چندجانبه گرایی می تواند از ترامپ جان سالم به در ببرد
با رشد ناسیونالیستها و سازمانهای بینالمللی باید خم شدن را بیاموزند تا شکست نخورند
محمد قاسم شایق
دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب ایالات متحده بیاعتنایی خود را نسبت به تعهدات بینالمللی ایالات متحده بهطور واضح بیان کرده است در طول دوره اول ریاست جمهوری خود او نهادهای چندجانبه را محکوم می کرد و از آنچه به عنوان نخبگان غیرپاسخگو و «جهانی گرا» توصیف می کرد انتقاد کرد او از توافقنامه های کلیدی مانند توافقنامه آب و هوای پاریس خارج شد و از سازمان هایی که ستون فقرات نظم بین المللی لیبرال را تشکیل می دهند جدا شد. وفادار به اخلاق پوپولیستی خود او در برابر محدودیت های تحمیل شده توسط چندجانبه گرایی مقاومت کرد و در عوض ترجیح داد «آمریکا را در اولویت قرار دهد».ترامپ یکی از بسیاری از پوپولیست های صعودی است که بر سیاست های درون گرا تاکید می کند و همکاری جهانی را به چالش می کشد. به عنوان مثال مارین لوپن سیاستمدار فرانسوی اعلام کرده است که “حامی محلی علیه جهانی” است. ویکتور اوربان رهبر مجارستان حامیان خود را با فریاد «اول مجارستان» جمع کرد. با این حال موقعیت ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده بزرگترین حامی مالی و پشتیبان اصلی سازمانهای بینالمللی متعدد تضاد او را بهطور منحصربهفردی پیامد میکند.بسیاری از ناظران پیشبینی میکنند که ترامپ با تلاش برای تغییر نظم جهانی در دوره دوم ریاستجمهوری خود شجاعتر و سازماندهیتر خواهد شد. او آشکارا تهدید کرده است که تعهدات واشنگتن در قبال نهادهایی مانند سازمان تجارت جهانی (WTO) ناتو و حتی سازمان ملل متحد را ترک می کند تضعیف می کند، یا به طور اساسی مذاکره می کند. طرح جدید ترامپ برای وضع تعرفه های جدید بر کانادا و مکزیک توافق آمریکا-مکزیک-کانادا را تهدید می کند. حمله به این نهادها برای هدف او در کنار گذاشتن چندجانبه گرایی به نفع نهادی که در آن دولت ها عمدتاً به تنهایی عمل می کنند محوری است. اگر این چشم انداز تحقق یابد اثرات موجی می تواند یک سیستم بین المللی شکننده را بی ثبات کند.ریسک به سختی می تواند بالاتر باشد. بشریت با مجموعه ای از چالش های فراملی مواجه است که هیچ کشوری به تنهایی قادر به حل آنها نیست. تغییرات اقلیمی، بیماری های همه گیر، نابرابری اقتصادی، هوش مصنوعی و سایر خطرات وجودی پاسخ های بین المللی را می طلبد. در واقع خروج پیشنهادی ترامپ از سازمان های جهانی نمی توانست در زمان بدتری رخ دهد. اما نهادهای بین المللی مجبور نیستند منفعلانه سرنوشت آنها را بپذیرند آنها عاملیت و ظرفیت حفظ خود را دارند. آنها میتوانند با کار کردن در اطراف ترامپ، مماشات با او همکاری مخفیانه با او یا جلب نظر حامیانش با ترامپ سازگار شوند. اگر سازمان های بین المللی یاد بگیرند به جای شکستن خم شوند می توانند خود را نجات دهند اگر این کار را نکنند دولتها زیرساختی را که از طریق آن روی سختترین مشکلات جهان کار میکنند، از دست خواهند داد.
دستور کار ضدگلوبالیستی
ترامپ می تواند سازمان های بین المللی را از طرق مختلف تضعیف کند. مستقیماً او می تواند ایالات متحده را از نهادها یا توافقات کلیدی خارج کند. به عنوان مثال ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود از معاهده آب و هوایی پاریس، یونسکو و شورای حقوق بشر سازمان ملل خارج شد زیرا آنها را به عنوان تنبیه برنامه «اول آمریکا» خود می دید او می تواند در دولت دوم خود از سازمان های بیشتری خارج شود. او به ویژه از سازمان بهداشت جهانی (WHO) و سازمان تجارت جهانی (WTO) انتقاد کرده است.ظریف تر ترامپ می تواند با نادیده گرفتن قوانین سازمان های بین المللی امتناع از شرکت در جلسات مهم یا مانع تراشی در موارد کلیدی دستور کار از سازمان های بین المللی جدا شود. در اولین دوره ریاست جمهوری خود ترامپ با امتناع از تایید نامزدها در سازمان استیناف سازمان تجارت جهانی به طور موفقیت آمیزی بر سازمان تجارت جهانی کارشکنی کرد و توانایی آن را برای اجرای قوانین تجاری به شدت محدود کرد. با توجه به اینکه واشنگتن قدرتمندترین دولت جهان و اغلب رهبر سازمان های بین المللی است چنین عدم پایبندی به خودی خود بی ثبات کننده است. اما می تواند اثرات خطرناکی نیز داشته باشد. مؤسسات به اعتماد متقابل وابسته اند و اگر ایالات متحده قوانین را زیر پا بگذارد دیگران نیز ممکن است از آن پیروی کنند و پایه های همکاری جهانی را از بین ببرند.ترامپ همچنین ممکن است اطلاعات حیاتی این نهادها را دستکاری یا پنهان کند که برای عملکرد مؤثر به داده های دقیق کشورهای عضو بستگی دارد. به عنوان مثال بانک جهانی به معیارهای اقتصادی نیاز دارد WHO به آمار بهداشت عمومی متکی است و آژانس های زیست محیطی به داده هایی در مورد انتشار کربن نیاز دارند. با امتناع از به اشتراک گذاشتن چنین اطلاعاتی یا ارائه گزارش های نادرست دولت ترامپ می تواند این موسسات را مختل کند. ساده تر ترامپ می تواند پول را نگه دارد. ایالات متحده بزرگترین تأمین کننده مالی سازمان های متعدد است و بدون پول واشنگتن، بسیاری از آنها برای بقا تلاش می کنند. زمانی که دولت ترامپ بودجه سازمان جهانی بهداشت را در طول همهگیری کووید-19 کاهش داد پاسخ این موسسه به بحران را مختل کرد و شهرت WHO را در سراسر جهان از بین برد.ترامپ همچنین میتواند با راهاندازی سازمانهای رقیب، سازمانهای موجود را تضعیف کند. این نهادهای رقیب که برای تخلیه منابع و نفوذ همتایان خود طراحی شدهاند بهجای همکاری اساسی، بهعنوان پلتفرمهایی برای موفقیت عمل میکنند. درست مانند نهادهای منطقهای که توسط دیگر رهبران پوپولیست حمایت میشوند مانند بانک توسعه جدید که تا حدی توسط نارندرا مودی نخستوزیر هند راهاندازی شد این نهادها میتوانند پوششی از تعامل چندجانبه را در اختیار ایالات متحده قرار دهند و در عین حال تجارت را از بانک خارج کنند. نهادهای موجود که کار اساسی تری انجام می دهند.در نهایت ترامپ میتواند تلاش کند تا سازمانهای بینالمللی را برای همسویی با برنامههای دولتش با تمرکز منابعشان بر اولویتهای محدود ایالات متحده یا استفاده از مشروعیت آنها برای دنبال کردن سیاستهایی که بهجای منافع گستردهتر جهانی در خدمت اهداف سیاسی داخلی هستند همراهی کند. چنین استراتژی می تواند به طور مؤثر این نهادها را به سلاح تبدیل کند و آنها را به ابزارهای یکجانبه گرایی تبدیل کند تا انجمنی برای همکاری جهانی. به عنوان مثال چین از کنترل خود بر بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا برای پیگیری منافع داخلی خود و در عین حال بهره مندی از مشروعیت عضویت متنوع این موسسه استفاده کرده است.
دستیابی به مهارت
خوشبختانه سازمان های بین المللی در مقابل این تهدیدات ناتوان نیستند. در واقع آنها ابزار و تکنیک های زیادی برای محافظت از خود در برابر یک پوپولیست در کاخ سفید دارند. شاید اساسی ترین کار این باشد که برای به حداقل رساندن نفوذ ایالات متحده به ویژه با جستجوی منابع در جاهای دیگر تلاش کند. زمانی که اولین دولت ترامپ داده های مربوط به انرژی را از بانک جهانی پنهان کرد این سازمان قراردادهای اشتراک گذاری اطلاعات را با بانک های توسعه چندجانبه عربی امضا کرد. به طور مشابه سازمان ملل ظرفیت خود را برای به دست آوردن اطلاعات به تنهایی از جمله از طریق پهپادهای نظارتی که در طول عملیات های حفظ صلح مستقر می کند گسترش داد. با انجام این کار کمتر به دولت ها برای اطلاعات وابسته شده است.داشتن شبکه گسترده ای از شرکا از جمله شرکت ها، موسسات خیریه، اتاق های فکر و سایر موسسات چندجانبه می تواند به انعطاف پذیری سازمان کمک کند. به عنوان مثال یونیسف با موفقیت با شرکت چند ملیتی Unilever برای تأمین بودجه و تخصص همکاری کرده است بانک جهانی همین کار را با بنیاد گیتس انجام داده است. موسسات چندجانبه باید توانایی خود را برای به اشتراک گذاشتن ایمن داده ها با یکدیگر برای بهبود هماهنگی بهبود بخشند دولت های محلی نیز می توانند متحدان ارزشمندی باشند. زمانی که ترامپ از توافق آب و هوایی پاریس خارج شد مقامات سازمان ملل با ایالت های ایالات متحده مانند کالیفرنیا و شهرهایی مانند نیویورک برای حفظ تعهدات اقلیمی و حفظ گفتگو همکاری کردند. سازمان های بین المللی همچنین می توانند با انعطاف پذیری بیشتر از نظر اداری ترامپ را دور بزنند. اعضای سازمان تجارت جهانی ترتیبات داوری تجدیدنظر موقت چند جانبه را ارائه کردند یک مجمع توقف برای داوری اختلافات تجاری برای دور زدن موانع ایجاد شده توسط دولت ترامپ. به طور مشابه تعهدات داوطلبانه و مقیاس پذیر توافق پاریس به حفظ شتاب حتی پس از خروج ایالات متحده از توافق در سال 2017 کمک کرد.اگر کار کردن در اطراف ترامپ غیرممکن باشد (یا حتی اگر اینطور نباشد) گروهها میتوانند با افزایش هزینههای خروج به دنبال راههایی باشند که او را مجبور به ماندن در سازمانهایشان کنند. به عنوان مثال، گنجاندن جریمههای خروج – مانند بندهای تحریمی که اتحادیه اروپا در بسیاری از توافقهای تجاری وضع میکند میتواند از لغو معاهده جلوگیری کند. فرآیندهای طولانی خروج مانند تأخیر یک ساله مورد نیاز بر اساس توافق پاریس زمان را برای بسیج مخالفان داخلی یا تغییر رهبری سیاسی فراهم می کند.نهادهای بین المللی نیز باید پیوستن مجدد کشورها را آسان کنند. برای مثال یونسکو پس از خروج ترامپ از قدرت به سرعت از بازگشت ایالات متحده استقبال کرد دولت بایدن به همین ترتیب توانست به سرعت دوباره به توافق پاریس بپیوندد این روند فقط به امضای او نیاز داشت.
اگر نمی توانمد آنها را شکست دهند
رویکرد دیگر برای بقای ترامپ مماشات است که می تواند شامل ارائه منافع مادی به ایالات متحده یا گسترش نفوذ ایالات متحده در یک سازمان باشد این استراتژی دارای جنبه های منفی است: اگر بیش از حد انجام شود می تواند مشروعیت نهادی را قربانی کند و اتهامات سوگیری را مطرح کند. اما راههایی وجود دارد که میتوان در یک خط خوب قدم برداشت. برای مثال نحوه عملکرد ناتو در چهار سال اول ریاست جمهوری ترامپ را در نظر بگیرند. زمانی که ترامپ از متحدان ناتو به خاطر هزینه های بسیار کم برای دفاع انتقاد کرد ینس استولتنبرگ دبیرکل سازمان ملل متحد را تشویق کرد تا بودجه نظامی خود را به طور متواضعانه افزایش دهند و علناً به ترامپ برای تغییرات اعتبار بخشید و به منیت او متوسل شد. به نظر می رسید که این رویکرد کارساز بود. ترامپ ایالات متحده را از ناتو بیرون نکشید همانطور که بارها تهدید کرده بود و در عوض اعتبار بودجه دفاعی بزرگتر متحدان را بر عهده گرفت.نهادهای چندجانبه همچنین می توانند به طور غیررسمی برنامه های خود را مجدداً تنظیم کنند تا حداقل به صورت سطحی با اولویت های ترامپ هماهنگ شوند. سازمانهای بینالمللی میتوانند با تمرکز بر موضوعاتی مانند عدالت تجاری یا مبارزه با تروریسم حوزههایی که ترامپ به آنها علاقه نشان داده است سودمندی خود را برای او نشان دهند. به عنوان مثال ناتو به دنبال آرام کردن رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان از طریق سخن گفتن به مبارزه با تروریسم است که نگرانی بزرگی برای او است.برای سازمان هایی که نگران تشدید تنش ها با ترامپ هستند تعدیل نیرو راه حل دیگری است. مؤسسات میتوانند با محدود کردن تمرکز خود بر عملکردهای اصلی و اجتناب از حوزههای بحثبرانگیز قرار گرفتن در معرض خشم پوپولیستی را به حداقل برسانند و در عین حال اعتبار خود را حفظ کنند. به عنوان مثال سازمان تجارت جهانی از لحاظ تاریخی محدودیت قضایی در مورد موضوعات حساس سیاسی اعمال کرده است و بانک جهانی اغلب اصلاحات را به صورت تدریجی و با همکاری دولت های مقاوم انجام داده است. به طور مشابه سازمانها ممکن است بر تعدیلهای موقت یا غیررسمی در سیاستها تأکید کنند و توانایی تغییر مسیر را با تغییر شرایط سیاسی حفظ کنند. چنین انعطافپذیری راهی برای کار با پوپولیستها بدون تضعیف مأموریتهای گستردهتر آنها به این نهادها ارائه میکند.نهادهای بین المللی همچنین می توانند از سازمان های منطقه ای مانند مرکوسور آمریکای جنوبی یا اتحادیه آفریقا به عنوان واسطه برای دور زدن ترامپ استفاده کنند. بسیاری از سازمانهای منطقهای ایالات متحده را بهعنوان عضو ندارند و سازمانهایی که تمایل دارند زیر نظر ترامپ پرواز کنند مانند بانک توسعه بینآمریکایی. مزایای دیگری نیز وجود دارد. دولتهای جنوب جهانی اغلب این سازمانهای کوچکتر را نسبت به سازمانهای جهانی کمتر مداخلهگر و دلسوزتر به نگرانیهایشان میدانند. بسیاری از پروژههای بانک جهانی با بانکهای توسعه منطقهای که پیوندهای قوی با دولتهای عضو دارند و معمولاً میتوانند از کشورهای دریافتکننده خرید بیشتری دریافت کنند تأمین مالی میشوند.
روابط عمومی
سازمانهای بینالمللی مدتهاست که برای تداوم کار خود به حمایت عمومی متکی بودهاند اما در سالهای اخیر تلاش کردهاند تا با تودهها محاکمه شوند، زیرا رهبران پوپولیست خشم ضدجهانی را برانگیختهاند. بنابراین مقابله با خصومت رئیس جمهور آینده نه تنها مستلزم تعامل مستقیم با وی بلکه یافتن راه هایی برای مدیریت حامیانش است. این امر گاهی نیازمند دیپلماسی محتاطانه و پشت پرده است. با کار مخفیانه، سازمانهای بینالمللی میتوانند به ترامپ اجازه دهند بی سر و صدا از مزایای چندجانبهگرایی (رشد اقتصادی، امنیت بهتر و دسترسی به تخصصهای فنی مهم) بهره ببرد و در عین حال از او در برابر هزینههای سیاسی محافظت کند.بسیاری از سازمان ها در حال حاضر کار خوبی در ارائه رازداری به اعضای خود انجام می دهند. شورای امنیت سازمان ملل متحد اغلب جلسات غیرعلنی در مورد موضوعات حساس برگزار می کند و اطمینان می دهد که بحث های صریح می تواند بدون نظارت عمومی انجام شود. به طور مشابه صندوق بین المللی پول مواضع ابراز شده توسط کشورهای عضو در طول جلسات هیئت مدیره را تا هفت سال طبقه بندی می کند و WTO اسناد قضاوت را برای محافظت از اطلاعات اختصاصی یا حساس سیاسی ویرایش می کند.با این حال ایجاد مکانیسمهای رازداری مؤثر، مستلزم سرمایهگذاری قابل توجهی در فناوری، زیرساختها و ظرفیتهای اداری است. ابزارهای رمزگذاری کانال های ارتباطی ایمن و ذخیره سازی داده ها برای حفظ محرمانه بودن بحث های حساس ضروری هستند. سازمانهای چندجانبه همچنین ممکن است به پروتکلهای واضحی نیاز داشته باشند که مشخص کند چه کسی میتواند به مواد محرمانه، تحت چه شرایطی و برای چه مدت دسترسی داشته باشد. این ممکن است شامل اعطای مجوز به کارکنان منتخب قرارداد با شرکت های تخصصی امنیت سایبری یا افزایش قابلیت های داخلی فناوری اطلاعات باشد. اگرچه پیشرفتهای فناوری چنین راهحلهایی را در دسترستر کرده است اما سازمانها را نیز در معرض خطرات جدیدی از جمله حملات سایبری و درز اطلاعات قرار میدهد. رسیدگی به این آسیبپذیریها برای اطمینان از محرمانگی مهم است.سازمانهایی که نمیخواهند در اطراف رأیدهندگان ترامپ کار کنند ممکن است سعی کنند مستقیماً از آنها درخواست کنند. رهبران پوپولیست سازمانهای بینالمللی را بهعنوان نخبگان رانده و دور از ارتباط محکوم میکنند. اما اگر این مؤسسات به طور مؤثرتری فوایدی را که به مردم عادی ارائه میکنند منتقل کنند یا پیامهایشان را با لفاظیهای پوپولیستی هماهنگ کنند چندجانبهگرایی را سختتر میکنند. به عنوان مثال در سال 2020 آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد از ترامپ به خاطر مشارکتش با ابتکارات سازمان ملل تشکر کرد و برای او آرزوی بهبودی سریع از COVID-19 کرد حتی در شرایطی که رئیس جمهور تلاش کرده بود کمک های مالی ایالات متحده به سازمان ملل را مهار کند. ترامپ نیز به نوبه خود، گوترش را به خاطر «تلاش سخت برای «بزرگ کردن مجدد سازمان ملل» ستایش کرد. آمریکاییها عموماً از مزایایی که از سازمانهای بینالمللی دریافت میکنند مانند قیمتهای پایینتر کالاها به دلیل محدودیتهای کمتر در تجارت بینالمللی اطلاعات کمی دارند این نهادها با انتقال بهتر نقاط مثبت خود می توانند به حفظ مشروعیت خود و ایجاد گروهی از حامیان کمک کنند.
زنده ماندن
برای سازمانهای بینالمللی استراتژیهایی برای مقابله با یک دوره ریاستجمهوری ترامپ خالی از خطر نیست تلاش برای به حاشیه راندن ترامپ ممکن است باعث خصومت بیشتر دولت او شود و مماشات می تواند منجر به اتهامات سایر کشورهای عضو شود مبنی بر اینکه نهادهای چندجانبه اصول آنها را به خطر می اندازند.اما هر دو رویکرد بهتر از جایگزین هستند هیچ کاری انجام ندهد یا به صورت موقت واکنش نشان دهد. مخاطرات به سادگی برای سازمان های جهانی بسیار زیاد است که فعال نباشند. معماری چندجانبه جهان بهترین مکانیسمی است که بشر برای رویارویی با تهدیدات وجودی فراملی دارد اجازه دادن به پوسیدگی، تضعیف یا در غیر این صورت از هم گسیختگی آن همه کشورها را در دنیایی که به طور فزاینده ای بی ثبات می شود بسیار آسیب پذیر می کند.