگشت گروگان های اسرائیلی را که هنوز در غزه هستند تضمین کند و از حمله دیگری به اسرائیل جلوگیری کند اسرائیل نباید به تنهایی به دنبال تحمیل دیدگاه خود در مورد نظم نوین منطقه ای باشد حتی در شرایطی که سیاست خارجی ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری منتخب دونالد ترامپ در حال تغییر است نیاز به خرید از سوی ایالات متحده، عربستان سعودی، اردن، مصر، امارات متحده عربی و همچنین آلمان و بریتانیا دارد اوضاع ظریف است. اما برای اولین بار پس از حمله 7 اکتبر اسرائیل این فرصت را دارد که از این لحظه استفاده کند.
بهترین طرح ها
هنگامی که یحیی سینوار رهبر فقید حماس در 7 اکتبر 2023 دستور حمله به اسرائیل را صادر کرد با چشم اندازی حساب شده برای خاورمیانه این کار را انجام داد: بلافاصله پس از حمله حماس او پیش بینی یک حمله هماهنگ از سوی همه گروه های شبه نظامی تحت حمایت ایران را داشت. این منطقه به نوبه خود الهام بخش اعراب اسرائیلی و فلسطینیان در کرانه باختری خواهد بود تا انتفاضه جدیدی را راه اندازی کنند. طرح سینوار متکی بر مشارکت حزب الله و سایر اعضای «محور مقاومت» مورد حمایت ایران و حتی خود ایران بود که در نهایت منجر به شکست نظامی کامل اسرائیل شد.اما Sinwar پویایی منطقه را به شدت نادرست ارزیابی کرد. در 8 اکتبر اگرچه حزب الله حمایت خود را از حماس اعلام کرد و شروع به گلوله باران شهرهای اسرائیل کرد اما اقدامات آن محدود بود. شبهنظامیان شیعه از عراق و سوریه موشکها و پهپادها را برای مختل کردن سیستمهای دفاع هوایی پیشرفته اسرائیل پرتاب کردند اما این تلاشها هیچ تهدید قابلتوجهی برای آنها ایجاد نکرد. حوثیهای یمن با هدف قرار دادن کشتیها در دریای سرخ و پرتاب موشک به شهرهای اسرائیل به این حمله پیوستند. بشار اسد دیکتاتور سوریه انتقال تسلیحات ایران به لبنان را تسهیل کرد اما بهویژه شبهنظامیان ایرانی را از حمله به اسرائیل از خاک سوریه متوقف کرد و ارتش سوریه را در درگیری دخالت نداد علیرغم اینکه با فشار ایران برای انجام این کار مواجه شد. حزب الله به خاک اسرائیل حمله نکرد و در عوض تمرکز خود را بر منحرف کردن نیروهای اسرائیلی در شمال برای منحرف کردن توجه خود از غزه گذاشت. علاوه بر این قیام فلسطینی مورد انتظار سینوار تا حدی به دلیل استقرار سریع و مؤثر ارتش اسرائیل در مناطقی از کرانه باختری با حضور حماس و جهاد اسلامی فلسطین محقق نشد در همین حال اسرائیل به شدت در غزه استفاده کرد و هزاران جنگجوی حماس و در نهایت خود سینوار را کشت.تصمیم اسرائیل برای درگیر شدن در یک جنگ طولانی در ابتدا ایران و حزب الله را جسور کرد آنها این درگیری را فرصتی برای اثبات هژمونی منطقه ای خود می دیدند. برخلاف حماس که هدفش نابودی کامل اسرائیل بود ایران با متواضعانهتر به دنبال بهبود جایگاه منطقهای خود بود. تهران با حفظ یک جنگ فرسایشی چندجانبه علیه اسرائیل قصد داشت فشار بر جامعه اسرائیل را افزایش دهد و هزینه های جنگ را تشدید کند. با توجه به تمرکز ایالات متحده بر رقابت استراتژیک خود با چین و جنگ در اوکراین ایران پیش بینی کرد که واشنگتن بیشتر از منطقه خارج خواهد شد واکنش اولیه اسرائیل به استراتژی حزب الله و ایران محتاطانه به نظر می رسید اسرائیل جوامع شمالی را برای ایجاد یک حائل امنیتی به جای حمله به لبنان برای مقابله مستقیم با حملات موشکی حزب الله تخلیه کرد و عملاً به حزب الله اجازه داد به حملات خود ادامه دهد. علاوه بر این اگرچه ایالات متحده علناً از اسرائیل حمایت کرد اما دولت های غربی عمدتاً نتوانستند هزینه های قابل توجهی را بر محور مقاومت مورد حمایت ایران تحمیل کنند. ناتوانی آنها در جلوگیری از تداخل حوثی های ستیزه جو در یمن با ترافیک دریایی دریای سرخ این گروه را برای تشدید حملات خود به اسرائیل جرأت داد. فشار بین المللی توانایی اسرائیل برای شکست قاطعانه حماس را محدود کرد و امید سینوار را تقویت کرد که اسرائیل قادر به ادامه جنگ برای مدت طولانی نخواهد بود. این عوامل با هم ترکیب شدند تا این تصور را در میان ایران و متحدانش ایجاد کنند که اسرائیل ممکن است در نهایت خود را منزوی از نظر اقتصادی تخلیه و فرسوده ببیند. این ایده زمانی تقویت شد که در ماه آوریل ایران حمله موشکی و پهپادی بیسابقهای را مستقیماً از خاک خود علیه اسرائیل انجام داد. رهبران ایران واکنش سنجیده اسرائیل و آشفتگی سیاسی مداوم در داخل اسرائیل را جشن گرفتند. دولت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر سیاست هایی را دنبال کرد که جنگ را طولانی کرد اقتصاد را تحت فشار قرار داد و دو قطبی شدن را تشدید کرد و دست برتر را به دشمنان اسرائیل داد.در همین حال ایالات متحده به دنبال راهبرد خاورمیانه مبتنی بر توافق ابراهیم که روابط بین اسرائیل و بحرین، مراکش و امارات متحده عربی را عادی می کرد ادامه داد. پس از 7 اکتبر واشنگتن عربستان سعودی را برای نهایی کردن یک پیمان دفاعی مرتبط با عادی سازی با اسرائیل تحت فشار قرار داد و بر اعتقاد خود به راه حل دو دولتی برای مناقشه اسرائیل و فلسطین تأکید کرد. دولت بایدن به دنبال اهرم جنگ برای ایجاد یک ائتلاف قویتر طرفدار آمریکا در خاورمیانه تقویت نفوذ واشنگتن و ایجاد یک مرکز اقتصادی منطقهای یکپارچهتر بود که اروپا و هند و اقیانوسیه را در رقابت با چین به هم متصل میکرد. اما طرح ایالات متحده نتوانست به اندازه کافی تهدید یک ایران جسور را برطرف کند یا نگرانی های شرکای کوچک ایالات متحده را کاهش دهد. با تداوم جنگ در غزه عربستان سعودی از عادی سازی روابط با اسرائیل خودداری کرد به ویژه زمانی که اسرائیل از تعهد به راه حل دو کشوری امتناع کرد اقدامی که توسط دشمنان اسرائیل در منطقه به عنوان پیروزی حماس تعبیر می شود. نتانیاهو به نوبه خود تصمیم گرفت تا پایان مرحله شدید جنگ را به تعویق بیندازد و در عوض منتظر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده به امید پیروزی جمهوری خواهان بود او معتقد بود که انتخاب ترامپ نظارت آمریکا بر مبارزاتش علیه حماس را کاهش خواهد داد. با شکست دموکرات ها در ماه نوامبر استراتژی ایالات متحده در خاورمیانه زیر سوال رفته است علیرغم تمام قدرت و اهرمهای واشنگتن دیدگاه آمریکا برای نظم منطقهای جدید هرچند منطقی به نظر میرسد به طور مشابه با دیدگاههای حماس، حزبالله و ایران غیرممکن است.
تاج و تخت خالی؟
در ماه سپتامبر بادهای غالب در خاورمیانه شروع به تغییر کردند پس از 11 ماه که در آن دولت اسرائیل هیچ هدفی در تئاتر شمالی تعیین نکرد کابینه اسرائیل بازگشت امن ساکنان شمال اسرائیل به خانه های خود را به عنوان یک هدف رسمی جنگ اضافه کرد. جنگ پیش از این شروع به انتقال به شمال کرده بود که با حمله موشکی حزبالله در اواخر ژوئیه به زمین فوتبال در بلندیهای جولان که منجر به کشته شدن 12 کودک و مجروح شدن بیش از 40 نفر شد. در پاسخ اسرائیل معاون حسن نصرالله معاون رهبر حزبالله فواد شکر را ترور کرد و هدف قرار داد. ساختار فرماندهی حزب الله با عملیات تحقیرآمیز. مواد منفجره کار گذاشته شده در پیجرهای سازمان به طور همزمان مشتعل شد و تعداد زیادی از عوامل را کشته و معلول کرد سپس اسرائیل مجموعهای از حملات هوایی را انجام داد که تقریباً 3000 موشک و موشک کروز را منهدم کرد و رهبران حزبالله از جمله نصرالله را کشت این اقدامات بخشی از اعتبار از دست رفته ارتش اسرائیل را بازگرداند.ایران برای مقابله به مثل در اول اکتبر حمله مستقیم به اسرائیل را آغاز کرد و 181 موشک بالستیک شلیک کرد اما این تگرگ مهمات تنها به سه سایت اسرائیل آسیب محدودی وارد کرد: مجتمع موساد در گلیلوت و دو پایگاه نیروی هوایی اسرائیل در جنوب. این بار اسرائیل واکنشی بزرگتر از ماه آوریل ترتیب داد و 150 هواپیما را برای حمله به 20 هدف مهم در ایران مستقر کرد. این حملات عدم تقارن در تواناییهای نظامی دو کشور را نشان داد: ایران موشکهای زیادی با نتایج محدود پرتاب کرد اما ارتش اسرائیل بهدقت اهداف با ارزشی از جمله سامانههای ضدهوایی اس-300 ایران و تأسیسات تحقیقاتی تسلیحات هستهای در پارچین را مورد اصابت قرار داد. این کمپین آسیب پذیری ارزشمندترین سایت های انرژی و هسته ای ایران را نشان داد در صورتی که رژیم ایران تصمیم به تشدید بیشتر بگیرد. از آن زمان علیرغم تهدیدهای مکرر ایران حمله مستقیم دیگری به اسرائیل انجام نداده است.در 24 نوامبر اسرائیل و لبنان با موافقت ایران و حزب الله توافق آتش بس امضا کردند که تا حد زیادی برقرار است. در همان روز شورشیان سوری با حمایت ترکیه عملیات نظامی را علیه رژیم اسد آغاز کردند. در کمتر از دو هفته شورشیان به دمشق رسیدند و حکومت جدیدی را با حداقل مقاومت نیروهای سوریه روسیه یا ایران یا حزب الله اعلام کردند. جنگ به جای تحکیم هژمونی ایران ضربه مهمی به جایگاه منطقه ای آن وارد کرده است.آتش بس در لبنان و وضعیت در حال گسترش در سوریه خلاء رهبری را در خاورمیانه ایجاد کرده است. دستاوردهای نظامی اسرائیل فرصتی برای تشکیل ائتلاف جدیدی است که قادر به تغییر شکل آینده منطقه و ارائه واقعیتی جایگزین صلح، ثبات و رفاه است.
ائتلاف مشتاقان
اسرائیل باید با شفاف سازی و پیگیری یک چشم انداز راهبردی منسجم از یک اتحاد منطقه ای میانه رو بین اسرائیل و کشورهای عربی سنی به رهبری عربستان سعودی پیروزی های عملیاتی خود را تقویت کند. باید به تهدیدات امنیتی کلیدی از جمله ایران رسیدگی کند و یک جبهه متحد در برابر تلاشهای ترکیه و قطر برای تقویت نفوذ اخوانالمسلمین در جهان عرب ارائه دهد وظیفهای که پس از فروپاشی رژیم اسد بیش از پیش ضروری شد. در نهایت ائتلاف باید همزمان با محافظت از اسرائیل در برابر حملات تروریستی آینده آینده ای سیاسی به فلسطینیان ارائه دهد.اسرائیل اکنون در موقعیتی قوی برای دستیابی به پیشرفت واقعی در به ثمر رساندن این نتیجه است. اما به تنهایی نمی تواند این کار را انجام دهد. این کشور به ایالات متحده برای رهبری تلاش های پیچیده و مشارکت عربی برای مشروعیت بخشیدن به خاورمیانه و تبدیل دیدگاه خود به یک نیروی موثر منطقه ای نیاز دارد. گام اول: اسرائیل باید با ایالات متحده، عربستان سعودی، بحرین، مصر، اردن، امارات متحده عربی و هر بازیگری که مایل به کمک به تغییر شکل خاورمیانه هستند از جمله نمایندگان فلسطین در یک پایتخت برجسته خاورمیانه مانند به عنوان ریاض اهداف آن شامل ایجاد یک اتحاد ایالات متحده، اعراب و اسرائیل بر اساس یک چشم انداز مشترک منطقه ای است. پیشبرد روند عادی سازی بین اسرائیل و عربستان سعودی (و در حالت ایده آل کشورهای دیگری مانند عمان و اندونزی) ایجاد یک چارچوب امنیتی جدید منطقه ای؛ و ایجاد نقشه راه برای غزه عاری از حماس از طریق یک کارزار رادیکالیزه کردن. این طرح همچنین باید با هدف افزایش ردپای کشورهای خلیج فارس در سوریه برای کاهش نفوذ ایران و اخوان المسلمین در این کشور باشد.پس از توافق بر سر آتش بس در غزه که بازگشت همه گروگان های اسرائیلی را تسهیل می کند چشم انداز منطقه ای باید شامل یک جزء فلسطینی نیز باشد. این اجلاس باید آینده سیاسی فلسطینیان را متمایز از رویکردهای گذشته کشورهای عربی و ایالات متحده که بر راه حل دو دولتی متمرکز بود ایجاد کند. در عوض ائتلاف باید بر یک انتقال انعطافپذیر و بلندمدت تأکید کند که در آن فلسطینیها حکومت مؤثری از خود نشان دهند و فعالانه برای از بین بردن نفوذ افراطیترین جناحها از جامعه فلسطین تلاش کنند. تنها پس از غیرنظامی شدن کامل قلمرو اسرائیل باید متعهد به خروج ارتش اسرائیل شود. پیش از آن ارتش اسرائیل باید توانایی ایجاد یک منطقه حائل امنیتی در غزه در امتداد مرز با اسرائیل را حفظ کند تا از هرگونه افزایش احتمالی نظامی حماس جلوگیری کند.ایالات متحده باید بر انتقال نظارت شده به حکومت مؤثر در غزه توسط کمیته فلسطینی تحت رهبری عرب نظارت کند که اسرائیل را به عنوان یک کشور یهودی به رسمیت می شناسد تروریسم را از بین می برد پرداخت به تروریست ها را متوقف می کند و در جامعه فلسطین و همچنین در مجامع بین المللی رادیکالیزاسیون را ترویج می کند. همچنین باید با مصر همکاری کند تا راهبردی برای تامین امنیت مرز مصر و غزه برای جلوگیری از تسلیح مجدد حماس طراحی کند.این شرایط اسرائیل با منافع ایالات متحده و کشورهای عربی به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس که به دنبال پایان دادن به جنگ در غزه هستند و درک می کنند که یک کشور پایدار فلسطینی در حال حاضر غیر واقعی است همسو خواهد بود اما اهمیت فراهم کردن یک افق سیاسی برای فلسطینیان را درک می کند. برای پیشبرد اهداف منطقه ای مانند مقابله با ایران مبارزه با اخوان المسلمین و تقویت همکاری های اقتصادی و فناوری با اسرائیل.هدف این اجلاس باید تسریع در توسعه معماری دفاعی منطقه ای دائمی باشد. نیروهای ویژه به رهبری فرماندهی مرکزی ایالات متحده، ارتش اسرائیل و نظامیان بحرین، مصر، اردن، عربستان سعودی، امارات متحده عربی به دفاع هوایی و موشکی، ناوبری دریایی امن، مقابله با تروریسم از سوی افراطگرایان شیعه و سنی و تقویت آن میپردازند. به اشتراک گذاری اطلاعات اسرائیل و ایالات متحده باید سخت تلاش کنند تا استراتژی های خود را برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای هماهنگ کنند به طور فزاینده ای ضروری است که بازدارندگی معتبری ایجاد شود زیرا تضعیف شبکه نیابتی ایران هسته ای شدن را به گزینه ای جذاب تر تبدیل می کند.
در همان صفحه
این به نفع اسرائیل و شرکای منطقهای آن است که دولت آینده ترامپ به خاورمیانه متعهد بماند و مایل به استفاده از زور برای تضمین امنیت متحدانش و جلوگیری از دشمنان مشترک باشد این تعهد به دفاع از منطقه ممکن است با مخالفت جناح هایی در داخل دولت مواجه شود که از کاهش دخالت بین المللی ایالات متحده حمایت کرده اند. ترامپ نشان داده است که ایالات متحده در سوریه مداخله نخواهد کرد و تمایل خود را برای تکمیل خروج نیروهای آمریکایی از سوریه در زمانی که مواضع روسیه و ایران ضعیف شده است نشان داده است.به نظر می رسد حمله شوک آور حماس در 7 اکتبر ثابت کند که اسرائیل کنترل بسیار کمتری بر مسیر منطقه خود نسبت به آنچه تصور می کرد دارد و برای تقریبا یک سال جنگ متعاقب اسرائیل در غزه همین را نشان داد. طی سه ماه گذشته اسرائیل توانایی خود را برای شکل دادن به سیاست و امنیت خاورمیانه مجدداً تأیید کرده است. با این حال بدون رهبری شجاع فرصت اسرائیل ممکن است از بین برود آرزوهای اعضای افراطی ائتلاف نتانیاهو برای الحاق بخشهایی از غزه و کرانه باختری تحمیل حکومت نظامی در غزه یا دنبال کردن یک برنامه داخلی قطبیکننده که نهادهای دموکراتیک را تضعیف میکند به شدت مانع این پیشرفت خواهد شد.دولت اسرائیل که چشم انداز پیشنهادی را پیش ببرد حمایت اکثریت شهروندانش را به دست خواهد آورد و به احتمال زیاد جایگاه منطقه ای اسرائیل را تقویت خواهد کرد. در مقابل دولتی که لفاظیها و اقدامات افراطی خود را مهار نمیکند تنها راه را برای یک درگیری منطقهای گسترده و بدون بازی نهایی واقعبینانه هموار میکند و به دست رژیم ایران بازی میکند.سینوار و رهبران ایران به پتانسیل جنگ برای نظم بخشیدن به خاورمیانه پی بردند. اسرائیل نباید به چیزی کمتر از آن بسنده کند اما باید از قدرت خود به سرعت و عاقلانه استفاده کند. تنها چشماندازی برای منطقه که به تهدیدات ایران رسیدگی میکند یکپارچگی منطقهای را پیش میبرد و افق سیاسی را برای فلسطینیها ایجاد میکند با حمایت برنامهای هماهنگ با حمایت ایالات متحده، عربستان سعودی و امارات متحده عربی میتواند اهرم اسرائیل را تحت تأثیر قرار دهد موفقیت نظامی علیه ایران برای دستیابی به خاورمیانه ای با ثبات تر، صلح آمیزتر و مرفه تر و بهره برداری از فرصت هایی که در پی جنگ پدیدار خواهد شد.