ژئوپلیتیک در C-Suite سی سوئیت رقابت اقتصادی و هوش مصنوعی
سیاست خارجی ایالات متحده بیش از هر زمان دیگری به شرکت ها بستگی دارد و بالعکس
عبدالجمیل شریفی،ماستر اداره تجارت 2024/03/11
در اواخر سال 1914 وودرو ویلسون رئیسجمهور ایالات متحده، با درخواستهای تعدادی از حامیان بانفوذ روبرو شد که از او میخواستند از تولیدکنندگان آمریکایی تقاضای عمومی کند تا فروش اسلحه به کشورهای اروپایی را متوقف کنند یا حتی آنها را از انجام این کار منع کنند. ویلسون به دنبال راهی برای پایان دادن به جنگی بود که در آن زمان در اروپا موج می زد یا حداقل سرعت آن را کاهش دهد و او با این انگیزه همراه بود. اما در پاسخ به یکی از این دعاها وضعیت مخمصه خود را توضیح داد. او نوشت «فروش از منابع بسیار زیادی انجام میشود و کمبود قدرت من آنقدر مشهود است که احساس میکنم هیچ کاری نمیتوانم انجام دهم جز اینکه موضوع را حل و فصل کنم.» ادعاهای ویلسون مبنی بر عدم قدرت رئیس جمهور امروز عجیب به نظر می رسد در دورانی که مداخله دولت ایالات متحده در طیف گسترده ای از فعالیت های اقتصادی مرتبط با امنیت ملی حتی در زمان صلح امری عادی شده است. برای مثال آنها را با نظراتی که در دسامبر گذشته توسط جینا ریموندو وزیر بازرگانی ایالات متحده ارائه شد مقایسه کنند که دیپارتمنت او در چند سال گذشته صرف طراحی کنترلهای صادراتی با هدف جلوگیری از کمک شرکتهای آمریکایی به پیشرفت چین در فناوری حیاتی مانند هوش مصنوعی کرده است. یک هشدار جدی برای هر شرکت آمریکایی که ممکن است سعی کند هوشمندانه این کنترل ها را دور بزند. او در جمعی از سیاستگذاران و مدیران گفت «اگر تراشهای را در اطراف یک خط برش خاص طراحی کنید که [چین] را قادر به انجام هوش مصنوعی کند من روز بعد آن را کنترل خواهم کرد.تغییرات تاریخی که در قرن به علاوه بین نظرات ویلسون و ریموندو رخ داد عمیق بود. اما حتی با وجود اینکه امنیت ملی و سیاست خارجی گهگاه در آمریکای شرکتها در آن زمان نفوذ میکرد تا همین اواخر تعداد کمی از مدیران به ژئوپلیتیک توجه داشتند. در جهان پس از جنگ سرد با جهانی شدن در راهپیمایی این ایده که منافع ملی ممکن است در تضاد با بازارهای باز و گسترش تجارت باشد برای مدیران آمریکایی بیگانه به نظر می رسید. اما تغییراتی که در سال های اخیر چشم انداز ژئوپلیتیکی را متزلزل کرده است. در C-suites در سراسر ایالات متحده تأثیری بر جای گذاشت. در یک نظرسنجی اخیر از 500 سرمایه گذار نهادی ژئوپلیتیک به عنوان بزرگترین خطر برای اقتصاد و بازارهای جهانی در سال 2024 رتبه بندی شد. بخشی از این نگرانی ناشی از سرعت درگیری های جهانی با جنگ های مداوم در اوکراین و خاورمیانه و نگرانی ها در مورد آن است. بحران در تنگه تایوان اما اساساً یک تغییر تکتونیکی در حال وقوع است تغییری که شرکت ها را مجبور می کند تا بازیگران صحنه ژئوپلیتیک شوند. از آنجایی که دولت ها برای دستیابی به اهداف ژئوپلیتیکی بر محدودیت های اقتصادی و سیاست های صنعتی تکیه می کنند شرکت ها به طور فزاینده ای به اهداف و ابزار سیاست خارجی تبدیل شده اند. برخی از اولویتهای اصلی سیاست خارجی واشنگتن مانند تشویق زنجیرههای تامین انرژی پاک انعطافپذیر یا کاهش سرعت پیشرفت فناوری چین بر هزاران بازیگر شرکتی تکیه دارد که منافع آنها همیشه با منافع دولت ایالات متحده مطابقت ندارد و اغلب دارای اطلاعات اطلاعاتی هستند. مزیت نسبت به بخش دولتیاین به طور قابل درک برخی از سیاست گذاران را ناآرام می کند. آنها در تصمیم گیری های ژئوپلیتیکی به نشستن در صندلی راننده عادت کرده اند نه سوار شدن به تفنگ ساچمه ای. اما با توجه به نقش نهایی دولت فدرال به عنوان داور و حافظ منافع ملی ایالات متحده مقامات باید با این پارادایم جدید سازگار شوند. رایزنی های نهادینه شده با بخش خصوصی تامین بودجه برای تخصص صنعت و هوش اقتصادی بهتر اولین گام های خوبی خواهد بود. در یک سطح عمیق تر سیاست گذاران باید متعهد شوند که به شیوه ای اساسی در مورد بخش خصوصی فکر کنند.
چگونه به اینجا رسیدند
محوریت رقابت اقتصادی در مشکلات سیاست خارجی امروزی نشان دهنده یک گسست کیفی از گذشته است. برای مثال در طول جنگ سرد ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به سختی از نظر اقتصادی تعامل داشتند تجارت بین آنها در سال 1979 به 4.5 میلیارد دلار به اوج خود رسید. در سالهای اخیر ایالات متحده و چین به طور کلی هر هفته یا دو هفته به این میزان مبادله میکنند و تورم را تعدیل میکنند. در دوران پس از جنگ سرد سیاست خارجی ایالات متحده به جای ایجاد موانع بر باز کردن بازارها و کاهش موانع اقتصادی بین المللی متمرکز بود. بحران های تعیین کننده دوران مانند حملات 11 سپتامبر تغییر چندانی در رابطه بین سیاست گذاران ایالات متحده و شرکت های آمریکایی ایجاد نکرد. در هر صورت «جنگ علیه تروریسم» این ایده را بیشتر تقویت کرد که سیاست خارجی در درجه اول به مسائل امنیتی و نظامی مربوط می شود نه اقتصاد.اما در پسزمینه ادغام اقتصادی جهانی در حال تغییر میدان بازی بود. در سال 1980 تجارت تنها 37 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل می داد. امروزه این رقم 74 درصد است و اقتصادها تا حدی در هم تنیده شده اند که در قرن بیستم دیده نشده است. البته جهانی شدن چیز جدیدی نیست. این یک روند قرن ها بوده است. با این حال آنچه جدید است ظهور رقابت قدرتهای بزرگ در جهانی به شدت به هم پیوسته است. قدرت نظامی هنوز اهمیت دارد اما رقابت اقتصادی و فناوری به میدان اصلی جنگ سیاست جهانی تبدیل شده است. بر اساس اجماع واشنگتن که برای دههها بر سیاستگذاری تسلط داشت این سوال که یک تولیدکننده نیمهرسانا کارخانه بعدی خود را کجا میسازد یا شرکتهای خودروسازی آلمانی تصمیم میگیرند سرمایهگذاریهای خود را در چین کاهش دهند برای سیاستگذاران نسبتاً بیاهمیت به نظر میرسید. اکنون چنین سؤالاتی در مرکز تقریباً هر بحث مهم سیاست خارجی قرار دارند.یکپارچگی اقتصادی بیشتر همچنین شبکه پیچیده ای از پیوندها را بین رقبای ژئوپلیتیکی ایجاد کرده است که سیاستگذاران اکنون به دنبال اهرمی برای اهداف استراتژیک هستند. این امر به ویژه در مورد شبکه های مالی و فناوری که واشنگتن در آن موقعیت ممتازی دارد صادق است. همانطور که محققین هنری فارل و آبراهام نیومن در کتاب اخیرشان به نام امپراتوری زیرزمینی اشاره کردند ایالات متحده در مرکز یک سیستم لوله کشی اطلاعاتی گسترده قرار دارد که تقریباً به طور تصادفی در طول دهه ها ساخته شده است و به اقتصاد جهانی اجازه عملکرد می دهد. فراگیر بودن دلار در معاملات جهانی کنترل ایالات متحده بر زیرساخت های حیاتی اینترنت و تسلط شرکت های آمریکایی در مورد حقوق مالکیت معنوی در پشت مهمترین فناوری به واشنگتن این امکان را داده است که رقبای ژئوپلیتیکی را اغلب از طریق تحریم ها تحت فشار قرار دهد یا هدف قرار دهد.اما با افزایش تنشهای قدرتهای بزرگ تعداد بخشهایی که در نزاع چیزی که فارل و نیومن «وابستگی متقابل تسلیحاتی شده» میخوانند نیز افزایش یافته است. برای مثال روشی را در نظر بگیرید که کشورهای G-7 از وابستگی روسیه به شرکتهای بیمه کشتیرانی مستقر در غرب استفاده کردهاند صنعتی که بیشتر سیاستگذاران خارجی احتمالاً هرگز قبل از حمله روسیه به اوکراین در سال 2022 به آن فکر نکرده بودند. برای تلاش برای محدود کردن قیمت صادرات نفت روسیه G-7 این شرکتها را از بیمه محمولههای نفت خام روسیه ممانعت کرد مگر اینکه محمولههای نفت خام روسیه به حداکثر 60 دلار در هر بشکه فروخته شود. قدرت های غربی تنها کسانی نیستند که این بازی را انجام می دهند. در سال 2010 پس از برخورد یک کشتی ماهیگیری چینی و قایقهای گشتی گارد ساحلی ژاپن در آبهای مورد مناقشه و ایجاد اختلاف دیپلماتیک بین پکن و توکیو چین صادرات مواد معدنی کمیاب به ژاپن را که اجزای حیاتی باتریها و لوازم الکترونیکی هستند ممنوع کرد. افزایش هزینه ها و ایجاد کمبود برای تولیدکنندگان ژاپنی از خودروهای هیبریدی گرفته تا توربین های بادی.اصطکاک ژئوپلیتیکی همچنین زندگی شرکتهایی را که در چندین کشور فعال هستند با دستورالعملهای رقیب گیجکنندهتر کرده است و گاهی اوقات آنها را مجبور میکند که از کدام مجموعه قوانین پیروی کنند. پس از حمله روسیه به اوکراین بسیاری از شرکت هایی که قصد خروج از روسیه را داشتند مجبور شدند فعالیت های خود را متوقف کنند. اگر ادامه دادند با تحریم های غرب مواجه شدند. اگر آنها تصمیم به خروج از روسیه می گرفتند با تحریم های متقابل مسکو مواجه می شدند. اخیراً تعدادی از شرکتهای مشاوره آمریکایی در میانه روابط پیچیده ایالات متحده و عربستان سعودی گرفتار شدهاند و کنگره خواستار جزئیات قراردادهای آنها با عربستان سعودی است که ریاض آنها را از ارائه آنها منع کرده است.همه این پویایی ها با رقابت فزاینده بین ایالات متحده و چین دو کشور با بزرگترین و درهم تنیده ترین اقتصادهای جهانی توربوشارژ می شوند. هدف هر دو تسلط بر اقتصاد قرن بیست و یکم است که به معنای دستیابی به دست برتر در فناوریهای محاسباتی، بیوتکنولوژی و انرژی پاک است. و سیاستهای خارجی هر دو کشور در حال حاضر توسط تمایل مشترک برای شکل دادن به اقتصادشان به روشهایی هدایت میشود که آسیبپذیری آنها را کاهش داده و اهرمهای آنها را افزایش میدهد. چین این را «اتکاء به خود» می نامد. واشنگتن آن را “ریسک زدایی” می نامد. برای ایالات متحده آنچه در عمل به نظر می رسد کنترل های صادراتی پیشرفته بر روی نیمه هادی ها و تجهیزات تولیدی پیشرفته غربالگری بیشتر دولت از سرمایه گذاری های شرکت های آمریکایی در بازارهای خارجی و یارانه های عمده برای صنایعی مانند خودروهای الکتریکی و میکروچیپ ها عمدتاً از طریق تورم است. قانون کاهش و قانون چیپس. در این دنیای جدید شجاع وزیر بازرگانی برای سیاست خارجی به اندازه وزرای امور خارجه و دفاع مهم است.واشنگتن به سختی در برداشتن چنین اقداماتی تنها نیست. انگیزههای حمایت شده از سوی دولت برای خوداتکایی بیشتر تقریباً در هر اقتصاد بزرگ بهویژه پس از اختلالات زنجیره تأمین ناشی از همهگیری COVID-19 جا افتاده است. برای مثال تعداد کشورهایی که غربالگری سرمایهگذاری را معرفی کرده یا گسترش میدهند از سه کشور بین سالهای 1995 و 2005 به 54 کشور بین سالهای 2020 تا 2022 رسیده است. در همین حال موجی از سیاستهای صنعتی موانع تجاری را در تلاش برای ترغیب شرکتها به بازسازی زنجیره تامین خود افزایش داده است. در عین حال درک آنچه برای امنیت ملی مهم است نیز گسترش یافته است زیرا کشورها به دنبال پیشرفت یا محافظت از همه چیز از نرم افزار و میکروچیپ گرفته تا داروها و مواد غذایی هستند.
” در این جنگ چگونه هستند؟”
در این محیط جدید موفقیت یا شکست سیاست گذاری خارجی به طور فزاینده ای به تصمیم گیری شرکت ها بستگی دارد. کنترلها و تحریمهای صادراتی تنها در صورتی مؤثر هستند که شرکتها راهحلهایی را دنبال نکنند. سیاستهای صنعتی و یارانهها تنها در صورتی مؤثر هستند که شرکتها به مشوقهایی که قرار است ایجاد کنند پاسخ دهند.بسیاری از پیچیدگیهای این دوره جدید ریشه در تفاوت بین نحوه نگاه بخشهای دولتی و خصوصی به افقهای زمانی دارد. سیاست گذاران خطوط روشنی را با پیامدهای عملیاتی فوری تعیین می کنند برای مثال به طور ناگهانی شرکت ها را از صادرات یا واردات کالاهای خاص از کشورهای خاص منع می کنند. اما شرکت ها باید تصمیمات سرمایه گذاری بلندمدت بگیرند. آیا در صورت وجود تقاضا در بازار شرکتی باید کارخانه دیگری در چین راه اندازی کند و انجام آن در حال حاضر توسط قانون مجاز است؟ با توجه به خط سیر بلندمدت روابط بین پکن و غرب آیا یک شرکت داروسازی باید مراکز تحقیق و توسعه پیشرفته را در سرزمین اصلی چین راه اندازی کند یا یک شرکت بیوتکنولوژی چینی را خریداری کند؟ آیا یک شرکت لوازم الکترونیکی مصرفی باید تراشه های ساخت چین را خریداری کند اگر آنها مقرون به صرفه ترین گزینه هستند؟ پاسخ به این پرسشها مستلزم پیشبینی نتایج بحثهای سیاسی بسیار پرنوسان و انتخابهای سیاستگذاری است که کنترل کمی روی آنها دارند. و با این حال هر تصمیمی که آنها می گیرند تأثیر قابل توجهی بر این دارد که آیا برای مثال ایالات متحده می تواند به طور مؤثر روابط اقتصادی خود با چین را «خطر زدایی» کند یا خیر.مثال نیمه هادی ها آموزنده است. واشنگتن به دنبال احیای تولید نیمه هادی است اما موفقیت سیاست صنعتی شاخص آن قانون CHIPS تنها تا حدی به نحوه توزیع یارانه های 39 میلیارد دلاری این قانون توسط وزارت بازرگانی در پنج سال آینده بستگی دارد. یک عامل بسیار مهمتر این است که آیا تولید کننده تراشه تایوانی TSMC با وجود هزینه های بالا و کمبود نسبی سرمایه انسانی خطر راه اندازی تاسیسات در ایالات متحده را خواهد داشت و آیا اپل تصمیم دارد به جای خرید ارزان تر تراشه های کمی گران تر ساخته شده توسط سازندگان آمریکایی خریداری کند. آنهایی که در آسیا تولید می شوند. و قانون چیپس تنها یک ورودی در این تصمیمات است.در برخی موارد شرکت ها به شیوه های آشکارتری سیاست خارجی و درگیری های بین المللی را شکل می دهند. استارلینک را در نظر بگیرند سرویس اینترنت مبتنی بر ماهواره ارائه شده توسط اسپیس ایکس شرکتی که متعلق به یکی از ثروتمندترین مردان جهان ایلان ماسک است. پس از اینکه حملات سایبری روسیه قبل از تهاجم فوریه 2022 اکثر اتصالات اینترنتی در اوکراین را از بین برد ماسک عجله کرد تا دسترسی Starlink را به این کشور فراهم کند و به آن یک راه حیاتی حیاتی بخشید. اما در سپتامبر همان سال ماسک درخواست کیف برای گسترش پوشش Starlink به کریمه را رد کرد تا نیروهای اوکراینی بتوانند به نیروهای روسی در آنجا حمله کنند. ماسک بعداً نوشت که انجام این کار باعث میشود که اسپیسایکس به طور آشکار در یک اقدام بزرگ جنگ و تشدید درگیری شریک شود. ماسک همانطور که در آن زمان در تبادل نظر با روزنامهنگار والتر آیزاکسون گفت “من در این جنگ چگونه هستم؟”اما وضعیت مخمصه ماسک نباید برای او یا هیچ کس دیگری تعجب آور باشد. خطوطی که دولت ها را از شرکت ها و روابط بین الملل را از تجارت جدا می کند تا حدی محو شده است.
یک ذهنیت رشد
از آنجایی که دولتها با زنجیرههای تامین پیچیده و اکوسیستمهای فناوری ساختهشده در طی دههها دست و پنجه نرم میکنند انتخاب و رفتار هزاران بازیگر شرکتی دستیابی به اهداف سیاست را دشوارتر میکند. و با توجه به مجموعه ابزار ذاتاً محدود و تفاوتهای ظریف بیشمار هر صنعت دولت ایالات متحده احتمالاً نمیتواند به هر راهحل قابل تصور یا احتمالی برای یک تحریم یا کنترل صادرات خاص فکر کند. واشنگتن برای پایبندی به روح سیاست ها و نه صرفاً به این نامه باید به شرکت ها تکیه کند. حتی اگر اکثر شرکتها در ابتدا قوانین جدید را رعایت کنند با گذشت زمان برخی راههایی برای دور زدن محدودیتها و غلبه بر موانع پیدا میکنند. قانونگذاران و قانونگذاران باید هوشیار باشند. و رقبای آمریکایی به سختی بیکار بنشینند. پس از اینکه غرب تقریباً تمام تعاملات اقتصادی با روسیه را در سال 2022 قطع کرد مسکو به زودی منابع جایگزینی برای تامین از چین پیدا کرد واردات روسیه از پکن از سال 2021 تاکنون 64 درصد افزایش یافته است.سیاستهایی مانند کنترل صادرات و محدودیتهای سرمایهگذاری خارجی پیامدهای ناخواستهای دارند و فقط برای مدت زمان محدودی کار خواهند کرد. با توجه به واکنش کشورها و صنایع و تغییرات فناوری آنها به به روز رسانی مداوم نیاز دارند. چنین قوانینی همچنین مستلزم اقدامات چندجانبه است زیرا سایر بازیگران در سراسر جهان با خوشحالی به دنبال جایگزینی تخصص و سرمایه ایالات متحده در هر زمان که واشنگتن آن را در دسترس قرار دهد خواهند بود.سیاست های صنعتی نیز محدودیت های مشابهی دارند. دولت ها می توانند قصد خود را برای کاهش وابستگی های اقتصادی خارجی بیان کنند اما ابزار آنها محدود است. یارانهها و سایر وقفههای مالی برای سیمکشی کامل زنجیرههای تامین تعبیهشده که در طول دههها ساخته شدهاند بسیار کوچک هستند. و سیاستهای افراطیتر مانند ممنوعیت واردات خطر کمبود و افزایش قیمتها را به همراه دارد نه اینکه به جنگهای تجاری تمام عیار اشاره کنند که میتواند کل بخشها را ویران کند.انطباق با این واقعیت ژئوپلیتیک جدید مستلزم یک تغییر پارادایم برای سیاستگذاران است. به طور سنتی تعاملات بین تصمیم گیرندگان سیاست خارجی و مشاغل یا خصمانه (“این چیزها را اینجا نفروشید!”) یا تبلیغاتی (“آن چیزها را آنجا بفروشید!”) بوده است. در آینده دولت ایالات متحده باید رویکرد مشارکتی بیشتری اتخاذ کند. یک گام کلیدی این است که قصد و هدف هر سیاست را به وضوح بیان کنند. اگر هدف آن نامشخص و هدف آن تعریف نشده باشد پیروی از روح مقررات دولتی غیرممکن است. به عنوان مثال مقامات دولت بایدن بارها از «بیوتکنولوژی» به عنوان حوزه ای مورد توجه و در ردیف بعدی محدودیت های اقتصادی در چین مشابه محدودیت های اعمال شده بر روی نیمه هادی ها نام برده اند. با این حال هنوز مشخص نشده است که کدام جنبه از اکوسیستم پیچیده و گسترده بیوتکنولوژی که شامل مجموعه ای از عناصر از جمله ژنومیک، سلول درمانی و ساخت زیستی پیشرفته است بیشتر نگران کننده است. همچنین نشان نداده است که چگونه قصد دارد سرمایه و دانش ایالات متحده را محدود کند و برای چه هدفی. انجام این کار به شرکتها کمک میکند تا درک کنند که چگونه با بازار چین امروز تعامل داشته باشند حتی قبل از اعلام اقدامات جدید.مقامات سیاست خارجی همچنین باید تخصص بیشتری را در زمینه اقتصاد و فناوری های حیاتی توسعه دهند. دوران برنت اسکوکرافت که به عنوان مشاور امنیت ملی رؤسای جمهور جرالد فورد و جورج اچ دبلیو بوش و یک استراتژیست چیره دست بود اما در مورد هر چیزی که به اقتصاد مربوط می شد اظهار بی اطلاعی می کرد گذشته است. ایجاد این عضلات مستلزم گفتوگوی نهادینهشدهتر با بخش خصوصی است از جمله در موقعیتهای سریع که شرکتها باید تصمیماتی با پیامدهای بلندمدت بگیرند مانند خریدهای خارجی یا سازماندهی مجدد عملیاتی. اگرچه شرکتهای فناوری بزرگی که در این روزها به مدیریت دسترسی زیادی دارند شرکتهای کوچکتر و سایر بخشها ممکن است ندانند که در مورد تصمیمگیریهای مهم مربوط به عملیات یا کسبوکارشان در چین از کجا راهنمایی دریافت کنند. وزارت بازرگانی باید یک دفتر مشاوره برای چنین بحثهایی ایجاد کند، جایی که شرکتها میتوانند گفتوگوی باز با سیاستگذاران داشته باشند و اطمینان حاصل کنند که طرح این موضوع باعث افزایش نظارتهای نظارتی نمیشود. ایده این است که مفهوم مشورت زودهنگام و مکرر با دولت را بی ارزش جلوه دهیم. یکی از مدلهای گفتگوی سالم، هیئت بررسی ایمنی سایبری است که توسط وزارت امنیت داخلی و آژانس امنیت سایبری و امنیت زیرساخت اداره میشود و کارشناسان امنیت سایبری از بخشهای دولتی و خصوصی را گرد هم میآورد.برای افزایش اثربخشی تحریمها بهبود اجرا و ایجاد تصویری بهتر از آسیبپذیریهای اقتصادی واشنگتن به سیستمهای نظارتی بهتری نیاز دارد. شورای کاخ سفید در مورد تاب آوری زنجیره تامین که رئیس جمهور جو بایدن سال گذشته تأسیس کرد شروع خوبی است. وزارت بازرگانی برای جمعآوری دادههای صنعت و انجام تحلیلهای پیشبینیکننده برای تقویت مرکز زنجیره تامین جدید خود که باید تستهای استرس سالانه زنجیرههای تامین حیاتی را برای سنجش چگونگی مقابله با اختلالات ژئوپلیتیکی انجام دهد به بودجه بیشتری نیاز دارد. این وزارت همچنین به بودجه بیشتری برای اداره صنعت و امنیت خود نیاز دارد که بر توسعه و نظارت بر کنترلهای صادراتی نظارت دارد و بودجه آن مانند ده سال پیش است.در نهایت واشنگتن باید بیشتر در جمع آوری اطلاعات اقتصادی سرمایه گذاری کند. درک بهتر توسعه داخلی فناوریهای حیاتی چین و نحوه استفاده پکن از حفرههای نظارتی میتواند به جلوگیری از غافلگیری کمک کند مانند اعلام اخیر هواوی مبنی بر توسعه یک تراشه هفت نانومتری برای گوشی هوشمند Mate 60. (اگرچه چین هنوز نمی تواند تراشه ها را به طور کارآمد و در مقیاس تولید کند اکثر ناظران از جمله در دولت ایالات متحده، با این پیشرفت غافلگیر شدند.) این امر مستلزم افزایش بودجه برای اطلاعات اقتصادی در وزارت خزانه داری و بازرگانی است. ادارات و در سازمان سیا. در طول سالها واشنگتن در مورد میزان استقبال از هوش اقتصادی به عقب و جلو رفته است. اما امروز هیچ شکی در مورد مرکزیت آن برای امنیت ملی وجود ندارد.به طور گستردهتر سیاستگذاران ایالات متحده باید با مجموعه گستردهای از پرسشها و مشکلاتی راحت باشند که نیاکان آنها در طول جنگ سرد و عواقب فوری آن این فرصت را داشتند که از آنها اجتناب کنند. آنها باید تخصص اقتصادی جدیدی ایجاد کنند روابط جدیدی با صنعت ایجاد کنند و راه های جدیدی برای فعالیت بیابند. اما شایان ذکر است که آن نسلهای قبلی سیاستگذاران مجبور بودند همه آن کارها را نیز در پاسخ به تغییرات پارادایم ژئوپلیتیک زمان خود انجام دهند. سؤالات و مشکلات متفاوت بود اما آنها نیاز به یک نوع انطباق داشتند. مقامات آمریکایی قبلاً بارها در این کار موفق بوده اند و می توانند دوباره این کار را انجام دهند.