چگونه اوکراین به یک جنگ جهانی تبدیل شد
بازیکنان جدید درگیری را تغییر می دهند و مسیر پایان دادن به آن را پیچیده می کنند
محمد اکرام یاور
حمله روسیه به اوکراین در فوریه 2022 یک رویداد بزرگ جهانی بود مقیاس تهاجم متناسب با هدف آن برای از بین بردن دولت اوکراین گسترده بود میلیون ها پناهنده از اوکراین به بقیه اروپا فرار کردند. قیمت سوخت و کود افزایش یافت و تورم را در سراسر جهان تحریک کرد. این جنگ تولید و توزیع غلات را مختل کرد و نگرانی هایی را در مورد عرضه در مناطق دورتر از روسیه و اوکراین ایجاد کرد و همانطور که درگیری به سال های دوم و سوم خود کشیده شد دامنه بازتاب های بین المللی آن گسترش یافته است.در مراحل اولیه جنگ، کشورهای خارج از اروپا بیشتر تلاش کردند تا اثرات آن را مدیریت کنند. برای کسانی که تصمیم گرفتند مستقیماً از اوکراین حمایت نکنند عدم ارائه سلاح به کیف یا تحریم روسیه دو اولویت غالب بود. برخی از کشورها با دیدن این که قرار است معاملاتی انجام شود به دنبال از دست دادن روسیه در بازارهای گاز، نفت و سایر کالاهای اروپایی و ایالات متحده بودند. دیگران با امید صادقانه (یا غیر صادقانه) به حداقل رساندن هزینه های مستقیم و جانبی جنگ یا حتی پایان دادن به آن خود را به عنوان میانجی معرفی کردند. انگیزه دیپلماسی آنها تا حدی به دلیل اعتباری بود که از داوری درگیری در مقیاس بزرگ ناشی می شد.با این حال با طولانی شدن جنگ، کشورهای غیر اروپایی بیشتر و بیشتر درگیر می شوند. برخی به روسیه ابزاری برای طولانی کردن جنگ می دهند افراد و مهمات. با استفاده از اوکراین به عنوان یک میدان آزمایش آنها امیدوارند که برای جنگ هایی که خودشان ممکن است در آینده بجنگند آمادگی بیشتری داشته باشند. تصمیم کره شمالی برای استقرار هزاران نیرو برای کمک به روسیه برای بازپس گیری منطقه درگیری کورسک تنها آخرین نمونه است. سایر کشورهای غیرغربی در تلاش هستند تا روند جنگ را شکل دهند یا خود را برای حضور در ایجاد یک اروپای پس از جنگ قرار دهند یعنی بر سر میز مذاکراتی باشند که به درگیری پایان می دهد هر چند این چشم انداز دور ممکن باشد. باشد. در میان این جنگ وحشتناک کشورهای غیر اروپایی اروپا را به هدف سیاست خارجی خود تبدیل می کنند. بسیاری از مفسران گفتهاند که سابقهای که با پیروزی روسیه در اوکراین ایجاد شد قدرت هستهای که قلمرو کشور دیگری را به میل خود تصرف کرد نظم جهانی را متحول خواهد کرد. دخالت عمیق قدرتهای خارج از اروپا لایه دیگری به پتانسیل تحولآفرین جنگ میافزاید. اروپا که قرن ها قدرت خود را به بیرون نشان داده در حال تبدیل شدن به تئاتری برای فرافکنی قدرت غیر اروپایی است. بروکسل، کیف و واشنگتن باید با این واقعیت جدید کنار بیایند.
دوستداران صلح
کشورهای غیر غربی به محدودیت های سیاست غرب در مورد اوکراین اشاره کرده اند. فعالیت دیپلماتیک غرب اگرچه شدید است اما به حمایت از اوکراین در برابر آنچه پایتختهای غربی تهاجم ناعادلانه میدانند محدود شده است. آنها سعی کردهاند هر کشوری را که به درستی تلاشهای جنگی اوکراین ناپذیرفتگی پذیرش خواستههای روسیه و اهمیت تمامیت ارضی و حاکمیت اوکراین گوش دهد متقاعد کنند. با این حال اوکراین و غرب روسیه را به عقب نینداختهاند و حمایت غرب از اوکراین از زمان شروع جنگ به وضوح کاهش یافته است. ترس از تشدید تنش انواع تسلیحاتی را که کشورهای غربی به اوکراین می دهند و همچنین شرایط استفاده از آن سلاح ها را محدود می کند. کشورهای غربی نیز حاضر نیستند کمبود شدید نیرو در اوکراین را با اعزام سربازان خود جبران کنند حتی اگر جنگ را برای نظم امنیتی اروپا توصیف کنند.محدودیت های آشکار سیاست و اهرم غرب در را به روی بازیگران خارج از اروپا باز کرده است. آنها از نظر دیپلماتیک مشکلی برعکس غرب دارند. هر کشوری که نه پشت اوکراین باشد و نه مسکو را تحریم کند میتواند با طرحهای دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ به ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه نزدیک شود. اما اگر نگرش خنثی یا طرفدار روسیه را اتخاذ کند برای به دست آوردن اوکراین با مشکل مواجه خواهد شد. چه طرفدار روسیه باشد و چه طرفدار اوکراین و یا جایی در این بین هیچ نیرویی هیچ کشور گروهی از کشورها یا نهادهای بینالمللی به اندازه کافی قدرتمند نیست که بتواند آتشبس را در اوکراین تحمیل کند بسیار کمتر از یک آتشبس یا یک راهحل از طریق مذاکره. با این حال هیچ کس نمیخواهد به عنوان تلاشی برای میانجیگری شناخته شود.با وجود موانع بسیاری از کشورها به نقش میانجی متعهد شده اند. ترکیه خدمات خود را در زمینه مسائل مختلف در آغاز جنگ، لابی کردن برای کریدورهای بشردوستانه در طول محاصره ماریوپل توسط روسیه، کمک به مذاکره در مورد طرح غلات دریای سیاه و تسهیل تبادلات در مورد امنیت نیروگاه های هسته ای اوکراین ارائه کرد. ترکیه همچنین در اوایل جنگ میزبان مذاکرات صلح بین روسیه و اوکراین بود. عربستان سعودی و امارات متحده عربی به تبادل زندانیان بین روسیه و اوکراین کمک کرده اند. ابوظبی اخیراً ادعا کرده است که تلاش هایش به 2200 زندانی اجازه بازگشت به خانه را داده است. دولت عربستان سعودی حدود 40 کشور (بدون احتساب روسیه) را در اوت 2023 در جده تشکیل داد تا درباره اصول پایان دادن به جنگ بحث کنند. اخیراً قطر میزبان مذاکرات مجدد روسیه و اوکراین در مورد توقف حملات به زیرساخت های انرژی یکدیگر بود. بسیاری از کشورهای غیر اروپایی از چین گرفته تا برزیل و هیئتی از کشورهای آفریقایی مأموریت ها یا طرح هایی برای صلح ترتیب داده اند. این شکل دیوانه وار دیپلماسی نه تنها به دلیل عدم پیشرفت تا کنون و به دلیل ماهیت تکه تکه و پراکنده اش بلکه به دلیل مقیاس و گستره قابل توجه آن قابل توجه است.این طرحهای صلح را میتوان با ارزش واقعی در نظر گرفت زیرا کشورهایی که آنها را پیش میبرند ممکن است واقعاً بخواهند به تأمین صلح کمک کنند. جنگ در اوکراین بیثباتی و هزینههای اقتصادی را در خارج از اروپا به همراه داشته است و حضور در میز مذاکره به معنای تعیین چشمانداز اقتصادی و ژئوپلیتیک پس از جنگ است. این درس کنفرانس های ورسای، یالتا و پوتسدام پس از دو جنگ جهانی بود: غنایم به سوی مذاکره کننده. پیکربندی اوکراین پس از جنگ واقعاً برای چین و ترکیه مهم است شاید برای برزیل و آفریقای جنوبی کمتر.اما طرح های صلح را می توان به عنوان محرکی برای تلاش های جنگی روسیه نیز تعبیر کرد. پیشنهاد آنها آسان است و اجرای آنها تقریبا غیرممکن است. در حالی که این کشورها به حق حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین احترام می گذارند هیچ راه مناسبی برای کیف ارائه نمی دهند. پاسخ ملایم پیشبینیشده به برنامههای آنها در اوکراین و غرب نیز با روایتهای ناسازگاری غربی یکی از نکات کلیدی صحبتهای روسیه همخوانی دارد، گویی غربیها که (به ظاهر) باعث جنگ در وهله اول شدهاند در حال طولانیکردن و بهرهبرداری از آن برای تضعیف روسیه هستند.
نیروی انسانی و مهمات
اگر دیپلماسی بین المللی مربوط به اوکراین هم آرزویی و هم زودگذر بوده است کمک به شرکت دفاعی روسیه بسیار ملموس بوده است. تحریمهای غرب در جهت تغییر رژیم یا حتی تغییر محاسبات روسیه در مورد جنگ نبوده است. هدف تحریمهای غرب این بوده است که تلاشهای جنگی روسیه را از بین ببرد آن را از سرمایه و فناوری محروم کند و در نتیجه به اوکراین مزیت ساختاری بلندمدت در جنگ بدهد. کشورهای غیر اروپایی به دلیل منافع اقتصادی خود این رویکرد را با حفظ روابط با روسیه تضعیف کرده اند. با خرید نفت، گاز و کود روسیه و با تسهیل تجارت “دورگرد” آن. پرتاب خطوط حیاتی به اقتصاد روسیه ماشین نظامی آن را تقویت می کند حتی اگر تقویت صنعت دفاعی روسیه ممکن است هدف اصلی برزیل، هند یا عربستان سعودی هنگام انجام تجارت با کرملین نباشد. اگر اولویت این کشورها این بود که روسیه در اوکراین شکست بخورد آنها مجموعه متفاوتی از سیاست های اقتصادی را اتخاذ می کردند.مهمترین آنها کشورهایی هستند که مستقیماً به ارتش روسیه کمک می کنند. چین کالاهایی با کاربرد دوگانه از ماشین ابزار گرفته تا ریزتراشه ارائه کرده است که مورد علاقه سازندگان تسلیحات روسی است. کنترل این کشور بر عرضه این محصولات به پکن اهرم قابل توجهی در جنگ روسیه می دهد. مقامات غربی همچنین چین را به کمک اساسیتر به ارتش روسیه متهم کردهاند به عنوان مثال با تهیه هواپیماهای بدون سرنشین تهاجمی به ارتش روسیه کمک میکند. حمایت ایران از روسیه همه کاره بوده است و تهران پهپادهای جنگی (و فناوری تولید مرتبط) مهمات و موشک های بالستیک کوتاه برد را ارائه می کند. ایران در حال تقویت روابط دفاعی خود با روسیه است حتی در شرایطی که تشدید درگیری با اسرائیل ممکن است به طور موقت محموله های تسلیحاتی خود را محدود کند. اگرچه موشک های ایرانی هنوز وارد میدان نبرد اوکراین نشده اند اما روسیه از ابتدای سال جاری موشک های کره شمالی را مستقر کرده است. بر اساس برخی برآوردها پیونگ یانگ نیمی از گلوله هایی را که روسیه در اوکراین استفاده می کند تامین کرده است. ایران و کره شمالی که در مرحله اولیه جنگ به عنوان همکارهایی که روسیه به همکاری با آنها متوسل شده بود مورد تمسخر قرار گرفتند اکنون به طور فعال در حال شکل دادن به مسیر مناقشه هستند.با توجه به اهمیت نیروی انسانی در جنگ فرسایشی اولین استخدام در میدان نبرد هزاران سرباز کره شمالی که اخیراً در روسیه مستقر شده اند تشدید دیگری در دخالت غیراروپایی هاست. اگرچه روسیه نسبت به اوکراین برتری نیروی انسانی دارد اما تعداد زیادی سرباز را در جنگ از دست داده است. پوتین تمایلی به دستور بسیج گسترده دیگری که ممکن است روسها را در جنگ ناراحت کند ندارد. در دو سال گذشته گزارشهای اپیزودیکی از سربازان و داوطلبان کوبایی، هندی و نپالی منتشر شده است که برای جنگیدن برای روسیه فریب داده شدهاند. اما استقرار کره شمالی ابعاد کاملاً متفاوتی دارد و غرب ابزارهای کمی برای تغییر محاسبات کره شمالی در اختیار دارد زیرا این کشور قبلاً منزوی شده و به شدت تحریم شده است.جنگ اروپا کم کم به جنگ جهانی تبدیل می شود گسترشی که به نفع اروپا نیست. برای چین، ایران و کره شمالی مشارکت عمیق تر در اوکراین ممکن است به آماده سازی آنها برای جنگ هایی که در آینده می توانند بجنگند کمک کند. موضوع فقط کمکهای ملموس روسیه به ظرفیتهای دفاعی این کشورها برای بازپرداخت آنها بابت حمایتی که مسکو دریافت کرده، نیست. همچنین این سوال وجود دارد که آنها از میدان جنگ چه خواهند آموخت. گفته میشود که استراتژیستهای چینی در حال بررسی عملکرد قابلیتهای مورد استفاده در اوکراین مانند پهپادها و HIMARS بودهاند که ممکن است در جنگ بر سر تایوان با آنها مواجه شوند. ایران فناوری های غربی را که در اوکراین به دست آورده است از جمله موشک های ضد تانک و ضد هوایی به دست آورده است که می تواند برای مهندسی معکوس یا برای توسعه اقدامات متقابل مطالعه کند. کره شمالی ممکن است تصمیم گرفته باشد نه تنها برای احترام به معاهده دفاعی جدید دو کشور بلکه برای ارائه تجربه رزمی دست اول ارتش کره شمالی به روسیه نیرو بفرستد. (کره شمالی از زمان جنگ کره 1950-1953 جنگی نکرده است.) اوکراین به آزمایشگاهی برای قدرت های غیر اروپایی تبدیل شده است که به جنگ های آینده فکر می کنند.
جهان به اروپا می آید
از قرن شانزدهم اگر نگویند زودتر اروپا جنگی را فراتر از مرزهای قاره ای خود به راه انداخته است. تنها در چند دهه گذشته کشورهای اروپایی در افغانستان و عراق جنگیدند. فرانسه تا همین اواخر حضور نظامی آشکاری در ساحل داشت. اروپا یک عامل نظامی است اگرچه عاملی متوسط در اقیانوس هند و اقیانوس آرام و کشورهای اروپایی کمک های نظامی قابل توجهی به اسرائیل ارائه می کنند که درگیر جنگ های متعدد در خاورمیانه است. برای معماران آمریکایی و اروپایی روابط فراآتلانتیک پس از جنگ جهانی دوم استفاده از قدرت اروپایی فراتر از اروپا غیرعادی نبود. این یک ضرورت جنگ سرد بود. نیروهای اروپایی هم در جنگ کره و هم در جنگ ویتنام به نیروهای آمریکایی پیوستند. حتی ائتلاف ناتو که وظیفه دفاع از کشورهای عضو خود را بر عهده دارد خارج از مرزهای اعضای خود عمل کرده است که اخیراً در لیبی در سال 2011 انجام شد. روسیه.تاریخ طولانی قدرت پیش بینی اروپا جهان بینی در پایتخت های غربی را مشروط کرده است و تصور اینکه کشورهایی مانند ایران یا کره شمالی می توانند تعیین کننده امنیت اروپا باشند تقریبا غیرممکن است. اما آنچه زمانی درک آن سخت بود اکنون یک واقعیت آشکار است. اگر ایالات متحده و اروپا می خواهند با مداخلات مختلف در اوکراین که منشا آن خارج از قاره است مقابله کنند باید بدانند که هر تلاشی در خدمت چه برنامه های محلی و ملی است تأثیر بالقوه آن ممکن است چه باشد و آسیب پذیری های آن کجاست. نقش کشورهای غیر اروپایی در جنگ تنها رشد خواهد کرد و این کشورها در دیپلماسی پایان دهنده جنگ غایب نخواهند بود. بسیاری از آنها نیز به بازسازی اوکراین خواهند رفت. فرصت به دست آوردن جای پایی در اروپا بسیار خوب (و بسیار کم هزینه) خواهد بود که نمی توان از آن گذشت.دخالت غیر اروپایی در جنگ نوید شکست اوکراین را نمی دهد. این یک موهبت بی چون و چرا برای روسیه نیست. روسیه که مجبور است برای حفظ پیشرفت خود در میدان جنگ به شرکای خود روی آورد، اکنون باید مجموعه ای از روابط اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک را متعادل کند. و انگیزه ها و منافع کشورهایی که به ظرفیت نظامی روسیه کمک می کنند بسیار متفاوت است. برخی ممکن است واقعاً خواهان پایان جنگ باشند. برخی می خواهند روسیه برنده شود. برخی می خواهند روسیه شکست نخورد یک تفاوت ظریف اما مهم و برخی فقط می خواهند از اتکای روسیه به پول و مواد خود سوء استفاده کنند. کشورهایی مانند ایران و کره شمالی در غرب ستیزی شدید روسیه سهیم هستند. برخی دیگر مانند برزیل و هند به عنوان اعضای بریکس با روسیه همکاری می کنند اما به جای چشم پوشی از نظم جهانی موجود خواهان اصلاح هستند. این نابرابری ها در نگرش با نزدیک شدن به پایان جنگ و با توجه بیشتر به وضعیت پس از جنگ اوکراین تشدید خواهد شد.کشورهای بیشماری در جنگ اوکراین منافع خاصی دارند و بسیاری از آنها ابزار لازم برای عمل به این منافع را دارند. اگر روسیه در جنگ تزلزل کند و به دنبال خروج باشد کشورهای خارج از اروپا می توانند برای دیپلماسی بعدی حیاتی باشند. اگر مذاکرات به ترتیبات مناسب برای اوکراین، اروپا و ایالات متحده منجر شود به ویژه مهم نخواهد بود که کدام کشور میزبان مذاکرات بوده یا کدام برنامه کاتالیزور آنها بوده است. در مورد کمک های نظامی که چین، ایران و کره شمالی می دهند ممکن است راه هایی برای محدود کردن آن در حاشیه یا افزایش هزینه های ارائه آن وجود داشته باشد اما بهترین دفاع در برابر فرسایش احتمالی امنیت اروپا از طریق روسیه در حال پیشروی همچنان حمایت هوشمندانه و صبورانه اوکراین است به ویژه اینکه تعهد مالی (و احتمالاً نظامی) ایالات متحده به اوکراین احتمالاً در دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ کاهش می یابد رئیس جمهور تمام دنیا تماشا می کنند.