• بیوگرافی

















  • صفحۀ سایت در فیس بوک

  • مطالب پسندیده در فیس بوک

  • paypal

  • موضوع هفته

    مطالب محبوب

    چگونه حوثی‌ها از آمریکا پیشی گرفتند واشنگتن به یک راه خروج نیاز داشت اما این گروه هنوز می‌تواند اقتصاد جهانی را به خطر بیندازد

    چگونه حوثی‌ها از آمریکا پیشی گرفتند

    واشنگتن به یک راه خروج نیاز داشت اما این گروه هنوز می‌تواند اقتصاد جهانی را به خطر بیندازد

    محمد قاسم شایق

    پس از هفت هفته و نیم حملات هوایی سنگین به بیش از ۱۰۰۰ هدف جداگانه کمپین بمباران دولت ترامپ علیه حوثی‌ها در یمن به همان سرعتی که آغاز شده بود پایان یافت. در ۶ مه در جلسه‌ای در دفتر بیضی شکل با مارک کارنی نخست وزیر کانادا دونالد ترامپ رئیس جمهور به سادگی اعلام کرد که حوثی‌های تحت حمایت ایران «دیگر نمی‌خواهند بجنگند» و ایالات متحده «سخن آنها را می‌پذیرد» و «بمباران‌ها را متوقف می‌کند». بدر بن حمد البوسعیدی وزیر امور خارجه عمان در برنامه X تأیید کرد که کشورش توافق آتش‌بس بین واشنگتن و حوثی‌ها را میانجیگری کرده است که در آن دو طرف موافقت کردند که یکدیگر را هدف قرار ندهند. با وجود حملات بسیار مؤثر حوثی‌ها به کشتیرانی بین‌المللی در دریای سرخ و حملات مداوم علیه اسرائیل این توافق به صراحت اقدامات حوثی‌ها علیه هیچ کشوری غیر از ایالات متحده را محدود نمی‌کند. عدم توافق اسرائیل و کشتی‌های «مرتبط با اسرائیل» اصطلاحی که حوثی‌ها در گذشته به طور گسترده تفسیر کرده‌اند  قابل توجه است.آنچه در مورد اعلامیه کاخ سفید گیج‌کننده است این است که موضع حوثی‌ها از زمانی که دولت ترامپ کمپین هوایی تشدید شده خود را در ۱۵ مارس آغاز کرد اساساً بدون تغییر باقی مانده است. ظاهراً عملیات راف رایدر همانطور که کمپین ایالات متحده نامیده می‌شد  برای بازگرداندن آزادی ناوبری در دریای سرخ و ایجاد بازدارندگی علیه ایران و نیروهای نیابتی آن آغاز شد. هنگامی که این عملیات آغاز شد حوثی‌ها صریحاً اسرائیل و همچنین کشتی‌های مرتبط با اسرائیل  البته نه کشتی‌های آمریکایی  را هدف قرار می‌دادند و می‌گفتند که تا زمانی که اسرائیل جنگ خود را در غزه پایان ندهد به این کار ادامه خواهند داد. از آغاز کمپین ایالات متحده رهبران حوثی‌ها تصریح کرده‌اند که اگر واشنگتن بمباران را متوقف کند آنها نیز حمله به کشتی‌های آمریکایی را متوقف خواهند کرد اما حملات آنها به اسرائیل ادامه خواهد یافت. پس از اعلام توافق ۶ مه توسط ترامپ محمد عبدالسلام سخنگوی حوثی‌ها این موضع را تکرار کرد. به عبارت دیگر پس از عملیات نظامی ایالات متحده که بیش از ۲ میلیارد دلار هزینه داشت و ظاهراً تأثیر گسترده‌ای بر توانایی‌های نظامی حوثی‌ها داشت آتش‌بس ایالات متحده و حوثی‌ها جز تثبیت موضع اولیه حوثی‌ها کار دیگری انجام نمی‌دهد. اگرچه ترامپ ادعا کرد که حوثی‌ها «تسلیم» شده‌اند اما این گروه همچنان قدرت خود را حفظ کرده و این توافق را «پیروزی برای یمن» نامیده است.برای دولت ترامپ این آتش‌بس به سرعت به آنچه که به طور فزاینده‌ای غیرقابل دفاع بود پایان داد. بمباران نه تنها بسیار پرهزینه بود بلکه نگرانی‌هایی را در میان سیاست‌گذاران واشنگتن ایجاد کرد مبنی بر اینکه ایالات متحده می‌تواند وارد جنگ ابدی دیگری در خاورمیانه شود. بدون شک این سناریو توسط معاون رئیس جمهور جی. دی. ونس و اعضای نئوانزواگراتر دولت که از همان ابتدا نسبت به ماجراجویی نظامی ایالات متحده بدبین بوده‌اند مطرح شده است.هنوز مشخص نیست که آیا این پایان‌بندی، مکثی معنادار و کافی برای دولت ترامپ ایجاد خواهد کرد تا از مشکل حوثی‌ها دست بشوید. اما اگر ترامپ حملات مداوم حوثی‌ها به اسرائیل را نادیده بگیرد دلیلی وجود دارد که باور کنیم حوثی‌ها فعلاً از حمله به دارایی‌های ایالات متحده خودداری خواهند کرد. حوثی‌ها تقریباً مطمئناً زنده می‌ماندند حتی اگر بمباران ایالات متحده ادامه می‌یافت اما با این وجود پایان آن مزایای زیادی برای آنها دارد. رهبران این گروه اکنون می‌توانند ادعا کنند که با یک ابرقدرت رو در رو شده‌اند و پیروز شده‌اند و از فشاری که بمباران ایالات متحده بر آنها وارد می‌کرد رهایی یافته‌اند. آنها همچنین می‌توانند بر اسرائیل تمرکز کنند که در تلافی حملات حوثی‌ها از جمله حمله موشکی بالستیک در نزدیکی فرودگاه بن گوریون تل آویو در اوایل ماه مه درگیر حملات هوایی تنبیهی خود است. نکته مهم این است که توافق با ایالات متحده بعید می‌کند که واشنگتن از حمله زمینی علیه حوثی‌ها توسط دولت یمن که به رسمیت شناخته شده بین‌المللی است حمایت کند. دولت یمن ائتلافی از جناح‌های ضد حوثی است که بخش‌های جنوبی و شرقی کشور را کنترل می‌کند و در داخل دچار اختلاف است. چنین تهاجمی در کنار قدرت هوایی مسلماً مؤثرترین راه برای تحت فشار قرار دادن واقعی این گروه و تضعیف قدرت آن خواهد بود  اگرچه خطرات قابل توجهی را به همراه خواهد داشت. دولت ترامپ حق داشت که تلاش کند راه فراری از یک کمپین هوایی پرهزینه و بی‌پایان پیدا کند اما گزینه‌ای که انتخاب کرد ممکن است ضررش بیشتر از منفعتش باشد. مگر اینکه واشنگتن به سرعت با متحدان خود در منطقه به ویژه عربستان سعودی در تلاشی گسترده‌تر برای حفظ فشار نظامی، اقتصادی و سیاسی بر حوثی‌ها هماهنگ شود این گروه همچنان در یمن و در سراسر منطقه ویرانی به بار خواهد آورد. جایگزین بهتری وجود دارد: با حمایت از سازمان ملل و سایر میانجیگران مانند عمان، ایالات متحده و متحدانش در منطقه و فراتر از آن می‌توانند برای یک توافق سیاسی بزرگتر در یمن تلاش کنند توافقی که بتواند توانایی‌ها و جاه‌طلبی‌های نظامی حوثی‌ها را محدود کند. این ممکن است سنگین به نظر برسد اما بسیار مقرون به صرفه‌تر از گزینه دیگر خواهد بود. در غیاب چنین تلاش‌هایی حوثی‌ها بهبود یافته و دوباره سازماندهی می‌شوند و ممکن است به زودی همان تهدید امنیتی را که در وهله اول باعث کمپین دولت ترامپ شد ایجاد کنند.

    مسیری دشوار

    ایالات متحده ابتدا در دوران ریاست جمهوری جو بایدن حمله به حوثی‌ها را آغاز کرد. او در ژانویه ۲۰۲۴ یک کمپین محدود حملات هوایی را برای پاسخ به حملات این گروه به کشتیرانی در دریای سرخ و به طور خاص حمله آن به یک کشتی جنگی آمریکایی آغاز کرد. دولت بایدن به دنبال یک استراتژی سنجیده بود: هدف، تلافی حملات حوثی‌ها بدون تشدید درگیری، ایجاد تلفات غیرنظامی یا تشدید تنش منطقه‌ای بیشتر با ایران بود. در مقابل ترامپ بسیار تهاجمی‌تر عمل کرد و بایدن را به دلیل واکنش «به طرز رقت‌انگیزی ضعیف» به تهدید حوثی‌ها مورد انتقاد قرار داد. دولت او همچنین احتمالاً توسط ایران بسیار ضعیف‌شده که نیروهای متحد آن در غزه، لبنان و سوریه در طول سال گذشته به دلیل جنگ اسرائیل با حماس و حزب‌الله و سقوط رژیم اسد به طرز چشمگیری تضعیف شده‌اند جسورتر شده بود.با این حال، مقیاس این کمپین غیرمنتظره بود. عملیات راف رایدر بزرگترین و پرهزینه‌ترین مداخله نظامی دولت ترامپ تا به امروز بوده است. این عملیات شامل بیش از ۱۰۰۰ حمله علیه طیف وسیعی از اهداف حوثی‌ها از جمله انبارهای تسلیحات، تأسیسات فرماندهی و کنترل، سیستم‌های پدافند هوایی، زیرساخت‌های حیاتی و رهبران حوثی‌ها بود. برای انجام این عملیات جاه‌طلبانه دولت دو گروه تهاجمی ناو هواپیمابر، پهپادهای MQ-9 Reaper و بمب‌افکن‌های B-2 Stealth و همچنین پدافند هوایی پاتریوت و THAAD را مستقر کرد. فراتر از تشدید چشمگیر حملات هوایی دولت همچنین فشار اقتصادی و سیاسی را افزایش داد. در ماه مارس حوثی‌ها را به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی که مجازات‌های سنگین اقتصادی و دیپلماتیک را به همراه دارد، دوباره معرفی کرد. قرار گرفتن در فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی سیستم بانکی را در مناطق تحت کنترل حوثی‌ها مسدود کرده، توانایی آنها را برای واردات سوخت محدود کرده و همچنین اجرای عناصری از توافق پیشنهادی مورد حمایت سازمان ملل برای پایان دادن به جنگ را که قبل از شروع حملات حوثی‌ها به دریای سرخ در حال مذاکره بود غیرممکن کرده است. اجرای این توافق که مورد حمایت متحدان ایالات متحده در خلیج فارس است می‌توانست منجر به آتش‌بس و آغاز یک روند سیاسی برای تعیین ترتیبات تقسیم قدرت در یمن شود. این طرح همچنین مزایای اقتصادی قابل توجهی را وعده می‌داد از جمله فرمولی برای پرداخت تمام حقوق عمومی در مناطق تحت کنترل حوثی‌ها. با توجه به منابع محدود یمن این امر نیازمند حمایت مالی خارجی قابل توجهی بود اما قرار گرفتن در فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی توسط واشنگتن انتقال مالی به حوثی‌ها را جرم اعلام کرد و این عنصر را غیرقابل اجرا ساخت.اقدامات واشنگتن فشار واقعی بر حوثی‌ها وارد کرد. طبق گزارش پنتاگون در طول این کمپین، پرتاب موشک‌های بالستیک حوثی‌ها علیه اهداف اسرائیلی و آمریکایی ۸۷ درصد و حملات پهپادی ۶۵ درصد کاهش یافت. علاوه بر این حملات ایالات متحده اکثر رهبران این گروه را مجبور به پنهان شدن و کند شدن ارتباطات داخلی کرد. سرویس‌های امنیت داخلی حوثی‌ها همچنین دستگیری یمنی‌هایی را که گمان می‌رود اطلاعات هدف‌گیری را برای کسانی که ممکن است آن را با ایالات متحده یا متحدانش به اشتراک بگذارند فاش می‌کنند افزایش داد.حملات ایالات متحده همچنین محاسبات نظامی این گروه را به طور موقت تغییر داد. برای مثال پس از قرار گرفتن در فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی حوثی‌ها در ابتدا به دنبال تصرف میادین نفتی و گازی در استان مارب در شرق صنعا پایتخت یمن بودند  منبعی استراتژیک که می‌توانست برخی از تأثیرات قرار گرفتن در فهرست گروه‌های تروریستی را کاهش دهد. اما حملات هوایی ایالات متحده به طور موقت این جاه‌طلبی را به تأخیر انداخت که در صورت تحقق منابع حوثی‌ها را تقویت می‌کرد و راه را برای حملات بیشتر به سایر استان‌های تولیدکننده نفت در جنوب و شرق که اکنون تحت کنترل دولت یمن هستند هموار می‌کرد.

    قبل از آتش‌بس ۶ مه این حملات همچنین انتظاراتی را در میان دولت یمن که به رسمیت شناخته شده بین‌المللی است افزایش داد مبنی بر اینکه می‌تواند حمایت ایالات متحده و منطقه‌ای را برای یک حمله زمینی جدید برای بازپس‌گیری سرزمین‌های تحت کنترل حوثی‌ها به دست آورد. مقامات دولت یمن با درک ماهیت زودگذر این فرصت و دانستن اینکه اگر از آن استفاده نکنند حوثی‌ها می‌توانند از «پیروزی» مقاومت در برابر یک کمپین نظامی آمریکا برای تقویت بیشتر موقعیت خود استفاده کنند به شدت با واشنگتن لابی کردند. تهدید عملیات زمینی برای رهبران حوثی که هر مخالف داخلی را عامل تجاوز اسرائیل و آمریکا می‌دانند، عمیقاً نگران‌کننده بود.

    آزمون استقامت

    اما کمپین فشار ترامپ محدودیت‌هایی داشت و ظرف چند هفته شروع به خودنمایی کرد. نیروهای آمریکایی تقریباً روزانه با مقادیر زیادی مهمات به اهداف حوثی‌ها حمله می‌کردند و پنتاگون ادعا کرد که رهبران ارشد حوثی‌ها را کشته است. با این حال شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد اعضای ساختار فرماندهی ارشد این گروه از بین رفته‌اند؛ حلقه داخلی آن بسیار دست نخورده است. همچنین مهم است که به نظر نمی‌رسد توانایی این گروه برای حمله به اهداف آمریکایی و اسرائیلی به طور قابل توجهی کاهش یافته باشد. حوثی‌ها به نوبه خود ادعا می‌کنند که از ماه مارس حداقل هفت پهپاد آمریکایی ریپر را که هر کدام حدود 30 میلیون دلار قیمت دارند، سرنگون کرده‌اند. در 28 آوریل یک جت جنگنده 60 میلیون دلاری آمریکایی در دریا ناپدید شد زمانی که ناو هواپیمابر آن برای جلوگیری از آتش حوثی‌ها به سختی تغییر مسیر داد. در اوایل ماه مه حوثی‌ها همچنین موفق شدند موشکی را از پدافند هوایی اسرائیل عبور دهند و حمله آن در نزدیکی فرودگاه تل آویو واکنش شدید اسرائیل را برانگیخت.خلاصه اینکه دستاوردهای تاکتیکی ایالات متحده با هزینه‌های فزاینده و خطرات جدی به دست می‌آمد. ادامه عملیات احتمال کشته شدن نیروهای آمریکایی را افزایش می‌داد  سناریویی که تقریباً مطمئناً واشنگتن را بیشتر درگیر این درگیری می‌کرد. ایالات متحده همچنین با سرعت نگران‌کننده‌ای در حال مصرف مهمات بود. وزارت دفاع پیش از این نیز برای پاسخگویی به تقاضای سلاح با مشکل مواجه بود چرا که تعهدات قبلی ایالات متحده به اسرائیل و اوکراین و همچنین حملات دولت بایدن علیه حوثی‌ها و تلاش ایالات متحده برای دفاع از اسرائیل در برابر حملات مستقیم ایران این تقاضا را تحت فشار قرار داده بود. برخی از مقامات آمریکایی نگران بودند که تعداد زیاد سلاح‌های دوربرد مورد استفاده علیه حوثی‌ها و همچنین انتقال یک گردان دفاع هوایی پاتریوت از فرماندهی هند و اقیانوسیه ایالات متحده به خاورمیانه می‌تواند آمادگی ایالات متحده برای مقابله با تهدیدات چین را تضعیف کند. علاوه بر این حملات هوایی ایالات متحده به طور فزاینده‌ای به غیرنظامیان و زیرساخت‌های غیرنظامی در یمن آسیب می‌رساند، واقعیتی که رسانه‌های حوثی به سرعت آن را به نفع این گروه جلوه دادند. برای مثال حمله ایالات متحده در اواسط آوریل به بندر سوخت و ترمینال صادرات رأس عیسی در حدیده بیش از ۷۰ یمنی را کشت و حمله‌ای در اوایل ماه مه به یک بازداشتگاه تحت کنترل حوثی‌ها که مهاجران آفریقایی را در خود جای داده بود ده‌ها نفر از جمله غیرنظامیان را کشت. روند جنگ داخلی قبلی نشان می‌دهد که چنین حوادثی تأثیر چندانی بر تضعیف حمایت داخلی از حوثی‌ها ندارد: در جریان یک عملیات هوایی به رهبری عربستان سعودی در یمن در سال ۲۰۱۵ حملات تنبیهی که منجر به تلفات بالای غیرنظامیان شد به نفع حوثی‌ها تمام شد و به آنها اجازه داد تا انتقادات را منحرف کرده و علیه یک دشمن خارجی حمایت جلب کنند.از ابتدای مبارزات انتخاباتی ترامپ حوثی‌ها گفتند که می‌توانند از فشارها جان سالم به در ببرند و حتی از آن قوی‌تر بیرون بیایند همانطور که پس از مداخله به رهبری عربستان سعودی در سال ۲۰۱۵ این کار را کردند. به هر حال بزرگترین نقطه قوت جنبش حوثی‌ها همیشه مبارزه مسلحانه بوده است. این گروه به عنوان شاخه‌ای رادیکال از شاخه زیدی اسلام که عمیقاً ضد اسرائیلی و ضد غربی است در دهه اول این قرن در جنگ علیه دولت یمن شکل گرفت. حوثی‌ها که در ارتفاعات کوهستانی ناهموار این کشور پناه گرفته‌اند سال‌ها در پنهان کردن رهبری و سلاح‌های خود تمرین کرده‌اند. آن‌ها همچنین تحمل فوق‌العاده‌ای در برابر حمله و از دست دادن جنگجویان و سلاح‌ها دارند. علاوه بر این اگرچه حامی اصلی آن‌ها ایران بسیار ضعیف شده است اما حوثی‌ها توانسته‌اند خطوط تأمین خود را متنوع کنند. با توسعه شبکه‌های جدید قاچاق سلاح که اکنون فراتر از ایران و به شاخ آفریقا گسترش یافته است و با ایجاد روابط فرصت‌طلبانه با چین و روسیه این گروه حتی مقاوم‌تر شده است.به طور خلاصه اگرچه کمپین ایالات متحده حوثی‌ها را تحت فشار زیادی قرار داد اما آن‌ها در زمان آتش‌بس به هیچ وجه منصرف نشدند چه برسد به اینکه شکست خورده باشند. تا اوایل ماه مه ایالات متحده در نابودی سلاح‌ها و توانایی‌ها سوق دادن رهبری به زیرزمین و برانگیختن ترس حوثی‌ها از اینکه ممکن است به زودی یک کمپین زمینی جدید علیه آن‌ها آغاز شود به دستاوردهای تاکتیکی دست یافته بود. اما ایالات متحده نتوانست این نقاط فشار را به مزیت استراتژیک تبدیل کند.

    استراتژی گمشده

    ایالات متحده می‌تواند با همکاری متحدانش برای اعمال فشار نظامی، اقتصادی و سیاسی بر این گروه هم تعامل نظامی خود را محدود کند و هم از مسیری برای حل و فصل  یا حداقل مهار تهدید حوثی‌ها  حمایت کند. برای انجام این کار، سیاست‌گذاران ایالات متحده ابتدا باید از این تصور که می‌توان مرز مشخصی بین آنچه در یمن اتفاق می‌افتد و آنچه در دریای سرخ یا منطقه وسیع‌تر به ویژه در خلیج فارس رخ می‌دهد ترسیم کرد دست بردارند. ونس و پیت هگست وزیر دفاع هر دو بی‌علاقگی خود را به آنچه در یمن اتفاق می‌افتد، ابراز کرده‌اند. به گفته ونس اگر حوثی‌ها تیراندازی در دریای سرخ را متوقف کنند می‌توانند “به انجام هر کاری که قبل از حمله به کشتی‌های غیرنظامی انجام می‌دادند بازگردند.” با این حال مشکلاتی که واشنگتن و متحدانش در دریای سرخ با آن مواجه هستند دقیقاً محصول پویایی قدرت داخلی یمن است. حوثی‌ها به عنوان یک قدرت مسلح و مهارنشده توانایی اعمال قدرت و تهدید فراتر از مرزهای یمن را دارند و تا زمانی که با محدودیت‌های واقعی داخلی مواجه نشوند به این کار ادامه خواهند داد. ایالات متحده نمی‌تواند سیاست‌های پیچیده یمن را به طور جزئی مدیریت کند و نیازی به رهبری سیاست یمن ندارد  اما حداقل باید رهبری داشته باشد.برای اطمینان از اینکه یمن تا حدودی تعادل را در میدان حفظ می‌کند ایالات متحده باید به حامیان خلیج فارس دولت یمن از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی تضمین‌های امنیتی لازم را برای ادامه حمایت سیاسی و نظامی از دولت بدهد. این دو کشور تأمین‌کنندگان اصلی سلاح و پول برای نیروهای دولتی یمن هستند اما هر دو علناً گفته‌اند که علاقه‌ای به شعله‌ور کردن دوباره جنگ ندارند. آنها همچنین می‌دانند که اگر نیروهای یمنی علیه حوثی‌ها در میدان پیشروی کنند این گروه احتمالاً آنها را نیز هدف قرار خواهد داد  احتمالاً حتی اگر آنها فقط به متحدان یمنی خود در دفاع از خطوط مقدم فعلی کمک کرده باشند. اگرچه ریاض و ابوظبی نگران تهدیدات امنیتی بلندمدت حوثی‌ها هستند اما مشتاقند تمرکز خود را به اولویت‌های اقتصادی داخلی معطوف کنند. واشنگتن با ارائه ضمانت‌های امنیتی به ریاض و ابوظبی در واقع متعهد به محافظت از متحدان خود می‌شود و به آنها اجازه می‌دهد نیروهایی را که در داخل با حوثی‌ها مخالف هستند تقویت کنند و در نتیجه شانس دستیابی به یک توافق تقسیم قدرت متعادل را افزایش دهد. علاوه بر این ایالات متحده می‌تواند عربستان سعودی و امارات متحده عربی را تشویق کند تا حمایت نظامی و سیاسی خود از نیروهای دولتی یمن را بهتر هماهنگ کنند اختلافاتی که اغلب توسط این دو حامی تشدید می‌شود  به عنوان مثال با بیزاری دیرینه ابوظبی از همکاری با جنگجویان مرتبط با اخوان المسلمین. این هماهنگی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد زیرا ناامیدی در میان نیروهای دولتی یمن از خروج ایالات متحده همراه با افزایش پریشانی اقتصادی و درگیری‌های سیاسی داخلی فروپاشی دولت را تهدید می‌کند  و با آن احتمال واقعی گسترش حوثی‌ها یا تجدید حیات القاعده در مناطق دولتی.فشار بر حوثی‌ها باید یک هدف واقع‌بینانه داشته باشد. یک کمپین هوایی نظامی به تنهایی هرگز یک گزینه عملی نبوده است. با آتش‌بس ایالات متحده و حوثی‌ها، مقابله نظامی زمینی نیز به طور فزاینده‌ای بعید به نظر می‌رسد. رسیدن به توافقی با ایران که شامل تعهد تهران برای توقف تأمین سلاح‌های پیشرفته برای حوثی‌ها باشد مفید خواهد بود، اما برای مهار جاه‌طلبی‌های حوثی‌ها راه حل قطعی نخواهد بود. آتش‌بس در غزه همچنین فرصتی را برای آزمایش تعهد حوثی‌ها به توقف حملاتشان در دریای سرخ و فشار بر این گروه از طریق دیپلماسی چندجانبه هماهنگ فراهم می‌کند. اما هیچ راه حل آسانی برای یمن وجود ندارد و هیچ جایگزینی برای یک رویکرد منطقه‌ای جامع‌تر و هماهنگ‌تر وجود ندارد.بنابراین ایالات متحده و شرکایش باید بر یک هدف قابل دستیابی،هرچند دشوار تمرکز کنند: پیشبرد یک توافق مورد حمایت سازمان ملل که تضمین‌های قوی‌تری برای امنیت دریای سرخ، محدودیت سلاح‌های حوثی‌ها و تضمین‌های تقسیم قدرت داخلی ارائه می‌دهد. این می‌تواند با ارزیابی مجدد طرفین از توافق پیشنهادی سازمان ملل که قبلاً در حال مذاکره بود آغاز شود  تقویت مفاد آتش‌بس آن اصلاح طرح توزیع مالی آن برای تطبیق با تعیین سازمان تروریستی خارجی و ایجاد تضمین‌های قوی‌تر برای حمایت از توافق تقسیم قدرت بین حوثی‌ها و نیروهای دولتی. با این حال دستیابی به هر یک از این موارد کاملاً منوط به همکاری دولت ترامپ با متحدان خلیج فارس و یمنی‌ها برای حفظ خطوط مقدم در یمن و ادامه اعمال فشار اقتصادی، سیاسی و نظامی بر حوثی‌ها خواهد بود. اگر دولت نتواند از توسعه یک فرمول متعادل تقسیم قدرت داخلی حمایت کند مشکلات یمن در داخل یمن باقی نخواهد ماند.

    افراط‌گرایان جسور

    دولت ترامپ با پایان دادن به عملیات یمن با واقعیت سختی روبرو شد: ادامه حمله به حوثی‌ها با این سرعت حتی با آسیب رساندن به نیازهای نظامی ایالات متحده در جاهای دیگر می‌توانست به زودی ناپایدار و بی‌هدف شود. علاوه بر این بعید بود که یک عملیات هوایی و یک تروریست اعلام کردن به خودی خود تهدیدات حوثی‌ها را برای امنیت دریای سرخ و اسرائیل حل کند. در عین حال حمایت ایالات متحده از نیروهای دولتی یمن با توجه به اختلافات عمیق داخلی این نیروها خطرناک خواهد بود و با بیزاری اعلام شده ترامپ از جنگ‌های دائمی در خاورمیانه مغایرت دارد. شاید با درک نیاز به خروج سریع ترامپ در 6 مه اعلامیه غافلگیرکننده‌ای مبنی بر توقف عملیات صادر کرد.با این حال این توقف ناگهانی تنها حوثی‌ها را جسورتر می‌کند و احتمالاً همان تهدیدات امنیتی را که ایالات متحده در وهله اول برای رسیدگی به آنها در نظر گرفته بود تشدید می‌کند. حوثی‌ها اکنون توجه خود را به اسرائیل معطوف کرده‌اند و حق حمله به کشتی‌های «مرتبط با اسرائیل» را برای خود محفوظ داشته‌اند  دامنه آن کاملاً نامشخص است. مهم‌تر اینکه حتی اگر در غزه آتش‌بس برقرار شود حوثی‌ها که اهرم گروگان‌گیری کشتی‌های دریای سرخ را تجربه کرده‌اند ممکن است در آینده دوباره وسوسه شوند که از این ابزار برای منافع سیاسی استفاده کنند. آنها همچنین ممکن است سعی کنند همچنان برای عبور ایمن از تنگه باب المندب از کشتی‌ها هزینه دریافت کنند همانطور که با کشتی‌های تجاری در عملیات دریای سرخ خود انجام داده‌اند.حوثی‌ها از ابتدای حملات شرط بستند که می‌توانند از ایالات متحده بیشتر دوام بیاورند  و این کار را کردند. به همان اندازه مهم آتش‌بس امید یمنی‌ها به حمایت ایالات متحده از یک عملیات زمینی را نقش بر آب کرده است و این احتمال واقعی وجود دارد که دولت یمن که از قبل دچار تفرقه است زیر بار فشار مالی که از زمان مسدود کردن صادرات نفت آن توسط حوثی‌ها در اواخر سال 2022 و همچنین پیروزی فرضی حوثی‌ها در حال افزایش است خم شود. فروپاشی احتمالی دولت تقریباً مطمئناً منجر به گسترش ارضی حوثی‌ها و/یا اجازه دادن به القاعده برای دستیابی به دستاوردهایی در جنوب کشور خواهد شد. عربستان سعودی که از قبل نسبت به قابل اعتماد بودن واشنگتن به عنوان یک شریک امنیتی محتاط بود اکنون باید با جنبش حوثی‌های آسیب‌دیده اما جسورتر در مرز جنوبی خود مقابله کند.




    بازدید ها:

    درج یک دیدگاه

    
    <