چگونه به جنگ در اوکراین پایان ندهند
شکست های گذشته روشن می کند که صلح تحمیلی دوام نخواهد آورد
محمد اکرام یاور
در 18 فوریه مقامات روسیه و ایالات متحده در عربستان سعودی برای آغاز گفتگوها برای پایان دادن به جنگ در اوکراین ملاقات کردند اولین گفتگوی سطح بالا که از زمان تهاجم تمام عیار در سال 2022 انجام شد اما بدون نمایندگان اوکراین پیش از این مذاکرات دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا امتیازاتی را به ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه داد و از آن زمان به رئیسجمهور اوکراین ولودیمیر زلنسکی گفت که «با جنگ جهانی سوم قمار میکند». انطباق با روایات و مواضع روسیه میتواند یک حرکت تحریکآمیز و در عین حال هوشمندانه برای آوردن پوتین به میز مذاکره باشد اما تنها در صورتی که ترامپ استانداردها و خواستههای بالایی را پس از شروع مذاکرات تعیین کند.تاکنون گامهای ترامپ به سمت مذاکرات بسیار شبیه به روند مینسک بوده است که پس از الحاق کریمه به روسیه و اشغال بخشهایی از مناطق دونتسک و لوهانسک اوکراین در سال 2014 آغاز شد با مذاکره به اصطلاح نرماندی چهار سران کشورهای فرانسه، آلمان، روسیه و اوکراین دو مجموعه توافقنامه مینسک I110. در سال 2015 هر دو شرایط آتش بس را مشخص کردند و گام هایی را برای حل سیاسی در دونباس مشخص کردند. این توافقات ضعیف هرگز به درستی اجرا نشدند و زمانی که پوتین تهاجم خود را در سال 2022 آغاز کرد آنها را به طور کامل باطل کرد.زمینه سیاسی و استراتژیک از سال 2014 بهطور چشمگیری تغییر کرده است اما درسهای تلخ فرآیند مینسک بیش از هر زمان دیگری مرتبط است متأسفانه به نظر میرسد که مذاکرات جدید به رهبری ایالات متحده ضعفهای خاص فرآیند مینسک را تکرار میکند مانند کنار گذاشتن طرفهای اصلی درگیری و عجله به سوی آتشبس تعریفنشده با ضمانتهای اجرایی و امنیتی اندک مانند مذاکرات کنونی توافقات مینسک چشم انداز پیچیده و در عین حال قابل دستیابی صلح پایدار را قربانی دستاوردهای دیپلماتیک کوتاه مدت کرد اگر ترامپ واقعاً میخواهد شخصیتی باشد که درگیری بین روسیه و اوکراین را به پایان میرساند نباید اشتباهات مینسک را تکرار کند.
معاملات تحمیلی
کرملین در اواسط دهه 2010 با جستجوی یک توافق اصولی و به تعویق انداختن کار بر روی جزئیات دامی گذاشت که توافقات مینسک را نابود کرد ترفندی که به نظر میرسد اکنون میخواهد آن را تکرار کند قرار نبود روند مینسک در دو بخش پیش برود این روند توسط چهار نرماندی از طریق گروه تماس سه جانبه که شامل نمایندگانی از روسیه اوکراین و سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) بود آغاز شد. اما مینسک I که در 5 سپتامبر 2014 امضا شد نتوانست جلوی پیشروی های روسیه را بگیرد پس از ماهها ادامه نبرد و شکست نظامی ویرانگر اوکراین در دبالتسوه دومین توافقنامه مینسک 2 مورد مذاکره قرار گرفت و در 12 فوریه 2015 به امضا رسید. اگرچه قرار بود چهار نرماندی یک قالب فراگیر ارائه دهد اما منافع اوکراین عملاً از مذاکرات مینسک حذف شد زیرا هم ارتش و هم دستگاههای غیرنظامی این کشور در موقعیتهای بسیار ضعیف روسیه قرار داشتند فشار شدیدی برای عجله برای معامله سریع اعمال کرد امضای هر دو توافقنامه مینسک به دنبال شکستهای بزرگ نظامی اوکراین بود که در آن کیف مناطق مهمی را در اطراف ایلوایسک و دبالتسوه از دست داد و تلفات زیادی متحمل شد در نتیجه اوکراینیها توافقنامههای مینسک را به عنوان تحمیلشده به آنها درک کردند و بسیاری آنها را کاملاً رد کردند به عنوان مثال در سال 2019 فعالان جامعه مدنی اوکراینی، سیاستمداران اپوزیسیون و کهنه سربازان جنگ جنبشی اجتماعی به نام «نه به کاپیتولاسیون» راه اندازی کردند که اعتراضات گسترده ای را علیه امتیازات سیاسی به روسیه در چارچوب مینسک بسیج کرد در یک نظرسنجی که توسط گروه رتبهبندی انجام شد و در اواسط فوریه 2022 منتشر شد 63 درصد از اوکراینیها با این جمله موافق بودند که «توافقهای [مینسک] باید بازنگری شود و توافقهای جدید امضا شود» و تنها 11 درصد موافق بودند که اوکراین باید تمام خواستههای فرآیند مینسک را برآورده کند تا حدی اوکراینی ها هرگز روند مینسک را مشروع نپذیرفتند زیرا کیف با مصالحه های غیرقابل دفاع موافقت کرد.
اسب تروا
توافقنامههای مینسک همچنین توصیه میکرد که نیروهای روسی بخشهایی از مناطق تحت اشغال دونتسک و لوهانسک را ترک کنند اما تنها در صورتی که انتخابات محلی برگزار شود و به بخشهای اشغالی دونتسک و لوهانسک «وضعیت ویژه» در اوکراین داده شود با حق بالقوه برای کنترل نیروهای پلیس خود و انتصاب قاضی و دادستان این امتیاز در هیچ زمان دیگری برای منطقه اوکراین وجود نداشت روسیه از این ماده به عنوان گامی به سوی یک مدل فدرال برای اوکراین یاد کرد اما اگرچه چنین افزایشی در خودمختاری منطقه ای می تواند به عنوان دموکراتیک تعبیر شود دموکراسی تحت اشغال کار نمی کند چنین ترتیبی به روسیه اسب تروا می داد تا مسیر غربگرای اوکراین را از درون تضعیف کند.اگرچه طرفین در جریان مذاکرات مینسک 1 با برگزاری انتخابات در دونتسک و لوهانسک موافقت کردند اما در مورد زمان بندی اختلاف نظر داشتند در نوامبر 2014 جمهوریهایی که هنوز تحت اشغال نیروهای روسی بودند انتخابات محلی را بهطور یکجانبه برگزار کردند و ادعا کردند که چنین انتخاباتی باید قبل از خروج نیروها برگزار شود. اما اوکراین سازمان امنیت و همکاری اروپا و شرکای غربی این انتخابات را غیرقانونی و مطابق با مینسک اول میدانستند و استدلال میکردند که قرار بود نیروها قبل از برگزاری انتخابات ترک کنند و انتخابات باید تحت نظارت سازمان امنیت و همکاری اروپا برگزار شود. اما علیرغم ادعای روسیه مبنی بر اینکه روسیه در آنجا نیرو ندارد، این مناطق همچنان توسط نیروهای تحت کنترل روسیه اشغال شد و در سال 2018 آنها مجدداً انتخابات مشابه مشابهی برگزار کردند.امروز روسیه همچنین به دنبال استفاده از مذاکرات برای مداخله در امور داخلی اوکراین است و از اوکراین میخواهد که انتخابات ریاستجمهوری شتابزده برگزار کند (که احتمالاً از استانداردهای دموکراتیک خارج است) امتیازات را به کلیسای ارتدکس روسیه در اوکراین بازگرداند و زبان روسی را بازگرداند این بار رهبران اوکراین گروههای جامعه مدنی و شهروندان سریعتر چنین تاکتیکهایی را تشخیص داده و رد کردهاند. اما اگر شرایط آتشبس مجدداً توسط مسکو و سایر بازیگران در این مورد واشنگتن بدون مشارکت کافی اوکراینی از ابتدا تصمیمگیری شود کیف نمیتواند از منافع خود محافظت کند یا اوکراینیها را در مورد مشروعیت توافق متقاعد کند و اجرای آن را محکوم کند در نظرسنجی که گروه رتبهبندی در مارس ۲۰۲۴ انجام داد بیش از نیمی از پاسخدهندگان اوکراینی موافق بودند که اگر شرایط یک معاهده صلح احتمالی را به چالش بکشند «به یک اعتراض مسالمتآمیز خواهند پیوست» هفت درصد گفتند که به «اعتراض مسلحانه» خواهند پیوست.
اجرای ناموفق
از آنجایی که هیچ آتش بسی منافع اوکراین یا روسیه را به طور کامل برآورده نمی کند، هر توافقی هم در طول مذاکرات توافق و هم پس از امضای آن نیاز به نظارت و اجرای دقیق شخص ثالث دارد. مقررات اجرایی اساساً در توافقات مینسک ناقص بود. هیچ یک از متن ها یک بار به ضامن ها یا پیامدهای نقض توافق اشاره نکردند.در عوض، دو تلاش برای اجرای توافقات مینسک صورت گرفت، اما هر دو مکانیسم ضعیف ساخته شدند. اولین ماموریت نظارتی ویژه سازمان امنیت و همکاری اروپا – ارگانی که در مارس 2014، قبل از تشدید درگیری نظامی ایجاد شد، و بعداً در توافقنامههای مینسک گنجانده شد – نظارت بر نقض آتشبس و تأیید اینکه هر دو طرف سلاحهای سنگین را از خط مقدم خارج کردهاند، واگذار کرد. اما هیچ یک از طرفین را به خاطر تخلفاتی که شاهد بود به هیچ یک از طرفین سرزنش نکرد، چه رسد به بازگرداندن انطباق یا اعمال مجازات.با ادامه تشدید درگیری، طرفین تلاش کردند مستقیماً و سریعتر از طریق واسطههای مأموریت نظارتی ویژه سازمان امنیت و همکاری اروپا درگیر شوند. در سپتامبر 2014، روسیه و اوکراین مرکز مشترک کنترل و هماهنگی را تأسیس کردند، نهادی که از افسران ارتش روسیه و اوکراین تشکیل شده بود، اما فاقد هرگونه سند رسمی تأسیس بود. ایده این بود که به شاهدان اجازه دسترسی به هر دو طرف جبهه برای نظارت بهتر بر هرگونه نقض آتشبس داده شود. اما این نهاد همچنین فاقد مکانیسمهای تحریمی بود و هر گونه قابلیتی که برای اجرای توافقها داشت در سال 2017 زمانی که روسیه نمایندگان خود را خارج کرد و نمایندگانی از دونتسک و لوهانسک اشغالی را جایگزین آنها کرد، به زانو در آمد و دوباره مسئولیت خود را در قبال درگیری با مقابله با بازیگران نیابتی خود منحرف کرد. روسیه بدون هیچ گونه اجرا یا حتی نظارتی می تواند مکرراً توافقات را بدون هیچ عواقب فوری نقض کند.ابهام در مورد اینکه طرف های امضاکننده چه کسانی بودند و کدام یک از آنها چه تعهداتی داشتند، مانع اجرای توافقنامه مینسک شد. روسیه نقش خود را دستکاری کرد و خود را به عنوان میانجی بین اوکراین و جمهوری های نیابتی در دونتسک و لوهانسک معرفی کرد. در نهایت، همه کسانی که باید در قبال توافقها پاسخگو میبودند، در مورد اینکه آیا توافقنامهها از نظر قانونی الزامآور هستند یا نه، شفافیت کمی باقی ماند. نه روسای جمهور اوکراین و نه روسیه مینسک اول یا دوم را امضا نکردند. و نه پارلمان اوکراین و نه پارلمان روسیه هیچ یک از این قراردادها را تصویب نکردند. (یک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد از طرفین خواسته بود تا در قطعنامه 2015 مینسک 2 را اجرا کنند، اما این درخواست تأثیر چندانی نداشت.) این نقص ها با هیچ تلاشی قابل جبران نبود. دستکم هشت سند با هم وجود داشت – از جمله پروتکلها، یادداشتها، الحاقیهها و تصمیمهای گروه تماس سهجانبه- و همه در شکست این توافقها نقش داشتند. ایجاد هر جمله از یک توافق، حتی اگر صرفاً یک آتشبس باشد، تا جایی که ممکن است با جزئیات و با دقت بیان شود – بیان تعهدات و ایجاد مهلتهای زمانی خاص و مشخصات فنی برای نظارت و پاسخگویی – توافقها را در برابر دستکاری تقویت میکند. هر توافقی برای پایان دادن به جنگ در اوکراین باید به وضوح مکانیسم اجرایی بسیار قوی تری را نیز فراهم کند. اولاً، هر حل و فصلی باید شامل تدابیر امنیتی باشد که در صورت نقض، به سرعت و مستقلاً مورد استناد قرار گیرد. روسیه بهویژه علاقهمند به به حداقل رساندن تضمینهای امنیتی برای اوکراین خواهد بود، و بنابراین ترجیحاً چنین تضمینهایی با اوکراین و متحدانش قبل از مذاکره با روسیه موافقت میشود. آتشبس یا توافقنامه صلح همچنین باید یک مکانیسم نظارت، راستیآزمایی و پاسخگویی را ادغام کند که بتواند بهطور عینی و سریع نقض آتشبس را شناسایی کند، اشتباه را به طور واضح به یکی از طرفها نسبت دهد، و مهمتر از همه، بازگرداندن انطباق – در صورت لزوم، با اعمال تحریمها برای نقضها. با توجه به عدم اعتماد کنونی در میان طرفین، یک ماموریت نظامی مشترک حافظ صلح، که اعضای آن همه طرف های مذاکره با آن موافق هستند، می تواند راهگشا باشد.راه حل های فنی برای اجرای آتش بس نیز باید ماهیت جنگ مدرن را در نظر بگیرد. خط مقدم در اوکراین در حال حاضر بیش از 3000 کیلومتر امتداد دارد و نبردهای شدیدی در حدود 970 کیلومتر در جریان است. این حداقل ده برابر اندازه جبهه در جریان مذاکرات مینسک است. هرگونه تصوری مبنی بر اینکه چنین منطقه درگیری بزرگی – که با استفاده از پهپادها، موشک های هدایت شونده دقیق و سیستم های جنگ الکترونیکی گسترش یافته است- می تواند بدون اجرای قوی کنترل شود، یک توهم است.در نهایت، اروپا نیز باید نقش بزرگی ایفا کند – و نقشی منضبط تر و مسئولانه تر از اواسط دهه 2010. در طول مذاکرات مینسک، فرانسه و آلمان میانجیگری بودند که در توافقات عجولانه میانجیگری کردند و ریاست گروه های کاری گروه تماس سه جانبه را بر عهده داشتند. آنها در برابر به رسمیت شناختن جمهوریهای نیابتی که روسیه در دونتسک و لوهانسک ایجاد کرد، مقاومت کردند، اما به همراه اوکراین، در اجازه دادن به جمهوریهای نیابتی برای امضای توافقنامهها، اشتباه بدی کردند و هیچ تعهد روشنی برای روسیه ایجاد نکردند.امروزه، به نظر میرسد که بیشتر کشورهای اروپایی متوجه شدهاند که منافع امنیتی اوکراین تا چه حد به منافع اروپا میرسد. باید از نگرش سهل گیرانه ای که مذاکرات مینسک را خدشه دار کرد پرهیز کرد – و متأسفانه، هم روسیه و هم ایالات متحده به سمت حذف همان کشورهای اروپایی که درس های تلخ مینسک را از مذاکرات جاری آموخته اند، کنار گذاشته اند. اروپا به یک صندلی بر سر میز مذاکره نیاز دارد. یک موضع واحد در مورد ارائه حمایت امنیتی، نظامی و اقتصادی از اوکراین؛ و همسویی با استراتژی مذاکره اوکراین.
به دنبال دراز مدت
ترامپ یک چارچوب زمانی برای دستیابی به توافق آتش بس در اوکراین از چند روز تا چند ماه تعیین کرده است. در عین حال، او هیچ خواسته ای از پوتین نداشته است و روسیه همچنان به فشار بر اوکراین در میدان جنگ و حمله به زیرساخت های غیرنظامی در سراسر کشور ادامه می دهد. عجله در توافق دقیقاً رویکرد اشتباهی است، زیرا به روسیه اجازه می دهد مذاکرات را دستکاری کند. حتی اگر ترامپ تصور کند که توافق موقت می تواند بعداً گسترش یابد، نمی تواند به این سرعت حرکت کند. خط مقدم جنگ باید ابتدا تثبیت شود تا درگیریهای جاری مذاکرات را گلآلود نکند. سپس، اجتناب از ابهام ویرانگر مینسک و نقصهای اجرایی زمان میبرد. این امر مستلزم آماده سازی و هماهنگی قابل توجهی توسط طرفین از جمله روسیه، اوکراین و اروپا و همچنین ایالات متحده است.روند مذاکرات مینسک کاهش موقت خصومت ها را تسهیل کرد. اما در نهایت، جستوجو برای یک راهحل بلندمدت را تضعیف کرد، زمینه را برای یک درگیری ویرانگرتر فراهم کرد و میراث همه درگیران با آن را خدشهدار کرد. قطعنامه ای که درس های مینسک را به کار گیرد، برای حفظ منافع ایالات متحده و همچنین شهرت ترامپ ضروری است.
بازدید ها: