زبان، ميراث گرانقدر و ارزشمند هر ملت و مهمترين شاخصه مليت است. مردمي كهزبان خاصي نداشته باشد، اسمي هم نخواهد داشت.. .زبان تركمني يك زبان زنده و شيرين است كه تمام مفاهيم مهم، ظريف و دقيق راميتوان با آن بيان نمود.زبان، مركبي است كه انديشه بر آن سوار ميشود و اگر اين مركب،مشكلي داشته باشد، ما هم بيگمان در بيان افكارمان دچار مشكل خواهيم بود زبان،وسيله بيان مقصود است و ابرازي است كه بايستي به چشم ضرورت به آن نگريست.
مسأله نوشتار زبان تركمني در تركمنستان- كه ميتوان گفت به دليل جمعيت قابلتوجه تركمنها، مركز و قلب زبان تركمني ميباشد- قابل بررسي است.
متأسفانه اين زبان در دوره حاكميت رژيم كمونيستي در تركمنستان، هدف تهاجمويرانگر زبان روسي قرار گرفت و امروزه در تركمنستان به رغم تلاش براي رشد وپيرايش زبان تركمني و حذف كلمات روسي در گويش تركمني، آنچه كه هنوز از واژههايروسي در زبان تركمني باقي مانده، فراوان و تأسف بار است. در دستگاه حاكميتكمونيستي علاقه و عشق به زبان تركمني وجود نداشته است .به طور مثال در آن دوره،مردم علاقه داشتهاند كه فرزندان خود را در مدارس روسي ثبت نام نمايند، چراكه يكي ازامتيازات آن مدارس، تدريس دروس به زبان روسي بوده و يكي از شرايط مهم برايدستيابي به درجات عاًلي در جامعه، تسلط بر زبان روسي بوده است.
پس از كسب استقلال تركمنستان از سيطره حاكميت كمونيستي، تلاشهاي زياديبراي احياي زبان و فرهنگ تركمني صورت گرفت اما عليرغم تلاشها، هم اكنون زبانتركمني با وجود قابليت هايي كه ناشكفته مانده، از بيان مقاصد در بسياري از موارد، عاًجز است. در اين، كشور، واژهيابي براي عبارات روسي، به صورت علمي و سازماندهي شده صورت نميگيرد و غالباً جنبه تفنن پيدا كرده است. گفته ميشود كه قبل از استقلال، علاوه بر تبليغات بسيار زيادي كه در مورد ضديت با دين و اعتقادات ميشده، مردم تركمن از نظرفرهنگي نيز تحقير ميشدهاند.
ما در اين مقاله، قصد نداريم وضعيت زبان تركمني در گذشته و عصر كنوني رابررسي نماييم كه مقولهاي بس گسترده است و در اين مختصر، مجالي براي بررسي آننيست. اما گفتن اين موضوع ضروري است كه با گسترش روابط فرهنگي و پيشرفت علم وتكنولوژي، واژه يابي و واژه سازي براي هر زباني ضرورت دارد. هر چند كه در اين راستا، واژههاي نامأنوس زيادي به مرور وارد زبان شده و به مرور مأنوس ميشوند اما اين امر نبايستي باعث شود كه زايندگي و پاسخگويي زبان را ناديده بگيريم.
يكي از موضوعاًتي كه در باره زبان مطرح است، رسمالخط و شيوه نگارش ميباشدكه ما سعي ميكنيم در اين مقاله، با بيان تاريخچه اين موضوع در زبان تركمني، بهرسمالخط كنوني و ضرورتهاي مربوط به آن در كشور تركمنستان بپردازيم.
رسمالخط و شيوه نگارش در زبان تركمني در بين تركمنهاي ايران، افغانستان،عراق، سوريه و برخي ديگر از كشورها از همان ابتدا تا كنون رسمالخط عربي- و يا بهعبارتي ديگر، رسمالخط فارسيـ بوده و هست. حتي در كشور چين نيز نشريهاي به زبانتركمني توسط تركمنهاي مقيم آن كشور با عنوان «بيليم كوچ» به چاپ ميرسد كه بهالفباي عربي است. نشريهاي نيز تا اين اواخر با عنوان «گوروش» در افغانستان به همت تركمنهاي ساكن آن كشور به چاپ ميرسيد كه آن نيز به الفباي عربي بود. در سوريه و برخي ديگر از كشورها نيز نشرياتي توسط تركمنها و با الفباي عربي به چاپ ميرسد.
اين شيوه نگارش در كشور تركمنستان به علل گوناگون با فراز و نشيبهاي زياديهمراه بوده است. رسمالخط تركمنها در تركمنستان تا سال 1928 ميلادي، رسمالخط عربيـ فارسي بوده است. اين مورد را ميتوان در مكاتبات به جاي مانده از آن سالها ونشرياتي كه به دو زبان روسي و تركمني چاپ ميشده، مشاهده نمود.
نشرياتي چون «ياش جارچي»، «توقماق»، «تركمن ايلي» و خيلي از نشريات ديگري كهدر حدود سالهاي 19201-928 چاپ ميشدهاند و حتي روزنامه «ماوراي بحر خزر» كه درسالهاي 19151-928 چاپ ميشده است، از اين نوع هستند.
با مراجعه به اين نشريات – كه هم اكنون در كتابخانههاي تركمنستان نگهداريميشوند ـ علاوه بر آن كه در مييابيم رسمالخط كاربردي آنها عربي ـ فارسي بوده است، به شيوه ظاهري نگارش زبان تركمني يعني چگونگي كتابت نيز پيميبريم. به عنوان مثال در نشريه «تركمن ايلي» عبارات تركمني اين گونه نوشته شدهاند: توركمهن ايلي، سياسات(= سياست)، اقتسات (= اقتصاًد) و گؤزهرانچيلق، سوكرا (= بعداً)، دوزهتمهك (اصلاحيه)
در شناسنامه اين نشريه، چنين نوشته شده است.
چقاروچي: كؤمش آلي بؤرييف
باش يازوچي: موحاممهت گهلدييف
جوغابگار باشقاروچي: نهديرباي آيتاق اوغلي
باسديروچي: تؤركستان كاممونيستلر پرقاسنيك
عناوين سرفصلها و بخشهاي مختلف در اين نشريه عبارتند از: بوسانلارداباسيلان ماقالالار (دؤيب قوميتاسي = فهرست مطالب) سياسات، اقتسات (گؤزهرانچيلق)،تهربييه،اهدهبييهت، ءدلوه اوقو ايشلهري.
در مورد روش نشريه، اين مطالب نوشته شده است:
«توركمهن دلنده سياسي،ءاقتسادي، ءالمي وه اهدهبي ورنال».
لازم به ذكر است اين نشريه و ديگر نشريات در «تاشكهنت» (= تاشكند) چاپ ميشدهاست.
نمونه ديگر از اين گونه نشريات كه به لحاظ شيوه نگارش حائز اهميت ميباشد،«روز نامه ماوراي بحر خزر» است.
مطالب اين روزنامه كه در زمان تزار روسيه در تركمنستان چاپ و منتشر ميشد، بهشيوه و خط رايج غالب تركمنها بود. زبان اين نشريه، فارسي و تركمني بوده و اغلب هيأتتحريريه آن مستشرقين و ژنرالهاي روس بوده است. سردبير آن اي.بليايف و مدير آنپ.اسوهتقوف بوده است. نشريهاي كه در آن، اعلاميههاي دولت روس، داستانهاي تاريخي،و مقالات سياسي، اقتصاًدي، بهداشتي و…. به چاپ ميرسيده است.
اين خط پس از استيلاي روسيه تزاري و با هدف حذف فرهنگ اسلامي در بينتركمنهاي آن منطقه و به منظور نا آشنايي نسل جديد تركمنها با رسمالخط عربي و دور نمودن آنها از قرائت قرآن، ابتدا در سال 1928 ميلادي به رسمالخط لاتين و پس از آن در سال 1940 به رسمالخط روسي (سيريليك) تغيير يافته است. اين امر در تمامجمهوريهاي مسلمان نشين كه تحت سيطره اتحاد شوروي قرار داشت، عموميت پيدا كرد.اين موضوع و تبليغات شومي چون شعاًر «دين افيون تودههاست» در بين مردم تركمنستان، سبب گرديد كه رفته رفته فرهنگ اسلامي و قرآني ظاهراً از بين مردم زدودهشود اما بايد اين نكته را متذكر شويم كه عليرغم تمام اين تلاشها، مردم تركمن ـ كه شالوده فكري و فرهنگي آنها از فرهنگ اسلامي نشأت ميگيرد و در نظر آوردن فرهنگ تركمنبدون تأثيرات اسلامي ممكن نيست ـ در همان دوران تاريك و پر از اختناق، دور از چشم اغيار، به انجام مراسم ديني خود همت ميگماشتهاند و احكام و فرايض ديني خود را در پشت دربهاي بسته خانهها، انجام ميدادهاند. در آن دوران، مطالعه و حتي نگهداري كتبيكه به الفباي عربي نگاشته شدهاند،ممنوع و جرم بزرگي محسوب ميشده است. اين مورد حتي بارها و بارها توسط رئيس جمهور تركمنستان صفرمراد نيازف نيز مطرح شده وميشود.
به نظر نگارنده، اين دوره كمتر از يك قرن – كه در آن، تغيير در رسمالخط اوليه تركمن ها صورت گرفته – برنامهاي نبوده كه سهواً براي مردم مسلمان تركمن تدارك ديدهشده، بلكه در قفاي اين اقدام، افكار و اهداف الحادي وجود داشته است. اين گونه اقدامات راميتوان در موارد ديگري نيز ديد. بطور مثال، يكي از مواردي كه در زمان حاكميتكمونيست در تركمنستان صورت گرفته، چاپ منتخب اشعاًر مختومقلي بوده است كه برخلاف معمول، معيار انتخاب اشعاًر، زيبايي هاي لفظي و معنوي و شاعرانه نبوده، بلكهاصل انتخاب عدم وجود روحيه مذهبي و ديني در شعرها بوده است. هر چند به جرأتميتوان گفت كه تمام شعرهاي مختومقلي آميخته با مضامين اسلامي و قرآني است اما درانتخاب شعرها، تلاش شده تا حدالامكان شعرهايي باشند كه مستقيماً به مفاهيم قرآني واسلامي پرداخته نشده باشد.
در سال 1990 قانون مربوط به زبان در تركمنستان تدوين و به تصويب رسيد. طبقماده اول از اين قانون، زبان تركمني به عنوان زبان دولتي تركمنستان اعلام گرديد و به اينترتيب اين مورد پس از كسب استقلال
در قانون اساسي آن كشور نيز منظور شد. دربارهرسمالخط، بايد گفت كه از همان ابتداي استقلال، انديشه تغيير الفبا در نگارش تركمني واستفاده از يك رسمالخط جديد،مورد توجه قرار گرفته است. بسياري از دانشمندان و زبانشناسان تركمنستان، با چاپ مقالات مختلف در روزنامهها، رسمالخط پيشنهادي خودرا براي ديگر مردم ارايه كردهاند. حتي كميسيون ويژه دولتي به رياست رئيس جمهوركشور نيازف نيز تشكيل شده كه در تركيب آن 28 نفر قرار داشتهاند. اعضاي اينكميسيون طي جلسات مختلف، پيشنهادهاي مربوط به رسمالخط را بررسي كردهاند و بهاين ترتيب، الفباي جديد لاتيني به عنوان رسمالخط جديد براي نگارش زبان تركمني پس ازاستقلال، رسماً به تصويب رسيد. در اين مورد، هفتهنامه «ادبيات و هنر» (ادبيات وصونغات) در صفحه سوم خود به تاريخ نوزدهم فوريه 1993، با چاپ رسمالخط جديدتركمني، خبر داده است. سالها پيش رئيس جمهور اين كشور طي فرماني، اعلام نمود كه ازسال تحصيلي 1995-96 ميلادي آموزش دروس در مدارس با استفاده از الفباي جديدصورت بگيرد و به اين ترتيب آموزش اين الفبا و رسمالخط لاتين، از مدارس آغاز شد. اكنون كتابهاي در سي مدارس ابتدايي به همين شيوه چاپ و منتشر ميشود.
يكي از مقولات قابل بحث در مورد رسمالخط تركمنستان، تأثيرگذاري و تأثيرپذيري زبان فارسي، عربي و تركمني است. در آثار دولت محمد آزادي، مختومقلي و ديگرشاعران و نويسندگان تركمن و حتي در محاورات كنوني تركمنها تعداد كلماتي كه از زبانعربي وارد زبان تركمني شده است، زياد است. اين كلمات غالباً اصطلاحات دينيواجتماعي هستند. اين نوع كلمات تقريباً 7 الي 10 درصد از كل اصطلاحات را به خود اختصاًص ميدهند.
مختومقلي كه سر آمد شاعران تركمن محسوب ميشود، در شعرهايش به وفور ازعبارات فارسي و عربي بهره برده است. يكي از دلايل اين امر را ميتوان در فراگير بودنزبان فارسي در آن دوره دانست. بيشك اين شاعر بزرگ در طول حيات، در مراكز بزرگعلمي آن زمان (چون خيوه و بخاراي شريف) تحصيل كرده و با آثار مهم فارسي و عربيآشنا شده است. به كارگيري عبارات عربي و فارسي در شعرهاي مختومقلي به حدي است كه در تركمنستان، بسياري از مردم تركمن به خاطر ناآشنايي با زبان و عبارات فارسي، از فهم دقيق ابيات، عاًجزند و اين در حالي است كه همين ابيات (حداقل معني ظاهر ابيات) برايهر تركمن ايران قابل فهم و درك است.
به طور مثال:
اخلاصيم آري قيل، يالانيم يوق ات
ديليمي اوزين ات، يوزومي آق ات
خطردان حفظ ايله حرامدان پأك ات
توفيقينگ يار ايلاب توبه بورجوندان
(يالبارماق ـ مختومقلي)
*
عاًشقم عشقه مست من
داماني بر دست من
مختومقلي دوست من
گؤرمديم مهري قانا
(قهري قاناـ مختومقلي)
*
كيملره راحت باغيشلاب كيملره بردي عذاب
دنيا بير كاروانسرايدير اوتدي موندان شيخ و شاب
هر كيمه تقدير قسمت روزگار ايتگان كريم
(ايتگان كريم ـ مختومقلي)
در بسياري از آثار شاعران ديگر نيز اين خصيصه وجود دارد. مثلا بسياري ازشعرهاي «مشرب» به صورت ملمع (فارسي ـ تركمني) سروده شدهاند.
دلبر من مونچه چوچوك بولار مو سن
آمده در كنار من، آدمي اولتورور مو سن
پيش كمان ابروت، خسته كونگل نشانه دور
سينه خود گشادهام، غمزه اوقون آتار مو سن
از در تو كجا روم هر نيچه قاولاسانگ مني
من سگ آستان تو، سحر ايله اؤلتورور موسن
از سر تو چو كاكلت، اوركولوبان چؤرگولوبان
درد تو عرض اگر كنم حال دلم سورار مو سن
توشه دل طلب كنم قهر آتيبان آجيغلاما
ناز و كرشمه كردهاي، بو تيلهگيم برور مو سن
غير از موارد بالا، ازنظر زيبايي شناسي ادبي، استفاده از صناعاًت و بدايع لفظي استكه در ادبيات، غير از معاًني عميق، به شيوايي كلام كمك ميدهد. به طور مثال:
يامان ياغشيغا دوش بولسا آويليق ايچن ياليدير
آيريلسا آويسين بيلهايچيندن اؤچن ياليدير
آقماغا سرينگي ديمكاؤز عيبينگ آچان ياليدير
(ايچن يالي دير ـ مختومقلي)
چنانكه پيداست صنعت تجنيس توسط شاعر در چند بند بالا بكار گرفته شده وعبارات «ايچن»، «ايچيندن»، «اؤچن»، «آچان» يك نظام آهنگ و يك نوع زيبايي لفظي رابوجود آورده است.
و يا مثالي ديگر:
قوجا داغلار گؤتر باشينگ
دؤكمه گؤزدن قانلي ياشينگ
(موقام قاشنده ـ مختومقلي)
چنانكه ميبينيم، دو كلمه «باش» و «ياش» جناس خطي هستند. يعني اينكه اين دوكلمه فقط در تعداد «نقطه»ها متفاوت ولي در نگارش ظاهري به هم شبيه هستند.
به نظرنگارنده، اين الفباي عربي ـ فارسي است كه چنين قابليتهايي دارد و اگر اين ابيات با الفبايروسي و يا لاتين (كه هم اكنون الفباي جديد كشور تركمنستان است) نگاشته شود، اينگونه زيباييهاي لفظي قابل فهم نخواهد بود.
نمونهاي ديگر از جناس خطي:
دوزمهنم دويمانام دورمانام اي يار
بو ساقي دوريندان ايچمايين جامم
(عشقدان ايچمك ـ مختومقلي)
غير از مواردي كه ذكر شد، بايستي اين نكته را نيز خاطر نشان نمائيم كه مختومقليدر چند شعر، با بر شمردن حروف الفباي عربي، حرف اول هر يك از مصاًريع شعرش را بهترتيب حروف عربي تنظيم و مرتب نموده است:
الف، اول ابتدا حمدينگ يتر خدايا
بي، بوش يورمه قوللوقدا دوشسنگ درد بلاغا
تي، تور خواب غفلتدان عمرينگ گلميش اوراغا…
(من بينواغه ـ مختومقلي)
همين وضعيت را ميتوان در چند شعر ديگر مختومقلي (چون شعر «بيتمك گرك»،دوشسنگ درد بلاغه») و شعرهاي شاعراني چون مسكين قليچ، كمينه و ديگران مشاهدهنمود. جالب اينجاست كه در اين شعرها، شاعران علاوه بر تلاش براي سرودن و به نظمآوردن مفاهيم ديني، ميخواستهاند با سرودن شعري كه در آن، نخستين حرف از عباراتهر مصراع، با هر يك از حروف الفباي عربي آغاز ميشود، به نوعي هنرنمايي شاعرانهبپردازند.
به نظر نگارنده، تمامي اين موارد نشان ميدهد كه تمامي شعراي تركمن به الفبايعربي ـ فارسي توجه زيادي داشتهاند و اگر بخواهيم به مفاهيم عميق شعرها پي ببريم،توجه به زيباييها و آرايههاي كلامي و لفظ
ي نيز از اهميت زيادي برخوردار است.
از اين گذشته، به كارگيري الفبا و رسمالخط عربي ـ فارسي در ادبيات مكتوب تركمن،باعث ميشود تا مفاهيم عميق فرهنگ اسلامي (كه در تار و پود ادبيات كشورهاي مشرقزمين تنيده) بيشتر مورد استفاده قرار گرفته و شناخته شود.
ادبيات مردم تركمن، پيوندي عميق و ريشهدار با فرهنگ اسلامي دارد و گذشته از ادبيات رسمي و مكتوب، حتي در آداب و رسوم و اخلاقيات اين مردم نيز ميتوان اين پيوند را مشاهده كرد.
مختومقلي فراغي، در عصر خود، چنان با قرآن مأنوس بوده كه كه از آن به صورت منبعي عظيم و بي پايان از جانب غيب براي بيان مقصود بهره ميبرد و با الهام، اخذ واقتباس از آيات، كلام شاعرانه را با زيور آيات قرآني ميآراست و راز ماندگاري اشعاًرش در بين مردم، همين افكار و انديشههاي ديني او بوده است. و اينجاست كه بايد گفت حاكميت شوروي (آن چنانكه رئيس جمهور تركمنستان نيز بر اين امر تأكيد دارد) نه تنها باعث شد تا احكام و سنن اسلامي به فراموشي سپرده شود، با تغيير الفبا و رسمالخطاوليه تركمنها، زخمي عميق بر فرهنگ
و ادبيات تركمنها وارد ساخت.
يوسف قوجق
آقای قوجق!
آخر چرا اینهمه تبلیغ و ترویج دروغین در مورد اسلام و گرافیک ناکارآمد عربی-فارسی در زبان ترکمنی میکنید.شما قطعا در رابطه با نقش درست خوانی متون ترکمنی از طریق گرافیک لاتین و کریل آشنا هستید. آخر طرح تحریف آمیز رابطه ادبیات ترکمن با فرهنگ اسلامی و قرآن چه نفعی برای مردم ترکمن دارد؟شما آنچنان تصویری از مشاهیر ترکمن و منجمله مختومقلی ارائه داده اید که آدم فکر میکند همه آنها آخوند بودند.لطفا از تبلیغ برجسته کردن اسلام و نقش اغراق آمیز آن در ادبیات ترکمن خودداری کنید و سعی نکنید نان ترکمن را به نرخ تملق برای جمهوری اسلامی بخورید.
با گفته های احد به شدت موافقم.
درج یک دیدگاه