• بیوگرافی

















  • صفحۀ سایت در فیس بوک

  • مطالب پسندیده در فیس بوک

  • paypal

  • موضوع هفته

    مطالب محبوب

    چگونه یک جنگ تجاری را متوقف کنند ترامپ، تعرفه ها و تحول آتی تجارت جهانی

    چگونه یک جنگ تجاری را متوقف کنند

    ترامپ، تعرفه ها و تحول آتی تجارت جهانی

    محمد اکرام یاور

    دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب بر اساس وعده جنگ تجاری گسترده تر از آنچه آمریکایی ها در دهه ها دیده اند کارزار انتخاباتی کرد. پیشنهادات وی شامل تعرفه جدید 20 درصدی «جهانی» بر تمامی واردات خارجی و افزایش تعرفه بر چین به 60 درصد است. در شش هفته پس از پیروزی برای دومین بار او از رسانه‌های اجتماعی برای تهدید به اعمال تعرفه‌ها علیه کانادا، مکزیک، بریکس  یک بلوک 9 عضوی از کشورهایی که توسط برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تأسیس شده‌اند  و سایر کشورها استفاده کرده است. اهدافبا این حال، خطوط نهایی جنگ تجاری ترامپ مبهم است. ترامپ در یک مصاحبه تلویزیونی اخیر پیشنهاد کرد که تعرفه ها را هم ابزاری برای توسعه تولید در ایالات متحده و هم اهرمی برای مذاکره با دولت های خارجی می داند و همانطور که ترامپ در حال حرکت برای تبدیل غرایز تجاری خود به سیاست است توصیه های متناقضی را خواهد شنید. مدیرعامل فورچون 100 از او می خواهند که از تهدید تعرفه ها برای وادار کردن دولت های خارجی برای دسترسی بهتر شرکت های خود به بازارهای خارج از کشور استفاده کند. تولیدکنندگان داخلی و رهبران کارگری ترامپ را وادار خواهند کرد تا از اجرای تعرفه‌های جدید برای تقویت تولید ایالات متحده پیروی کند. انواع امنیت ملی ترامپ را تحت فشار قرار خواهند داد تا تجارت با متحدان خود را به عنوان وزنه تعادلی در برابر چین تقویت کند. در همین حال اگر معامله گران وال استریت فکر کنند که تعرفه های ترامپ یا سایر سیاست های تجاری باعث افزایش تورم یا آسیب رساندن به سود شرکت ها می شود ممکن است بازارها سقوط کنند.تمایل ترامپ برای ایجاد اخلال به او این پتانسیل را می دهد که مهم ترین تغییرات را در نظم تجاری بین المللی از زمان ظهور سیستم جهانی لیبرال فعلی در اوایل دهه 1990 ایجاد کند. او می تواند جریان های تجاری را به گونه ای تغییر دهد که موقعیت ژئوپلیتیکی ایالات متحده را ارتقا دهد و پایه صنعتی آن را تقویت کند اما ماهیت مخرب ترامپ نیز منبع بزرگی از خطر است اگر او دست خود را بیش از حد بازی کند ممکن است وارد جنگ های تعرفه ای شود که چیزی بیشتر از افزایش هزینه ها برای آمریکایی ها ندارد موفقیت به پارادایم های جدیدی برای سیاست تجاری و دیپلماسی ماهرانه ایالات متحده نیاز دارد زیرا رهبران خارجی از منافع ملی خود محافظت می کنند.

    مرد تعرفه

    ترامپ مدت‌هاست که تعرفه‌ها را ابزاری برای خدمت به دو هدف می‌دانست. اولین مورد ایجاد توازن مجدد در تجارت است  یعنی بستن کسری تجاری تقریباً تریلیون دلاری ایالات متحده و توسعه تولید ایالات متحده دوم حل مشکلات ژئوپلیتیکی است چه از طریق تهدید به وضع تعرفه بر مکزیک در صورت عدم توقف جریان مهاجران از مرزها و چه از طریق کاهش نفوذ اقتصاد جهانی چین. رئیس جمهور منتخب اطراف خود را با افرادی احاطه کرده است که با این رویکرد موافق هستند. معاون رئیس جمهور منتخب جی دی ونس در ماه ژوئیه استدلال کرد که «یک میلیون توستر ارزان قیمت ارزش یک کار تولیدی آمریکایی را ندارد». در همین حال مارکو روبیو انتخاب ترامپ برای وزیر امور خارجه در سال‌های اخیر به عنوان یکی از شاهین‌های چینی برجسته واشنگتن ظاهر شده است.اما خواه هدف ترامپ بستن کسری تجاری باشد یا از بین بردن نفوذ اقتصاد جهانی چین او متوجه خواهد شد که استفاده از تعرفه ها در درجه اول به عنوان اهرم موثرتر از اتخاذ آنها به عنوان سیاست است. بخشی از دلیل آن اقتصاد کلان است. تعرفه های گسترده هزینه ها را برای مصرف کنندگان آمریکایی به ویژه در کوتاه مدت افزایش می دهد. مطالعات نشان می دهد که اجرای کامل تعرفه هایی که ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی خود تهدید کرده بود برای یک خانواده معمولی آمریکایی سالانه 2600 تا 3900 دلار هزینه دارد. تعرفه های کلان نیز تأثیرات کلان اقتصادی غیرمعمولی خواهد داشت. به عنوان مثال آنها احتمالاً فدرال رزرو را تشویق می کنند تا نرخ های بهره ایالات متحده را بالا نگه دارد که سرمایه خارجی را به ایالات متحده جذب می کند و ارزش دلار را نسبت به سایر ارزهای اصلی افزایش می دهد و تا حدی افزایش بالقوه قیمت مصرف کننده را کاهش می دهد. اما این به صادرکنندگان آمریکایی و کارمندان آنها آسیب می رساند.علاوه بر این تاریخ نشان می دهد که معاملات استراتژیک در کاهش کسری تجاری ایالات متحده موثرترین است. در دهه 1980 دولت ریگان نسبت به افزایش کسری تجاری ایالات متحده به ویژه با ژاپن نگران شد. در پاسخ تلاش کرد تا مجموعه ای از موانع تجاری را ایجاد کند. اما ابزاری که در واقع کسری بودجه را کاهش داد توافقنامه پلازا در سال 1985 بود که از طریق آن واشنگتن شرکای تجاری بزرگ خود را برای کمک به کاهش ارزش دلار مورد تحقیر قرار داد. این توافق کسری تجاری دوجانبه با ژاپن را برطرف نکرد اما منجر به کاهش 80 درصدی کسری تجاری کلی ایالات متحده تا سال 1991 شد. به همین ترتیب معاملات برای تقویت دست واشنگتن در رقابت با پکن مهم خواهد بود. تعرفه های ایالات متحده بر چین واردات ایالات متحده از این کشور را کاهش داد اما این تعرفه ها بلندپروازی های اقتصادی جهانی پکن را مهار نکردند. مازاد تجاری کلی چین از سال 2018 به شدت افزایش یافته است و اکنون از اوج مازاد تولید دیگر نیروگاه‌های تولیدی از جمله ژاپن در دهه 1980 فراتر رفته است. علاوه بر این در مسیر کنونی خود، سهم چین از تولید جهانی همچنان به رشد خود ادامه خواهد داد: گزارش اخیر سازمان توسعه صنعتی ملل متحد پیش‌بینی می‌کند که چین در سال 2030 45 درصد از تولید صنعتی جهانی را به خود اختصاص خواهد داد در حالی که در سال 2000 شش درصد افزایش یافته است. سهم ایالات متحده از 25 درصد به 11 درصد کاهش خواهد یافت.این برای واشنگتن و متحدانش در طول دوره درگیری ژئوپلیتیکی به سختی قابل تحمل است بنابراین ترامپ باید چرخش کند او به ویژه باید با کشورهای خارجی برای کاهش تجارت آنها با پکن همکاری کند. در اینجا ترامپ باید مخاطبانی را پیدا کند که به طور فزاینده ای پذیرا هستند. با افزایش مازاد تولید چین تعداد فزاینده ای از شرکای تجاری این کشور در خارج از ایالات متحده از جمله بازارهای بزرگ در حال ظهور مانند برزیل، شیلی و آفریقای جنوبی شروع به اعمال تعرفه ها و سایر اقدامات حمایتی خود کرده اند. وظیفه ترامپ استفاده از سیاست تجاری آمریکا برای هماهنگی و گسترش این تلاش‌های نوپا خواهد بود.تحت فشار قرار دادن شرکای تجاری برای بالا بردن موانع خود برای محصولات چینی در نهایت تولید ایالات متحده را نیز تقویت خواهد کرد. واردات چین به کشورهای دیگر نه تنها تولیدکنندگان آن کشورها را جابجا می کند، بلکه کارگران آمریکایی را نیز کاهش می دهد. محصولات ساخت ایالات متحده اغلب نمی توانند با محصولات ارزان تر ساخت چین در بازار بین المللی رقابت کنند و شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد با افزایش فروش خودروها و سایر محصولات سطح بالا به کشورهای صنعتی مانند کره جنوبی تولیدکنندگان این کشورها با صادرات بیشتر محصولات خود به ایالات متحده به رقابت پاسخ می‌دهند که ضربه‌ای دیگر به تولیدات ایالات متحده است.این بدان معنا نیست که تعرفه ها فقط باید به عنوان اهرمی برای معاملات مورد استفاده قرار گیرند: اعمال تعرفه ها بر چین بخش مهمی از “ریسک زدایی” روابط آمریکا و چین است به همین دلیل است که دولت بایدن به تعرفه هایی که ترامپ در خود ایجاد کرده بود ادامه داد. ترم اول تعرفه‌های هدفمند حتی برای متحدان  می‌تواند به ارتقای صنایع استراتژیک کلیدی کمک کند که در آنها امنیت ملی و اقتصادی به تولید داخلی بیشتری نیاز دارد و «حمایت دوستان» برای آنها کافی نیست. و این عادلانه خواهد بود که ترامپ برای اعمال متقابل بیشتر در نرخ های تجاری ایالات متحده فشار بیاورد. برای مثال حداکثر نرخ های تعرفه ای که واشنگتن در هنگام پیوستن به سازمان تجارت جهانی متعهد به حفظ آن بود حدود 40 درصد کمتر از نرخ های تعرفه ای بود که اروپا با آن موافقت کرد. هند چندین برابر است. این ممکن است در اوایل دهه 1990 قابل قبول باشد، زمانی که هند اقتصاد کوچکی بود و ایالات متحده و اروپا در حال تطبیق با دوران پس از جنگ سرد بودند اما در اقتصاد جهانی امروز معنی ندارد اما ترامپ و تیمش متوجه خواهند شد که هم اقتصاد آمریکا و هم امنیت آمریکا به طور کلی با انعقاد قراردادهای جدید بهتر از اعمال تعرفه‌های گسترده بر 85 درصد تجارت آمریکا که از کشورهایی غیر از چین انجام می‌شود خدمت می‌کنند.

    بازگشت به آینده

    دستیابی به نتایجی که ترامپ می خواهد به مجموعه ای از تغییرات پارادایم برای مذاکره کنندگان تجاری ایالات متحده نیاز دارد این با این واقعیت شروع می شود که پیشینه مدرن کمی برای استفاده واشنگتن از مذاکرات تجاری برای متقاعد کردن شرکا برای افزایش تعرفه ها علیه کشور ثالث وجود دارد به ویژه به صورت هماهنگ. برای دهه ها سیاست تجاری ایالات متحده در عوض به دنبال کاهش موانع تجارت بوده است  بازارهای خارجی را به روی محصولات آمریکایی باز کرده و تولیدکنندگان خارجی را در ازای آن دسترسی بیشتری به بازار ایالات متحده ارائه می دهد. هنگامی که در سال‌های اخیر ایالات متحده شرکای تجاری خود را متقاعد کرده است که موانعی را برای چین ایجاد کنند مانند تعرفه‌هایی که کانادا در ماه اکتبر بر خودروهای برقی و فولاد چین اعمال کرد واشنگتن این کار را از طریق دیپلماسی موقت انجام داده است و نه به عنوان بخشی از مذاکرات رسمی در دوران ترامپ مقامات ایالات متحده باید قراردادهای تجاری طراحی کنند که شرکای خود را وادار به کاهش تجارت خود با چین کنند. آنها می توانند با فشار بر شرکای تجاری کلیدی برای اتخاذ تعرفه های خارجی مشترک در کنار ایالات متحده، بر واردات محصولات حیاتی مورد توافق از چین مانند وسایل نقلیه و مواد معدنی حیاتی، شروع کنند. در ازای آن ترامپ با معافیت این کشورهای شریک از تعرفه های جدید بر واردات هدفمند موافقت خواهد کرد.مقامات ایالات متحده همچنین باید «قوانین مبدا» را تغییر دهند که تعیین می کند محصول از کدام کشور برای محاسبه تعرفه ها است. قوانین تجارت فعلی عموماً محصولات را در کشوری که در آنجا مونتاژ شده‌اند «ساخته شده» می‌دانند و اجزای آن محصولات را نادیده می‌گیرند. به عنوان مثال اگر یک تکه مبلمان چوبی در ویتنام ساخته شود ویتنامی محسوب می شود حتی اگر چوب از جای دیگری آمده باشد. چین می‌تواند با راه‌اندازی تأسیسات تولیدی در کشورهای دیگر که به شدت به شرکت‌ها و قطعات چینی متکی هستند از این قوانین استفاده کند. ترامپ باید قوانین را تغییر دهد تا چنین محصولاتی با نرخ های چینی تعرفه شوند. برخی از شرکای واشنگتن ممکن است نسبت به چنین تغییری محتاط باشند اما ترامپ باید به این نکته اشاره کند که تغییر قانون با ایجاد انگیزه ای برای کل زنجیره های تامین برای دور شدن از چین به آنها کمک می کند. تیم مذاکره کننده ترامپ باید یک تغییر پارادایم دیگری ایجاد کند. که مستلزم ادغام به جای جداسازی، تجارت و امنیت ملی است. در طول جنگ سرد ایالات متحده و متحدانش در زمینه تجارت و امنیت از طریق مکانیسم هایی مانند کمیته هماهنگی برای کنترل صادرات چندجانبه همکاری کردند. اما از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 مقامات ایالات متحده تمایل دارند بین این دو خط کشی کنند و استدلال کنند که ابزارهای دولت اقتصادی مانند کنترل صادرات و تحریم ها نباید برای ارتقای منافع تجاری استفاده شود و تعرفه ها نباید برای ترویج استفاده شوند. منافع امنیتی در عصر رقابت شدید ژئوپلیتیکی امروز واشنگتن باید به رویکرد قبلی خود بازگردد. این بدان معناست که ترامپ باید شرکای تجاری ایالات متحده را تشویق کند تا با قوانین ایالات متحده در زمینه هایی از جمله کنترل صادرات و بررسی سرمایه گذاری خارجی به ویژه در مورد چین، مطابقت داشته باشند. در مقابل ترامپ می‌تواند کنترل‌های صادرات و غربالگری سرمایه‌گذاری را که شرکا در تجارت با ایالات متحده با آن مواجه هستند ساده‌سازی کند.در نهایت، واشنگتن باید سیاست‌های تجاری را دنبال کند که کمتر بر قوانین و بیشتر بر نتایج تمرکز دارند. در 30 سال گذشته سیاست گذاران ایالات متحده مجموعه ای دقیق از قوانین را برای حاکمیت شرایط تجارت ایجاد کرده اند. این نرخ‌های تعرفه‌ها، یارانه‌ها و موانع غیرتعرفه‌ای تنظیم‌شده  از جمله مواردی که در مورد ایمنی مواد غذایی، مالکیت معنوی، سیاست‌های ضدفساد، دستکاری ارز و بخش‌هایی مانند بانکداری اعمال می‌شوند. قوانین البته برای ترویج تجارت فرامرزی، سرمایه گذاری، نوآوری و رقابت مهم هستند. اما انواع اقدامات لازم برای دستیابی به اهداف ترامپ نیاز به خلاقیت بیشتری دارد.کسری تجاری مداوم ایالات متحده با آلمان را در نظر بگیرید که ترامپ حداقل از سال 2017 آن را محکوم کرده است. تعرفه های ایالات متحده بر واردات خودروهای آلمانی کمتر از تعرفه های اروپایی بر خودروهای آمریکایی است اما مازاد تجاری آلمان تا حد زیادی ادامه دارد زیرا ناشی از اقتصاد کلان آلمان است. سیاست هایی که منجر به سرمایه گذاری داخلی بسیار کم و ایجاد تقاضای داخلی بسیار کم می شود. در نتیجه تولید آلمانی بیشتر بر بازار صادراتی تمرکز می کند تا مصرف داخلی. اقدامات آلمان برای افزایش تقاضای داخلی  به عنوان مثال افزایش هزینه های دفاعی خود به سه درصد تولید ناخالص داخلی، تقویت زیرساخت ها و سرمایه گذاری داخلی و افزایش هزینه های تحقیق و توسعه  در کاهش عدم تعادل تجاری موثرتر از افزایش تعرفه های ایالات متحده بر محصولات آلمانی خواهد بود.  تغییرات در جریان سرمایه جهانی نیز می تواند برای ایجاد تعادل مجدد در تجارت جهانی مورد استفاده قرار گیرد. قبل از ظهور نظم تجاری پس از جنگ سرد سیاستگذاران در سراسر جهان عوامل اقتصاد کلان را به عنوان یک جنبه اساسی از سیاست تجاری در نظر می گرفتند. به همین دلیل است که توافق پلازا به جای ایجاد قوانینی برای دستکاری ارز بر کاهش ارزش دلار آمریکا متمرکز شد. سیاستگذاران تجاری آمریکایی درک خود از اهمیت اقتصاد کلان در 30 سال گذشته را دقیقاً رها نکردند. دولت اوباما مکرراً از چین خواست تا تقاضای داخلی را به عنوان راهی برای کاهش کسری تجاری ایالات متحده افزایش دهد. اما مقامات تجاری آمریکا از استفاده از ابزارهایی مانند تعرفه‌ها برای متقاعد کردن دولت‌های خارجی برای تغییر سیاست‌های کلان اقتصادی خود دور شدند. در عوض آنها بر قوانینی که بر جریان واقعی کالاها و خدمات در سراسر مرزها حاکم بود تمرکز کردند. ترامپ به‌عنوان سیاستمداری که از تهدید کردن لذت می‌برد در موقعیت خوبی برای بازگرداندن این سنت قرار دارد و تیم اقتصادی او که با مدیران تجاری انباشته شده است برای شناسایی اهداف سیاست کلان اقتصادی که کسری تجاری ایالات متحده را کاهش می دهد و به کارگران ایالات متحده کمک می کند موقعیت خوبی دارد.

    عمل متعادل کننده

    ترامپ تنها رهبري نيست كه در بازنويسي دستور تجاري نظر خواهد داد شرکای تجاری واشنگتن باید تصمیم بگیرند که آیا با او مذاکره کنند یا به دنبال جنگ تجاری طولانی مدت باشند کلودیا شینبام، رئیس‌جمهور مکزیک اخیراً زمانی که به تهدیدات تعرفه‌ای ترامپ پاسخ داد هم با تهدید تعرفه‌های تلافی‌جویانه و هم با ترامپ تماس گرفت تا نشان دهد که آماده گفتگو است.با این حال بازگشت رئیس جمهور منتخب به کاخ سفید در لحظه ای از اهرم فشار بیشتر صورت می گیرد. اقتصاد آمریکا در سال‌های اخیر به‌طور قابل‌توجهی از همتایان خود بهتر عمل کرده است  به عنوان مثال رشد سه برابر سریع‌تر از اتحادیه اروپا از اواخر سال 2019 تاکنون  و ایالات متحده را به بازار ضروری برای شرکت‌های مستقر در کشورهای شریک تبدیل کرده است. ترامپ می‌تواند از برتری ایالات متحده در هوش مصنوعی، طراحی نیمه‌رسانا و سایر فناوری‌های کلیدی به‌عنوان منبع دیگری برای نفوذ استفاده کند و تضمین کند که شرکای موافق با شرایط تجاری او به تراشه‌های پیشرفته برای هوش مصنوعی و سایر محصولات آمریکایی با فناوری پیشرفته دسترسی خواهند داشت. کشورها گزینه های کمی برای مقابله با ترامپ دارند. رشد اقتصادی در چین کند می شود و این کشور را به شریک تجاری کمتر جذاب تبدیل می کند. اقتصادهای کوچکتر به انعقاد معاملات بین خود ادامه خواهند داد مانند توافقنامه تجاری که کانادا و اندونزی در اوایل دسامبر امضا کردند. اما با توجه به مقیاس بزرگتر بازار ایالات متحده خطرات اقتصادی چنین معاملاتی در مقایسه با معاملاتی که با ایالات متحده منعقد شده است به طور کلی کمرنگ می شود. ترامپ و تیمش باید برای تنظیم تقاضاهای تجاری به گونه ای تلاش کنند که صداهای حمایت کننده در خارج از کشور را تقویت کند. بسیاری از مقامات دفاعی اروپایی در حال حاضر از کشورهای خود می‌خواهند که هزینه‌های دفاعی خود را افزایش دهند و سایر سرمایه‌گذاری‌های صنعتی مورد نیاز را انجام دهند و تعداد فزاینده‌ای از مقامات در سراسر G-7 از محدود کردن تجارت با چین حمایت می‌کنند. ترامپ می تواند با این ارقام همکاری کند تا به توافق برسد ترامپ همچنین باید به خاطر داشته باشد که در این توافق‌ها نتایج روش‌های بیشتری اهمیت دارند. اگر اروپا و سایر متحدان G-7 متعهد به کاهش روابط تجاری با چین هستند اما می خواهند ابزارهای خود را برای رسیدن به آنجا مستقر کنند او نباید مخالفت کند.اما دیپلماسی که بتواند به معاملات موفق دست یابد، آسان نخواهد بود و تمایل ترامپ به بمب‌افکنی می‌تواند اهداف او را تضعیف کند. تهدیدهایی که به خوبی مدیریت شوند می توانند دولت های خارجی را پای میز مذاکره بیاورند. با این حال اگر ترامپ بیش از حد تهاجمی شود شرکای مذاکره‌کننده که با فشارهای سیاسی داخلی خود مواجه هستند ممکن است چاره‌ای جز حفاری برای جنگ داشته باشند  نتیجه‌ای که رئیس‌جمهور را مجبور می‌کند تا تعرفه‌هایی را که اجرای آن گران می‌بیند دنبال کند. علاوه بر این کشورها باید بدانند که معاملاتی که با ترامپ انجام می‌دهند پابرجا خواهند ماند. اگر فکر کنند که روز بعد با تهدیدهای بیشتر بازخواهد گشت هیچ کس نمی‌خواهد به توافق برسد. ترامپ باید از نزدیک با کنگره و سهامداران کلیدی مشورت کند زیرا او اهداف تجاری خاص را مشخص می کند تا به شرکای خارجی اطمینان دهد که این توافق نامه ها احتمالاً اجرا می شوند. او همچنین می‌تواند با اقدام سریع به خرید گسترده‌تری دست یابد: اگر ترامپ بتواند به سرعت چندین معامله را تضمین کند برای توافق با دیگران شتاب ایجاد خواهد کرد.خطرات برنامه های تجاری ترامپ هم برای اقتصاد ایالات متحده و هم برای اتحادهای ژئوپلیتیکی آن زیاد است. میلیون ها شغل در آمریکا به جریان کالا در داخل و خارج از کشور بستگی دارد. ارزش کل تجارت کالاهای ایالات متحده  صادرات و همچنین واردات آن  به بیش از 5 تریلیون دلار در سال می رسد. و ایالات متحده در رقابت استراتژیک خود با چین به متحدانی نیاز دارد نه سیاست هایی که آنها را از خود دور کند اما اگر ترامپ آن را کنار بگذارد ممکن است پیامدترین بازنویسی تجارت جهانی در دهه‌های اخیر را انجام دهد نتیجه ایالات متحده خواهد بود که هم مرفه تر و هم امن تر است.




    بازدید ها:

    درج یک دیدگاه

    
    <