کندی چین و جنگ تجاری را تغییر داده است
آمریکا اکنون دست بالا را دارد اما تعرفه های حداکثری ترامپ همچنان خطراتی را به همراه خواهد داشت
عبیدالله باور آگاه امور
چینی که دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا در سال 2025 با آن روبرو خواهد شد اساساً با چینی که در زمان آغاز اولین دولتش در سال 2017 با آن مواجه شد یا حتی با چینی که در اواخر دوره ریاست جمهوری خود با آن درباره یک توافق تجاری مذاکره کرد متفاوت است. اکنون برای اولین بار در بیش از چهار دهه، سهم چین از اقتصاد جهانی در حال کاهش است این سهم در سال 2021 به بیش از 18 درصد تولید ناخالص داخلی جهانی رسید و امروز در حدود 16 درصد است.رشد چین از زمان فروپاشی بخش املاک در سال 2021 و محدودیتهای مرتبط با کووید مانع از همه انواع فعالیتهای اقتصادی در سال 2022 شد رشد قابل توجهی کاهش یافته است. تقاضای داخلی و مصرف خانوارها پس از برداشته شدن این محدودیتها در پایان سال 2022 تنها بازگشت محدودی داشتند. تولید ناخالص داخلی رسمی چین نرخ رشد فقط یک افت جزئی را نشان داد اما افزایش عدم تعادل تجاری و کاهش قیمتهای داخلی داستان تلختری را روایت میکند. چین همچنان یک اقتصاد مبتنی بر سرمایه گذاری است: این کشور بزرگترین منبع سرمایه گذاری (حدود 28 درصد) و تولید ناخالص تولید (35 درصد) در جهان است اما تنها حدود 12 درصد از مصرف جهانی را تشکیل می دهد. اقتصاد داخلی چین نمی تواند تقریباً به اندازه کافی تقاضا برای جذب همه چیزهایی که چین تولید می کند ایجاد کند. بنابراین برای ایجاد رشد پکن حتی بیشتر بر صادرات مازاد تولید صنعتی که قابل جذب در بازار داخلی نیست تکیه کرده است. اما چین تنها در صورتی می تواند به سود نسبی بیشتری دست یابد که سایر کشورها سرمایه گذاری تولیدی خود را کاهش دهند یا اگر پکن سهم خود را از صادرات جهانی افزایش دهد این چشمانداز اقتصادی ضعیف در چین راههای جدیدی را به ایالات متحده برای محدود کردن پکن میدهد. واشنگتن می تواند از نفوذ مصرف کننده و بازارهای سرمایه ایالات متحده استفاده کند و به متحدان و شرکای خود جایگزین بهتری برای ازدحام صادرات چین ارائه دهد. با توجه به نگرانیهای فزاینده در مورد تسلط چین بر زنجیرههای تامین تولید جهانی متحدان و شرکای ایالات متحده ممکن است اکنون بیش از چند سال پیش سیاستهای خود از جمله تعرفهها و کنترلهای مرتبط با فناوری را با سیاستهای واشنگتن بهعنوان بخشی از یک طرح گستردهتر هماهنگ کنند. استراتژی حذف ریسک تلاشی برای کاهش مواجهه اقتصادهای غربی با چین.با این حال اگر دولت آینده ترامپ بخواهد چنین استراتژی را به طور مؤثر مدیریت کند باید در مورد برنامه های تعرفه ای خود به شدت فکر کند. ترامپ تعرفههای 60 درصدی را بر تمامی کالاهای وارداتی چین و 10 درصدی تعرفههای گمرکی بر کالاهای هر جای دیگر وضع کرده است. اما اعمال تعرفه های بالا برای همه شرکای تجاری ایالات متحده خطر ایجاد یک واکنش زنجیره ای مضر را در اقتصادهای غربی با افزایش هزینه ها، کاهش تقاضا و کاهش تنوع زنجیره تامین دارد. یک گزینه بهتر اعمال تعرفهها بهطور انتخابی برای بخشهای حیاتی است که در آن صادرات چین رقابتپذیری صنایع غربی را تهدید میکند و ترکیب آن با یک استراتژی سرمایهگذاری فعال برای ایجاد و مقیاسبندی زنجیرههای تامین حیاتی که چین را حذف میکند. ایالات متحده و شرکای آن فرصتی دارند تا بر روی شتاب کنونی ایجاد کنند تا سیستم تجارت جهانی را در راستای اهداف امنیت ملی خود بازسازی کنند مهم نیست که واشنگتن چگونه پیش می رود اختلال اقتصادی اجتناب ناپذیر است و چین مطمئناً تلافی خواهد کرد اما دامنه استراتژی تعرفه ای دولت دوم ترامپ می تواند تعیین کند که این روند چقدر دردناک خواهد بود.
جذابیت محو شدن
اقتصاد چین امروز به سختی به اندازه چند سال پیش است. از زمان بحران در بخش املاک کشور در سال 2021 فضای ساخت و ساز سالانه املاک جدید 66 درصد کاهش یافته است این امر به نوبه خود باعث شده است که بخشهای دیگر اقتصاد از جمله فولاد، سیمان، مبلمان و لوازم خانگی از اثرات بعدی از جمله کاهش قابل توجه هزینههای مصرفکننده متحمل شوند. سرمایهگذاری دولت محلی در زیرساختها که به دلیل سطوح بالای بدهی محدود شده است در سالهای اخیر نیز به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. این آسیب برای سالهای آینده هم در داخل چین و هم در کشورهایی که به تقاضای قوی چین برای صادرات خودروها، کالاها و خدمات خود متکی هستند احساس خواهد شد. خود چین برای فروش کالاهای تولیدی خود بسیار بیشتر از گذشته به بازارهای خارجی متکی است پویایی که به آسیب پذیری فعلی آن در برابر تعرفه ها و سایر انواع محدودیت های صادراتی کمک می کند.وضعیت چین احتمالاً وخیمتر از آن چیزی است که آمار رسمی تولید ناخالص داخلی نشان میدهد. ناهماهنگی در آمارهای اقتصادی گزارش شده همیشه در چین مانند سایر کشورهای در حال توسعه یک موضوع بوده است اما از سال 2022 پرداختن به ادعاهای پکن حتی دشوارتر شده است. دادههای رسمی چین حاکی از آن است که در دورهای که قرنطینههای COVID-19 در سراسر کشور اجرا میشد رشد تنها دو تا سه درصد کمتر از نرخهای قبل از همهگیری کاهش یافت و در سال 2022 به سه درصد رسید و در سال 2023 به شدت به بیش از پنج درصد بازگشت. اما با توجه به اینکه پکن اصلاحات لازم را برای تضمین چنین چشم انداز رشد مثبتی انجام نداده است واقعیت محتمل تر این است که اقتصاد چین در سال 2018 کاهش یافته است در سال 2022 و به سختی در سال 2023 بهبود یافت. چنین کاهش چشمگیری توضیح می دهد که چرا پکن اقدامات محرک اقتصادی تهاجمی تری را در اواخر سال 2024 ارائه کرد از جمله کاهش نرخ بهره، برنامه های یارانه مبادله ای برای هدایت مصرف داخلی، اوراق قرضه جدید برای کاهش محدودیت های بدهی دولت محلی. در مورد سرمایه گذاری و وعده حمایت از سیاست های مالی بیشتر در سال آینده. مقامهای چینی همچنین از اصرار بر اینکه هیچ مشکلی در تقاضای داخلی وجود ندارد تا اطمینان حاصل شود که جدی بودن کمبود بهویژه در مصرف خانوارها را تشخیص میدهد. اما دور کردن اقتصاد چین از رشد سرمایهگذاری به سرعت اتفاق نمیافتد و به نظر میرسد حمایتهای ارائه شده از خانوارها تا کنون باعث افزایش درآمد و افزایش هزینههای پایدارتر شود.در چند سال گذشته چین صادرات خود را به بازارهای جدید به ویژه در آسیای جنوب شرقی گسترش داده است اقدامی که ظاهراً آن را در برابر تعرفهها یا محدودیتهای تجاری اعمالشده توسط هر کشوری از جمله ایالات متحده کمتر آسیبپذیر میکند. اما بخش زیادی از تنوع چین سطحی است: کالاهای این کشور به سادگی از طریق کشورهای ثالث ارسال می شود و قبل از اینکه به همان مصرف کنندگان آمریکایی و اروپایی برسند واشنگتن با این روش فرار از تعرفه عاقلانه عمل می کند و تلاش هایش برای توقف آن می تواند شامل محدودیت های شدیدتر مانند ممنوعیت واردات محصولات خاص در سال های آینده باشد. شرکتهای چینی برای آماده شدن برای چنین اقداماتی ایالات متحده و جستجوی بازارهای امیدوارکنندهتر از آنچه در داخل کشور پیدا میکنند در خارج از کشور سرمایهگذاری میکنند و کارخانههایی را در کشورهای ثالث مانند مکزیک و ویتنام میسازند تا بتوانند بدون اعمال تعرفه به ایالات متحده صادرات کنند. با این حال به دور از اطمینان است که این راه حل با توسعه بیشتر محدودیت های تجاری ایالات متحده قابل اجرا خواهد بود. و علاوه بر مشکلات پکن بسیاری از شرکتهای سرمایهگذاری خارجی در چین که در حال حاضر 30 درصد از صادرات کشور را تولید میکنند در حال برنامهریزی برای انتقال تولید به خارج از کشور در پاسخ به ضعف تقاضای داخلی چین هستند.واشنگتن همچنین در رقابت برای رهبری فناورانه در صنایع کلیدی دستاوردهایی را برای پکن به دست آورده است. ایالات متحده از زمان تصویب قانون تراشه ها و قانون کاهش تورم در سال 2022 ظرفیت داخلی خود را در فناوری های پیشرفته افزایش داده است در حالی که گام های تهاجمی تری برای کاهش دسترسی چین به فناوری های ایالات متحده از طریق کنترل صادرات و سرمایه گذاری برداشته است. زمانی که ترامپ آخرین بار در قدرت بود دولت او سیاستهایی را با هدف هدف قرار دادن شرکتهای مخابراتی چینی ارائه کرد و سیگنالهای متفاوتی را در رابطه با مفاد دسترسی شرکتهای آمریکایی به بازارهای چین در توافق تجاری فاز اول که با پکن در اوایل 2020 امضا کرد ارسال کرد. شرکتهای چند ملیتی این ناسازگاری را به عنوان شواهدی تفسیر کرد که نشان میدهد جداسازی کامل زنجیرههای تامین فناوری ایالات متحده و چین بسیار بعید است. اکنون پس از دورهای متعدد کنترلهای دقیق صادرات، محدودیتهای زنجیرههای تامین فناوری اطلاعات و ارتباطات و محدودیتهای اضافی بر سرمایهگذاری خارجی تحت دولت ترامپ و بایدن و همچنین اجرای گسترده این قوانین توسط ایالات متحده آن شرکتها در حال محاسبه مجدد هستند سرمایه گذاری خود را از چین دور می کنند.
یک انتقال ناهموار
این تغییر تنها یک جنبه از واکنش جهان به سیاست های تجاری چین است امروزه بسیاری از کشورها برای همسویی با ابتکارات ریسک زدایی ایالات متحده نیازی به فریب مذاکره کنندگان ترامپ ندارند. کندی رشد اقتصادی چین و افزایش نگرانیهای امنیت ملی در مورد اتکا به زنجیرههای تامین با محوریت چین انگیزه کافی را فراهم میکند. استراتژی رشد چین ذاتاً تقابلآمیز و حاصل جمع صفر است: چین به تقاضای جهانی نمیافزاید بلکه با شدت بیشتری در بازارهای خارج از کشور رقابت میکند. کشورهای تولیدکننده پیشرفته که صنایع آنها توسط کالاهای ارزان قیمت چینی تهدید می شود و کشورهای جنوب جهانی که برای ارتقاء زنجیره ارزش مبارزه می کنند همگی دلایل روشنی برای محدود کردن صادرات چین دارند. این علاقه مشترک به سادگی در دوره اول ترامپ وجود نداشت.رکود اقتصادی چین نه تنها جذابیت بازار آن را برای شرکای تجاری و سرمایه گذاران بین المللی کم نکرده است. همچنین به کشورهای دیگر، بهویژه اقتصادهای توسعهیافته اروپایی دلایل بیشتری برای همسویی با ایالات متحده در مورد تعرفهها و سایر کنترلها بر صادرات چین میدهد زیرا در غیر این صورت، تعرفههای ایالات متحده بر صادرات چین باعث سرریز آن صادرات به بازارهای خودشان میشود. برخی از کشورهای G-7 در حال بررسی تعرفهها و تدابیر پیشگیرانه برای جلوگیری از افزایش واردات از چین هستند با وجود اینکه این روندها آنها را مجبور میکند تا زنجیرههای تامین را از چین دوباره تنظیم کنند، با این حال ایالات متحده و شرکای آن باید با اقتصاد جهانی مقابله کنند به طور فزاینده ای نامتعادل همانطور که براد ستسر اقتصاددان استدلال کرده است G-7 و سایر اقتصادهای توسعه یافته در حال حاضر مجموعاً با کسری تجاری مواجه هستند، در حالی که چین، روسیه و بسیاری از کشورهای وابسته به کالا دارای مازاد تجاری هستند. این امر یک استراتژی کاهش ریسک به رهبری ایالات متحده را به یک چشم انداز چالش برانگیز تبدیل می کند. ایالات متحده و شرکای آن باید ظرفیت تولیدی را ایجاد کنند که کاهش واردات از رقبای ژئوپلیتیکی آنها را ممکن سازد.تلاش کشورهای G-7 برای تغییر سریع در این ساختار اقتصاد کلان با کاهش شدید واردات کالا بسیار مخرب خواهد بود. در کوتاه مدت این اقدامات بر استانداردهای زندگی در میان اقتصادهای توسعه یافته به شیوه های پیامد سیاسی تأثیر می گذارد. تعرفه های قابل توجه بر کالاهای چینی باعث می شود که آنها در بازارهای ایالات متحده کمتر رقابت کنند و در غیاب تامین کنندگان جایگزین برای آن کالاها قیمت محصولات روزمره را برای مصرف کنندگان آمریکایی و قطعات میانی را برای تولید کنندگان آمریکایی افزایش می دهد. مردم آمریکا یا قیمت های بالاتری می پردازند که باعث افزایش تورم می شود یا صرفاً مصرف خانوار را کاهش می دهد.مقیاس اینجا مهم است. اگر دولت ترامپ استراتژی حداکثری تعرفه های جهانی بالا را اتخاذ کند کاهش گسترده تقاضای داخلی ایالات متحده احتمالاً باعث رکود اقتصادی در اقتصادهای G-7 می شود. سرمایهگذاریهای تولیدی جدید برای سرمایهگذاران جذابیت کمتری پیدا میکنند و همین کشورها را برای کاهش ریسک زنجیرههای تامین خود و خدمت به بازارهای توسعهیافته دشوارتر میکند. تعرفههای نسبتاً متوسط مانند عوارض ده درصدی اضافی بر کالاهای چینی که اخیراً ترامپ پیشنهاد کرده بود همچنان پرهزینه است، اما اختلالات کوچکتری ایجاد میکند. حتی بهتر از آن تعرفه هایی است که به طور خاص برای پیشبرد یک استراتژی برای بازسازی زنجیره های تامین جهانی طراحی شده اند نه اینکه با یک طرح تعرفه شروع کنند و استراتژی را متناسب با آن تنظیم کنند. با هر گونه افزایش تعرفه دوره تعدیل دشواری وجود خواهد داشت زیرا قیمت ها افزایش می یابد و عرضه ها تحت فشار قرار می گیرد اما این مشکلات با ظهور عرضه کنندگان جایگزین برای جایگزینی محصولات چینی در نهایت کاهش می یابد.
مدیریت ریسک
علیرغم مشکلات اقتصادی، پکن توانایی قابل توجهی در خنثی کردن تلاش های تحت رهبری ایالات متحده برای تغییر جهت دادن اقتصاد جهانی به دور از چین دارد. در بیشتر شرایط، افزایش سریع مازاد تجاری چین باعث افزایش ارزش پول این کشور میشود و رقابتپذیری صادرات آن را در طول زمان تضعیف میکند. اما در واقع احتمال کاهش ارزش پول چین در چند سال آینده بیشتر است که نتیجه ترکیبی از عوامل از جمله گسترش سریع سیستم مالی چین و عرضه پول داخلی از زمان بحران مالی 2008 و کاهش نسبی نرخ بهره چین است. با آنهایی که در ایالات متحده هستند که خروج سرمایه مداوم از چین را ایجاد کرده اند. همه اینها به این معنی است که پکن همچنان می تواند با کاهش مداخلات بانک مرکزی خود برای حمایت از رنمینبی صادرات چین را حتی ارزان تر کند.با کاهش قیمت کالاهای چینی جذابیت کمتری برای ایالات متحده و شرکای آن برای سرمایه گذاری در زنجیره های تامین تولید جدید برای جایگزینی منابع چینی خواهد بود. پکن قبلاً نشان داده است که آماده استفاده از مداخله ارزی برای مقابله به مثل در برابر تعرفه های ایالات متحده و حمایت از تولیدکنندگان چینی است: از زمان نوشتن این تحیلی ارزش رنمینبی از زمان انتخابات ایالات متحده بیش از دو درصد کاهش یافته است. برای چین خطرناک است که اجازه دهد ارزش رنمینبی به سرعت کاهش یابد زیرا انجام این کار می تواند منجر به خروج سرمایه بیشتر شود اما شکی نیست که پکن می تواند از این ارز به عنوان ابزاری برای مقابله با تعرفه ها در کوتاه مدت استفاده کند چین نیز چنین خواهد کرد. سعی کنید از ناامیدی شرکای ایالات متحده از سیاست های بالقوه دولت ترامپ برای باز کردن شبکه متحدانی که دولت بایدن پرورش داده است استفاده کنید. این کشورها در حال آماده شدن برای بازگشت ترامپ هستند و از آنچه در دوره اول ریاست جمهوری او موثر بوده و چه چیزی را ناراحت کرده اند درس می گیرند و ممکن است تصمیم بگیرند که اقدامات قاطع تری علیه چین اتخاذ کنند تا از دولت آینده درخواست کنند. اما پکن با پیشنهادات سرمایهگذاری مشارکتهای فناوری در حوزههایی که شرکتهای چینی در آن پیشتاز هستند (مانند وسایل نقلیه الکتریکی) مشوقهای مالیاتی، کاهش تعرفهها، معافیتهای ویزا، معافیت از کنترلهای صادراتی و سایر موارد مقابله خواهد کرد. اگر این کار جواب ندهد پکن ممکن است به چماقها متوسل شود و با اعمال کنترلهای گستردهتر بر صادرات خود به انتقام از موانع تجاری ایالات متحده و متحدانش متوسل شود. برای مثال میتواند صادرات ورودیهای حیاتی را برای فناوریهای پاک و تولید نیمهرساناها محدود کند (همانطور که چین در حال حاضر با کنترلهای صادراتی گالیم، ژرمانیوم، گرافیت و آنتیموان انجام میدهد)، که میتواند به طور موثر تولید ایالات متحده و متحدانش را در بخشهای حیاتی مختل کند. پکن همچنین میتواند کنترلهای تنبیهی صادرات سراسری را برای محصولاتی با حداقل محتوای چینی اعمال کند مانند ممنوعیت صادرات تمام گرافیت فرآوری شده توسط چین به بازار ایالات متحده، جایی که در تولید باتری استفاده میشود.حتی اگر پکن در تهدیدها و اعمال محدودیتها گزینشی باشد و علیه برخی از شرکای ایالات متحده و نه برخی دیگر اقدام کند همان سرما در پایتختهای سراسر جهان از بروکسل تا دهلی نو جاری خواهد شد. دولتها نه تنها در غرب بلکه در سراسر جهان باید بپرسند که آیا وابستگی کشورهایشان به چین برای ورودیهای حیاتی پایدار است یا تهدیدی غیرقابل قبول برای امنیت ملی آنها است. اگر پاسخ دومی باشد تشکیل یک ائتلاف جهانی برای کاهش ریسک زنجیره های تولید از چین برای ایالات متحده آسانتر خواهد بود. چنین تلاش هایی در حال حاضر در بخش صنایع دفاعی از طریق ابتکاراتی مانند مشارکت پنتاگون برای مقاومت صنعتی هند و اقیانوس آرام که هدف آن تقویت همکاری در زمینه اکتساب دفاعی است در حال انجام است. پکن یک کتاب بازی برای انتقام گرفتن از سیاست های ترامپ دارد اما نه برای مدیریت عواقب اقداماتی که شرکای آمریکایی ممکن است در واکنش به آن بردارند.
نمای طولانی
در نهایت روندهای اقتصادی به نفع تلاش های ایالات متحده برای محدود کردن وابستگی زنجیره های تامین جهانی به چین است. پکن ممکن است همچنان بتواند سهم بازار صادرات خود را برای یک یا دو سال دیگر افزایش دهد اما حتی اگر چین به این هدف برسد مخالفت گسترده بینالمللی با شیوههای تجاری این کشور به دنبال خواهد داشت. این کشورهای ناراضی از جمله کشورهایی هستند که واشنگتن برای تنوع بخشیدن به زنجیرههای تامین جهانی به طور موثر نیاز دارد زیرا اقتصاد سرمایهگذاری جدید تنها در صورتی کار میکند که تقاضای کافی در صنایع حیاتی وجود داشته باشد تا هزینههای لازم با ارزش باشد و حتی با تسهیل همسویی سیاست با کشورهای شریک در مورد تعرفه ها و سایر محدودیت های تجاری، این نمی تواند پایان راهبرد ایالات متحده باشد. اعمال تعرفه های بالا و سیم کشی مجدد زنجیره های تامین به دور از چین ذاتاً مخل است. اگرچه پکن در موقعیت بسیار ضعیف تری نسبت به گذشته قرار دارد هنوز هم می تواند تلافی جویانه انجام دهد. برای مدیریت هزینههای اجتنابناپذیر یک استراتژی کاهش ریسک واشنگتن باید تعرفههای نسبتاً متوسطی را انتخاب کند و آماده باشد تا به سرعت سرمایهگذاری خود و شرکای خود را در صنایعی که جای شرکتهای چینی را در زنجیرههای تامین جهانی میگیرد گسترش دهد. چگونگی تغییر ساختار اقتصاد جهانی به میزان تعهد دولت ترامپ به اهداف بلندمدت ایجاد یک پایگاه تولیدی امنتر و ترتیب دادن الگوهای پایدارتر تجارت جهانی بستگی دارد ایجاد پایگاه گستردهتری از تقاضا به این روش مؤثرتر از تلاش برای تقلید از رویکرد چین برای ادعای سهم بزرگتر از یک کیک در حال کاهش است.