نقطه بدون بازگشت پوتین
چگونه یک روسیه کنترل نشده غرب را به چالش خواهد کشید
محمد قاسم شایق
در 6 آگوست 2024 نیروهای اوکراینی یک حمله فرامرزی غافلگیرکننده را به منطقه کورسک روسیه آغاز کردند که بزرگترین تهاجم خارجی به خاک روسیه از زمان جنگ جهانی دوم بود پاسخ ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه گویا بود چند روز پس از حمله اوکراین پوتین علیه ایالات متحده و اروپا انتقاد کرد وی با تکرار دیدگاه خود مبنی بر اینکه جنگ روسیه در اوکراین در واقع یک نبرد نیابتی با غرب است، گفت: غرب با دستان اوکراینی ها با ما می جنگد. اما او هیچ ضد حمله نظامی فوری را آغاز نکرد. پوتین مایل نبود که تعداد قابل توجهی از نیروها را از عملیات خود در شرق اوکراین منحرف کند، حتی برای بازگرداندن قلمرو به کشور. سه ماه بعد در حالی که نیروهای اوکراینی هنوز در کورسک هستند مسکو در عوض نیروهای کره شمالی را برای کمک به بیرون راندن آنها وارد کرد این اولین بار در بیش از یک قرن است که روسیه نیروهای خارجی را به خاک خود دعوت می کند.اقدامات مسکو نشان میدهد که چگونه پس از گذشت تقریباً سه سال از حمله تماممقیاس روسیه به همسایهاش پوتین اکنون بیش از هر زمان دیگری متعهد به جنگ با اوکراین و رویارویی گستردهتر خود با غرب است. اگرچه این مناقشه در وهله اول یک تعقیب امپریالیستی برای پایان دادن به استقلال اوکراین است اما هدف نهایی پوتین این است که نظم پس از جنگ سرد در اروپا را تضعیف کند ایالات متحده را تضعیف کند و سیستم بین المللی جدیدی را ایجاد کند که به روسیه موقعیت و تأثیرگذاری بر پوتین بدهد. معتقد است که شایسته استاین اهداف جدید نیستند اما جنگ عزم پوتین را سختتر کرده و گزینههای او را محدود کرده است. هیچ راه برگشتی وجود ندارد: پوتین جامعه، اقتصاد و سیاست خارجی روسیه را برای موقعیت بهتر کرملین برای مقابله با غرب تغییر داده است. روسیه با پذیرفتن ردای یک رژیم سرکش، اکنون حتی کمتر احتمال دارد که نیاز به محدودیت ببیند.با وجود علاقه آشکار دولت ترامپ به عادی سازی روابط با مسکو زمینه برای تشدید رویارویی با روسیه فراهم شده است. جنگ برای اوکراین خوب پیش نمیرود تا حدی به این دلیل که کمکهای محدودی که غرب به کیف فرستاده است با سهم عمیقی که ادعا میکند در درگیری دارد مطابقت ندارد. در نتیجه روسیه احتمالاً جسورانه از جنگ خارج میشود و پس از بازسازی ظرفیت نظامی خود نبرد دیگری برای تجدیدنظر در نظم امنیتی در اروپا خراب میکند. علاوه بر این کرملین به دنبال گرفتن هرگونه امتیازی از دولت ترامپ برای پایان دادن به جنگ فعلی است مانند رفع تحریمها تا دست خود را برای جنگ بعدی تقویت کند. روسیه در حال حاضر از طریق خرابکاری ها و سایر عملیات های ویژه ای که در سراسر اروپا به راه انداخته و از طریق همسویی خود با دیگر بازیگران سرکش از جمله ایران و کره شمالی زمینه را آماده می کند. کشورهای اروپایی فقط کمی بیشتر از سه سال پیش برای مقابله با چالش روسیه به تنهایی آمادگی دارند و بسته به نحوه پایان جنگ در اوکراین، احتمال جنگ دیگری با روسیه وجود دارد. مسئله این نیست که آیا روسیه تهدیدی برای ایالات متحده و متحدانش خواهد بود یا خیر بلکه این است که چگونه می توان میزان خطر و تلاش لازم برای ارزیابی را ارزیابی کرد آن را شامل شود. چین رقیب اصلی ایالات متحده باقی خواهد ماند اما حتی با توجه به توجه بیشتر به آسیا واشنگتن نمی تواند یک دشمن سرکش و بدخواه در اروپا را نادیده بگیرد به ویژه نه دشمنی که تهدید نظامی مستقیم برای اعضای ناتو باشد.مشکل روسیه نیز یک مشکل جهانی است. تمایل پوتین برای حمله به همسایه حمله به جوامع دموکراتیک و به طور کلی زیر پا گذاشتن هنجارهای پذیرفته شده و توانایی ظاهری او در کنار گذاشتن آن راه را برای دیگران هموار می کند تا همین کار را انجام دهند. تهیه تجهیزات نظامی و دانش توسط کرملین به حال و دشمنان مشتاق ایالات متحده این تهدیدات را تشدید خواهند کرد و چالش هایی را که واشنگتن از چین، ایران، کره شمالی و کره شمالی با آن مواجه خواهد شد چند برابر خواهد کرد. هر کشور دیگری که روسیه از آن حمایت می کند.بنابراین ایالات متحده و اروپا باید اکنون برای مقاومت در برابر روسیه سرمایه گذاری کنند یا بعداً هزینه بسیار بیشتری بپردازند. دولت آینده ترامپ به ویژه این تجمل را ندارد که روسیه را در فهرست اولویت های سیاست خود پایین بیاورد. اگر پوتین ببیند واشنگتن این کار را میکند، در تلاشهایش برای تضعیف ایالات متحده و متحدانش هم مستقیم و هم از طریق محور تحولی که روسیه از آن حمایت میکند گستاختر و جاهطلبتر خواهد شد. برای جلوگیری از این نتیجه واشنگتن و متحدانش باید به اوکراین کمک کنند تا موقعیت خود را قبل از مذاکرات برای پایان دادن به جنگ فعلی تقویت کند. ایالات متحده حق دارد چین را در اولویت قرار دهد، اما برای رقابت موثر با پکن ابتدا باید امنیت اروپا را در مسیر درست قرار دهد. واشنگتن باید فعلاً عامل اصلی این امنیت باقی بماند و در عین حال اطمینان حاصل کند که اروپا سرمایهگذاریهای مورد نیاز برای مدیریت بهتر دفاع خود را در سالهای آینده افزایش میدهد. با انجام اقدامات لازم برای مقابله با روسیه امروز ایالات متحده و اروپا می توانند اطمینان حاصل کنند که تهدیدی که فردا با آن مواجه خواهند شد قابل کنترل خواهد بود.
در خیلی عمیق
پوتین روسیه را به گونه ای تغییر داده است که تضمین می کند تا زمانی که او در قدرت است و احتمالا فراتر از آن چالشی برای غرب باقی خواهد ماند. رویارویی اکنون مشخصه سیاست خارجی روسیه است و پوتین از “مبارزه وجودی” کشورش با غرب برای توجیه رژیم و اقداماتش نام می برد. این ایده تمدن روسیه در تضاد دائمی با دشمنان غربیاش بنیان ایدئولوژیک حکومت او را تقویت میکند منبعی از مشروعیتی که او اکنون برای حفظ قدرت خود به آن نیاز دارد.اتکای فزاینده پوتین به سرکوب باعث ایجاد خطراتی برای ثبات رژیم او شده است. تحقیقات علوم سیاسی نشان میدهد که سرکوب به این معنا مؤثر است که طول عمر خودکامگان را در مقام افزایش میدهد. اما وابستگی بیش از حد به آن همانطور که پوتین انجام داده است می تواند این احتمال را ایجاد کند که رهبران اشتباهات بی ثبات کننده ای مرتکب شوند. تاکتیکهای سنگین مردم را وادار میکند تا دیدگاههای خصوصی خود را پنهان کنند و از اشتراکگذاری هر چیزی به جز آنچه دولت میخواهد بشنود اجتناب کنند که به این معنی است که خودکامه نیز دسترسی به اطلاعات دقیق را از دست میدهد. سطوح بالای سرکوب همچنین منبع فزاینده ای از نارضایتی عمومی را ایجاد می کند به طوری که حتی یک فوران نارضایتی کوچک می تواند به سرعت برای رژیم مشکل ساز شود. پوتین برای کاهش این خطرات و تقویت قدرت خود از کنترل خود بر محیط اطلاعاتی استفاده کرد تا مردم روسیه را متقاعد کند که کشورشان در حال جنگ با غربیهایی است که میخواهند آن را از هم بپاشند پوتین همچنین اقتصاد روسیه را حول محور خود تغییر جهت داده است. جنگ مخارج دفاعی روسیه قرار است به بالاترین حد خود از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با 145 میلیارد دلار تخصیص در بودجه 2025 برسد که معادل 6.3 درصد تولید ناخالص داخلی و بیش از دو برابر بودجه 66 میلیارد دلاری روسیه برای دفاع در سال 2021 است. قبل از تهاجم و مقدار واقعی چنین هزینههایی احتمالاً بیشتر خواهد بود و احتمالاً از هشت درصد تولید ناخالص داخلی فراتر میرود زمانی که دیگر اشکال غیررسمی هزینههای دفاعی در نظر گرفته شود. (هنگام تعدیل تفاوت های قابل توجه در برابری قدرت خرید بین روسیه و ایالات متحده، هزینه های دفاعی واقعی روسیه بسیار بیشتر از 145 میلیارد دلار است که بیش از 200 میلیارد دلار است). کارگران از بخشهای غیرنظامی به بخشهای نظامی نقل مکان کردهاند جایی که دستمزدها بالاتر است و پرداخت برای خدمت سربازی به شدت افزایش یافته است جنگ به مکانیزمی برای انتقال ثروت تبدیل شده است که پول را به مناطق فقیر روسیه هدایت می کند و بسیاری از نخبگان اقتصادی برای به دست آوردن فرصت های پرسود به بخش دفاع رفته اند. نخبگان تاکنون با پیکربندی فعلی سیستم سازگار شدهاند و به آنها امکان میدهد نه تنها زنده بمانند بلکه از آن سود ببرند.بعید است پوتین با تحمل درد ناشی از تغییر اقتصاد به شرایط زمان جنگ و احساس فشار منافع جدید این تغییرات را به سرعت خنثی کند. پس از پایان جنگ در اوکراین او احتمالاً در عوض به دنبال توجیه ادامه اقتصاد دوران جنگ خواهد بود. ژوزف استالین رهبر شوروی، چنین تمایلی داشت که پس از پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم به زودی شروع به صحبت از برنامه های پنج ساله جدید مسکو به عنوان آمادگی لازم برای جنگ اجتناب ناپذیر بعدی کرد.سیاست خارجی روسیه نیز به گونهای در حال تغییر است که خنثی کردن آن دشوار خواهد بود. حمله به اوکراین باعث شده است که روسیه نتواند روابط خود را با غرب برقرار کند و مسکو مجبور است در جای دیگری به دنبال فرصت باشد. تعمیق همکاریهای این کشور با چین، ایران و کره شمالی ممکن است عمدتاً ناشی از ضرورت باشد: روسیه برای حفظ اقتصاد و ماشین جنگی خود به کمک آنها نیاز دارد. اما مسکو همچنین درک می کند که با همکاری با این کشورها در موقعیت بهتری برای حفظ رقابت طولانی مدت با ایالات متحده و متحدانش قرار دارد. نه تنها حمایت آنها روسیه را کمتر منزوی و کمتر در برابر ابزارهای جنگ اقتصادی ایالات متحده آسیب پذیر می کند روسیه همچنین از داشتن نیروهای متخاصم برای تضعیف غرب سود می برد کرملین با کنار گذاشتن احتیاط در همکاری با کره شمالی غلبه بر نگرانی خود از وابستگی بیش از حد به چین و ارتقای روابط با ایران فراتر از تعامل تجاری به این شراکت ها پایبند بوده است. همه اینها یک استراتژی جدید برای مسکو است استراتژی که به سادگی پس از فروکش یا پایان جنگ در اوکراین ناپدید نخواهد شد.
روسیه دوباره بارگیری می کند
تهدید نظامی روسیه نیز از بین نمی رود مسئله بازسازي نظامي روسيه يك اگر نيست بلكه زماني است حتی اگر روسیه نتواند هزینه های فعلی خود را در زمان جنگ حفظ کند احتمالاً بودجه دفاعی برای مدتی بیشتر از سطح قبل از جنگ باقی می ماند. بعید است ارتش روسیه نیز به ارتش نسبتاً کوچکی که روسیه قبل از جنگ در اختیار داشت بازگردد. یکی از درسی که نیروهای نظامی روسیه از اوکراین گرفتند این است که ارتش روسیه به اندازه کافی «شوروی» نبود زیرا فاقد توده و ظرفیت برای جایگزینی تلفات بود. در واقع ارتش روسیه در نیمه راه گیر کرده بود زیرا برخی از قابلیت های پیشرفته یا مدرن را به دست آورده بود اما برخی از ویژگی های دوران شوروی را نیز حفظ کرده بود از جمله سربازی اجباری و فرهنگ فرماندهی متمرکز که ابتکار عمل را ناامید می کرد. در حال حاضر روسیه احتمالاً یک نیروی کلی بزرگ با ساختار گسترده و تخصیص نیروی انسانی بیشتر حفظ خواهد کرد اگرچه همچنان در صورت وقوع جنگ برای کاهش هزینه ارتش دائم خود به بسیج بستگی دارد.بازسازی نه تنها در مورد مواد بلکه در مورد ظرفیت انجام عملیات های رزمی در مقیاس بزرگ است ارتش روسیه نشان داده است که می تواند به عنوان یک سازمان یاد بگیرد. قادر است استقرار فناوری های جدید مانند پهپادها و سیستم های جنگ الکترونیک را در میدان نبرد گسترش دهد و پس از تجربه خود در اوکراین یک نیروی تغییر یافته خواهد بود ارتش روسیه علیرغم نمایش ضعیف اولیه خود قدرت ماندگاری و توانایی مقاومت در سطوح بالای فرسایش را نشان داده است.بازسازی نظامی روسیه به ویژه به دلیل ظرفیت محدود صنعتی دفاعی و کمبود نیروی کار ماهر این کشور با باد مخالف روبرو خواهد شد. صنعت روسیه نتوانسته است تولید سکوهای اصلی و سیستم های تسلیحاتی را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. نیروی کار و ماشین ابزار به دلیل تحریمهای غرب و کنترل صادرات همچنان محدودیتهای اصلی باقی ماندهاند. روسیه همچنان توانسته است تولید موشک، سلاح های هدایت شونده دقیق، هواپیماهای بدون سرنشین و مهمات توپخانه را به میزان قابل توجهی افزایش دهد و یک خط لوله تعمیر و نوسازی موثر برای تجهیزات موجود راه اندازی کرده است. اما این کشور همچنین از سهام قدیمی که از اتحاد جماهیر شوروی به ارث برده است برای بسیاری از تجهیزات نیروی زمینی خود استفاده می کند. بنابراین با گسترش نیروهای خود و جایگزینی تلفات منابع خود را کاهش می دهد. از این پس ارتش روسیه دارای دوگانگی خواهد بود با نقاط قوت اما نقاط ضعف به همان اندازه. از یک سو در هدفگیری پویا، حملات دقیق، ادغام پهپادها در عملیاتهای جنگی و روشهای پیچیدهتر استفاده از سلاحهای هدایتدقیق دوربرد بسیار بهتر شده است. روسیه با تواناییهای غربی که در اوکراین با آن مواجه بود، سازگار شده و در برخی موارد تاکتیکهای مؤثری برای مقابله با آن ایجاد کرده است. با گذشت زمان نیروهای روسی تدارکات و فرماندهی و کنترل را دوباره سازماندهی کردند و راههایی برای کاهش کارایی تجهیزات غربی و رهگیری مهمات غربی ابداع کردند و یاد گرفتند با حضور سلاحهای هدایتدقیق دوربرد غربی، اطلاعات و عمل کنند. هدف گیریبرای ناتو این باید زنگ خطر را به صدا در آورد. برخی از تحلیلگران استدلال می کنند که روشی که اوکراین اکنون می جنگد روشی نیست که ناتو در جنگ احتمالی آینده با روسیه بجنگد. آنها به طور خاص ادعا می کنند که ناتو به سرعت برتری هوایی را به دست آورده و حفظ خواهد کرد و ماهیت درگیری را تغییر خواهد داد. اگرچه این ممکن است درست باشد اما نیروی هوایی نمیتواند تمام چالشهای میدان جنگی را که ناتو با آن مواجه است حل کند و اکثر نیروهای هوایی اروپا فاقد مهمات برای یک جنگ متعارف پایدار هستند. زمان تخلیه زرادخانه آنها به بهترین وجه می تواند در هفته ها و در بسیاری موارد روز اندازه گیری شود.از سوی دیگر درصد قابل توجهی از نیروی زمینی روسیه احتمالاً به استفاده از تجهیزات قدیمی شوروی ادامه خواهد داد و بازسازی کیفیت نیرو و جایگزینی افسران از دست رفته در اوکراین سالها طول خواهد کشید. چشم انداز ظرفیت دفاعی روسیه نیز به این بستگی دارد که آیا اقتصاد آن رو به اتمام است و بخش دفاعی در حال حاضر تولید را به حداکثر رسانده است یا اگر هنوز هم با آنلاین شدن کارخانهها و تأسیسات جدید و بازسازیشده فضایی برای افزایش تولید وجود دارد. به طور کلی ارتش روسیه یک تکه تکه باقی خواهد ماند با برخی از قطعات پیشرفتهتر و توانمندتر از ابتدای سال 2022 و سایر بخشها همچنان از تجهیزات اواسط جنگ سرد استفاده میکنند اما احتمال شکست قاطعانه نیروهای مسلح روسیه و ناتوانی در ایجاد یک تهدید بزرگ برای یک دوره طولانی کم است.
شکاف رو به رشد
خطرات ناشی از تشکیل مجدد ارتش روسیه با واکنش ضعیف غرب به تجاوزات فزاینده روسیه تشدید می شود اروپا هنوز راه درازی در پیش دارد تا اینکه بتواند به تنهایی با تهدید روسیه مقابله کند. علیرغم مزایای اروپا در سرمایه، ماشین آلات و بهره وری نیروی کار، تولید دفاعی اروپا برای دستیابی به اهداف تسلیح مجدد کافی نیست. کشورهای اروپایی با انتقال تجهیزات قدیمی به اوکراین ذخایر خود را به میزان قابل توجهی کاهش داده اند و پتانسیل بسیج ارتش خود را محدود کرده اند. این کشورها به زودی با فشار مضاعف تامین مالی تلاشهای جنگی و بازیابی اوکراین در حالی که تجهیزات جنگی مصرفشده خود را جایگزین میکنند مواجه خواهند شد. با توجه به اینکه زرادخانه آنها در ابتدا چقدر محدود بود، اگر میخواهند برای مقابله با جنگافزار روسیه مجهز شوند باید سطوحی فراتر از سال 2022 بسازند نه اینکه فقط چیزهایی را که از دست دادهاند بازگردانند.روندهای فعلی نشان می دهد که اگرچه هزینه های دفاعی اروپا احتمالاً افزایش می یابد اما این افزایش ها ممکن است برای گسترش قابل توجه توانایی نظامی کافی نباشد. استثناهایی مانند لهستان و کشورهای بالتیک وجود دارد. اما بسیاری از کشورهای با بودجه های کلان مانند ایتالیا و اسپانیا عقب مانده اند. بسیاری هنوز به تعهدی که همه متحدان ناتو مبنی بر صرف هزینه معادل دو درصد تولید ناخالص داخلی برای دفاع داده اند عمل نکرده اند. در سرتاسر اروپا تولید دفاعی به دلیل ظرفیت صنعتی، سرعت کند نهایی شدن قراردادها و الزامات بودجه رقابتی محدود شده است. با اراده سیاسی کافی می توان بر همه این مسائل غلبه کرد اما رهبران اروپایی ابتدا باید در ارزیابی خود از محیط امنیتی با چشمان شفافی برخورد کنند. ایالات متحده به طور قابل توجهی حضور خود را در اروپا گسترش نخواهد داد. در بهترین حالت تعهد واشنگتن به امنیت اروپا ثابت خواهد ماند زیرا اروپا را به انجام کارهای بیشتر سوق می دهد و این خطر واقعی وجود دارد که تمرکز خود را به جای دیگری معطوف کند. اروپا باید برای اطمینان از اینکه اوکراین در موقعیت دفاع از خود و جلوگیری از تجاوز روسیه علیه اوکراین و کل اروپا قرار دارد آماده شود تا بیشتر این لایحه را بپردازد.رهبران آمریکا به نوبه خود باید در مورد توانایی های اروپا واقع بین باشند. حتی کشورهایی که در حال حاضر سرمایه گذاری هنگفتی روی تجهیزات و تدارکات انجام می دهند هنوز با مشکل جذب، حفظ و آموزش نیروهای کافی مواجه هستند و هزینه های دفاعی به راحتی به توانایی انجام عملیات رزمی در مقیاس بزرگ تبدیل نمی شود. عملیات مدرن پیچیده است و کشورهای اروپایی به طور کلی نمی توانند آنها را بدون حمایت ایالات متحده اجرا کنند. بیشتر ارتش های این قاره به جای اینکه مستقل عمل کنند برای تکمیل ارتش ایالات متحده تکامل یافته اند.ارتش های اروپایی و ناتو در تطبیق سرمایه گذاری های دفاعی خود با الزامات طرح های دفاعی منطقه ای پیشرفت هایی داشته اند. اما نیروهای فعال در این قاره به تنهایی قادر به مدیریت یک جنگ در مقیاس بزرگ نیستند. آنها به سختی می توانستند در مورد اینکه چه کسی چنین عملیاتی را رهبری می کند و چه کسی عناصر حمایتی لازم را فراهم می کند به توافق برسند. نظامیان اروپایی برای دفاع از یکی از اعضای ناتو یا اوکراین بدون کمک ایالات متحده مبارزه خواهند کرد وابستگی که واشنگتن تا حدودی آن را تداوم بخشیده است. بنابراین اگرچه ایالات متحده باید به فشار بر متحدان اروپایی خود ادامه دهد تا بار امنیتی بیشتری را به دوش بکشند، واشنگتن باید قدردانی کند که رسیدن اروپا به آن زمان طولانی طول خواهد کشید.
افزایش خطر جنگ
اروپا و ایالات متحده برای برخی تهدیدات دور آماده نمی شوند. مسکو در حال حاضر جنگی غیرمتعارف علیه اروپا به راه انداخته است در چند سال گذشته بازیگران مشکوک تحت حمایت روسیه انبارهایی را در آلمان و بریتانیا که مملو از اسلحه و مهمات برای اوکراین بود دستکاری در مراکز تصفیه آب در فنلاند به آتش کشیدند و مهاجران از خاورمیانه و شمال آفریقا را به گذرگاه هل دادند. از طریق بلاروس و روسیه تا مرزهای لهستان و فنلاند زیرساخت های راه آهن در جمهوری چک و سوئد را هدف قرار دادند، یک سرباز روسی فراری در اسپانیا را ترور کردند و حتی برای ترور رئیس آلمانی یک تولیدکننده بزرگ اسلحه در اروپا نقشه کشیدند. هدف کرملین از این اقدامات این است که به دولتها و شهروندان اروپایی نشان دهد که روسیه میتواند حمایت آنها از کیف را تلافی کند.با این حال زمانی که جنگ در اوکراین به پایان برسد تلاش های روسیه فروکش نخواهد کرد. هدف گستردهتر مسکو از دنبال کردن این تاکتیکها، تنزل دادن غرب و توانایی آن برای مقابله با روسیه است. میخواهد جوامع غربی را تضعیف کند بین ایالات متحده و اروپا شکاف ایجاد کند ظرفیت اروپا برای اقدام جمعی را کاهش دهد و اروپاییها را متقاعد کند که به دردسر عقبنشینی از مسکو نمیارزد. بخشی از استراتژی آن استفاده از ارعاب هستهای است مانند تغییرات اخیر در دکترین هستهای روسیه که به نظر میرسد آستانه استفاده هستهای را کاهش میدهد تا ترس غرب از رویارویی با روسیه را افزایش دهد. روسیه در موقعیتی نیست که مستقیماً ناتو را به چالش بکشد. درگیری در مقیاس پایین کنونی با کشورهای ناتو احتمالاً تا زمان بازسازی ارتش روسیه ادامه خواهد داشت روندی که ممکن است سال ها طول بکشد. اما کرملین سپس به دنبال فرصت هایی برای تضعیف بیشتر ناتو خواهد بود مسکو همچنان دلیلی برای احتیاط خواهد داشت نه حداقل به این دلیل که ائتلاف را یک نیروی برتر می داند اما اگر مشخص شود که متحدان ایالات متحده مهمترین آنها عزم دفاع جمعی ندارند ممکن است وسوسه شود. اگر ایالات متحده درگیر درگیری بزرگ با چین در اقیانوس هند و اقیانوس آرام باشد کرملین بیشتر مستعد انجام این محاسبه خواهد بود که واشنگتن آن را بالاترین اولویت امنیت ملی خود می داند. اگر کرملین محاسبه کند که واشنگتن نمی تواند یا نمی تواند به دفاع از اروپا بیاید و اروپا به تنهایی قادر به پیروزی نخواهد بود در آن صورت مسکو می تواند کشوری را در جناح شرقی ناتو هدف قرار دهد و ناتو را جرأت کند که پاسخ دهد.این تصویر به دلیل تمایل کرملین به ریسک پذیری و محاسبه اشتباه پیچیده تر می شود. در حال حاضر مسکو به طور جدی توانایی خود برای شکست سریع ارتش اوکراین و متزلزل کردن عزم غرب را اشتباه ارزیابی کرده است. خودکامگان شخصی مانند پوتین از آن دسته از رهبرانی هستند که بیشتر متمایل به اشتباه هستند تا حدی به این دلیل که آنها خود را با مردان بله و وفادارانی احاطه کرده اند که آنچه را که می خواهند بشنوند به رهبران می گویند. بنابراین واشنگتن و متحدانش حتی اگر نیروهای ناتو برای شکست ارتش روسیه به خوبی مجهز باشند نباید راحت بخوابند. اطمینان به اینکه ناتو در نهایت پیروز خواهد شد کافی نیست به ویژه مشاهده آنچه اکنون اوکراین تجربه می کند: شهرهای ویران شده، ده ها هزار کشته، میلیون ها پناهنده و مناطق تحت اشغال طولانی مدت روسیه حتی اگر روسیه امروز شکست بخورد جنگ آینده با روسیه می تواند برای کشوری که به آن حمله کرده و برای اتحاد ناتو ویرانگر باشد امری ضروری برای ایالات متحده و ناتو این است که مطمئن شوند مسکو هرگز تلاش نمی کند.
کمک و مشارکت
رویارویی با روسیه در اروپا بسیار شدید خواهد بود اما چالش مسکو جهانی است. اگرچه ایالات متحده و اروپا پس از حمله روسیه به اوکراین هزینه های قابل توجهی از روسیه تحمیل کردند اما مسکو تحریم های غرب و کنترل صادرات را دور زده و پیش بینی های انزوای بین المللی را به چالش کشیده است. در ماه اکتبر روسیه میزبان اجلاس سالانه بریکس (که پنج عضو اول آن برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی بودند) با حضور دهها تن از رهبران جهان نشان داد که علاقه فزایندهای به نقش این گروه بهعنوان بستری برای چالش برانگیز است. قدرت و نفوذ غربهر چه پوتین بیشتر با ایالات متحده و متحدانش درگیر شود و تصور شود که با آن کنار میآید دیگر کشورها جرأت پیدا میکنند تا چالشهای خودشان را مطرح کنند. جنگ روسیه در اوکراین نه تنها شکافی بین لفاظیهای غرب و تعهد عملی آن، بلکه محدودیتهای ظرفیت نظامی غرب را نیز آشکار میکند. عوامل دیگری مانند موازنه قدرت نظامی در منطقه و الزامات سیاسی در پکن در شکل دادن به محاسبات شی تعیین کننده تر خواهند بود. با این حال چین، مانند ناظران در سراسر جهان یادداشت برداری می کند. دشمنان بالقوه غربی در حال ارزیابی قیمت استفاده از زور و در نظر گرفتن انتظاراتی هستند که در صورت راه اندازی یک بازی مشابه ممکن است داشته باشند. به همین ترتیب پاسخ ناکافی به خرابکاری روسیه در اروپا ممکن است سایر دشمنان بالقوه را تشویق کند تا وارد بازی شوند. مسکو که به صرف الهام بخشیدن راضی نیست فعالانه به مخالفان غرب نیز کمک می کند. روسیه از بازیگران سرکش در سرتاسر منطقه ساحل آفریقا حمایت کرده است با توزیع مواد و حمایت دیپلماتیک که به مقامات نظامی امکان میدهد به زور قدرت را در مالی در سال 2021 در بورکینافاسو در سال 2022 و در نیجر در سال 2023 به دست آورند و متعاقباً روابط با ایالات متحده را محدود کنند. ایالات و اروپا روسیه همچنین در حال ارسال تسلیحات به سودان طولانی شدن جنگ داخلی این کشور و بحران انسانی ناشی از آن است و از شبه نظامیان حوثی در یمن که به کشتیها در دریای سرخ حمله کردهاند تجارت جهانی را مختل کردهاند و موشکهایی به سمت اسرائیل شلیک کردهاند حمایت کرده است. یک متحد نزدیک ایالات متحده است. اگرچه پیامدهای هر یک از این تحولات برای ایالات متحده ممکن است محدود باشد در مجموع اقدامات روسیه بزرگنمایی چالشهای پیش روی واشنگتن. در نیجر حمایت روسیه از تصمیم دولت جدید برای وادار کردن ایالات متحده به ترک پایگاهی که برای راه اندازی مأموریت های ضد تروریسم در ساحل استفاده می کرد سهولت بخشید. اگر روسیه حمایت خود را از حوثیها افزایش دهد و موشکهای ضدکشتی در اختیار آنها بگذارد این گروه شبهنظامی بهتر میتواند به کشتیهای تجاری در دریای سرخ حمله کند و تهدیدی را برای کشتیهای جنگی آمریکا و اروپا که از آنها دفاع میکنند افزایش دهد. پس از پایان نبرد در اوکراین روسیه میتواند منابع و توجه بیشتری را به حوثیها و دیگر گروهها یا کشورهایی که منافع ایالات متحده را تهدید میکنند اختصاص دهد.برخی از ناظران ابراز امیدواری کرده اند که نگرانی چین برای منافع اقتصادی خود این کشور را وادار به مهار روسیه کند اما اقدامات پکن تا کنون نشان دهنده عدم وجود چنین تلاشی است با وجود خطراتی که برای کشتیرانی جهانی وجود دارد چین با حمایت روسیه از حوثی ها مخالفت نکرد. حتی اگر پکن نسبت به تعمیق روابط روسیه با کره شمالی محتاط باشد، بعید است که مداخله کند به ویژه به این دلیل که نمی خواهد روابط دیرینه خود با پیونگ یانگ را خراب کند. در عوض به نظر میرسد چین راضی است که به روسیه اجازه دهد نظام بینالملل را به هم بزند و از بینظمی ناشی از آن برای پیشبرد رشد خود استفاده کند اگر قرار باشد فعالیتهای بیثباتکننده روسیه بررسی شود باید از غرب باشد.
محور تحولات
تلاش روسیه برای حمایت از چین، ایران و کره شمالی یکی از مخرب ترین مشکلات مسکو است جنگ روسیه در اوکراین باعث ایجاد سطحی از همکاری در میان کشورهایی شده است که کمتر کسی فکرش را میکرد ممکن است و کرملین به عنوان کاتالیزور حیاتی عمل کرده است. ورود نیروهای کره شمالی به روسیه یادآوری نگرانکننده است که با وجود رژیمهای استبدادی بسیار شخصیشده در راس آن در روسیه و کره شمالی و با رژیمهای چین و تا حدودی ایران در حال حرکت در این مسیر همکاریها میتواند به سرعت و غیرقابل پیشبینی توسعه یابد. راه هامجموعه ای از تحقیقات علوم سیاسی نشان می دهد که این نوع خاص از رژیم تمایل به ایجاد مخاطره آمیزترین و تهاجمی ترین سیاست های خارجی دارد. کشورهایی که اقتدارگرایان شخصی در راس آن هستند بیشترین احتمال را دارند که درگیری های بین دولتی را آغاز کنند به احتمال زیاد در جنگ علیه دموکراسی ها بجنگند و بیشترین احتمال را دارند که در سلاح های هسته ای سرمایه گذاری کنند. حمایت نظامی و سیاسی فزاینده روسیه از چین، ایران و کره شمالی تنها این تمایلات را تسهیل خواهد کرد و مسکو که اکنون نگرانی خود را از شهرت بینالمللی خود کنار گذاشته است احتمالاً در تمایل خود برای کمک به حتی نفرتانگیزترین رژیمها نیز محدودتر خواهد شد.بنابراین حمایت روسیه از دیگر اعضای این محور تحولات می تواند در مناطق کلیدی بی نظمی ایجاد کند. رابطه چین و روسیه را در نظر بگیرید. اگرچه مسکو سالها تسلیحات پکن را از جمله هواپیماهای جنگنده پیشرفته، سیستمهای دفاع هوایی و موشکهای ضد کشتی تامین کرده است اما روابط دفاعی آنها با سرعت نگرانکنندهای عمیقتر شده است. به عنوان مثال در ماه سپتامبر مقامات آمریکایی اعلام کردند که روسیه فناوری پیشرفتهای را در اختیار چین قرار داده است که زیردریاییهای چینی را ساکتتر و ردیابی آنها را دشوارتر میکند. تصور چنین توافقی تنها چند سال پیش با توجه به ماهیت حساس این فناوری دشوار بود با همکاری پکن و مسکو مزیت نظامی ایالات متحده نسبت به چین ممکن است از بین برود و در صورتی که چین معتقد باشد که دست برتر را دارد درگیری بالقوه در هند و اقیانوس آرام محتمل تر می شود. حمایت روسیه از ایران نیز به همین ترتیب نگران کننده است. مسکو مدتهاست تانکها، بالگردها و موشکهای زمین به هوا را به تهران فرستاده است و اکنون از برنامههای فضایی و موشکی ایران حمایت میکند. از زمان مداخله روسیه در سوریه در سال 2015 برای تقویت حاکمیت رئیس جمهور بشار اسد پیوستن به ایران در این تلاش تعامل فزاینده مسکو و تهران به آنها این امکان را داد که بر یک بی اعتمادی تاریخی غلبه کنند و پایه های یک مشارکت عمیق تر و بادوام تر را بنا کنند. یک دهه پیش روسیه (اگر محتاطانه) در مذاکرات بین المللی که منجر به توافق هسته ای 2015 ایران شد شرکت کرد. اما امروز به نظر می رسد مسکو کمتر به کاهش تسلیحات یا عدم اشاعه تسلیحات علاقه دارد. از آنجایی که جنگهای خاورمیانه نیروهای نیابتی ایران را تنزل میدهد و محدودیتهای توانایی این کشور برای بازدارندگی اسرائیل را آشکار میکند علاقه تهران به دستیابی به سلاح هستهای ممکن است افزایش یابد و ممکن است برای کمک به روسیه مراجعه کند. این کمک میتواند آشکار باشد مثلاً مسکو تخصص لازم برای کوچکسازی سلاحها را ارائه میکند یا میتواند غیرمستقیم باشد با اینکه روسیه از تهران در برابر اقدامات سازمان ملل محافظت میکند. دستیابی ایران به سلاح هستهای به نوبه خود میتواند کشورهای دیگر منطقه مانند مصر یا عربستان سعودی را به تلاش برای هستهای کردن سوق دهد و عملاً به دوره کنونی عدم اشاعه در خاورمیانه پایان دهد.در مورد کره شمالی حمایت روسیه خطر بی ثباتی در شبه جزیره کره را افزایش می دهد. به گفته مقامات کره جنوبی پیونگ یانگ از فناوری های پیشرفته روسیه برای بهبود دقت موشک های بالستیک خود و گسترش برد زیردریایی های خود در ازای ارسال نیروها، مهمات و سایر حمایت های نظامی کره شمالی به روسیه درخواست کرده است و این فقط تجهیزات پیشرفته نیست که می تواند کره شمالی را قادرتر و احتمالاً تمایل بیشتری برای درگیری در یک درگیری منطقه ای ایجاد کند. نیروهای کره شمالی مستقر در روسیه اکنون در حال به دست آوردن تجربه ارزشمند میدان جنگ و بینش در مورد درگیری مدرن هستند. مسکو و پیونگ یانگ همچنین در ماه نوامبر معاهدهای را امضا کردند که بر اساس آن یک “مشارکت استراتژیک جامع” ایجاد میکند و از هر یک از طرفین میخواهد در صورت حمله مسلحانه به کمک یکدیگر بیایند توافقی که میتواند روسیه را به طور بالقوه وارد نبرد بین کره شمالی و کره جنوبی کند وسوسه انگیز است که تصور کنیم اگر ایالات متحده اوکراین را برای پایان دادن به جنگ تحت فشار قرار دهد و روابط عملگرایانه تری با روسیه دنبال کند همکاری مسکو با اعضای این محور می تواند کاهش یابد با این حال این یک تفکر آرزویی است روابط رو به رشد میان چین، ایران، کره شمالی و روسیه به دلیل انگیزه های بسیار عمیق تر از ملاحظات مبادلاتی ایجاد شده توسط جنگ در اوکراین است در هر صورت امتیازاتی که به روسیه برای پایان دادن به جنگ داده می شود تنها توانایی کرملین را برای کمک به شرکای خود در تضعیف ایالات متحده افزایش می دهد.
دستور عملیات
جاه طلبی های روسیه ممکن است در اوکراین متوقف نشود و در غیاب اقدام امروز غرب هزینه های مقاومت در برابر تجاوز روسیه فقط افزایش خواهد یافت روسیه یک قدرت رو به زوال است اما پتانسیل آن برای برانگیختن درگیری همچنان قابل توجه است. بنابراین بار بازدارندگی و دفاع در برابر آن در کوتاه مدت کم نخواهد شد. و از آنجایی که تغییرات در هزینههای دفاعی، تدارکات و وضعیت نیرو مستلزم زمانهای قابل توجهی است واشنگتن و متحدانش باید فراتر از جنگ کنونی در اوکراین فکر کنند و از هماکنون سرمایهگذاری را برای جلوگیری از تهاجم فرصتطلبانه روسیه در آینده آغاز کنند. اروپا باید هزینه های دفاعی فزاینده خود را به سمت گسترش ظرفیت سازمانی و پشتیبانی لجستیکی لازم برای امکان پذیر ساختن اقدام مستقل در صورت حضور ارتش ایالات متحده در جاهای دیگر هدایت کند. تسلیم شدن به خواستههای روسیه دفاع از اروپا را آسانتر یا ارزانتر نمیکند فقط به رویدادهای دو دهه گذشته نگاه کند. در هر مرحله جنگ در گرجستان در سال 2008 اولین حمله روسیه به اوکراین در سال 2014 و استقرار نیروها در سوریه در سال 2015 پوتین تنها تمایل بیشتری به ریسکپذیری دارد زیرا معتقد است انجام این کار نتیجهبخش است.واشنگتن بدون شک اولویتهای رقابتی دارد که تمرکزش را از تهدید روسیه دور میکند که در راس آنها چین است اما برای مقابله موثر با چین واشنگتن ابتدا باید امنیت اروپا را در مسیر درست قرار دهد. ایالات متحده نمی تواند امنیت اروپا را به سادگی به اروپایی واگذار کند که هنوز قادر به مدیریت تهدید روسیه نیست اگر واشنگتن تعهد خود به اروپا را زودتر از موعد کاهش دهد مسکو میتواند آن را به عنوان نشانهای از بیعلاقگی فزاینده ایالات متحده در نظر بگیرد و از این فرصت برای پیشبرد استفاده کند اولویتبندی سیاستهای ایالات متحده مهم است اما ترتیب آن نیز مهم است. دولت ترامپ ابتدا باید جنگ در اوکراین را مدیریت کند. کمک به اوکراین برای پایان دادن به جنگ با شرایط مساعد روشن ترین راه برای کاهش خطر تجاوز روسیه و محور تحولات حامی آن است. این توافق باید در یک استراتژی بزرگتر برای مهار روسیه و حفظ امنیت اوکراین گنجانده شود. ناتو باید قانون تأسیس ناتو-روسیه 1997 را که استقرار دائمی نیروهای متحد در نزدیکی روسیه و استقرار نیروهای نظامی در جناح شرقی ناتو را ممنوع میکند، لغو کند. ائتلاف همچنین باید اهداف مخارج دفاعی اعضای خود را افزایش دهد آمادگی خود را افزایش دهد و توانایی خود را برای استقرار نیرو برای دفاع از کشورهای عضو در معرض تهدید بهبود بخشد. کشورهای غربی باید حداقل تا زمانی که پوتین در قدرت است تحریم ها و کنترل صادرات روسیه را حفظ کرده و بهتر اجرا کنند. کشورهای غربی همچنین باید در بخش دفاعی اوکراین سرمایهگذاری کنند و اطمینان حاصل کنند که اوکراین میتواند نیروهای مسلح خود را حفظ کند تا روسیه را از حمله مجدد بازدارد. اگرچه این اقدامات به تقابل با روسیه پایان نمیدهد اما جاهطلبیها و ظرفیت مسکو برای دامن زدن به درگیری در اروپا و تقویت شرکای خود در سایر نقاط جهان را کمرنگ میکند.دولت ترامپ همچنین باید نقش ایالات متحده را به عنوان عامل اصلی امنیت اروپا حفظ کند و در عین حال برای کاهش بار نگهداری آن تلاش کند. کشورهای اروپایی باید توانایی بیشتری برای اقدام جمعی داشته باشند که نیازی به کمک ایالات متحده ندارد. آنها ممکن است در برخی شرایط همچنان به ایالات متحده متکی باشند اما میزان وابستگی آنها می تواند به میزان قابل توجهی کاهش یابد با گذشت زمان ایالات متحده برای تمرکز بر چین آزادتر می شود زیرا مسئولیت های دفاعی بیشتری را به اروپا منتقل می کند و در این میان از یک چرخش بیش از حد شتابزده و پر هرج و مرج که فقط مسکو را تشویق و جسارت می کند و می تواند در نهایت منجر به آغاز جنگی بی پروا روسیه علیه ناتو یا یک بار دیگر علیه اوکراین شود جلوگیری خواهد کرد.هیچ راه حل آسانی برای رویارویی غرب با روسیه وجود ندارد رویزیونیسم و تجاوز روسیه از بین نمی رود حتی اگر جنگ کنونی در اوکراین از طریق یک آتش بس حل و فصل شود بدون نوعی تضمین امنیتی برای اوکراین جنگ دیگری محتمل است. نادیده گرفتن روسیه یا فرض اینکه می توان آن را به راحتی مدیریت کرد زیرا ایالات متحده توجه خود را به چین معطوف می کند تنها به افزایش تهدید اجازه می دهد برای ایالات متحده و متحدانش بسیار بهتر است که چالش روسیه را امروز جدی بگیرند تا اینکه بگذارند یک درگیری دیگر به پیشنهادی پرهزینهتر فردا تبدیل شود.